خبرگزاری هنرآنلاین: معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش اول این گفتگو بیشتر به موضوع تاثیر شیوع گسترده کرونا بر رویدادهای فرهنگی و هنری پرداخت و از عملکرد خود و همکارانش در حدود یک سال اخیر گفت. دکتر حسینی در بخش دوم و آخر گفتگو با هنرآنلاین هم به نکتههایی شنیدنی اشاره کرده و آمارهایی کاربردی ارائه داده است.
آقای حسینی، شما آذرماه ۹۶ در اوایل دولت دوم آقای دکتر حسن روحانی به دفتر معاونت هنری آمدید. قبل از این دوره نگاهتان به مدیریت هنری چگونه بود و وقتی اینجا مستقر شدید، چه چشماندازی را برای خودتان ترسیم کردید؟
من گرچه آذرماه ۱۳۹۶ در این اتاق مستقر شدم ولی خاطراتم از این اتاق به دو دهه قبل برمیگردد. اولین باری که اتاق معاون هنری را دیدم ۲۴-۲۵ سال قبل بود. من این توفیق را داشتم که از محضر معاونین قبل از خودم بهره برده باشم. از سال ۱۳۷۵ تا امروز بارها در این اتاق رفت و آمد داشتم و شاهد گفتوگوها و طرحهای مختلف بودم. از آنجا که خودم را هنرجو میشناسم، با فضای فعالیتم بیگانه نبودم. وقتی قرار شد به این مأموریت منصوب شوم اطلاع داشتم که دوره آسودهای نخواهد بود ولی دیگر فکر نمیکردم کرونا میآید و بعضی از سختیها تبدیل به سختیهای بیشتر میشود. فکر میکردم آنچه باید انجام بدهم این است که از رفتار سلیقهای کم کنم و به رفتار برنامهای بیفزایم. این حوزه بیش از شور و شعار و صحبتهای فریبنده به نگاه برنامهای احتیاج داشت. نگاهی که هم به حوزه هنر آشنا باشد هم تا حدی نسبت به حوزه اداری و اجرایی کشور شناخت داشته باشد. فکر میکردم اگر بتوانم کنار برنامههای جاری و یکسری خدمات ویژه میراث کاغذی هم اضافه کنم، شاید بتوانم بخشی از ذهنیتم را تحقق ببخشم.
در فاز اول یکی از کارهایی که انجام شد بررسی ساختارها و فرآیندها بود که به نظرم کار بسیار مهمی بود - گرچه شعاری نبود - شاید به دلیل دیربازده بودن آن اغلب مدیران دوست ندارند خودشان را به چنین دردسری بیندازند ولی در درازمدت اگر این اتفاق نیفتد بسیاری از اقدامهای بعدی هم شکل نخواهد گرفت. مثلاً متخصصانی مستقر شدند تا فرآیندهایی را که در معاونت هنری انجام میشود رصد و مستندنگاری کنند. ابتدا ۱۱۳ فرآیند در معاونت هنری انجام میشد. وقتی این فرآیندها دقیق شناسایی شد، در نهایت این موضوع به شش مجوز و ۲۷ خدمت کاهش یافت و شروع به نوشتن آییننامه و دستورالعمل برای این ۳۳ فرآیند کردیم. این آییننامهها و دستورالعملها حدود مشارکت و همکاری دستگاه اجرایی و هنرمندان را به عنوان ذینفعان تعیین میکند. مشخص میکند در ارائه مجوز برای تشکیل یک نگارخانه تا کجا اجازه داریم از مخاطب انتظار داشته باشیم و متقاضی مطابق قوانین و مقررات مکلف به رعایت کردن چه اصولی خواهد بود. به نظرم این اقدامی است که در آینده خواهد ماند.
