سرویس تجسمی هنرآنلاین: علیرضا کریمی مقدم کاریکاتوریستی است که سابقه فعالیت او به حدود 20 سال قبل برمیگردد. آثار او برای مخاطبان پیگیر مجله طنز و کاریکاتور کاملا آشناست و خطوط نرم و منحنی کارهای او به مشخصهای قابلشناسایی در آثارش تبدیل شد. او فوقلیسانس گرافیک از دانشگاه آزاد دارد و سالها در همان دانشگاه به تدریس پرداخته است. کریمی مقدم در نمایشگاهها و بیینالهای خارجی زیادی شرکت کرده و موفق به دریافت بیش از ۳۷ جایزه خارجی شده است. او تنها در سال ۲۰۱۹ موفق به کسب ۱۱ جایزه از کشورهای مختلف شده است. در یکی، دو سال اخیر به جای کاراکترهای ساده و صمیمی کارتونهای کریمیمقدم، یک شخصیت کاملا شناخته شده قرار گرفته و ونسان ونگوگ با راه پیدا کردن به آثار او راوی بسیاری از مسائل روز دنیا شده است. گفتوگوی هنرآنلاین با علیرضا کریمی مقدم را بخوانید.
ابتدا درباره ورود خود به عرصه کاریکاتور توضیح دهید.
نخستین کاریکاتور من سال ۷۰ در مجله طنز و کاریکاتور منتشر شد. صفحهای در مجله بود که به چاپ آثار مخاطبان اختصاص داشت و من هم بر اساس علاقهای که به کاریکاتور داشتم چند طرح برای مجله ارسال کردم که منتشر نشدند تا اینکه در سال ۷۰ یک کارم در ابعاد بسیار کوچک منتشر شد. از آن زمان همکاری با این مجله را ادامه دادم و در چند روزنامه و مجله دیگر هم کار کردم اما بیشتر یک کارتونیست نمایشگاهی هستم و در تعداد زیادی از نمایشگاهها و بیینالهای خارجی شرکت کردهام.
یکی از ویژگیهای شاخص آثار شما استفاده از خطوط منحنی در ترسیم کاراکترهای ساده است. چگونه به این خطوط و کاراکترها رسیدید؟
کارهای من از ابتدا به این شکل نبودند. ما جوانانی که کار خود را با طنز و کاریکاتور شروع کردیم دوست داشتیم مانند جواد علیزاده کار کنیم، زیرا او الگوی ما بود. آن زمان منابع تصویری خوبی در دسترس ما نبود و آشنایی چندانی با کاریکاتور دنیا نداشتیم. من هم ابتدا سعی کردم کارهای جواد علیزاده را کپی کنم. پس از یکی، دو سال با یک کارتونیست کروات به نام ایوان هارامیا آشنا شدم و به جرأت میگویم که کاراکترهایم را از او کپی کردم. کاراکترهای او بسیار خاص بودند و فقط از سر و بدن، بدون پرداختن به هیچ جزئیاتی تشکیل میشدند. ابتدا مدتی سعی کردم کارهای او را کپی کنم و به مرور به جایی رسیدم که احساس کردم کاراکترها متعلق به خودم شده و دیگر هیچ شباهتی به کارهای او ندارند. این خطوط مواج که بعداً به سبک کاری من تبدیل شد از آنجا به وجود آمد و بعدها توانستم نقاشی ایرانی و خطوط مینیاتوری را وارد کارها کرده و آنها را شرقیتر کنم. همیشه به کسانی که تازه شروع به کار کردهاند میگویم از کپی کردن کار دیگران ابایی نداشته باشید، به شرطی که بعداً بتوانید از آن قالب خارج شوید. کپی از آثار بزرگان نوعی درس یاد گرفتن است.
در آثار قدیمی شما به ندرت رنگ دیده میشد.
بله در آن کارها از رنگ استفاده نمیکردم. ابتدا تنها قسمتی که رنگ میکردم، نوک بینی کاراکتر بود. بعدتر رنگ را کمی به صورت گسترش دادم و بعد از آن کمی وارد زمینه شد. خیلی با ترس از رنگ استفاده میکردم و فقط نقاط کلیدی که میخواستم تاکیدی بر آنها انجام شود را رنگ میکردم. در استفاده از رنگ بسیار محتاط بودم اما به مرور رنگ بیشتری وارد کارهایم شد.
