سرویس تجسمی هنرآنلاین: کامبیز صبری هنرمند مجسمهساز در گفتوگو با هنرآنلاین درباره روزهای قرنطینه و شیوع بیماری کرونا و تأثیرات آن بر کار هنری خود گفت: کرونا تأثیر عملی روی کار من نگذاشت، به این معنی که کارم در قرنطینه متوقف یا ضعیف نشد، اما حتماً این شرایط تأثیرات مفهومی در کارم دارد. به نظرم این شرایط میتواند انسان را رشد دهد. اگرچه وضعیت فعلی بسیار تلخ است اما در عینحال تجربه تک و خاصی است. در طول دههها آدمها به دنیا میآیند و میروند اما بهندرت ممکن است چنین تجربهای برای آنها پیش بیاید. درعینحال این اتفاقات اخطاری برای آینده است، زیرا آدمها بسیاری از مسائل که درباره زمین مطرح میشود، مانند گرمای زمین را جدی نمیگیرند، اما همین موضوعات میتواند در سالهای بعد به قیمت جان انسان تمام شود.
او با بیان اینکه این شرایط میتواند برای یک هنرمند جای تفکر باشد و باعث گشایشی در کار او شود، افزود: تجربه این شرایط سخت باعث همزادپنداری با هنرمندانی شد که پیش از این در شرایط بسیار دشوار زندگی و کار میکردند، مانند هنرمندان آوانگارد که در زمان جنگ جهانی مسائل اجتماعی و اقتصادی بسیار دشواری را از سر میگذراندند. با وجود از دست رفتن میلیونها انسان، همان سختی باعث شد آنها کار خود را شکل دهند و به هیچوجه متوقف نشدند. هنرمند بودن فقط برای روزهای خوش نیست، بلکه برای تمام فصول زندگی است و انسان نباید تجربه خود را متوقف کند.
صبری ادامه داد: من هم خودم را با شرایط هماهنگ کردم تا به هر شکلی کار کنم. البته وضعیت اقتصادی که برای خیلی از مردم و هنرمندها پیش میآید قطعاً کار را دشوار میکند، اما بسیاری از پرشهای شخصی آدمها میتواند در همین شرایط رخ دهد. همیشه تفکر، استمرار و کار کردن راه خودش را پیش میبرد.
او درباره تفاوت تأثیر شرایط بر شاخههای مختلف هنری گفت: تفاوت میان هنرهای محض و هنرهای کاربردی در چنین شرایطی بیشتر دیده میشود. هنرهای محض زیربنای تمام هنرهای کاربردی هستند و از اینجهت اهمیت دارند، اما شاید مثل هنرهایی که راحتتر میتوانند کار تولید کنند، دیده نمیشوند و به چشم نمیآیند. هنرهایی مثل کاریکاتور، طراحی و... بازدهی سریع دارد و معمولاً کانسپت در آنها به گونهای انتخاب میشود که مخاطب بتواند به راحتی آنها را درک کند. بنابراین در شرایطی مانند شیوع بیماری این هنرها بسیار پرکاربرد و تاثیرگذار هستند. اما هنری مانند مجسمهسازی یا بخشهایی از نقاشی این گونه نیست. آنها هنرهای دیربازده هستند و گاه ممکن است چند دهه طول بکشد تا تاثیرات یک رویداد که در زندگی هنرمند رخ داده است در اثر هنری او دیده شود. در تاریخ هنر نیز همیشه همینطور بوده است. نقاشی مارک روتکو یا انسلم کیفر آثاری نیستند که نشان دهنده اتفاقات همان زمان باشند و تاثیر آن به شکل مستقیم در کار آنها دیده شود. با اینحال پایههای هنر آوانگارد روی شانه همین افراد است و آنچه تجربه کردهاند چندین دهه طول کشیده تا شکل گرفته و در آثارشان به این شکل دیده شود.
صبری ادامه داد: این شرایط و تجربیات باعث میشود که در هنر محض هم تکامل مفهومی رشد کند و هنرمندان حرفهای بودن را یاد بگیرند. حتی لازم نیست کار خاصی انجام دهند و لزوما در این شرایط اثر هنری خلق کنند. مهم این است که آنچه در ذهن و روان آنها میگذرد را تجربه کنند و ببینند که این فاجعه و اتفاق را چگونه احساس میکنند. این تجربه به تدریج ثبت خواهد شد و بعداً در آثارشان اشارههایی به آن تجربه خاصی که الان میگذرانند، وجود خواهد داشت. هنر زودبازده و هنر دیربازده در کنار هم معنا میدهند و تفاوت آنها مانند یک مقاله عالی چاپ شده در روزنامه با کتاب "جنگ و صلح" است که هرکدام شرایط خلق و کارایی خود را دارند. سالها طول میکشد تا اثر هنری قدرتمندی خلق شود که روی درک ما از زندگی تأثیر میگذارد، اما پایه این آثار در چنین تجربیاتی است که شکل میگیرد.
این هنرمند با اشاره به وظایف مسئولین در قبال هنرمندان گفت: کسانی که مسئولیت بخشی از جامعه به آنها سپرده شده است، بسیار مهم است که اهمیت این کار را درک کنند، زیرا انجام ندادن این مسئولیت در آینده بار سنگینی به وجود میآورد که شاید نتوان آن را جبران کرد. مسئولین هنر باید توجه داشته باشند که هنرمندان چه روزهایی را میگذرانند و هرچه از دستشان برمیآید انجام دهند، چون رشد جامعه ما وابسته به این هنرمندان است و در این روزهای سخت باید از هر راه ممکن از هنرمندان و روشنفکران حمایت شود.