ما جشنوارههای هنری فجر را داشتیم که این جشنوارهها هیچ دستنامه و آییننامهای نداشتند که به چه صورت و چرا باید برگزار شوند و چه هدفی را دنبال میکنند. بنابراین وقتی تیم اجرایی عوض میشد، جشنواره گاهی تا ۵۰ درصد تغییر میکرد و مخاطب نمیدانست بالأخره این جشنواره قرار است چه خروجی داشته باشد. تمام جشنوارههای بزرگ باید دارای یک آییننامه مشخص باشند. البته تغییر دبیر و ستاد اجرایی منجر به بروز خلاقیت خواهد شد ولی نباید اساس جشنواره را جابهجا کند. این آییننامهها و دستورالعملها برای جشنوارهها نوشته شد و همچنان استمرار دارد. کمیته حسابرسی و امور مجامع در معاونت هنری تشکیل شد. هشت شرکت به نوعی تحت اشراف معاونت هنری هستند و فعالیتهایی انجام میدهند. برخی از این شرکتها بیش از دو دهه بود مجمع عمومی برگزار نکرده بودند، در حالیکه مجمع عمومی برای یک شرکت تکلیفی ضروری است تا بر مسائل مالی نظارت کند و دقت نظر داشته باشد. خوشبختانه تشکیل کمیته حسابرسی امور مجامع منجر به این شد که ما رفتار شفافتر داشته باشیم و بر این موسسات نظارت دقیقتر کنیم تا منطبق بر اساسنامه و اهدافشان عمل کنند. در این سالها تمام مجامع این شرکتها به موقع برگزار شده است. بخش دیگری که بهعنوان یک شورا در معاونت هنری تشکیل شد و شروع به کار کرد، شورای برنامهریزی و اختصاص کمکها بود. تا الآن بیش از صد گزارش شفافسازی در سامانه وزارت ارشاد بارگذاری شده است. کمیته حسابرسی و نظارت راهبردی ما هر هفته تشکیل جلسه داده و پیشنویس حسابرسیها و گزارشهای موسسات را بررسی میکند. ما سعی کردهایم بر این روش منضبطتر رفتار کنیم و رفتارهای هیجانی و شعاری به حداقل کاهش پیدا کند.
یک فصل از گزارش مأموریت چهار ساله من میتواند در حوزه بهبود ساختارها و روشها باشد و یک فصل دیگر در توسعه استفاده از جهان مجازی و فناوریهای الکترونیک. یک حوزه کاری من میتواند راجع به پرداختن به مرمت ابنیه و آثاری باشد که در اختیار معاونت هنری قرار دارد. تقریباً در تمام ساختمانهای در اختیار معاونت هنری دستی در جهت عمران و آبادی در کار آمده است. البته برخی از آنها بیشتر و برخی دیگر کمتر. سرفصل دیگر، کمک به تولید محتوا بوده. موضوع دیگر، توجه به ظرفیت استانها و مناطق کشور است. این فصلی است که من سعی کردم در راستای شعار وزیر محترم مبنی بر اینکه «ایران فقط تهران نیست» انجام بدهم و به ظرفیتهای استانی توجه کنم. اگر حمایت، مشارکت، نظارت و بررسی جشنوارهها و رویدادهای هنری حمایت از توسعه کسب و کارها و فعالیتهای اقتصادی را اضافه کنیم، من میتوانم در هشت فصل آنچه در چهار سال انجام دادم گزارش کنم.
با فرض اینکه کرونا باشد یا نباشد، هنر را در سال ۱۴۰۰ چطور میبینید؟
من میخواهم جور دیگری به این سئوال مهم نگاه کنم و به این شکل که وقت آن رسیده تا همه در حوزههای مختلف بپذیرند فرهنگ و هنر یک فرصت ممتاز برای کشور است و نگاهی که به هنر میشود باید یک نگاه فرصتمحور باشد. اگر ما به این ترتیب نگاهمان را به حوزه هنر تصحیح کنیم، حتماً هم شرایط هنر بهتر خواهد شد و هم هنر میتواند ثروت ممتازی برای کشور باشد اما اگر این نگاه را نداشته باشیم و فکر نکنیم هنر میتواند فرصت باشد یا آنقدر هم اهمیت نداشته باشد، طبیعتاً همین روشی که تا الآن بوده، ادامه خواهد یافت و این زیبنده سرمایههای ارزشمند امروزی ما نیست. در حال حاضر مقوله اقتصاد هنر در دنیا یک موضوع بسیار مورد توجه است که بیش از دو دهه دارند به طور جدی روی آن کار میکنند. اقتصاد هنر به الگوی اقتصاد مقاومتی بسیار نزدیک است. عرصهای درونزای بروننگر است که بر اساس داشتهها و سرمایههای ملی شکل میگیرد. عرصه هنر عرصهای است که سرمایهگذاری اندک و ارزش افزوده بسیار زیادی دارد. نیروی جوان ما در این عرصه بسیار فعال و پرانرژی است. هم از منظر کیفی هم از جنبه کمی قابل توجه است. نیروهای مستعد و فعال و خلاق دارد و میتوانند در عرصههای مختلف هنر فعالیت کنند.
