سرویس تجسمی هنرآنلاین: گالری شلمان سال 1390 با مدیریت علی مزارعی آغاز به کار کرد. مزارعی تحصیل کرده رشته عکاسی است و آثار او در چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی به نمایش درآمده است. او به ترجمه کتابهای هنری نیز میپردازد که تعدادی از آنها به چاپ رسیده و تعدادی نیز در دست آمادهسازی است. از جمله این آثار میتوان "کتاب طراحی پایدار (سبز)" ، "طراحی برای دنیای واقعی"، "بازگشت به طبیعت"، "واژهنامه دیزاین" و "ایدئولوژی و معماری واستو" را نام برد. با علی مزارعی درباره فعالیتهای گالری شلمان گفتوگو کردیم.
آقای مزارعی نخستین ارتباط شما با فضای هنر چگونه بود؟
من از دوره دوم هنرستان صداوسیما وارد این فضا شدم و بعد در دانشگاه آزاد رشته عکاسی خواندم. چند سالی مشغول کارهای مختلف بودم تا اینکه سال 1389 وارد دانشگاه تهران شدم و فوقلیسانس را در رشته طراحی صنعتی گذراندم. با توجه به اینکه به رشته کامپیوتر و معماری نیز علاقه داشتم ترغیب شدم که در زمینه معماری داخلی نیز تحصیل کنم. مدت زیادی پروژههای عکاسی میگرفتم و کارهای استودیویی انجام میدادم. تجربههای مخالفی در زمینه بستهبندی و چاپ، بازاریابی تبلیغاتی، کار در یک شرکت مهندسی و... انجام دادم. پس از آن وارد کارهای تحقیقاتی و ترجمه شدم و تدریس را هم از سال 1385 در رشته عکاسی دانشگاه علمی کاربردی شروع کردم و هماکنون در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب رشته معماری داخلی و طراحی صنعتی را درس میدهم.
چه شد که به تأسیس گالری علاقهمند شدید و گالری شلمان را راهاندازی کردید؟
آن زمان به گالریگردی میرفتم اما خیلی با بحث مدیریت نمایشگاه آشنا نبودم. تا اینکه چند نفر از دوستان پیشنهاد کردند خوب است با توجه به امکانات موجود و آشنایی با این فضا، یک گالری تاسیس کنیم. من در کنار اینکه کار و درسم را ادامه میدادم وارد حوزه گالریداری شدم و از آنجایی که نه آشنایانم در گالریداری تجربهای داشتند و نه سرمایهگذاری داشتم، با سعی و خطا وارد این حوزه شدم.
وقتی تصمیم گرفتید گالری را راهاندازی کنید و به صورت جدی وارد این فضا شوید چه ایدهای داشتید و چشماندازتان برای یک گالری چه بود؟ آیا در میان گالریهایی که وجود داشت ضعف یا کمبودی را دیده بودید که حس میکردید خودتان میتوانید آن را پوشش دهید؟
چشمانداز همه ما رو به بالا است و میخواهیم به کسانی برسیم که سالیان سال است در این زمینه کار میکنند. من و خیلی از همکاران جوان از اول دلمان میخواست پای خودمان را جای گالریهایی مانند سیحون و گلستان بگذاریم. هیچکدام از ما بدمان نمیآید که خودمان را تا آنجا بالا بکشیم. شاید در ابتدای کار خودم را محدود به این نکرده بودم که مثل بعضی گالریها فقط در یک حوزه تخصصی کار کنم، ولی از طرفی وقتی وارد کار شدم دلم میخواست کمک کسانی باشم که یا زخمخورده هستند یا کنار زده شدهاند. بعضی از گالریها میگویند شما حتماً باید جاهای دیگر یکی، دو نمایشگاه گذاشته باشید تا ما هم بتوانیم برای شما نمایشگاه بگذاریم.
عدهای از هنرمندان هستند که در بازار کار حضور دارند و کارشان را هم میفروشند، ولی حداقلهایی که گالریدارها برای خودشان مشخص کردهاند تا هنرمند بتواند آثارش را در گالری نمایش دهد را ندارند. متأسفانه یا باید به آنها بگوییم بروند در فرهنگسرا کارشان را نمایش دهند و یا آثارشان را به مغازهها بسپارند که بفروشند. برای من سخت است که بخواهم چنین چیزی به آنها بگویم و فکر میکنم اگر من هم تازهکار بودم و کسی این حرف را به من میزد، شاید به من بر میخورد و این کار را کنار میگذاشتم. فکر میکنم ما باید آنها را راهنمایی کنیم و به آنها خط بدهیم. بسیاری از این افراد دوست دارند کار کنند ولی یا خودشان چشمانشان را بستهاند یا اطرافیانشان که به آنها خط میدهند اینطور بارشان آوردهاند. از طرفی هم به آنها حق میدهم چون آنها نقاشیهایی میکشند که خریدار دارد و آن شخص دلیلی نمیبیند که کارش را تغییر بدهد و به سمت کار دیگری برود.
