به گزارش هنرآنلاین، در این برنامه شیوا بیرانوند به گفتوگو با دکتر صالح موسوی، دکترای فلسفه هنر از دانشگاه لوون بلژیک و مدیر هنری گالری شهریاران و دکتر رضا محقق، روانپزشک و رواندرمانگر فرد و خانواده، مدیر و موسس مرکز سلامت روان پرایم مایند بادی در ونکوور کانادا پرداخت.
در بخش نخست این برنامه صالح موسوی گفت: ما هنوز نتوانستهایم معادل مناسب برای واژه استتیک پیدا کنیم. واقعیت این است که اگر به معنای نخستینی واژه استتیکون در زبان یونانی برگردیم، به درک پذیری و حسپذیری معنی شده است و ارتباط انسان با جهان محسوسات را مطرح میکند. از قرن ۱۸ این مسئله مطرح شد که دانش و فلسفه باید بتواند مفهوم زیبایی و هنر را مورد بحث قرار دهد و اینجا است که استاتیک با مفهوم زیباییشناسی و به شکل کلی، دانش فلسفی درباره آن چیزی که زیباست، شکل گرفت.
موسوی ادامه داد: هدف هر فلسفه سیاسی در تمام سنتهای فکری این است که یک دنیای مشترک شکل بگیرد و آدمها بتوانند از فردیت خود خارج شده و به یک کلمه مشترک برسند. واژه حس مشترک که توسط کانت مطرح شد، بیان میکند که انسان تا کجا میتواند با قدرت فهم و اندیشهاش جهان را درک کند و چه چیزهایی برای او فراهم است. یکی از مواردی که روی آن کار میکند حکم دادن و قضاوت کردن است. او مبحث حس مشترک را مطرح میکند و برایش مهم است که انسانها چگونه میتوانند به یک صلح و حس مشترک برسند. کانت وقتی به موضوع هنر میرسد میگوید که چگونه میشود از طریق اثر هنری دو نفر به حس مشترک برسند.
موسوی ادامه داد: پیش از مطرح کردن این مسائل کانت مقالهای درباره روشنگری نوشته بود که در آن سه پند وجود دارد. برای خودت فکر کن، خودت را جای دیگری بگذار و فکر کن، با خودت در تناقض نباش. این پندها ریشه رسیدن به همان حس مشترک است.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: هانا آرنت درباره این بحث میکند که اگر میخواهیم به آرمانهای روشنگری برگردیم باید فضاهای عمومی و حوزه عمومی بسازیم که فرصتی فراهم کند تا آدمها با همین سه پند کانت با هم گفتوگو کنند. خروجی این گفتگوها یک اجماع است که باید در حکمرانی و دستور سازیها از آن اجماع دستور گرفته شود و نتیجه آن تصمیماتی میشود که از همین جامعه ساطع میشود. اما در دورههای بعدی این مسئله مطرح میشود که وقتی عدهای نماینده گروهی از مردم میشوند و برای آنها تصمیم میگیرند، در واقع توهم گفتگو ایجاد شده است و آنها نمیتوانند واقعا نماینده همه مردم باشند. مفهوم گفتگو وقتی به معنای گفتوگوی نمایندگان باشد، در فلسفه سیاسی معاصر به نقد کشیده شده است و عقیده بر این است که با این ترتیب آن گفت و گوی آرمانی میسر نیست.
در بخش دوم این جلسه رضا محقق با بین اینکه بحث زیباییشناسی، ادراک یا تشخیص زیبایی است که به همان امر محسوس برمیگردد، گفت: یک نگرش بقراطی و یک نگرش جالینوسی در مسیر درمان مسائل جسمانی یا روانشناختی وجود دارد که این دو دیدگاه تفاوتهایی داشتند. بقراط به انسان آنگونه نگاه میکرد که جمیع جهات او را در برمیگرفت و به خود انسان توجه میکرد. اما در طب جالینوسی اینطور نبود و در این طب علائم و نشانهها بررسی میشدند و یک نگاه جزئینگر داشت تا بتواند درد را درمان کند. اما در طب بقراطی که خوشبختانه امروزه مورد توجه قرار گرفته است، همه مسائل آن فرد را باید درک کنید تا بتوانید به درمان او بپردازید و به نظر من این آغاز زیبایی و استاتیک در مسئله درمان است.