این جوانان پشت گرم به سرمایهای بزرگ و کلان تاریخی هستند و سرمایه تاریخی و ظرفیت امروزی هر دو در جهان شناخته شده است. کشور ایران را به فضیلت، فرهنگ و هنر میشناسند و آشنای تمام ذهنهاست. بنابراین این ثروت معرفیشده بضاعتی قابل توجه است که هر لحظه میتوان از آن استفاده کرد و آن را در کار آورد. ادبیات ما هم این ظرفیت را دارد و خیرات و برکات آن قرنهاست تمام دنیا را متأثر کرده است. هنرهای سنتی و صنایع دستی ما هم این ظرفیت را دارد. با به کارگرفتن طراحی و پرداختن دقیق به موضوع از ظرفیت هنر استفاده کنیم. آن موقع ببینید چه مقدار میتوان در حرکت به سمت خودکفایی گام برداشت. بعضی از محصولاتی که به طور سنتی در فرهنگ و تاریخ ما بوده و طی قرون آراسته به هنر شده، قابلیت کاربرد روزمره دارد ولی ما از آن غافلیم. بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک ما از این منظر میتوانند در کانون توجه قرار بگیرند و شاهد یک تحول ویژه اقتصادی خواهند بود.
بنابراین امیدوارم ۱۴۰۰ سالی باشد که هم آفت کرونا از سر مردمان کشورمان کم شود هم اینکه در نوع نگاهمان تجدید نظر کنیم و هنر را بهعنوان یکی از بزرگترین فرصتهای کشورمان بشناسانیم و در راستای این فرصت قدم برداریم. ما در حوزه فرهنگ و هنر همچنان کمبود قوانین را احساس میکنیم. قوانینی که میتواند به رشد و فراگیری و فعالیت بهتر و بیشتر کمک کند.
شما به موضوع تمرکززدایی اشاره کردید. در آمایش هنری و تمرکززدایی از پایتخت چه اتفاقهایی در این سه سال حضور شما رخ داده است؟
در جشنوارههای هنری سال ۱۳۹۹ به روشنی دو صفت درخشان شد که نخستین ویژگی آن پراکنش جغرافیایی بود. یعنی جشنوارهها الآن منحصر به تهران یا چند شهر بزرگ نیست. دومین ویژگی هم میانگین سنی شرکتکنندگان است که نشان میدهد این جمعیت جوان هنرمند با چه عشق و علاقهای پا به عرصه گذاشته و دارد آفرینشهایش را با علاقهمندانش در میان میگذارد. اینکه جشنوارههای فجر ویترین ارائه آثاری شوند که از نقاط مختلف ایران آمدهاند نشاندهنده این رویکرد جدی است. ما در عرصههای مختلف سعی کردهایم برخی جشنوارهها و رویدادهای ملی را در استانها ببریم یا اگر قبلاً در استانها برگزار میشده آنها را بازنگری کنیم تا نمودار کل کشور باشند و محلی و منطقهای برگزار نشوند. به عنوان مثال رویدادی مثل جشنواره تئاتر خیابانی مریوان یا جشنواره فتح خرمشهر تقویت شود یا رویدادی برای تالاب کجی نمکزار در نهبندان راهاندازی شود. بخش بینالملل جشنواره مد و لباس در سال ۱۳۹۷ در چابهار اتفاق افتاد و از ۱۹ کشور در آن رویداد شرکت کردند. عدهای فکر میکردند اگر جشنواره از تهران دور شود مورد استقبال قرار نمیگیرد، در حالی که آن جشنواره با استقبال کمنظیر مواجه شد. برنامهای داشتیم که از ظرفیت مناطق آزاد استفاده کنیم تا هنر بهعنوان یک مفهوم جدی در آن مناطق مورد توجه قرار بگیرد.
