سرویس تجسمی هنرآنلاین: پیست اسکی توچال در روزهای 30 و 31 خردادماه 1398 میزبان دومین جشنواره مجسمههای برفی و یخی بود. این رویداد که از سوی مجموعه تفریحی ورزشی تلهکابین توچال با همکاری اداره کل هنرهای تجسمی برگزار شد، با حضور هنرمندان در سه بخش اساتید، دانشجویان و رقابتی برگزار شد و در پایان برگزیدگان آن با داوری نرگس حریریان، رضا قرهباغی و کوروش گلناری انتخاب شدند.
ایستگاه 7 توچال در این روزهای گرم پذیرای تعداد زیاد هنرمندان و انبوه جمعیتی بود که برای تماشای مجسمهها به میان برفها آمده بودند. در میان مجسمهها از خرس قطبی تا سرستونهای تخت جمشید، از آثار فیگوراتیو تا فرمهای انتزاعی دیده میشد و هرچند تلاش هنرمندان به دلیل گرم شدن تدریجی هوا و آب شدن برفها، گاه بیثمر میماند و فرمهای موردنظر آنها از بین میرفت، اما آنها باز هم تلاش میکردند اثر نهایی را به شکل موردنظر خود نزدیک کنند.
اما نکته قابل توجه در این آثار آن بود که کمتر هنرمندی ویژگیهای محیط را در نظر داشت و مجسمهای مرتبط با فضا را به وجود آورد. حتی به نظر میرسید تعدادی از شرکتکنندگان امکانات متریالی که در اختیار داشتند را در نظر نگرفته و طرحی را پیاده میکردند که به مادهای غیر از برف نیاز داشت.
با این حال آنچه بیش از همه در این رویداد اهمیت دارد فراهم کردن امکانی برای نزدیک شدن مردم به فضای هنری است. با کسب تجربه از دورههای نخست چنین جشنوارههایی میتوان در سالهای آینده رویدادهایی را رقم زد که علاوه بر سرگرمی و جلب توجه عموم مردم به هنر، جنبه هنری آنها نیز بالا باشد و محلی برای تولید آثار هنری قابل دفاع باشند. در این شرایط میتوان گفت که جشنوارههایی مفید و مثمر ثمر وجود دارند که میتوانند ادامهدار بوده و توسط جامعه هنری جدی گرفته شوند.
تغییر مسیر زندگی مردم با شرکت در رویدادهای هنری
نادر قشقایی مجسمهساز باسابقه که در چندین سمپوزیوم و نمایشگاه گروهی و انفرادی شرکت داشته است، از جمله هنرمندان مدعو این رویداد بود. او در گفتوگو با هنرآنلاین درباره تغییر متریال و تاثیر آن بر ساخت مجسمه گفت: من در جشنوارههای متعدد شرکت کردم و در کارهای محیطی، بیشتر تجربه ساخت مجسمه شنی را دارم، اما اولین بار است در جشنواره برفی شرکت میکنم و این ماده به لحاظ نوع بافتی که دارد باعث میشود مجسمهها با دیگر آثاری که هنرمند قبلا انجام داده، متفاوت باشد.
قشقایی افزود: نوع کاری که در مجسمه شنی انجام میدهیم با این کار متفاوت است و هر کدام لذت خودش را دارد. البته در کار با برف، ایجاد فرمها به دلیل اینکه اضافه کردن و کم کردن حجمها خیلی راحتتر است، بهتر انجام میشود. درعینحال برای اینکه کار هنرمندان راحتتر باشد و زمان کمتری از آنها گرفته شود بهتر است مانند سایر کشورهایی که چنین تجربهای دارند، بلوکهای برفی در اختیار آنها قرار بگیرد. برای این کار قالبهای فلزی بزرگ لازم است که برف را در آن کوبیده باشند و هرکدام از هنرمندان میتواند روی یکی از این مکعبهای برفی کار کند تا هم زمان کمتری گرفته شود و هم مجسمه کیفیت بهتری داشته باشد.
او با بیان اینکه تغییر زمان جشنواره به فروردین یا اردیبهشت باعث کیفیت بهتر برف و مجسمهها میشود، گفت: باید از مسئولان این برنامه تشکر کنم زیرا فراهم کردن این امکانات برای این تعداد هنرمند و ایجاد فضایی که مردم بیایند و آثار را ببینند، بهترین اتفاق این رویداد بود.
قشقایی ادامه داد: در چین بیش از صد سمپوزیوم برای سنین مختلف و ردههای گوناگون هنری وجود دارد. این رویدادها باعث میشود مردم عادی کمکم با آموزههای هنری آشنا شوند و این زمینهای باشد برای آینده تا بتوانند شرایط ذهنی خود را محک بزنند و ببینند آیا میتوانند در رشته هنر شرکت کنند. دیدن این برنامهها برای خانوادهها انگیزه ایجاد میکند و شاید باعث شود مسیر زندگی یک نفر تغییر کند. این موضوع بسیار مهم است و مسئولین باید برای آن برنامهریزی کنند.