شما ابتدا گفتید میخواستید افرادی که گالریهای دیگر به آنها امکان حضور نمیدهند را پوشش بدهید، اما درعینحال میگویید آثار برخی از این افراد در سطح گالری نیست. بنابراین به نظر میرسد شما هم در این زمینه با یک چالش مواجه شدهاید. آیا مجبور شدید استاندارهای خودتان را پایین بیاورد تا این افراد را پوشش بدهید یا مجبور شدید آنها را کنار بگذارید و بر اساس استانداردهایی که دارید هنرمندان را پذیرش کنید؟
چند سالی این کار را انجام میدادم، یعنی به آنها اولتیماتوم میدادم که این دفعه برای شما نمایشگاه میگذارم ولی دفعه بعد که میآیید توقع دارم آثارتان 50 درصد فرق کرده باشد. مدتی با این رویه جلو رفتم ولی بعد متوجه شدم دود آن به چشم خودم میرود. بنابراین الان دیگر به ندرت نمایشگاه انفرادی برای این افراد میگذارم و ممکن است هر سال در میان نمایشگاههای مختلفی که داریم، گاه آثار هنرمندان این چنینی را هم قبول کنیم. این مسئله در بیشتر گالریها وجود دارد و لابهلای نمایشگاههایی که با یک رویکرد مشخص میگذارند ممکن است یک نمایشگاه متفاوت هم برگزار کنند.
بعد از اینکه به این نتیجه رسیدید فعالیت گالری نباید معطوف به این بخش از هنر شود، چه تغییری در کارتان و هنرمندانی که پذیرش میشدند ایجاد شد؟
حس میکنم نسبت به 10 سال پیش متفاوت شده ولی نمیتوانم بگویم خیلی فرق کرده است. سعی کردیم کارهای متفاوتی انجام دهیم و به عنوان مثال سال گذشته فراخوان پرفورمنس منتشر کردیم تا به صورت هفتگی پرفورمنسهایی در گالری اجرا کنیم. ایده این کار با یکی از هنرمندان تئاتر به نام مهدی اسماعیلی بود و یک نمایش گروهی پرفورمنس هم گذاشتیم. اما به نظر میآید اقبال به پرفورمنس در دهه 80 بیشتر از الان بود، چون وقتی فراخوان دادیم در نهایت تعداد اندکی اثر برای ما آمد. درعینحال ممیزی ارشاد هم سخت بود و با توجه به کم بودن استقبال، این پروژه منتفی شد.
در نمایشگاههای دیگری که برگزار کردید چقدر به هنرهای جدید توجه داشتید؟
تابهحال آنطور که تجربه کردهایم هنرهای جدید متقاضی زیادی ندارد. هماکنون طرحی با دکتر علیرضا اژدری داریم که روی طراحی مفهومی کار کنیم. امسال قصد داشتم با مشارکت دانشگاه آزاد و دانشگاه تهران در آذرماه دو هفته دیزاین برگزار کنم، ولی احساس میکنم اساتید دانشگاه یا سرشان شلوغ است یا احساس مشارکت در این رویدادها برای آنها ضعیف شده است. من پیگیر شدم که این کار را انجام بدهیم ولی فعلاً به نتیجه نرسیدهام.