در برخی استانها که استانداران و مدیران استانی همراه شدند نیز اتفاقهایی مهمی رخ داد. اتفاق دیگری که افتاد در حوزه عدالت آموزشی بود. یعنی ایجاد سامانهای که ما بدانیم چند آموزشگاه آزاد هنری در کشور وجود دارد و در کجاها تراکم دارند تا اگر قرار است مجوزی صادر شود، به سمت مناطقی برویم که نهادهای آموزشی کمتری دارند. مثلاً هفت رشته هنری صرفاً در هنرستانهای هنرهای زیبای کشور در مقطع متوسطه ارائه میشود. تعداد هنرستانها تا سال ۱۳۹۶ فقط ۳۹ هنرستان بود اما امروز به ۴۹ هنرستان رسیده که با هنرستان کمالالملک به ۵۰ هنرستان میرسد. این ۱۰ هنرستانی که در طی سه سال گذشته تأسیس شدهاند بر مبنای مطالعات شکل گرفتهاند. این هنرستانها در نقاطی تأسیس شد که ما هنرستان نداشتیم. در حال حاضر فقط دو استان چهارمحال و بختیاری و خراسان شمالی هنرستان هنرهای زیبا ندارند. تلاش ما بر این است که در مهرماه ۱۴۰۰ این دو استان هم صاحب هنرستان هنرهای زیبا شوند. هدفگذاری بعدی این است که در هر استان حداقل یک هنرستان پسرانه و یک هنرستان دخترانه فعال باشند. سعی کردیم هنرستانهایی را که از قبل داشتیم توسعه بدهیم. راجع به منابع درسیشان و بهروز شدن درسها و... که این موارد عامل اولیه تفاهمنامه جامعی میان دو وزارت ارشاد و آموزش و پرورش شد که کمیته اجرایی تفاهم معاونت هنری ارشاد و معاونت آموزش متوسطه آموزش و پرورش هستند. در این تفاهمنامه توجه به فرهنگ و هنر در آموزشهای عمومی در هنرستانهای فنی و حرفهای و بازهای رایانهای و توسعه کتابخوانی و موارد متعدد دیگری نیز لحاظ شده است.
مهمترین دستاورد دوران مدیریت خودتان را در معاونت هنری چه میدانید؟
سعی کردم کارهایی را که انجام دادیم همعرض پیش ببرم و به همین خاطر شاید همه آنها به یک اندازه در خاطرم ماندهاند. بهعنوان مثال شخصاً نسبت به آموزش هنر وسواس دارم و به آن علاقهمندم. بنابراین افزوده شدن ۱۰ باب هنرستان در یک دوره مدیریتی سه ساله برای من دستاوردی قابل افتخار بود. تعمیراتی که در موزه هنرهای معاصر تهران اتفاق افتاد ناگزیر بود و پرخطر هم تلقی میشد. شاید مسیر آسودهتری بود اگر با مُسَکِن و اقدامهای موقتی فعالیت موزه را ادامه میدادیم. وقتی با معاونین قبل از خودم مشورت کردم، فقط یک معاون در تاریخ این ۴۰ سال به کانال تأسیساتی موزه رفته و شخصاً آنجا را بررسی کرده بود. رطوبتی که به موزه میآمد صعودی و نزولی بود. چون موزه بنایی است که تا کمر در خاک قرار دارد. سطح رطوبت طوری بود که گاهی دست که به دیوار میزدیم دستمان خیس میشد. گمان نکنیم موزه هنرهای معاصر بنایی بوده که همه چیز آن در عمل و اجرا بینقص بوده، نقصانهایی در کار از ابتدا بود.
امروز میبینیم که مخازن موزه نوسازی شده، تأسیسات قسمتهایی که باید رفاه انسان و اثر را در نظر بگیرند به دو تأسیسات جداگانه تبدیل و مشکل رطوبت برطرف شده است. موزه حدود ۳۰ ماه تعطیل بود و ما در این مدت مورد سئوال قرار میگرفتیم که آیا این کار صحیح است یا نه؟ بنای ما از اول این بود که مرمت موزه هنرهای معاصر آنقدر نزدیک به اصل باشد که اگر کسی بعد از انجام عملیات وارد موزه شد تغییرات را احساس نکند. عملیات موزه، عملیات سنگینی بود. آثار موزه نیز در این ۳۰ ماه مرمت شدند و بانک اطلاعاتی آثار موزه نیز سامان پیدا کرد و ساخته شد. تمام آثار موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان با کمک و مشارکت استاندار محترم مرمت شد و به شرایطی پایدار درآمد. نوسازی سالن اصلی تئاتر شهر نیز یک اقدام دیگر بود که انجام شد. در این مدت خدمات عمرانی گستردهای در تالار وحدت رخ داده است؛ از تقویت بنا و اصلاح ستونهای طبقه زیرین تا کارهایی که در نوسازی طبقات شده اتفاقهای بسیار مهمی در سرفصل ساختنهاست. این ساختنها از آن فعالیتهایی است که با مصلحتاندیشی معمول کسی خطرش را نمیپذیرد.
