سرویس تجسمی هنرآنلاین: نقاشی منظره سابقهای دیرین در تاریخ هنر دارد. زمانی بود که مناظر فقط به عنوان پسزمینهای مبهم در اطراف فیگور دیده میشدند، اما بعدتر مناظر حضوری مستقل پیدا کرده و توانستند به عنوان یک اثر هنری از زیر دست نقاشان زبردست بیرون بیایند. هنرمندان نقاش تا مدتی طولانی نگاهی واقعگرا به طبیعت داشتند و فضای پیش روی خود را بدون دخل و تصرف به تصویر میکشیدند، اما زمانی رسید که نقاش با الهام گرفتن از طبیعت، تلاش کرد روحیات و احساسات خود را در منظره وارد کند.
در دنیای مدرن و با صنعتی شدن زندگی انسان، مناظر از حالت بکر خود خارج شده و در گوشه و کنار با مظاهر صنعت و تکنولوژی آمیخته شدند. به این ترتیب دیدگاه انسان به منظره نیز تغییر کرد و دیگر تعریف او از منظره به یک دشت بیکران یا جنگل انبوه محدود نمیشود. حال خیابانهای شهر و ساختمانها نیز نوعی از منظره به حساب میآیند و نمایش مناظر شهری بیش از پیش امکان بیان افکار را به نقاش میدهد.
در نمایشگاه "پیوست طبیعت و معماری" مستقیما به حضور معماری و ساختمانهایی که توسط انسان در طبیعت ساخته شده اشاره و پیوند انکارناپذیر آنها در زندگی معاصر مورد توجه قرار گرفته است. انسان امروزی دیگر مقهور طبیعت نیست و خود را در مقابل آن کوچک نمیبیند، بلکه طبیعت را مطابق نیازهای خود دستخوش تغییر کرده و تأثیرات خود را در آن باقی گذاشته است. رابطه میان طبیعت، انسان و معماری در آثار هنرمندان مورد توجه قرار گرفته و هر کدام آنها از دیدگاه خود به نمایش این ارتباط پرداخته است.
نقاشیهای محمدعلی ترقیجاه با ویژگیهای خاصی که دارد برای مخاطبان هنرهای تجسمی کاملا آشناست. در بیشتر آثار او شاهد حضور طبیعت و المانهایی مانند اسب هستیم، اما آثاری که در این مجموعه به نمایش درآمده است علاوه بر نمادهای همیشگی، به نمایش محل زندگی انسان نیز میپردازد. این بار در میان خطوط منحنی که تپهها را بازنمایی میکنند، خانههای کاهگلی دیده میشود که برآمده از محیط هستند و به عنوان جزئی از طبیعت دیده میشوند. اگرچه هیچ انسانی در این فضا حضور ندارد اما خانهها به عنوان محل زندگی او، نشان دهنده مداخله انسان در فضا هستند.
ابراهیم فرجی در تابلوهای آبرنگی خود با لکههای درخشان و شفاف رنگ، مناظری پرنشاط را به نمایش گذاشته است که در میان آنها کلبهای خودنمایی میکند. کوههای دوردست و جادههای خاکی، مناظری روستایی را تداعی میکند و نحوه رنگ گذاشتن بر روی کاغذ که اغلب بدون دورگیری بوده و لکههای رنگ در هم شدهاند، باعث میشود کلبهها به جزئی از طبیعت تبدیل شوند.
مرتضی گودرزی مناظری متفاوت را به نمایش گذاشته است که در آنها به جای درختان و کوهها، فضای غالب آثار با بافتهای رنگین پوشیده شده و محیطی مبهم و ناشناخته به وجود آمده است. در میان این فضا روزنهای باز شده است که در آن ورودی یک کوچه یا درِ یک کلبه به چشم میآید. گودرزی در این آثار از نمایش مستقیم طبیعت یا شهر خودداری کرده و فضایی رازآمیز را به وجود آورده است که گویی در پس پردهای از مه پنهان است.
در تابلوی مصطفی سلطانی دورنمایی را میبینیم که در آن هم منظره حضور دارد و هم دستساختههای انسان. نردههای فلزی که در حاشیه علفزار دیده میشود، این منطقه را از ساختمانهای ساده و مکعب شکل جدا کرده است و در دوردست شاهد خانههایی هستیم که در میان درختان دیده میشوند. سلطانی با ضرب قلمهای آزاد به ترسیم اجزای طبیعت پرداخته و بدون توجه به جزییات، تصویری واقعگرا به وجود آورده است.