گاهی از هنرمندان میشنویم که میگویند گالریها فقط با هنرمندانی همکاری میکنند که تجربه قبلی داشته باشند. از طرفی هم وقتی با گالریدارها صحبت میکنیم معتقد هستند که بسیاری از هنرمندان سواد نمایشگاه گذاشتن را ندارند و نمیدانند چه کاری مناسب کدام گالری است و با رویکرد آنها هماهنگ است. فکر میکنید در این زمینه چقدر حق با هنرمندان است و گالریدارها چقدر حق دارند؟
من بازخورد بیطرفانهای را به شما میگویم. قبول دارم که عدهای از آدمها بلد نیستند کارشان را ارائه بدهند و به همین خاطر یک نفر باید دنبال آنها باشد و آثارشان را مرتب کند و در گالری بگذارد. در هنرمندان قدیمیتر این مسئله وجود دارد چون ممکن است با گالریهای جدید و ساز و کارهای آنها آشنا نباشند یا حوصله و وقت انجام خیلی از کارها را نداشته باشند. اینکه هنرمندان سردرگم میشوند و نمیدانند آثارشان را کجا ارائه بدهند را قبول دارم ولی از نسل جدید هنرمندان چنین چیزی را نمیپذیرم. از بین هنرمندان نسل جوان یک عده هستند که خودشان را به نادانی میزنند یا تنبل هستند و وظایف خود را به عهده دیگران میاندازند. درعینحال بسیاری از هنرمندان ما نمیدانند هر کدام از گالریها چه رویکردی دارند و از طرفی ما دستهبندی مشخصی هم نداریم که بگوییم هر گالری چه نوع کاری را نمایش میدهد.
نسل جدید هنرمندان آن چیزهایی که نمیداند را به چه شکل میتواند به دست بیاورد؟ مثلاً آیا خود آن هنرمند جوان نباید آنقدر گالریها را دیده باشد که بتواند رویکردها را تشخیص دهد؟
مشکل اینجاست که نمیروند و یا اگر بروند به ندرت میروند و باز هم شناخت کاملی پیدا نمیکنند. مثلا طرف میگوید من سمت یک گالری که فقط نمایشگاه عکس میگذارد نمیروم، ولی یک جای دیگر میبیند که علاوه بر عکس و مجسمه و... نقاشی هنرمند خودآموخته را هم گذاشتهاند و بعد با خودش میگوید من هم که مثل آنها کار میکنم، پس آثارم را ببرم در آنجا بگذارم. ولی این کجا و آن کجا. گاهی این اشتباه برای هنرمندان به وجود میآید.
یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد این است که بسیاری از هنرمندان توهم دارند که باید قیمت آثارشان را بالا بگذارند. ما در دو سال گذشته حداقل 20 مورد این گونه داشتیم که هنرمندی با سالها سابقه کار که هیچوقت نتوانسته خودش را به پای هنرمندان شناخته شده هم سن و سالش برساند، میخواهد آثارش را با قیمت آثار همان افراد نمایش دهد. طبیعی است که گالری نمیتواند چنین موضوعی را بپذیرد زیرا این کارها چنین بازاری ندارد. حتی بدتر از آن، چرا یک هنرمند تازهکار باید قیمت یک کار کوچک را 20 میلیون تومان بگذارد؟ وقتی علت این قیمتگذاری را از او میپرسیم، میگوید استادم گفته قیمت این کار را کمتر از 15 میلیون تومان نگذار. متأسفانه افرادی هستند که به هنرمندان راهنماییهای اشتباهی میدهند.
در زمینه قیمتگذاری آثار عدهای عقیده دارند حتی اگر میدانید کارتان فروش نمیرود، قیمت بالایی بر آن بگذارید تا کارتان بهعنوان یک اثر گرانقیمت شناخته شود. این مسئله هم میتواند دلیلی باشد که هنرمند قیمت بالا روی آثارش بگذارد تا بهعنوان یک هنرمند گران شناخته شود.
مردم کارها را میبینند و مقایسه میکنند. اینکه یک اثر گران یا ارزانقیمت باشد دلیلی بر حسن یا عیب آن هنرمند نیست. من از یک هنرمند اثری دارم که 250 هزار تومان است و یک کار دیگر او را پنج میلیون تومان خریدم. میخواهم بگویم خود آن هنرمندانی که گران هستند نیز قیمتها را بیجهت بالا نمیبرند و هر اثری قیمت خود را دارد. بنابراین من هیچوقت هنرمندی که کارش را بیجهت گران بگذارد به گالری راه نمیدهم.
در سالهای اخیر تعداد گالریها در تهران زیاد شده است. فکر میکنید شرایط کار چقدر برای گالریها فراهم است؟ و آیا با توجه به تعداد زیاد فارغالتحصیلان هنر، تعداد گالریها کفاف جامعه هنری را میدهد؟
اینکه بخواهیم معیارمان را تعداد فارغالتحصیلان بگذاریم اشتباه است، زیرا فارغالتحصیل زیاد داریم ولی تعداد فارغالتحصیلانی که بخواهند کار نمایشگاهی کنند به نسبت سالهای قبل بسیار کم است. تعداد گالریها در 10 سال گذشته زیاد شد ولی بسیاری از آن گالریها دوام نیاورند و گالری خودشان را تعطیل کردند. به نظرم همین تعداد گالری کفاف فضای هنری شهر را میدهد، اما به نظر میرسد بعضی از گالریدارها برای تفریح این کار را انجام میدهند و در کار خود چندان جدی نیستند.
