سرویس تجسمی هنرآنلاین: رویکردهای هنر امروز، راهکارها و چالش ها عنوان دومین نشست آنلاین بود که طی آن بهنام کامرانی و بهرنگ صمدزادگان دو هنرمند و مدرس هنر به بحث و تبادل نظر پرداختند و علاقمندان نیز در آن مشارکت کردند.
در ابتدای این نشست بهنام کامرانی گفت: بسیاری از جوانانی که در زمینه هنر معاصر کار میکنند، این سؤال را دارند که چگونه باید کار خود را ادامه دهند. آنها با رسانههایی کار میکنند که یا تهیهکننده برای آن وجود ندارد یا شرایط کار در آن سخت است. درعینحال عموم جامعه و گالریها نیز این هنر را درک نمیکنند. اصولا ویژگی هنر معاصر را در چه میدانی میدانی و چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
بهرنگ صمدزادگان درباره هنر معاصر گفت: هنر هر دورانی در همان زمان معاصر محسوب میشود و یکی از ویژگیهای آن ارگانیک بودن است، یعنی دقیقا مطابق با شرایط زیستی هنرمند است. هنر مثل یک ارگانیسم عمل میکند و در هر شرایطی واکنش نشان میدهد و خود را با شرایط مطابقت میدهد. کار مهمی که هنرمند در هر شرایطی انجام میدهد و وجه معاصریت او را تعیین میکند این است که چگونه با چشم باز به تاریخ هنر و رخدادهای پیش از خودش نگاه میکند و آنها را با شرایط فعلی خودش مشابهنگاری میکند.
کامرانی در ادامه گفت: یکی از مشکلاتی که هنر امروز ما و حتی هنر مدرن در ایران با آن درگیر بوده است، نداشتن متن برای آن است. این مسئله هم از سوی هنرمندان و هم سایر دستاندرکاران هنر مشهود است. فقدان متن و اندیشگی باعث شده نوعی اغتشاش در هنر به وجود آید. عدهای فکر میکنند این اغتشاش به خاطر مارکت و بازار است، اما بیشتر به ساز و کار هنر امروز مربوط میشود. هنرمند باید بستر فرهنگی خودش را بشناسد و بر اساس آن کار کند. ما اغلب به موقعیت و سابقه فرهنگی بیتوجه هستیم و آگاهانه کار کردن را پیشه نمیکنیم. معمولا خیلی عاطفی نسبت به هنر نگاه میکنیم، اما از جایی نیاز هست که اندیشمندانه فکر کنیم.
صمدزادگان هم با بیان اینکه این مسئله را آسیب جدی در هنر ایران میداند افزود: ویژگی هنر معاصر داشتن ذهن نافرمان و نپذیرنده است. منظور از نافرمانی شوریدن علیه نسل قبلی نیست، بلکه هنرمند معاصر باید شکاک باشد و در نگرش او تردید وجود داشته باشد. هنرمند نباید پیرو باشد بلکه باید سعی کند مؤلف باشد. در تاریخ هنر نیز همواره جریانهای جدید و رادیکال کارشان این بود که از جریانهای تثبیتشده پیروی نکردند، درحالیکه به همه دستاوردهای هنری قبل از خود احترام میگذاشتند. جریان هنر یک زنجیره مسلسلوار است و قرار نیست آن را پاره کنیم. در هر دوران تاریخی به مرور آنتیتزها تبدیل به تز قالب شدند و خصیصه هنر این است که نسل بعدی دوباره در برابر تزهای پذیرفته شده آنتیتز ارائه دهد.
کامرانی در ادامه این صحبت گفت: این تنوع باعث میشود فرهنگ پویا باشد. ما در بطن فرهنگ خود این مسئله را داریم که جریانهای مختلف با هم ارتباط ندارند. مثلا کسی که در زمینه هنر معاصر کار میکند با هنرمند تذهیبکار ارتباطی ندارد.
صمدزادگان در ادامه با بیان اینکه یکی دیگر از خصیصههای معاصریت، بازخوانی است، گفت: زمانی با هنر مدرن هم به شدت عاطفی برخورد کردیم، بیآنکه اندیشه هنر مدرن را درک کنیم. آن زمان که میخواستیم مدرنیزاسیون را در هنر ایران اعمال کنیم از هنر تاریخی خود فاصله گرفتیم و استفاده از آن سابقه هنری عقبماندگی محسوب میشد. بعداً در نیمه دهه 70 وقتی هنر ما با گفتمان پستمدرن آشنا میشد بازهم دیدیم چه رویکرد شتابزدهای به هنر تاریخی خود پیدا کردیم. نمونه بارز آن نگاه سانتی مانتال به مینیاتور بود و به زور وام گرفتن از نگارگری را در بسیاری از آثار میدیدم.
کامرانی هم در ادامه گفت: آن کارها بسیار سطحی بود و هنرمند بدون اینکه مکانیسمهای کار و بستر تاریخی مینیاتور را بشناسد فقط خواست از ظاهر آن استفاده کند. بنابراین ما به جای برخورد عاطفی، نیازمند دقیقتر دیدن این مسائل هستیم. خیلی از هنرمندان جوان فکر میکنند باید حرف مهم، سیاسی یا اجتماعی بزنند تا هنر معاصر خلق کنند، درحالیکه حرف آنها میتواند خیلی ساده باشد.
