سرویس تجسمی هنرآنلاین: میرزا محمدرضا کلهر مهمترین و نامآورترین خوشنویس روزگار قاجار است که سال ۱۲۰۷ شمسی در گیلانغرب به دنیا آمد. او فرزند محمدرحیم بیگ خمان، جلودار فوج سوارهرو ایل کلهر بود که سردسته درگیری بین ایل کلهر با قشون دولتی بود. به همین دلیل پدر تصمیم گرفت که پسران خانواده از طایفه هجرت کنند. محمدرضا پس از ورود به تهران برای در امان بودن، نام "کلهر" را به جای نام پدری استفاده کرد که بعدها به نام اصلی و هنری او تبدیل شد.
گرایش به خوشنویسی در افراد ایل کلهر سابقه داشت و محمدرضا نیز گرچه در آغاز جوانی به سوارکاری و تیراندازی همت گماشت، اما پس از چندی به خوشنویسی روی آورد. آشنایی محمدرضا با خوشنویسی از دوران نوجوانی آغاز شد و پس از مهاجرت به تهران نزد میرزا محمد خوانساری، شاگرد محمدمهدی تهرانی تعلیم خط گرفت. اما به زودی از استادان خود پیشی گرفت و به مشق کردن از روی خطوط باقیمانده از میرعماد پرداخت.
مشقها و تلاشهای شبانهروزی او تا بدان جا پیش رفت که عیوب فنی و زیباشناختی نستعلیق را رفع کرد و شیوهای خاص در نستعلیقنویسی ایجاد کرد که تابهحال شیوه رایج در نستعلیقنویسی دوران معاصر محسوب میشود. گفته میشود که او برخی از روزها هجده ساعت را صرف مشق خط میکرد و چون از اغلب نوشتههای خود ناراضی بود آنها را از بین میبرد و حتی بیشتر آنچه از او مانده رقم (امضاء) ندارد.
عبدالله مستوفی از شاگردان کلهر در کتاب خود "شرح زندگانی من" درباره نحوه مشق کردن کلهر آورده است: "او شیوهای منحصربهفرد داشت. یک هفته تمرین حرف "ن، ی" و دایره میکرد و یک هفته بعد هم به مشق "کشیدهها و مدها" مشغول بود، بهطوریکه در صفحه مشق او یک نقطه سفید باقی نمیماند."
اگرچه کلهر از سرآمدان روزگار بود اما علاقهای به کسب درآمد از هنر خود نداشت و نه تنها از نزدیکی به دربار شاهی سرباز میزد که در پذیرش شاگرد نیز بسیار سختگیر بود و هرکسی را نمیپذیرفت و به حقالتدریسِ اندک از شاگردانی کم تعداد قناعت میکرد. وضع گذران زندگی میرزا و خانوادهاش بسیار ساده بود و گاه به جایی میرسید که معیشت را برای این خانواده دشوار میکرد. گاهی اتفاق میافتاد که خانواده تا زمان آمدن شاگردان و دریافت شهریه آنها، گرسنه میماندند.
اتفاق مهم در زمان زندگی میرزا رضا کلهر ظهور پدیده چاپ سنگی بود. با نخستین حرکتهای جامعه به سمت مدرنیته، خوشنویسی هم به سمت هنرهای کاربردی رفت و با این تحولات همراه شد. خوشنویسی ایرانی دیگر به کتابت محدود نشد و در مواجهه با نیازهای جامعه مدرن، با صنعت چاپ همراه شد. در این شرایط، خوشنویس ناچار بود که به تندی کار کتابت را برای چاپ آماده کند. در این شرایط بود که میرزا رضا کلهر به عنوان بزرگترین نوآور در خط نستعلیق به همراهی با صنعت چاپ پرداخت. ظرافت حروف نستعلیق مانعی برای چاپ سنگی بود و همین باعث شد او با تغییراتی در سبک و روش میرعماد، شیوه تازهای را برای نستعلیق به وجود آورد که مناسب برای صنعت چاپ باشد.
او به تغییراتی اساسی در خوشنویسی دست زد تا بتواند در زمان کم و با سرعت، کار کتابت را انجام دهد. میرزا باید در مدت کمی با مرکب چاپ که بسیار غلیظ و چسبناک بود بر روی کاغذهای چاپ کتابت میکرد. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ شیوهای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیدهها کوتاه بودند. کلهر در نوشتن، چنان قدرتی داشت که تمام کلمه را بدون برداشتن قلم از روی کاغذ مینوشت و این کار لازمه چاپ بوده است.
