سرویس تجسمی هنرآنلاین: گفت و گوی آیدین آغداشلو و ساسان نصیری با موضوع "کارکرد هنر در بحران" در صفحه اینستاگرام @ manaagart برگزار شد.
آیدین آغداشلو در ابتدای این برنامه گفت: شاید نگاه من با موضوع هنر در دوران کرونا چندان مطابقت نداشته باشد. به عقیده من دورانی که در آن زندگی میکنیم، نه تنها دوران بحران، که دوران نکبت است. تاریخ معاصر جهان سراسر پوشیده از نکبت است، پس باید درباره این صحبت کنیم که هنر در دوران نکبت چه وظیفهای دارد.
آغداشلو ادامه داد: این اپیدمیها در طول تاریخ آمده و رفته است، اما شاید اصلیترین مسئلهای که میتوان مطرح کرد این است که اصولا هنر در مجموع چه وظیفهای دارد. عدهای عقیده دارند هنر در این شرایط باید کارکرد و رویکرد خاصی داشته باشد اما من فکر نمیکنم اصلا هنر وظیفهاینچنینی دارد، بلکه هنر یک وظیفه کلی و تا حدودی هم برنامهریزی نشده و ناخواسته دارد که آن تصحیح غیرمستقیم جهان است. البته هنرمندانی هم هستند که به قصد تصحیح مستقیم جهان فعالیت میکنند، اما این وظیفه خاص را نمیتوان به وظیفه اصلی هنر تبدیل کرد. هنرمندی که خوب کار کند، وظیفه خود را انجام داده است و اگر هم نتیجه این کار بلافاصله دیده نشود، دیر یا زود معلوم میشود که او چگونه جهان را تصحیح کرده است.
او با بیان اینکه در هنر معاصر به دلیل مبهم بودن و متعدد الجهات بودن آن شاید نتوانیم این تصحیح را مشاهده کنیم، افزود: تصحیح مستقیم در قالب هنر سیاسی، اجتماعی و... تا حد زیادی بر عهده هنرمندان گرافیست گذاشته شده است که به خوبی و به شکل مستقیم حرف میزنند و با زبانی که مخاطبان بیشتری دارد صحبت میکنند. این نوع هنر در این روزها به خوبی کار خود را میکند و در دوران شیوع کرونا دیدیم که هنرمندان تصویرسازی، گرافیک و... کارهای زیادی انجام دادند.
آغداشلو ادامه داد: اما من انتقاد دارم از این که هنرمند را بازخواست کنند که در این دوران چرا واکنشی به شرایط نداشته است. در جهان هنرمندان مهمی داشتیم که واکنش خاصی به وقایع زمانه نداشتند اما در تاریخ ماندگار شدهاند. پیکاسو در حقیقت فقط یک نقاشی مهم سیاسی کشیده است. او پس از تبعید به فرانسه، در زمان اشغال این کشور کار خودش را میکرد و واکنش مستقیم به وقایع اطراف نداشت. بااینحال پیکاسو نمونه کامل هنرمندی است که جهان را به طور غیرمستقیم تصحیح میکند و جهان قبل از او با جهان بعد از او خیلی فرق میکند.
ساسان نصیری هم در این رابطه گفت: عکسالعملهای آنی که هنرمندان از خودشان انتظار دارند یا مردم از هنرمندان انتظار دارند، گاه در مواردی مانند شیوع کرونا دیده میشود، اما این یک قاعده نیست. اینگونه نیست که هنرمندی که در آتلیه مشغول به کار است مجبور باشد بلافاصله یک عکسالعمل مستقیم به شرایط نشان دهد، بلکه به نظر من این موضوع میتواند بسیار عمیقتر اتفاق بیفتد.
