سرویس تجسمی هنرآنلاین: نگار نادریپور، هنرمند مجسمهساز و رئیس هیات مدیره دوره دهم انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران بوده است. او هم اکنون مدیرمسئول انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران در دوره یازدهم است. با این هنرمند درباره تجربه هنر در دوران کرونا و مشکلاتی که این شرایط برای هنرمندان به وجود آورده است گفت و گو کردیم.
تجربه شما از دوران کرونا و گذران این شرایط چگونه بود؟
متاسفانه من دوران بسیار سختی را گذراندم، پدرم را به تازگی از دست دادهام و فقدان و دلتنگی دوران کرونا را مضاعف تجربه میکنم. درست همزمان با شروع همهگیری کرونا در ایران، سرطان پیشرفته پدرم تشخیص داده شد و کرونا باعث شد تا همه چیز بسیار دشوارتر شود. همه میدانیم که درمان بیماریهای خاص مانند سرطان روندی پیچیده و طولانی دارد، آزمایشات و نمونهبرداریها و سی تی و پت اسکن و مراجعه به مراکز درمانی و داروخانههای هلالاحمر، شیمیدرمانی و... به اندازه کافی سخت و طاقت فرساست و این فرآیند تحت تأثیر کرونا، عملاً مختل شده بود. ترس از بیماری کرونا عده کثیری از پزشکان متخصص را به تعطیلات زودرس عید فرستاد و پزشکان باقی مانده هم بیشتر از هر چیز ایزوله بودن و عدم حضور در بیمارستانها و مطبها را توصیه میکردند. در نتیجه درمان یا مهار بیماری کشنده سرطان در درجه دوم اهمیت قرار گرفت و حفاظت بیمار از ابتلا به ویروس کووید 19 اولویت پزشکان شد. تجربه این شرایط من را به موقعیت افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای آگاهتر ساخت. کرونا در هر گوشه و برای هر فرد موقعیت و وضعیت متفاوتی رقم زد و برای من کرونا تجربه مرگ و زندگی و تلاشی ناکام در حفظ و مراقبت بود.
این دوران و بیماری کرونا تأثیری در آثار هنری شما از نظر مفهومی داشته است؟
تجربه کرونا مانند هر پدیده دیگری در متن و زمینه قابل فهم است. هرچند گویا دوران همهگیری کرونا برای تعدادی از هنرمندان موقعیت اجباری در خانه ماندن و تمرکز بر کار هنری فراهم کرده است اما من به شخصه با مثبتاندیشی افراطی و تلاش برای نادیده گرفتن شرایط ارتباطی برقرار نمیکنم. به تصور من نمیشود از هر موقعیت غیرانسانی و کشندهای، لذت و خوشی بیرون کشید، البته زندگی، کار و طبعاً خلق هنر متوقف نمیشود، اما به نظرم خیل پستهای اینستاگرامی که کرونا را فرصت و موهبتی میدانستند که باعث بیداری انسانها شده و او را از زندگی ماشینی و روزمره نجات داده، از بخش اصلی وضعیت کاملا چشم پوشیدهاند. البته وقت گذراندن در خانه و با خانواده امری دلچسب است اما روی دیگر این تعطیلات، بیکاری و گرسنگی و از بین رفتن بخش بزرگی از کسبوکارها، اخراج کارگران و کارمندان و رکود اقتصادی گستردهای است که عواقب آن تا سالها رهایمان نخواهد کرد. گزارش ترمیم لایه اوزون و تصاویر حضور حیوانات در محیطهای شهری البته خوشایند است، اما درعینحال واقعیت تلخ عدم سازگاری تمدن بشری با طبیعت را عیان میسازد.