زمانی که میرزا رضا در نستعلیق سرآمد شد و شهرت یافت، ناصرالدینشاه قاجار او را احضار کرد و حتی اندکی نزد او مشق خط کرد. ناصرالدینشاه از میرزا خواست که در وزارت انطباعات (چاپ) مشغول کار شود، اما او که مردی بلندهمت و آزادمنش بود نپذیرفت و به کتابت و دستمزدی اندک قانع بود. او فقط یک بار به شوق زیارت حرم امام رضا(ع)، با اردوی ناصرالدینشاه همراه شد و به مشهد رفت. در این سفر به کار خوشنویسی روزنامه "وقایع اتفاقیه" پرداخت که به ثبت وقایع سفر و آنچه طی آن در اردوگاه شاهی میگذشت اختصاص داشت.
علاوه بر این روزنامههایی چون شرف، شرافت، و کتابهایی چون فیضالدموع و عبرةالمستهام، رساله غدیریه، مخزنالانشا، کتاب منتخبالسلطان، دیوان میرزا حبیب قاآنی، دیوان فروغی بسطامی، عبرةالناظرین و حیرةالحاضرین (یا عبرة الحاضرین) از جمله آثار باقی مانده از کلهر هستند که نمونههایی برای تمرین در اختیار مشتاقان گذاشته است.
پس از کلهر، عمادالکتاب قزوینی از آثار او مشق کرد و این شیوه را رواج داد. عماد الکتاب با ذرهبین بسیار بزرگی، خطوط و الگوها و برشهای میرزا را بزرگ کرده و روی آن کار میکرد. اما از نظر اشاعه هنر خوشنویسی و شیوه خطاطی کلهر، مهمترین شاگرد او آقاسید مرتضی برغانی بود که سبک کلهر را به دو فرزند خود حسن میرخانی و حسین میرخانی آموزش داد. این دو استاد که با یک واسطه شاگرد کلهر محسوب میشوند با تأسیس انجمن خوشنویسان ایران در تعلیم خوشنویسان معاصر بسیار کوشیدند.
عبدالله فرادی از استادان نستعلیق معاصر درباره نوآوری و تلاشهای کلهر و مکتبش معتقد بود: "مکتب کلهر بر اساس اصول و خواست زمان پیدا میشود. پیش از او همه از سبک میرعماد تقلید میکردند اما پس از کلهر، همه مقلد او شدند."
علی راهجیری درباره شیوه کار میرزا رضا کلهر گفته است: "میرزا تغییراتی عمده در کرسی کتابت به وجود آورد و ضخامت حروف را بیشتر کرد، اما در بـاب کوچک نویسی قبل از او این کار را کرده بودند. میرزا تیزی و تندی حروف را گرفت و ضخامت دندانهها را بیشتر کرد. فاصله اتصالات حروف را تقلیل داد، مواصلات را چاقتر گرفت و همه اینها به جهت تسریع در امر کتابت بود."
همچنین غلامرضا امیرخانی در این رابطه گفته است: "دوایر و کشیدهها را یک پرده بالاتر از خط کرسی قرار داد و راحت نویسی و بیتکلفی را سـرلوحه کـار خود ساخت و نظم حاکم بر خط نستعلیق پیش از خود را با چیرهدستی تمام به روانی و راحتی بـدل کـرد، به طوری که شیوه وی به سهل و ممتنع شهرت دارد. از امتیازات مخـصوص میـرزا کـه مـورد اتفاق اساتید و صاحبنظران است نحوه قلمتراشی میرزاست که نتیجه هوشمندی و تجربه چـاپ سـنگی او میتواند باشد . کلهر انحراف زبانه قلم را زیادتر کرد و از حالت (جزم = مستوی) یا متوسط به متوسط مایل بـه محرف تغییر داد که سرعت تحریر را تأمین کند و نتیجه طبیعی آن ایجـاد دور بیـشتر در خـط اسـت. "
میرزارضا کلهر در واقعه شیوع وبای تهران روز ۲۹ مرداد ۱۲۷۱ خورشیدی در تهران درگذشت. به سبب قحطی که در تهران به وجود آمده بود، گرسنگیهای درازمدت باعث ضعف و تکیدگی کلهر شده بود و پس از مدتی قلب او از تپش ایستاد. پیکر استاد خوشنویس در گورستان حسنآباد که امروز به ایستگاه آتشنشانی میدانِ حسنآباد تبدیل شده است، آرام گرفت.
جایگاه میرزا رضا کلهر در دنیای هنر امروز هم محکم و پابرجاست. آثار او همچنان برای کسب تجربه مورد توجه خوشنویسان قرار میگیرد و علاقهمندان خوشنویسی هم به داشتن آثاری از او تمایل دارند. سال 95 در نخستین حراج باران چهار تابلو از محمدرضا کلهر در سایزهای کوچک و در یک مجموعه متصل با قیمت 44 میلیون تومان چکش خورد. سال 2015 نیز قطعه سیاهمشقی از او در حراج "جستجو در مشرق - نقاشیهای اورینتیالیست و هنرهای اسلامی" ساتبیز پاریس ارائه شده بود.