گروه تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه آثار علی بهشتی با عنوان «مظلم» در زیرزمین دستان برگزار شد. بهشتی در گفت و گو با هنرآنلاین با بیان اینکه در این مجموعه حدود بیست اثر با متریالهایی مانند پیگمنت مشکی، رنگ اتومبیل، مرکب پرینت و زغال به نمایش درآمد گفت: کارهای من بسیار پیوسته هستند و معمولاً هر مجموعه از دل مجموعههای قبلی بیرون میآید. در مجموعههای قبلی بارقههایی از آثار جدیدم وجود داشت که حالا تکامل پیدا کرده است.
بهشتی ادامه داد: کارهای من به طور کلی پیرامون هندسه هستند و از هندسه معماری یا طبیعت وام گرفتهاند. در این مجموعه گونهای خاص از هندسه به فضای معنایی کارهای قبلی من اضافه شده است و شکلها بین فضای معماری گونه و هندسه وام گرفته از طبیعت در حال رفت و آمد هستند. من علاقه مدرنیستی و سطح گرا در تصویر دارم و طبیعی است که به معماری علاقه داشته باشم. اما اینطور نبود که بناهای خاصی را مد نظر داشته باشم و برای شکل دادن آثارم فرمهای آن را خارج کنم.
بهشتی افزود: من هندسه ایرانی را از درجه مقدماتی آغاز کردم و زمانی که چند مسئله و اشکال هندسی را یاد گرفتم بعضی از اینها را با هم ترکیب کردم و از این ترکیب فرمهایی به وجود میآمد که زیبایی خاصی داشت و بعد که بیشتر روی آنها کار کردم متوجه شدم که به نقش مایه یا فرم معماری بنای خاصی تشابه دارند.
این هنرمند افزود: همیشه تلاش کردم در جای میانه بایستم و جایی بین معماری سنتی ایران و فرمهایی که در ذهنم ساخته میشود کار کردم. در نهایت زیباییشناسی برایم اهمیت داشت و میخواستم فرمی به وجود بیاید که زیبا باشد. البته بسیاری از اوقات نیز فرم زیبایی در کارم به وجود میآمد اما وقتی آن را سه بعدی میکردم آن زیبایی را نداشت و آن را حذف میکردم. کارهای من تصویر محور هستند و این فرمها تنها از این زاویهای که آنها را دیدهام زیبا هستند و ممکن است از زاویه دیگر اینطور نباشند، در حالی که تصور معمارانه این است که در تمام زوایا فکر میشود و بنا باید از هر جهت زیباییشناسی داشته باشد.
او در باره مراحل سه بعدی کردن کارها گفت: معمولا اشکال هندسی را روی کاغذ شطرنجی رسم میکنم و اتود دو بعدی دارم. در مرحله بعد این طرحها را به کامپیوتر برده و سعی میکنم آنها را دقیقتر رسم کنم. بعد آنها را دوباره روی کاغذ منتقل کرده و با متریالهای مختلف رنگ میکنم.
بهشتی درباره استفاده از رنگ سیاه در آثارش گفت: حضور رنگ در اثر باید دلیل داشته باشد وگرنه یک عنصر اضافی به شمار میآید. من اتودهای رنگی زدم اما اگر این کارها بخواهد رنگی شود حتماً باید تغییری در آنها به وجود بیاید. همچنین کنتراست سیاه و سفید میتوانست کمک کننده باشد و توجه بیننده را بیشتر به فرم جلب کند. سیاه و سفید در تقابل با هم یا در کنار هم معناهایی درست میکردند که به منظور من بیشتر نزدیک بود و احساس کردم این رنگها کفایت میکند.
او درباره استفاده از هندسه طبیعت در آثارش گفت: من یک تخیل شکل ساز دارم و در مواجهه با فرمها دوست دارم یک حالت تخیلی در ذهنم به وجود آورم. وقتی به چیزی نگاه میکنم ابتدا ساختار فرمی و هندسی آن به چشمم میآید و این در مورد عناصر طبیعی مانند برگ ها، حشرات و… نیز صدق میکند. در این آثار ممکن است فرمی را از پروانه گرفته باشم اما پس از تحلیل هندسی متوجه شدهام شبیه یک بنای معماری است، زیرا در نهایت به این میرسیم که همه فرمها از یک رابطه هندسی تبعیت میکنند.
بهشتی ادامه داد: ما از نقاشی یا طراحی یک تصور داریم و تصویری که میبینیم باید وجاهت داشته باشد و این وجاهت را از تاریخ هنر میگیریم. وقتی یک اثر هنری شبیه کاری است که قبلاً در تاریخ هنر آزموده شده است ذهن بیننده آن کار را موجه میداند اما اگر اثر خارج از این بازه دیده شود برای بیننده گنگ است زیرا نمیتواند آن را در دایره تاریخ هنر بگنجاند. بازخوردی که از این مجموعه گرفتم نیز این بود که بعضی از مخاطبان تصاویر را خشک و کامپیوتری میدانستند. البته من تلاش کرده بودم که همین اتفاق بیفتد اما مخاطب به دنبال خطوط آزاد، بداهه و… است که در تاریخ هنر تجربه کرده است. من نمیتوانم دستهبندی کنم و بگویم که این آثار طراحی هستند یا نقاشی، بلکه اینها تصویر هستند و در مسیرهای شناخته شده جا نمیگیرند. شاید به لطف هنر معاصر بتوانیم آنها را طراحی ایده محور در نظر بگیریم، اما آن وضعیت تغزلی که از تصویر هنری مدنظر مخاطب هست را ندارد و من به دنبال چیزی خارج از این ردهبندی بودم.