پیش از این برنامههای هنری تدارک دیده بودید که شیوع این بیماری باعث تغییر در آن شده باشد؟
پیش از عید کیوریتوری دو نمایشگاه را در دست انجام داشتم که فعلاً به تعویق افتاده است. هر دو مجموعه به حضور مخاطب در محل وابسته است و منتظریم تا شرایط حضور بازدیدکنندگان در گالریها فراهم شود. طبعاً شرایط بیماری پدرم هم برای من امکان پرداختن به کارهای روزمره و مجسمهسازی باقی نمیگذاشت. هر از گاهی فرصتی داشتم تا دقایق و لحظاتم را با سرکشی به اینستاگرام و اخبار سپری کنم و این بار از دریچه جدیدی با همهچیز مواجه میشدم. اخبار ناگوار، آمارهای وحشتآفرین و عکسالعمل هنرمندان، دوستان و همکارانم نسبت به شرایط و آنچه از خود و زندگی روزمرهشان به نمایش میگذاشتند. پاسخی که به شرایط غیرمعمول و طبعاً اضطرابآور داده میشد در خود انفعال و تن دادن به وضعیت موجود و ناامیدی از ایجاد تغیر را نهفته داشت. بخشی هم انگار هنوز زیباسازی و خوشرنگ جلوه دادن مصائب را رسالت اصلی هنر پنداشته و در کار ساخت ابرهای خوشحالی هستند که فضای غمبار را روشن و خوشرنگ جلوه دهند. از طرفی با تولید تعداد کثیری متن و مصاحبه و لایوهای اینستاگرامی مواجه شدم که هرچند برخی مسئله کرونا را محور قرار دادهاند اما عموماً از اندیشهورزی و روشنبینی و حتی درک صحیح از موقعیت، فاصله جدی دارند. البته در این میان معدودی مطابق همیشه روشنگرند و مؤثر، اما به طور کلی دریافتم گفتگوهای بیمحتوا و نظرات بیمایه و دل نوشتههای کلیشهای احاطهمان کرده و مسئله "در خانه ماندن" را به عکسی از فنجان چای و پنجره و جلد یک کتاب تقلیل دادهایم. واقعیت این است که شاید کرونا جایی به همینها محدود شود اما جامعه تجسمی که من با آن سر وکار دارم به لحاظ اقتصادی بسیار آسیبپذیر شده و در آستانه فروپاشی است. شرایط اقتصادی هنرمندان تجسمی پیش از همهگیری کرونا هم در وضعیت اضطرار بود و کرونا به صاعقه در دشتی مصیبتزده شبیهتر است تا مکثی میان روزمرگی!
با توجه به آسیبهای اقتصادی کرونا به هنرمندان، به نظر شما چه تمهیداتی باید در این زمینه در نظر گرفته شود؟ به طور خاص مجسمهسازان چه مشکلاتی در این دوران دارند؟
تعطیلی گالریها و نمایشگاههای تجسمی در شرایطی رخ داد که ماهها قبل در خصوص مشکلات مالی هنرمندان این حوزه هشدار داده بودم. بیثباتی اقتصادی و بحرانها و کاهش بودجههای فرهنگی و هنری عملاً بخش بزرگی از بازار و اقتصاد هنر را تحت تأثیر قرار داده و خصوصاً حرفه مجسمهسازی را به تعطیلی کشانده است. قیمت روزافزون مواد اولیه و افزایش هزینههای سربار، ساخت مجسمه را با موانع جدی مواجه ساخته است. کاهش قدرت خرید، از جمعیت مخاطبین بالقوه هنر کاسته و شرایط را برای تکتازی جماعت کوچکی از کلکتورها فراهم کرده است. با وجود رشد سرسامآور تورم، قیمت آثار هنری بدون منطق و توجیه اقتصادی و تنها بهعنوان راهکاری موقت برای عبور از طوفان کرونا دستخوش تخفیف و تغییر شدند، خلق آثار خلاقانه مجسمهسازی رو به کاهش گذاشته و هنرمندان و تولیدات هنری از سلیقه بازار تبعیت میکنند.