مسئلهای که در جامعه هنری ما دیده میشود این است که معمولاً فعالیت مشترک و گروهی میام گالریها وجود ندارد. دلیل عمده آن این است که ما در کشورمان هیچوقت آرتفر نداشتیم که همه گالریها در کنار هم حضور داشته باشند. در سالهای قبل تعدادی اکسپوی دولتی برگزار شد که به سرانجام نرسید و در سالهای اخیر نیز رویداد خصوصی تیرآرت برگزار میشود که همه گالریها در آن حضور ندارند. فکر میکنید چرا در کشور ما یک آرتفر جدی نتوانسته شکل بگیرد؟
ما بهمن ماه سال گذشته در جلسهای که با آقای مظفری داشتیم همین مسئله را عنوان کردیم که چرا انجمن صنفی گالریداران وجود دارد، ولی وقتی این انجمن میخواهد مجوز آرتفر بگیرد با مشکلات زیادی مواجه میشود. انجمن صنفی گالریدارها یکی، دو سال است که پیگیر مجوز آرتفر است و مرکز هنرهای تجسمی امکان این را دارد که به یک صنف مجوز برگزاری آرتفر را بدهد، اما چرا این کار را نمیکند؟ دو سال در جشنواره هنرهای تجسمی فجر چیزی شبیه آرتفر وجود داشت، چرا گالریها نمیتوانند بهطور مستقل هر سال این برنامه را داشته باشند؟ مهم این است که ما این فعالیت را انجام بدهیم و اسم آن هر چه میخواهد باشد، اهمیت ندارد. انجمن صنفی یک سال و نیم است که برای گرفتن مجوز اکسپو نامهنگاری میکند ولی متأسفانه همکاری نمیشود.
در واقع دولت نه خودش توانسته طی این سالها آرتفر برگزار کند و نه به بخش خصوصی اجازه داده که بتواند مستقل این کار را انجام بدهد.
آن بخش دولتی را باید از خودشان بپرسیم چون ما نمیدانیم آن طرف ماجرا چه اتفاقی میافتد که دولت این کار را انجام نمیدهد، ولی برای من سوال است که چرا به بخش خصوصی اجازه فعالیت نمیدهد؟ برای من فرق چندانی ندارد که آرتفر را بخش خصوصی برگزار کند یا بخش دولتی، فقط میخواهم این رویداد برگزار شود. خواه در بخش خصوصی برگزار شود مثل تیرآرت، و خواه در بخش دولتی مانند آنچه در موزه قصر برگزار شد، بودن آرتفر مفید است و من گالریدار میخواهم در آن شرکت کنم. البته در رویدادهایی که برگزار شده است نیز بعضی از گالریها فرصت حضور پیدا نکردند. من قبول دارم که باید از بین گالریها انتخابی صورت گیرد، اما این انتخابها نیز جای سوال است و حتی گاه درست اطلاعرسانی نشد و یک عده اصلاً از برگزاری آن رویداد خبر نداشتند.
شما بهعنوان یک گالریداری که عضو انجمن صنفی گالریداران هستید، چه انتظاری از این انجمن دارید؟ فکر میکنید چه اتفاقاتی باید در این انجمن بیفتد که تاکنون نیفتاده و جای آن خالی بوده است؟
همین که در انجمن حاضر شویم و تعامل کنیم تا رویکرد ممیزیها را عوض کنیم و اکسپو و آرتفر راه بیندازیم کافی است. به نظر من انجمن مثل یک پدری است که از بچههای خودش نگهداری میکند. ممکن است بچهها خودشان پیرمرد و پیرزن باشند ولی همین که ببینیم مثل سایر صنفها یک حامی داریم و میتوانیم روی حساب همدیگر کاری انجام بدهیم کافی است. به نظرم ما بهعنوان کسانی که در این حوزه کار میکنیم باید راهکار و پیشنهاد بدهیم. متأسفانه بخشهای دولتی ترمز همه را میکشند و از آنجایی که نوپا هستیم نمیگذارند بسیاری از کارها را انجام بدهیم.