نصیری ادامه داد: عکسالعملهای فوری به بحرانهای اجتماعی و سیاسی معمولاً در آثار گرافیک، کاریکاتور، گرافیتی و... اتفاق میافتد، اما هنرمندی که در آتلیه کار میکند همیشه با انواع بحرانهای درونی و انواع چراها مواجه است. زمانی هم که یک بحران همگانی ایجاد میشود عکسالعمل او و خروجی آن ممکن است در درازمدت در اثرش دیده شود و قرار نیست که پاسخ سریع به شرایط بدهد.
کار من مخلوطی از رضا عباسی، بوتیچلی، خیام، نیچه است
آغداشلو نیز در ادامه گفت: این تفکر که وظیفه هنرمند این است که سریع به وقایع واکنش نشان دهد، اشتباه ماست. این موضوع ناشی از تفکر چپی است که از قرن ۱۹ به بعد شکل گرفت. البته این هم یک نوع نگاه است که جای خود را دارد، اما گمان من بر این است که هنرمند عکسالعمل درازمدت یا کوتاهمدت خود را دارد و این تأثیر را میتوان در طول زمان سنجید. هنرمند آرام کار خود را میکند و داوری آن هم به عهده تاریخ است. هنرمندان بسیار مطرح و پر فروشی بودند که اصلاً در حافظه تاریخی نماندند، اما بعضی از نقاشان بسیار شخصی کار کردند و با وجود تغییرات جهان و حکومتها، کار خود را ادامه دادند. ممکن است کار آنها با چارچوبهای تاریخ هنر تطابق داشته باشند یا نداشته باشند. از کارشان استقلال بشود یا نشود، اما بههرحال کار خود را میکنند و آنها همان کسانی هستند که تصحیح غیرمستقیم جهان را انجام میدهند. البته به شرطی که در بحرانها و نکبتها دوام بیاورند و کار خود را بکنند و در آن صورت جهان به روایت آنها درمیآید.
او با ذکر مثالی از کارهای خود گفت: من از دهه ۵۰ جهان خود را کشف کردم که مخلوطی بود از رضا عباسی، بوتیچلی، خیام، نیچه و.... اینها هیچ ارتباطی با هم ندارند اما نمیدانم چگونه در کار من جمع شدند. شروع کردم به کار کردن و یک معنا شکل گرفت. کمکم مجموعههای مختلف شکل گرفت که دارای یک محور بودند و آن یک نگاه آخرالزمانی به جهان بود. مدام کار کردم، تکرار کردم، از خودم تقلید کردم و روشهای تازه پیدا کردم.
ساسان نصیری هم با اشاره به آثار مختلف آغداشلو گفت: شما زمانی آبرنگهای باغملک را میکشیدی که خیلی لطیف و شاعرانه بودند اما در آنها هم درباره انهدام و نابودی صحبت میکردید. بعداً تلخی بیشتری در کارهایتان دیده شد و باوجود یک نگاه لطیف شاعرانه، نابودی را به تصویر کشیدید.
آغداشلو با بیان اینکه در طول ۶۵ سال ۵۰۰۰ نقاشی کشیده است گفت: در گذر زمان عدهای پیدا میشوند که یک مزدور را پیدا کند که بر علیه من مطالبی بنویسد و مرا تخریب کند تا دیگر جرأت نکنم بنویسم یا نظر دهم. پس من حق داشتم که تلخ شوم. این حق را به خیلی از هنرمندان دیگر نمیدهم چون کسی موظف نبوده است که به آنها اتهام ببندد. پس حوادثی هست که به تلختر شدن آدم منجر میشود. هنرمند از حوادث دوران خود تاثیر میگیرد اما چیزی که مرا اذیت میکند یک کارخانه دروغ سازی است. خواه درباره من باشد و خواه شخص دیگری. هر کسی که در مظان این اتهامات قرار میگیرد به ناچار تلخ میشود.
آغداشلو افزود: مطمئنم که پس از این دوران نکبت و پس از پایان شیوع کرونا به یک دوران هنری بسیار تلخ میرسیم که به مدت طولانی ادامه خواهد داشت. شاید این تاثیرات غیرمستقیم باشد اما قطعا آثار هنری بسیار تلخ خواهد بود.