در حوزه نمایشگاهها و رویدادها سعی کردیم هر کاری را تا جایی که میتوانیم بهبود ببخشیم. کشور ما در نیم قرن گذشته حدود هفت، هشت بار در دوسالانه ونیز شرکت کرده ولی پاویون ایران در سال ۱۳۹۷ به شهادت رسانههای هنری یکی از شش پاویون برتر این رویداد جهانی شد و حتی نیمی از آرای هیات داوران را کسب کرد و بیش از ۴۰ هزار بازدیدکننده داشت. در این دوسالانه به جای آن که انتخاب فردی باشد، گروهی انتخاب شدند که سیاستگذاری کنند و درباره نحوه شرکت ایران در دوسالانه نظر مشورتی بدهند و هنرمندان را انتخاب کنند. ما به دلایل مختلف از جمله شرایط اقتصادی و سیاسی و بیماری کرونا کمتر فرصت داشتیم کشورمان را در رویدادهای بینالمللی معرفی کنیم ولی سعی کردیم با خروجی بیشتری همراهشان کنیم.
میدانم که در دوره مدیریت شما در حوزه اسناد ملی هنر ایران کارهای اساسی انجام شده است. اگر میشود کمی درباره فرآیند تدوین این اسناد و سرانجام آنها توضیح دهید.
در حوزه اسناد آنچه خود معاونت هنری دربارهاش کار کرد سندی به نام «سند توسعه هنر با تکیه بر رونق اقتصادی» است. در این طرح مدلهای جهانی شناخته و وضعیت هنر در دنیا و کشور ما بررسی شد و نهایت به اینجا رسیدیم که ما باید چهکار کنیم. این سند تا سطح برنامه پیش رفت و حتی پروژههایش در مجلد دیگری طراحی شد و به دو نهاد بالادستی جهت بررسی تقدیم شده که یکی از آن نهادها ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی است و دیگری شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی. طبیعتاً هر کدام از این نهادها بررسیهای خود را انجام میدهند تا مراحل بعد. سه سند دیگر از جمله سند موسیقی، سند هنرهای تجسمی و سند مد و لباس از سوی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی به معاونت هنری ابلاغ شد. برای سند موسیقی یک پیش درآمد پنج، شش ساله در کمیسیون مشورتی هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود داشت و صفحاتی هم بهعنوان نتیجه آن جلسات داشتند که در اختیار معاونت هنری قرار گرفت و در دو حوزه دیگر کار شروع شد. در آنچه به معاونت هنری ابلاغ شده، ساز و کار مشخصی هم ابلاغ شده است. ما کمیته تحقیق را در هر سه عرصه راه انداختیم. در عرصه مد و لباس دستآزمون اولیه طراحی شد و در شورای هنر مورد بررسی قرار گرفت. مرحله مطالعاتی حوزه موسیقی و هنرهای تجسمی به دلایل تخصصیشان بیشتر طول خواهد کشید.
یکی از رویدادهای قابل احترام و اعتنایی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ۱۴ دوره برگزار شده رویداد جشنواره موسیقی جوان است. این جشنواره یک جشنواره مهم و تأثیرگذار است. حدود صد هنرمند تراز اول بهعنوان داوران این رویداد هستند و بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر در سه گروه سنی در این جشنواره شرکت میکنند. گزارشهای تحلیلی این جشنواره، دادههای ویژهای را به ما میدهد. مثلاً جوانان متقاضی ساز رباب برای حوزه موسیقی ردیف دستگاهی تقریباً صفر شده است. یعنی جوانی نیست که ساز رباب کار کند. برخی سازهای دیگر نیز همین وضعیت را دارند اما متقضایان شرکت در مسابقه سازهای گیتار یا ویولن زیاد است. من نمیخواهم بگویم چرا جوانان به آن سازها علاقه بیشتری دارند، چرا که معتقدم آشنایی با موسیقی در هر شکل آن میتواند بر شناخت و پرورش انسان تأثیر داشته باشد ولی سازهای ملی ما باید در تقدم قرار بگیرند. اگر سازهای ملی مورد تقدم قرار نمیگیرد نشاندهنده کمکاری تمام نهادها برای معرفی یک عنصر هویتی فرهنگی است. گمان میکنم که باید به این موضوع با یک نگاه کلاننگر بپردازیم.