قاسم محمدی دیدگاهی متفاوت به ارتباط طبیعت و معماری دارد. در تابلوی او منظرهای از رودخانه و تختهسنگهای غولپیکر را میبینیم که چند خط ساده مانند پیکرهای انسانی بر روی آنها دیده میشود. اما نکته قابلتوجه وجود دو دیوار بلند و قطور بر روی چمنزار است. این دیوارها هیچ کارکردی ندارند و دلیلی برای وجود آنها احساس نمیشود. آنها نه چهاردیواری هستند که به عنوان سرپناه یا حریم به کار روند و نه نقش جداکننده دو فضا را برعهده دارند. محمدی در این اثر مداخله انسان در طبیعت را نشان داده است که نه تنها فایده و کاربردی ندارد که مانند زخمی بر چهره طبیعت خودنمایی میکند.
اما در تعداد دیگری از آثار این مجموعه نقش معماری و مناظر شهری پر رنگتر از عناصر طبیعی است. مرجان نعمتی شهر تهران و بافت قدیمی آن را سوژه کار خود قرار داده است. ساختمانهای آجری با سقفهای شیروانی که متعلق به دورهای از تاریخ معماری و شهرسازی تهران هستند، سوژه اصلی این آثار است. تنها نشانه از عناصر طبیعی، درختان کنار خیابان است که گرچه جایگاهی جلوتر از ساختمانها دارند اما تحت سلطه عظمت ساختمانها قرار گرفته و چندان جلوهای ندارند.
علی گلستانه نیز منظرهای را به تصویر کشیده است که در آن هیچ نشانی از طبیعت نیست. او با مدادرنگیهای خود و هاشورهای منظمی که بر روی کاغذ ایجاد کرده است، منظرهای از یک شهر کویری و گنبد و گلدسته یک مسجد را به تصویر کشیده است. این آثار از معدود کارهای این مجموعه است که انسان در زندگی روزمره خود و در ارتباط با معماری در آن دیده میشود. نقش معماری ایرانی در این اثر بسیار پر رنگ است و ویژگیهای شاخص آن مانند کاشیکاری، طاقهای جناغی، استفاده از آجر و... در کمال سادگی خودنمایی میکند.
در تابلویی از آرمان یعقوبپور معماری را به صورت تاریخ و گذشته یک منطقه شاهد هستیم. دیوارهای فروریختهای که زمانی به یک خانه یا عمارت تعلق داشتهاند، حال تنها چارچوبی برای نگهداشتن یک پنجره هستند. این دیوارها هیچ کارکردی ندارند جز اینکه با آسمان یکی شوند و مانند بنای یادبودی از دوران گذشته، خودنمایی کنند.
اما زرین صلاحی برخلاف تصور رایج از معماری، منظره و طبیعت، به فضای خارجی نپرداخته و به جای آن محیط داخلی ساختمان را نمایش داده است. او یک نمای ثابت از اتاق نشیمن خانه را با مبلمان و تلویزیون آن انتخاب کرده و بعد گذر ساعات مختلف روز را در آن به نمایش گذاشته است. در این میان گاه با فضایی خالی و ساکت مواجه هستیم و گاه با حضور انسان در محیط، تحرک و انرژی در فضا به وجود میآید. این اثر نشاندهنده محدود شدن زندگی انسان به یک فضای بسته است و حذف طبیعت از زندگی او را آشکار میکند.
در نمایشگاه "پیوست طبیعت و معماری" آثاری از محمدعلی ترقیجاه، سمیرا دریا، مصطفی سلطانی، شنتیا ذاکرعاملی، زرین صلاحی، زهرا قراخانی، علی گلستانه، مرتضی گودرزی، روژانو محمدزاده، اهورا محمدی، ابراهیم فرجی، قاسم محمدی، منوچهر معتبر، میثم نژادرسولی، مرجان نعمتی و آرمان یعقوبپور به نمایش درآمده است.
علاقهمندان تا 8 مهرماه فرصت دارند برای بازدید از نمایشگاه به گالری آرتیبیشن واقع در خیابان شریعتی، پایینتر از حسینیه ارشاد، نرسیده به همت، گل نبی غرب، میدان احمدیروشن (کتابی)، خیابان ساسانیپور، خیابان قندی، پلاک 6 مراجعه کنند.