به تعویق افتادن دوسالانه مجسمهسازی و بلاتکلیفی هنرمندان که ناشی از رخدادهای سیاسی اجتماعی نیمه دوم سال نود و هشت بود، با اپیدمی کرونا تشدید و تداوم یافته و به رکود این حوزه دامن زد. سفارشات مجسمهسازی شب عید شهرداریها و طرح استقبال از بهار در برخی شهرها ملغی و در مابقی به شکلی بسیار محدود برگزار شد. مانند سایر رشتههای تجسمی، عدهای از مجسمهسازان هم از طریق آموزش امرار معاش میکنند که با تعطیلی آموزشگاههای هنری در ماههای اخیر با بحرانهای اقتصادی جدی مواجه شدهاند. جامعه هنری به چند سلبریتی و هنرمند معروف و به اصطلاح "بفروش" خلاصه نمیشود، بلکه متشکل از خیل عظیم هنرمندانی است که به این حرفه اشتغال داشته و فارغ از سطح هنری و کیفیت تولیدات مانند هر شغل و حرفه دیگر، مستحق زندگی و کار شایسته هستند. به رسمیت نشناختن کار هنری بهعنوان حرفه و نه تفنن، یکی از مهمترین آسیبهای جامعه هنری ایران بوده است. به همین دلیل تصریح وزرای ارشاد و کار، در پاییز سال گذشته و به رسمیت شناختن صنوف و اتحادیههای هنری توسط هیات دولت، گامی نویدبخش در جهت احقاق حقوق اولیه و بنیادین هنرمندان است.
نادیده گیری مشاغل هنری به عنوان یک حرفه، باعث چه آسیبهایی شده است و راهحل پیشنهادی شما در این زمینه چیست؟
به شخصه راهحل نهایی و مؤثر را تعلق گرفتن بیمه بیکاری به هنرمندان میدانم و اختصاص کمکهای بلاعوض و هدیه را متناسب با شان و شخصیت هنرمند و حلاّلِ مشکلات جامعه هنری نمیبینم. مسائلی چون امنیت شغلی، بیمه بیکاری، از کار افتادگی و... مسائل صنفی است و ذیل قانون کار دیده شده است. از اوایل سال 97 در خصوص بیمه بیکاری که در ماده 92 قانون توسعه ششم بند "ح" به آن پرداخته شده با نمایندگان سایر انجمنها و تشکلهای فرهنگ و هنر و رسانه در وزارت ارشاد جلساتی داشته و دستورالعمل و شیوهنامهای تدوین کردیم. در ماده 92 قانون توسعه آمده است: "اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه و صداوسیما که شغل خود را از دست میدهند، تحت پوشش بیمه بیکاری قرار میگیرند. دولت در چهارچوب لوایح بودجه سنواتی کمکهای اعتباری را به این منظور در اختیار صندوق بیمه بیکاری قرار میدهد."
در این آییننامه ابتدا بیکاری هنرمند تعریف و تعیین شد که با توجه به ماهیت کار هنری، از پیچیدگی خاصی برخوردار بود. پس از آن تشخیص صحت و تائید درخواست استفاده از تسهیلات هنرمند به انجمن مربوطه سپرده و در انتها نحوه پرداخت و طول مدت دریافت بیمه بیکاری مشخص شد. این آییننامه توسط سازمان برنامه و بودجه بررسی شده و از اواخر سال گذشته به هیات دولت فرستاده شده اما متأسفانه تاکنون اقدامی صورت نگرفته و مسکوت باقی مانده است. اجرایی شدن این آییننامه میتوانست مشکلات دوران کرونا و پساکرونا را کاهش داده و از جامعه هنری در مقابل شرایط دفاع کند. اما اکنون و پس از ابلاغ دستورالعمل تشکیل انجمنهای صنفی سراسری فرهنگ و هنر و رسانه در هفته گذشته، کوتاهترین و مؤثرترین راه جامعه هنری، برای دستیابی به حقوق اولیه و بدیهی خود، تشکیل صنوف و کانون فراگیر و برخورداری از حقوق ذیل قوانین کار بیهیچ منتی است.