نصیری در ادامه این صحبت گفت: در این دوران هم زندگی جریان دارد و نسلهای بعدی میآیند. نسل جوان هنرمندان که با آنها ارتباط دارم دغدغه نقاش بودن و هنرمند بودن دارند و ما نمیتوانیم بگوییم چون شرایط دنیا نامناسب است باید کار را رها کنند. من بحرانهای زیادی را دیدم اما درهرحال زندگی جریان دارد و الان هم که بحران گستردهای در جهان وجود دارد باز هم زندگی جریان دارد. هنرمندان جوان همچنان از ما درباره هنر، ذات نقاشی و... سوال میکنند و سوال های اساسی دارند که باید برای آنها پاسخی پیدا کرد. این که چه میشود یک نقاش تبدیل به کسی میشود که چیزی را به تاریخ هنر اضافه میکند و چه اتفاقاتی در پروسه نقاشی طی میشود تا این اتفاق میافتد، از سوالات اساسی جوانان است.
من نقاش خودآگاه هستم و میدانم که چه میکنم
آغداشلو در این زمینه گفت: هر کسی که احساس میکند خارخاری درون خود دارد که باید چیزی بکشد، باید بنشیند و بدون فکر کردن به هیچچیز این کار را انجام دهد. اینکه کارش فروش میرود یا نمیرود، آیا میتواند زندگی خود را بگذارند یا نه، مافیای هنر وجود دارد یا نه و.... چیزهایی است که اصلاً نباید به آنها فکر کند. درنهایت قویترها باقی میماند. من در این سن همچنان هر روز ساعت ۸ صبح پشت میز مینشینم و فکر میکنم آخرین نقاشی من که فردا به پایان میرسد بهترین نقاشی ۱۰ سال گذشته من است.
این هنرمند افزود: من نمیتوانم بگویم چه میشود که یک نفر تبدیل به هنرمند ماندگار میشود، اما در مورد خودم میتوانم بگویم من نقاش خودآگاه هستم و میدانم که چه میکنم. در نتیجه سیر کار را هم میدانم. ابتدا یک معنا داشتم که این معنا شکل پیدا کرد و آن شکل هم معنا پیدا کرد و این مقداری ماندگاری بیشتر را تضمین میکند. وقتی کار کردم به چیزهایی رسیدم که ظاهر آنها متفاوت، اما باطن آنها مشترک بود. همه آنها جلوههای مختلف یک معنای واحد بود که در طول زمان شکل پیدا کرد. زمانی به این نتیجه رسیدم که آنچه دارم میگویم را قبلا خیام گفته است و مدتها خودم را تنبیه میکردم. اما بعد فکر کردم این موضوع اشکالی ندارد و از آن چه خیام گفته است هم اکنون به این حاصل رسیدم. الان دیگر ناراحت نیستم که چرا کارهای خودم را تکرار میکنم، چون دوست دارم که کار خودم را تکرار کنم حتی کارم را کپی را کنم. من در عمرم کار هیچ نقاشی را کپی نکردم، تنها به یک دلیل که خودم را بالاتر از همه آنها میدانم. ممکن است پر رویی به نظر برسد، اما چرا من باید کار کسی را کپی کنم و به قیمتی پایینتر از نقاشی خودم بفروشم؟ بنابراین دوست دارم نقاشی خودم را بکشم و حتی دوست دارم یک دوره کاریام را دوباره تکرار کنم. خیلی دوست دارم منریست خودم باشم. فرانسیس بیکن همین کار را میکرد و ادای خودش را درمی آورد. من هم با اینکه در حد بیکن نیستم اما دوست دارم همین کار را بکنم. ابتدا قصد نداشتم در این برنامه شرکت کنم اما حالا فکر میکنم این برنامه با این وسعت مخاطب میتواند وصیتنامه یک نقاش در آستانه ۸۰ سالگی را در خود جا دهد.