آیا جایگاه جهانی هنر ایران را شایسته میدانید؟ فکر میکنید باید چه کنیم تا هنر ایران آن جایگاه اصلی را در هنر دنیا پیدا کند؟
جایگاه امروز ایران در هنر جهان جایگاه خوبی است. در فهرست هنرمندان نامدار هنرهای تجسمی خاورمیانه، نام هنرمندان ایرانی در صدر است. در فهرست صد هنرمند نامدار جهان باز نام هنرمندان ایرانی به چشم میخورد. وقتی هنرمندان نامدار ما در جهان فعالیت میکنند از اقبال و اعتبار ممتازی برخوردارند و بسیاری از هنرمندان جهان احساس علاقه میکنند که با هنرمندان ایرانی همکاری کنند. بسیاری از کشورهای دنیا چنین جایگاهی ندارند و به وضعیت امروز ما غبطه میخورند اما در مورد اینکه آیا وضعیت امروز ما در حد توانمان است یا در تناسب سرمایه تاریخیمان، باید بگویم اینطور نیست. یعنی انتظاری که باید از خودمان داشته باشیم باید بیش از این باشد. ما باید به ردههای نخستین هنر جهان بیندیشم و برای آن برنامهریزی کنیم. بسیاری از کشورهایی که امروز داعیهدار فعالیتهای هنری شدهاند، ریزهخوار هنر ایران بودهاند و امروز دارند برنامهریزی میکنند که سری در سرها داشته باشند. ما باید قوانین همساز برای تحقق این هدف داشته باشیم و در یک همکاری مشترک فعالیت کنیم. یکی از نقاط کلیدی این تدبیر این است که در تمام دنیا سیاستگذار فرهنگی یک نهاد است، در حالیکه در ایران بیش از ۵۰ نهاد خود را سیاستگذار فرهنگ و هنر میدانند. دستگاههای متعدد میخواهند پشتیبانی کنند، در حالیکه جزو مأموریتشان نیست. ما باید تلاش کنیم بتوانیم نقش فعال را داشته باشیم نه نقش منفعل را.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
من میخواهم بر دو، سه نکته تأکید کنم. ما تصویری که از هنر ایران ارائه میدهیم باید تصویری مبتنی بر واقعیت و داشتههایمان باشد. متأسفانه من بهعنوان کسی که در مرکز مدیریت هنری کشور قرار دارد میبینم تصویری که از هنر ارائه میشود تصویر کامل، دقیق و قابل اعتنایی نیست. باورم این است که اگر قرار به تصحیح باشد، باید هنرمندان، مدیران و رسانهها با سرعتی زیاد این تصویر را تصحیح کنند. موضوع دیگر این است که باید مدیریت کلان کشور در سطوح مختلف به این مقوله بپردازند که هنر برای کشور یک فرصت و ضرورت است. زبان هنر، زبان بیدریغ و دروغی است. ما در مقابل تمام رسانههایی که دارند علیه کشور ما کار میکنند و تصویر نامناسبی از کشور ما ارائه میدهند، از طریق ارائه آثار هنری میتوانیم عملکرد آنها را خنثی کنیم و شرایط واقعی را به درستی نشان بدهیم. من عرضم این نیست که کشور ایدهآل، بیخطا و غیرقابل نقدی داریم، اما هر چه هست ظرفیتهای بزرگ و امتیازهای کلان دارد. از زبان نقد هنر میتوان به خطاهای موجود پی برد و برای اصلاح آنها کمر بست. من به این موضوع باور دارم. اگر بخواهیم به هنر به مفهوم فرصتش توجه کنیم باید حتماً در اصلاح ساختارها، در سیاستگذاری سنجیده و در داشتن قوانین متناسب با شرایط، گامهای بلند برداریم. این اتفاق جز نگاه کارشناسانه و علمی به موضوع و یک وفاق و همدلی اتفاق نخواهد افتاد. ما نباید بیخبر از کنار سرمایههای خودمان رد شویم و از ظرفیتهای موجود استفاده نکنیم.
یکی از کارهایی که در معاونت هنری انجام شد و فرصت نشد عرض کنم، طرح شبکههای خلاق فرهنگ و هنر است. در این طرح قرار است شهرهایی را که در یک موضوع مشخص میتوانند یار هم باشند کنار هم قرار بدهیم تا در موضوع خاص فعالیت کنند و بدرخشند. فکر میکنم هفته آخر فروردین سال ۱۴۰۰ آغاز به کار اولین دوره شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر ایران باشد.