گروه تجسمی هنرآنلاین: نقاشی قهوهخانهای شیوهای از نقاشی ایرانی است که جنبه روایی دارد و درونمایههای حماسی و مذهبی آن برگرفته از کتابهایی مانند شاهنامه فردوسی و روایاتی مذهبی مانند حماسه عاشورا است. نقاشی قهوهخانهای در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی شکل گرفت و همزمان با جنبش مشروطه در ایران به اوج خود رسید. این نقاشیها که توسط هنرمندان مردمی به وجود میآمد در قهوهخانهها، تکیهها و حسینیهها ارائه میشد تا در نقالیها یا عزاداریها مورد استفاده قرار گیرد.
واقعه کربلا یکی از مهمترین نمادهای فرهنگ شیعی است که همواره مورد توجه بزرگان اندیشه و هنر بوده است. این حماسه در طول قرنها دستمایهای برای خلق آثار هنری و ادبی بوده و آثار به وجود آمده با این مضمون بهگونهای وارد زندگی مردم ایران شده است که به بخشی جداییناپذیر از فرهنگ این سرزمین تبدیل شدهاند. در نقاشی قهوه خانهای و پردههای درویشی که توسط نقالان برای روایت داستانهای گوناگون در میان مردم و قهوهخانهها به کار میرفت نیز یکی از موضوعات اصلی، قیام عاشورا است.
عباس بلوکیفر، نقاش قهوهخانهای و از صاحبنظران این هنر بود که از نوجوانی به این کار روی آورد و آن را به کمال رساند. او در یک پرده حضرت ابوالفضل (ع) را در میان تصویر و با ابعادی بزرگ نمایش میدهد که مشک آب را در دست دارد و همزمان شخصی از سپاه دشمن را به قتل میرساند. در سمت دیگر کادر پیکر تیرخورده حضرت علیاکبر (ع) در آغوش امام حسین (ع) دیده میشود و بقیه فضای کادر را پیکرههای کوچکی پوشاندهاند که خانواده امام حسین (ع)، سپاه یزید، جنیان و... در میان آنها دیده میشوند.
محمدرضا حسینی در پردهای سطح تخت تابلو را به محلی برای نمایش همزمان تمام حوادث در کنار یکدیگر تبدیل کرده است. در این پرده، صحرای کربلا، شخصیتها و وقایع رخ داده در آن به نمایش درآمده است و در جایجای تصویر، نام شخصیتها یا صحنههای داستان، نوشته شده است. بیهوش شدن مسیحی بعد از شنیدن صدای حضرت زهرا (س)، عدم دریافت صدقه شامیان توسط حضرت زینب (س)، پسر حبیب سر پدر را میرباید، جن و ملک بر امام حسین (ع) میگریند و... جملاتی است که بر روی پرده نوشته شده و شرحی بر تصاویر آن است.
مهدی شمس فضای پرده را به چندین بخش تقسیم کرده است تا صحنههایی متفاوت از یک روایت را در کنار هم به تصویر بکشد. او با آوردن روایت اصلی از فتح سپاهیان اسلام در میان تصویر، فضای اطراف پرده را به کادرهایی مستطیل تقسیم کرده و خرده روایتهایی را در آنها به تصویر کشیده است.
محمد مدبر در تابلویی با عنوان "طفلان مسلم" به روایت سفر مسلم و فرزندانش از ابتدا تا انتها پرداخته و در کادری بخشبندی شده که هر بخش آن دارای یک شماره است، مراحل این سفر را به نمایش کشیده است. به این ترتیب بیننده با صحنههایی متفاوت مواجه میشود که مانند تصویرسازیهای هر صفحه از یک داستان، روایتی آشکار و روشن را برای او بازگو میکنند.
علیاکبر لرنی و محمدرضا حسینی مشترکا پردهای چندبخشی را نقاشی کردهاند که کل وقایع عاشورا و پس از آن را در برمیگیرد. در هر کادر کوچک از این پرده درویشی شاهد یکی از رویدادها و صحنههای رخ داده در کربلا هستیم. رد کردن اماننامه شمر از سوی حضرت عباس (ع)، شهادت حضرت علیاصغر (ع)، توبه حر، شهادت حضرت عباس (ع)، نماز امام حسین (ع) در ظهر عاشورا، گودی قتلگاه، بارگاه یزید و... از جمله صحنههایی هستند که در این پرده به تصویر کشیده شدهاند. اما در بخش مرکزی تابلو و در کادری بزرگتر با قیام و انتقام مختار مواجه هستیم و سپاهیان یزید به شکلی دهشتناک به سزای اعمال خود میرسند.
حسین همدانی در پردهای که به وقایع عاشورا میپردازد شکل متفاوتی را برای روایت انتخاب کرده است. بیشترین فضای این اثر به ۴ فیگور اختصاص پیدا کرده که دو صحنه متفاوت را روایت میکنند. یکی کشته شدن شخصی از سپاه دشمن توسط امام حسین (ع) و دیگری شهید شدن علیاکبر (ع) در آغوش امام حسین (ع). اما اطراف این فیگورها که میتوانست زمینه و فضای منفی اثر باشد، کاملا با خرده روایتهایی پر شده است که صحنههای مختلف قیام عاشورا را با شخصیتهای واقعی و موجودات خیالی بازگو میکنند.