درباره سابقه مطبوعاتی خود بگویید. با چه نشریاتی همکاری داشتید؟
تا سال ۷۸ با مجله طنز و کاریکاتور همکاری کردم و پس از آن این همکاری به شکل ناخواسته قطع شد. در واقع طنز و کاریکاتور یک مدرسه استعدادیابی بود و زمانی رسید که بهتر بود یک عده از آن خارج شوند تا افراد جدیدی بتوانند وارد آن شود. بنابراین نسل ما از مجله کنار کشید تا عده جدیدی بتوانند کارهای خود را منتشر کنند. به جرأت میگویم طنز و کاریکاتور نخستین کارهای بسیاری از کاریکاتوریستهای مطرح امروزی را منتشر کرد. اولین کسی که به من جسارت چاپ کارهایم را داد جواد علیزاده بود. در طنز و کاریکاتور همه کارهایم موضوع آزاد داشتند و تنها کاری که از آقای علیزاده سفارش گرفتم یک کار پشت جلد رنگی بود. کارها به انتخاب خودم و با توجه به موضوعات روز انجام میشد و هر ماه چند طرح ارسال میکردم تا یکی از آنها چاپ شود.
حدود سال ۸۲ وارد روزنامه جامجم شدم و برای صفحات داخلی و اجتماعی آن طرح میزدم. یک سال هم دبیر سرویس طرح و کارتون روزنامه بودم. بعد از اینکه از روزنامه بیرون آمدم همکاری با ضمیمه چهاردیواری جامجم را آغاز کردم که این همکاری حدود چهار سال به طول انجامید و هر هفته چند طرح با موضوعات اجتماعی و خانوادگی در آن کار میکردم. اما از حدود چهار سال پیش دیگر فعالیت مطبوعاتی ندارم و ترجیحام این بود که به شکل مستقل کار کنم. در سالهای اخیر انتشار کارهایم را به صفحه اینستاگرام خود محدود کردهام، به دلیل اینکه کار با مطبوعات برایم جنبه مالی نداشت و تنها دوست داشتم مخاطبان بتوانند کارهایم را ببینند، اما زمانی که اینستاگرام به وجود آمد توانستم بدون سفارشدهنده و آزاد کار کنم و مخاطبان بیشتری داشته باشم.
در حال حاضر هم که ساکن لیسبون پرتغال هستم ارتباط کمی با مطبوعات خارجی دارم. زمانی که اینجا آمدم شناخته شده نبودم اما به مرور کارهایم به واسطه صفحه اینستاگرام شناخته شد و مخاطبان خارجی بیشتری پیدا کردم که باعث شد مطبوعات اروپایی هم به کارهایم توجه کنند و به صورت محدود به من پیشنهاد کار دهند.
چه شد که تصمیم گرفتید ونگوگ را وارد آثار خود کنید؟
علاقه من به ونگوگ به دوران پیش از دانشگاه برمیگردد. زمانی که به کلاس کنکور میرفتم در ویترین انتشارات بهار کتاب مجموعه آثار و نامههای ونگوگ را میدیدم. آن زمان کتاب را با قیمت بالایی خریدم و علاوه بر خواندن آن به کپی کردن طرحهایش میپرداختم. پس از آنکه وارد دانشگاه شدم در درس تصویرسازی سعی کردم به نوعی ونگوگ را وارد کارم کنم، اما فکر جدی درباره آن نداشتم. حتی در مدت ۱۲- ۱۳ سالی که در دانشگاه تدریس میکردم نیز همیشه در درسهای خود به نوعی ونگوگ را وارد میکردم و به دانشجویان میگفتم که از او الگو بگیرند، زیرا این هنرمند بسیار ساده میبیند و همهچیز از نوع طراحی، نوع نگاه، نوع انتخاب موضوع و... در آثارش بسیار ساده است.
چه ویژگیهایی در ونگوگ باعث شد چنین جذابیتی برای شما داشته باشد؟
جدا از بحث تکنیکی، سبک کار و شیوه زندگی او، چیزی که همیشه برایم جالب بود پشتکار کمنظیر ونگوگ است. با وجود آنکه بهترین نقاشان آن دوره دوستان او بودند اما هیچ حامی نداشت و کسی کارهایش را جدی نمیگرفت. با اینحال کار خودش را میکرد. او مشاغل زیادی را تجربه کرد اما در اواخر عمر به این نتیجه رسید که نقاش شود و تازه خودش را کشف کرد. با اینحال بیمهری زیادی دید و سالها پس از مرگش شناخته شد. اینکه چرا یک آدم در زمان زنده بودنش مورد توجه قرار نمیگیرد همیشه دغدغه من بوده است. الان در ایران هنرمندان زیادی داریم که کار بسیار باکیفیتی دارند اما پشت اسامی بزرگ دیگری پنهان شدهاند و کسی آنها را نمیشناسد. این مسئله در همه جای دنیا وجود دارد اما باید این افراد را کشف کرد.