امسال با توجه به شرایطی که به دلیل شیوع بیماری کرونا پیش آمد همه ما وضعیت عجیبی را تجربه کردیم و این مسائل برای گالریها هم وجود داشت. چند ماهی که از سال 99 گذشته است برای شما چگونه بود و آیا از نظر اقتصادی به گالری شلمان ضربهای وارد شد؟
گالریها برای فعالیت کردن شرایط دشواری داشتند. از طرفی باید به فکر سلامت مردم باشیم و از طرفی وقتی کارمان را شروع کردیم متوجه شدیم که نمیتوانیم افتتاحیهها را شلوغ کنیم. در این شرایط نه خود هنرمندان راغب هستند که نمایشگاه بگذارند و نه مخاطبان حاضر هستند که از نمایشگاهها بازدید کنند. من اوایل تابستان حتی به این فکر میکردم که گالری را تا سال بعد اجاره بدهم تا این بحران بگذرد. در تابستان کمی فعالیت داشتیم ولی پس از آن با اوجگیری بیماری، دوباره فعالیتها متوقف شد. در چند وقت اخیر سعی کردیم کارهای ارزانقیمت را از هنرمندان بگیریم و روی آنها فعالیت کنیم. چندی پیش یک پروژه حمایتی برای یکی از هنرمندانی که کرونا گرفته بود داشتیم و کارهای ایشان را فروختیم تا بتوانیم هزینههای درمان او را فراهم کنیم.
فروش آنلاین آثار تا حدودی جای خود را باز کرده و همین کار را ادامه دادیم. سعی میکنیم طرح "هنر برای هدیه" را باب کنیم و کار با کیفیت را با قیمت ارزانتر به مخاطب عرضه میکنیم تا فرهنگ آن جا بیفتد و به این ترتیب از هنرمندان نیز حمایت شود. فعلاً روی این پروژه کار میکنیم ولی فکر میکنم همه در یک بلاتکلیفی به سر میبرند. وزارت ارشاد قول حمایت داده بود ولی عملاً اتفاقی صورت نگرفت. دولت و تأمین اجتماعی هم گفتند ما حمایت میکنیم ولی هنوز هیچ کاری نکردهاند. اگر وزارت ارشاد و وزارت کار وعدههایی که دادند را عملی میکردند حداقل باید به هر گالری بین 30 تا 50 میلیون تومان وام میدادند. وام دادن آنها به درد ما نمیخورد چون فقط زیر قرض دولت و جاهای دیگر میرویم ولی بحث ما این است که چرا وعده وام میدهید و چرا آن را عملی نمیکنید؟
در این مدت فعالیتهای آنلاین و فضای مجازی جایگزین فعالیت حضوری شده است. با توجه به اینکه شرایط کرونا ادامهدار است و مشخص نیست چه زمانی به پایان میرسد، فکر میکنید فعالیتهای آنلاین چقدر میتواند برای حوزه تجسمی جوابگو باشد؟ آیا گالریها میتوانند جدیتر روی این فضا کار کنند و استفاده بیشتری از آن ببرند؟
من و عده زیادی از همکاران تجربه اولمان در این زمینه بود و چون هیچ تجربهای نداشتیم باید سعی و خطا کنیم. من تا یکی، دو ماه پیش هم مقاومت میکردم که نمایشگاه آنلاین بگذارم، چون از آنجایی که در این سیستم تجربه نداریم میتوانم بگویم این سیستم جواب میدهد یا نه. در واقع من جزء کسانی هستم که با نمایشگاه آنلاین مخالف هستم و دلم میخواهد وقتی یک نمایشگاه برگزار میشود با چند نفر صحبت کنم و آثار را هم از نزدیک ببینم. دیدن آثار از نزدیک حس بهتری به من میدهد تا اینکه بخواهم آنها را از روی عکس ببینم. حتی تجربه این را داشتم که اثری را از روی عکس فروختم و زمانی که خریدار آن را از نزدیک دید از آن اثر خوشش نیامد. چنین مشکلاتی هم در کار آنلاین پیش میآید.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
اعضای انجمن صنفی گالریداران میخواهند بعضی فعالیتها را انجام دهند. من در بطن همه ماجراها نیستم ولی میدانم که در انجمن سعی میکنیم یک راهکارهایی را پیش ببریم. ممکن است بسیاری از همکاران چندان ارتباطی با همدیگر نداشته باشند ولی به نظرم بهتر است که با هم بنشینیم و مدارا کنیم تا این بحث را جلو ببریم. اگر هم عدهای در انجمن یا خارج از آن نمیخواهند بحث را جلو ببریم نباید به دیگران بگویند که چرا فلان کار را انجام نمیدهید. به جای اینکه برای همدیگر خط و نشان بکشیم، بیاییم با هم در یک تعامل قرار بگیریم و کارهایی انجام بدهیم.