گروه تجسمی هنرآنلاین: روایت واقعی شیوه رویارویی شاه قاجار با دوربین عکاسی در ۱۸۴۲ بیشتر شبیه یکی از داستان‌های «هزار و یک شب» است اما فرآیند آن را می‌توان در نمایشگاه «ایران حماسی» در لندن تماشا کرد. در این نمایشگاه کم‌نظیر که مشابه آن در ۹۰ سال گذشته در بریتانیا دیده نشده، برخی از تصاویر نادیده سلطان صاحبقران هم به نمایش درآمده است.

سه سال پیش از ورود دوربین به ایران، ویلیام فاکس تالبوت و لویی داگر نخستین نمونه‌های دوربین عکاسی را به ترتیب در لندن و پاریس رونمایی و همه را شگفتزده و انگشت به دهان کردند. حالا تصور کنید دوربین عکاسی در کشوری که با دنیای بیرون تقریبا هیچ ارتباطی نداشت چه غوغایی به پا کرده بود. با این حال، شاه قاجار به گرمی از آن استقبال کرد و دستور داد نخستین عکس از عزیزترین فرد خانواده گرفته شود که کسی نبود جز ناصرالدین، ولی عهد ۱۱ ساله.

نکته اینجاست که برخی تاریخدانان و کارشناسان معتقدند عشق بی‌بدیل شاه جوان قاجار به دوربین و عکاسی و بردن آن از مرزهای کاخ سلطنتی به یک استودیو عکاسی در نهایت به بهای به زانو درآمدن دودمان قاجار تمام شد. از وقتی شاهزاده نخستین بار تصویر خود را در صفحه داگرئوتایپ دید، یک دل نه صد دل شیفته دوربین عکاسی شد و کار کردن با آن را از دو مرد فرانسوی به نام‌های ژول ریچارد و فرانسیس کارلهاین یاد گرفت.

Shah
ناصرالدین‌شاه قاجار کنار دو نفر از همسران حرمسرا - ۱۸۸۰

ناصرالدین‌ میرزا که پس از مرگ پدر در ۱۷ سالگی به تخت شاهی نشسته بود، تصمیم گرفت بخشی از کاخ گلستان را در قلب تهران به تاریکخانه و استودیو عکاسی تبدیل کند و از این رو، آتلیه عکاسی سطلنتی خیلی زود راه افتاد. بودجه‌ای هم از خزانه شاهی به استخدام سه عکاس شاهنشاهی و دعوت کردن از چند چهره حرفه‌ای از اروپا برای گرفتن عکس و آوردن آخرین ابزارهای نوین عکاسی اختصاص یافت.

حالا دیگر مهم‌ترین کار و سرگرمی شاه قاجار عکس گرفتن از زنان حرمسرا و البته گربه محبوبش ببری خان بود. گفته می‌شود ناصرالدین شاه ۸۴ همسر داشت و انبوه زنان صیغه‌ای در دربار به اندازه‌ای بودند که اجازه ندهند پادشاه ناچار شود عکس تکرار بگیرد. او به همسرانش هم کار کردن با دوربین را یاد داده بود و برخی می‌گویند یکی از زنان حرمسرا به نام انیس‌الدوله در نبودن شاه مسئولیت اداره کردن آتلیه را بر عهده داشت.

Babri
ببری خان گربه محبوب شاه قاجار

نخستین عکاس ویژه دربار آقارضا اقبال‌السطنه، دوست دوران مدرسه ناصرالدین‌شاه بود که با هم عکاسی را آموختند و در دهه ۱۸۶۰ با بردن ابزار عکاسی و تاریکخانه به گوشه و کنار امپراتوری ایران، از همه جا عکس می‌گرفتند؛ از جمله گنبد سلطانیه در آذربایجان آن زمان. وجود ۴۸ هزار قطعه عکس در بایگانی کاخ گلستان نمونه‌ای از علاقه شاه قاجار به عکاسی است.

دیگر عکاس محبوب شاه یک افسر ارتش فرانسه بود که امروز هیچ نشانی از عکس‌های او باقی نمانده است. با پیشرفت کردن صنعت تولید دوربین و آشنا شدن بیشتر مردم با فنون گرفتن عکس، نخستین استودیو عکاسی در ۱۸۶۸ در کمترین فاصله از کاخ گلستان راه افتاد و ۲۰ سال بعد اعتماد السطنه مورخ نوشت: «امروز دیگر در پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ استودیوهای عکاسی فراوان است.»

عشق و علاقه ناصرالدین‌شاه قاجار به عکس و عکاسی در ۵۰ سال زمامداری هرگز از بین نرفت و او در هر سه سفر خود به اروپا در ۱۸۷۳، ۱۸۷۸ و ۱۸۹۰ (نخستین سفر رسمی یک شاه ایران به قاره سبز) کوشید تصویری امروزی و متمدن از مردم ایران به دنیا نشان دهد. هر چند این عشق باعث شد شاه تمام قول‌هایی که برای مدرن کردن دانشگاه و خدمات پستی داده بود فراموش کند و کنار بگذارد.

Iran from an Iranian’s eyes the estate of court photographer Dust Mohammad Khan Mo-ayyer al-Mamalek_ c 1900
ایران از نگاه ایرانی - از گنجینه تصاویر دوست‌محمدخان معیرالممالک - ۱۹۰۰

حالا دیگر همه از شیوه زندگی اشرافی و پرخرج شاه می‌گفتند و اینکه حق بهره‌برداری از زمین‌های کشاورزی، معادن، تنباکو و خط آهن را به خارجی‌ها واگذار کرده است. در ۱۸۹۶ ناصرالدین‌شاه قاجار در جریان زیارت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) در جنوب تهران با گلوله میرزا رضای کرمانی کشته شد و عجیب آنکه تصویر به دار آویختن میرزا به تعداد انبوه و گسترده به سراسر ایران رسید. بعد نوبت تصاویر شورش‌ها و ناآرامی‌ها بود که مردم را از همه چیز باخبر می‌کرد.

مظفرالدین‌شاه قاجار پس از مرگ پدر به قدرت رسید و ناچار شد فرمان مشروطیت و قانون اساسی تازه را امضا کند. او چند روز بعد از دنیا رفت و بحران مرگ شاه با جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه همزمان شد. بالا گرفتن دخالت خارجی و سقوط دولت مرکزی دوران زمامداری احمدشاه، آخرین شاه قاجار را بسیار کوتاه کرد و این دودمان در ۱۹۲۵ به تاریخ پیوست.

A portrait of the Shah
پرتره شاه قاجار

عجیب نیست که از آخرین شاه قاجار شاید به تعداد انگشتان یک یا دو دست عکس مانده باشد و همه آنها هم چهره احمدشاه جوان را در اوج ناامیدی و افسردگی نشان می‌دهد.