چرا فکر کردید ونگوگ میتواند کاراکتر اصلی کارتونهای شما باشد؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم ونگوگ معروفترین نقاش این دوران است. آنقدر که مردم او را میشناسند دیگر نقاشان مهم دنیا را نمیشناسند. من هم به این فکر کردم که او میتواند کاراکتر اصلی کارهایم باشد که ایدههای مرا بازگو میکند، زیرا عده زیادی ونگوگ را میشناسند و او میتواند حرفهای من را بزند. نخستین کاری که در زمستان ۹۷ با استفاده از کاراکتر ونگوگ طراحی کردم به سرعت در فضای مجازی پخش شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت، درحالیکه اگر آن کارتون با کاراکتر دیگری طراحی شده بود قطعاً به این اندازه دیده نمیشد. پس از چند ماه فاصله تصمیم گرفتم کارهای دیگری با کاراکتر ونگوگ طراحی کنم. این کار برایم بسیار خوب بود و باعث شد که مخاطبان جدیدی پیدا کرده و بیشتر شناخته شوم.
شما علاوه بر استفاده از کاراکتر ونگوگ، فضای آثار او را هم شبیهسازی کرده یا تعدادی از آثار او را بازنمایی کردهاید. با توجه به اینکه ونگوگ دارای یک سبک شخصی و کاملا شناخته شده در نقاشی است، برای ساخت این فضا و حفظ ویژگیهای آن چه کردید؟
قبل از اینکه بخواهم از کارهای ونگوگ کپیبرداری کنم باید خودش را میشناختم، چون اگر وارد روحیات و زندگی او میشدم بهتر میتوانستم به شیوه او کار کنم. به همین دلیل مطالعات زیادی درباره ونگوگ کردم و همه فیلمهایی که راجع به او ساخته شده بود را دیدم. مقالات مختلفی را گردآوری کرده و مطالعه کردم و همچنان چیزهای جدیدی راجع به زندگی ونگوگ پیدا کرده و میخوانم. پس از آن به سراغ مسائل اجرایی و تکنیکی رفتم. با توجه به اینکه کار من دیجیتال است، ساخت فضا در کامپیوتر دستم را میبست و بسیار دشوار بود که حس موجود در نقاشیها را نشان دهم. با اینحال اگر کارهای ابتدایی این مجموعه با کارهای اخیر مقایسه شوند، سیر تکامل آثار دیده میشود. در کارهای ابتدایی شخصیت و سبک کاری قدیمی خودم کاملا دیده میشد، اما هرچه پیش رفتم سعی کردم شخصیت و کار ونگوگ را بیشتر وارد کار کنم. بهاینترتیب ظاهر کار متعلق به ونگوگ و پیام آن از من است. کاراکتر کارتونی شده ونگوگ در طول یک سال و نیم بسیار تغییر کرده و در طول زمان پختهتر شده است. این مسئله کاملاً طبیعی است و اگر به کمیک استریپهای تنتن نیز نگاه کنید، نخستین کتاب آن با آخرین کتاب تفاوت زیادی دارد. این مسئله ناشی از تجربیاتی است که طراح در طول زمان به دست میآورد.
چه موضوعاتی را در کارتونهای خود مطرح میکنید؟
کاریکاتور هنری است که در آن حرف مهمتر از تکنیک است. تمام سعی من این است که دغدغههایی که نخست به عنوان یک انسان و سپس به عنوان یک ایرانی دارم را منتشر کنم و به سهم خود بتوانم مخاطبانم را در جریان مسائل مختلف قرار دهم. مخاطبان صفحه من بیشتر خارجی هستند و سعی میکنم سفیر خوبی برای کشورم باشم.
پس از شیوع کرونا چند طرح با موضوع "در خانه بمانیم" منتشر کردم که بارها بازنشر شد و شنیدم که در آلمان مسئولان یک مدرسه این طرحها را چاپ کرده و به دانشآموزان دادهاند تا در خانه خود نصب کنند. سعی میکنم موضوعات اجتماعی و به ویژه مسائل داخلی ایران را کار کنم. شاید برای مخاطب خارجی این مسائل چندان قابل فهم نباشد اما همیشه سعی میکنم برای آنها توضیح دهم تا پیام کارم را درک کنند. به عنوان مثال وقتی کاری با موضوع آتشسوزی جنگلهای زاگرس منتشر کردم مخاطبان اروپایی به من پیام میدادند که موضوع چیست و من با ارسال لوکیشن جنگلهای زاگرس سعی میکردم به آنها اطلاعات کافی و دقیق بدهم. با توجه به استقبال زیادی که از مجموعه کارتونهای ونگوگ شده است آرزوی بزرگم این است که یک نمایشگاه از این آثار در ایران داشته باشم زیرا میدانم افراد زیادی هستند که علاقه دارند این کارها را از نزدیک ببینند.