او درباره سلامت روان گفت: سلامت روان بستگی به کل شرایطی که در آن زندگی میکنیم دارد. به همین دلیل ممکن است کسی دچار بیماری روانپزشکی باشد اما سلامت روان بر کلیت او حاکم باشد و برعکس ممکن است کسی بیماری روانپزشکی نداشته باشد اما در سلامت روان هم نباشد. به همین دلیل ما نمیتوانیم این دو موضوع را در یک ساختار خطی قرار دهیم. شاید ما در پی این هستیم که در درجه اول اختلالات روانی نداشته باشیم و در درجه دوم خودمان را از نظر سلامت روان ارتقا دهیم و به جایی برسانیم که مدنظر نظریهپردازان سلامت روان بوده است، یعنی خود خودشکوفایی و خودبسندگی.
او با اشاره به تحولات رواندرمانی در دنیای معاصر گفت: امروزه رواندرمانگر در کنار مراجع و در یک تعامل مستقیم با او قرار میگیرد. بهاینترتیب درمانگر بخشی از پروسه درمان است و این باعث میشود یک رابطه من- تویی ایجاد شود.
محقق درباره ارتباط بحث استاتیک با سلامت روان گفت: این موضوع را به دو صورت میتوان مورد بررسی قرار داد، یکی با تعبیر امر محسوس و دیگری با تعبیر امر زیبا. اما باید توجه داشت که حس فقط به معنی حواس پنجگانه ما نیست بلکه همه حسهای وجودی ما مثل احشایی، تعادل زمانی، مکانی و... نیز لحاظ میشود.
او ادامه داد: سینستزیا به معنی این است که شما از یک مدالیته حسی، احساس میگیرید اما ادراک آن را مغزتان از یک مدالیته حسی دیگر پردازش میکند. مانند کسانی که با گوش کردن به موسیقی یک حس را دریافت کرده و بر اساس آن نقاشی میکنند، یا اینکه با دیدن طبیعت آنچه دریافت کرده را به موسیقی تبدیل میکنند. موضوع امر زیبا و امر محسوس محدود به درک ساده و اولیه آنچه به حواس پنجگانه مربوط است، نیست. بلکه مسئله زیباییشناسی به مسئله پردازش ثانویه مغز مربوط است، آنجا که تلفیق حسها انجام میشود و از آن هارمونی و تعادل و یکپارچگی به وجود میآید.
محقق افزود: زمان آشکارساز زیبایی است و به همین دلیل است که یکی از مفاهیم زیبایی، مفهوم خلاقیت است. خلاقیت به این معنا است که شما ممکن است در آنچه در بیرون از ذهن و در قامت عینیت وجود دارد، زیبایی را پیدا نکنید. بلکه آن موضوع وقتی وارد ذهن شما میشود تبدیل به امر زیبا میشود. در واقع خروج از دنیای عینی و ورود به ساحت ذهنی است که میتواند موضوع امر زیبا را ایجاد کند.
این روانپزشک افزود: این هنر میتواند هنر درمان باشد. اصولاً درمان یک هنر است و به همین دلیل ابعاد زیبایی شناسانه دارد. زیبایی آن زمانی به دست میآید که رابطه درمانگر با درمانجو آنقدر یگانه میشود و گفتگوی دوجانبه شکل میگیرد که امر زیبا آنجا متولد میشود. امر زیبایی یعنی سلامتی و این زمانی تولید میشود که درمانگر سعی میکند حسهای فرد را در خود او غبارزدایی کند که خود او بتواند آنها را ببیند.س
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: از نظر ساختار مغزی شما زمانی میتوانید بگویید یک نفر خلاق است که او بتواند از هر دو نیمکره چپ و راست همزمان استفاده کرده باشد. این زمانی اتفاق میافتد که بتوانید به آن هارمونی نزدیک شوید. بنابراین همه آن حسهایی که ما دریافت میکنیم به خصوص حسهای زیباشناسانه و مفاهیمی مثل صداقت، لطافت، ظرافت و...آغاز آفرینش گری است.
محقق ادامه داد: چیزی که در استاتیک روی آن تاکید میشود مفهوم لذت است. ما از لحظهای که به دنیا میآییم در جستجوی لذت هستیم اما نمیتوانیم در مفهوم لذت متوقف شویم بلکه باید از آن بالاتر برویم و به مفهوم معنای لذت برسیم. در این مرحله لذت دیگر شخصی نیست بلکه امری ارتباطی است.
این رواندرمانگر افزود: از موضوع هنر در امر درمان بسیار استفاده میشود. این مسئله به دلیل تاثیرات فوقالعاده نزدیکی است که هنر در قامت درمانگری خودش دارد و همینطور درمان در قابوس هنرمندانه خودش دارد. این اتصال میتواند یک وحدت تاثیرگذار و شفابخش را ایجاد کند.