صمدزادگان در ادامه گفت: هنر معاصر به یک تلطیف و گفتوگو بین پستمدرن و مدرن رسیده است و اتفاق مهم در آن رجعت توأمان به خود و گذشته است. گذشته تاریخ هنری که هنرمند ممکن است یک بخش از آن را مورد مطالعه قرار دهد. هنر معاصر همیشه با بازاندیشی، بازنگری و.. همراه است. بازاندیشی در مفاهیم از پیش موجود در هنر ایران، موضوعی است که معمولا رخ نداده است. تولید نظریه و متن نکردن یا نظریه کورکورانه صادر کردن هم از بلایای جامعه هنری ماست.
در ادامه این گفتوگو کامرانی سؤال دیگری را مطرح کرد و گفت: هنرمندی که در هنر معاصر کار میکند چگونه باید زیست خود را سامان دهد و به شرایط فرهنگی نفوذ کند؟ چه طور خود را به زندگی امروز مردم نزدیک کند؟
صمدزادگان در پاسخ گفت: هنرمند باید تمام آنچه در زمانه او رخ میدهد را رصد کند و پشت هر کدام یک "چرا" بگذارد. خود من وقت میگذارم که تولیدات تصویری داخل کشور مانند سریالها و فیلمها را ببینم. کلیتی از حال و هوای آنها را میبینم تا شوخیها و چیزهایی که میخواهد به مخاطب دیکته کند را پیدا کنم. حتی نظرات مردم که در سایتهای پخش فیلم وجود دارد را میخوانم. هنرمند باید همهچیز را رصد کند تا کمی بتواند فاصله خود را با جامعه کم کند.
کامرانی هم در ادامه این صحبت، گفت: علاوه بر فاصله هنرمند از جامعه، همکاری و ارتباط هنرمندان با یکدیگر نیز کم است. پذیرش آنها یا همکاری آنها با مراکزی که موضوعی غیر از هنر کار میکنند نیز کم است. به نظر میرسد ترس یا راحتطلبی هست که باعث میشود هنرمندان کمتر سراغ این همکاریها بروند.
صمدزادگان در ادامه گفت: به نظر من احترام به اندیشه و دستاورد دیگری هم وجود ندارد. همکاری به این معنی است که ما سکوت کنیم و حرف دیگری را بشنویم تا به حرف و هدف مشترک برسیم. اما این همفکری و پذیرش نظرات متفاوت وجود ندارد و اجازه نمیدهد گروهی دور هم جمع شوند و کاری را انجام دهند. برداشت من از کلیت جامعه هنری این است که به مسائل صفر و یک نگاه میکنیم. هنرمندان همیشه میگویند دیگران آنها را درک نمیکنند. عطش مرکز توجه بودن در آنها هست و میخواهند هرچه سلیقه آنهاست را دیگران بپذیرند. ولی وقتی چیزی در سلیقه آنها نباشد میدان را ترک میکند.
کامرانی در ادامه گفت: هر کسی میتواند سلیقه خودش را داشته باشد ولی به چیزهایی که مورد سلیقهاش نیست هم توجه و احترام داشته باشد. حتی به نظر من هنر بازاری و کیچ باید وجود داشته باشد، چون از طریق آنها مردم عادی به هنر بالاتر وصل میشوند. بهعنوانمثال فیلمهایی که از باب راس در تلویزیون پخش شد، توانست خیلی از مردم را با نقاشی آشنا کند.
صمدزادگان هم با بیان خاطرهای در این زمینه گفت: من نقاشی را از کانون پرورش فکری شروع کردم اما پس از آن به مغازه آقای داداشی رفتم و گفتم میخواهم اینجا شاگردی کنم و نقاش شوم. او گفت ما نقاش نیستیم و کپی کار هستیم. اگر میخواهی نقاش شوی باید جای دیگری بروی.
او ادامه داد: بسیاری از هنرمندان به بازار هنر واکنش نشان میدهند و عقیده دارند باید کیچ شوند تا بازار پیدا کنند، ولی من فکر میکنم این به خاطر جوان بودن بازار هنر ایران است. هنرمند اندیشهساز و سلیقهساز است و قرار نیست تابع بازار باشد، بلکه بازار اگر ببیند هنرمندی موفق است آنچه او تولید کرده است را میفروشد. هنرمندی که صرفاً اثر تولید میکند و به بازار میفرستد، تأثیرگذار نیست. هنرمندی تأثیرگذار است که تولید تفکر میکند و دغدغه معاصر دارد.
کامرانی هم در این زمینه گفت: هنرمندانی که به دام این مُد میافتند خیلی زود هم محو میشوند. چون کار هنری مثل بندبازی است و هنرمند باید بداند چه استراتژی پیش بگیرد تا در این صحنه باقی بماند.
این دومین چهارشنبه بود که گالری ویستا سلسله نشست هایی با عنوان "گویش ویستا" با محوریت "هنر امروز" را در فضای اینستاگرام خود برگزار کرد.
این نشست ها قرار است به صورت زنده و آنلاین با حضور هنرمندان و کارشناسان هنر ادامه یابد.
در نخستین برنامه از این سلسله نشست ها چهارشنبه سوم اردیبهشت بهنام کامرانی و حمید سوری با موضوع " آموزش و آفرینش " به صورت زنده با یکدیگر به تبادل نظر پرداختند.