آشنایی بیشتر و نگاه تازهتر نسب به هنر
بهاره اکرامی دانشجوی مجسمهسازی دانشگاه هنر تهران است که در بخش رقابتی دومین جشنواره مجسمههای برفی شرکت داشت. او با بیان اینکه با دیدن فراخوان این رویداد، به شرکت در آن ترغیب شده است، گفت: اولین بار است تجربه مجسمهسازی با برف دارم و به ویژه کار در ابعاد بزرگ، بسیار سخت است.
او درباره مشکلات پیش آمده در این مسابقه گفت: مشکل اصلی گرم شدن هوا و آب شدن برفها بود. به همین دلیل اگر این رویداد یک ماه زودتر برگزار میشد به نتیجه بهتری میرسیدیم. با این حال ابزار کاربردی در اختیار ما قرار دادند و در مجموع از این حضور راضی هستم. برای ما هم تجربه خیلی خوبی است که با اساتید و هنرمندان باسابقه یک جا جمع شویم و اگر ارتباط بیشتری بین هنرمندان مدعو و اساتید و دانشجویان شکل میگرفت و میتوانستیم از راهنمایی استادان استفاده کنیم، بهتر بود.
اکرامی افزود: امیدوارم این جشنوارهها در کنار مردم بیشتر برگزار شود تا آشنایی بیشتر و نگاه تازهتری نسب به هنر در آنها ایجاد کند. به این ترتیب دیدگاه مردم نسبت به مجسمهسازی عوض میشود و کمی بازتر به این رشته نگاه میکنند.
لزوم توجه هنرمندان به پتانسیل محیط
کوروش گلناری یکی از داوران جشنواره مجسمههای یخی که در تمام مراحل ساخت آثار حضور داشت نیز مانند بسیاری از شرکتکنندگان عقیده دارد بهتر است این رویداد در زمستان یا فروردینماه برگزار شود. گلناری درباره این موضوع گفت: در حال حاضر برف تراکم کافی ندارد و خیلی سیال است. این موضوع باعث شد هنرمندان برای شکل دادن مجسمهها مشکل داشته باشند. اگر بخواهیم فقط برخورد مجسمهسازانه با فضا داشته باشیم قطعا نتیجه خوبی به دست نخواهیم آورد، با این حال فکر میکنم با در نظر گرفتن شرایط میتوان یک برخورد دیگر با موضوع داشت.
گلناری ادامه داد: باید شکل رویکردمان را در محیط، نسبت به این موقعیت بسنجیم. اگر برف کیفیت خوبی ندارد و نمیشود یک مجسمه ساخت، میتوان خیلی برخوردهای دیگر با آن داشت. در همه این آثار تمرکز بر ساختن یک حجم است و ذهنیت هنرمندان از مجسمه دور نشده است، اما میتوانیم جزیینگرانه با این متریال برخورد نکنیم و کارهای متفاوتی انجام دهیم.
او درباره اینکه بسیاری از هنرمندان پیشزمینه فکری برای ساخت مجسمه نداشتند، گفت: به نظرم این موضوع خوب است و هنرمند باید در محیط بیاید و با متریال آشنا شود. او باید در محیط چرخ بزند و ببیند فضا به او چه چیزی میدهد. وقتی هنر از موزه و گالری خارج میشود، مهم همین است که اثر چه قدر محصول اندیشگی ماست و چقدر به پتانسیل محیط توجه میکنیم. اینکه در چنین فضایی بخواهیم یک چارچوب مشخص و تعریف مشخص ایجاد کنیم، بدترین رفتار است.
گلناری درباره لزوم دور شدن از تعریفهای رایج و جا افتاده، گفت: هنرمندان باید به چیزهای دیگر هم توجه کنند. همه این فضا یک امکان است پس باید این امکان را ببینند. مجسمهای که در فضای بسته آتلیه با سنگ ساخته میشود نباید در فضای باز و با برف هم دوبارهسازی شود. ما در محیطی قرار داریم که حتی راه رفتنمان در این فضا تغییر میکند، پس چگونه ممکن است اثر ما با آتلیه یکسان باشد. در این جشنواره مشاهده کردیم که تعدادی از آثار در ارتباط با محیط بودند اما بیشتر آنها ارتباطی با فضا نداشتند.
عضویت هیئت علمی دانشگاه هنر افزود: فکر کردن به محیط و رفتاری که در آن داریم، اثر هنری به وجود میآورد. شاید هنرمندانی که سنتیتر و متریال محور هستد، در این فضا هم کار همیشگی خود را انجام دهند اما به نظرم جوانترها میتوانند از قابلیتهای محیط استفاده زیادی بکنند. هنر معاصر محصول تفکر زمانه، اندیشگی ما، سطح آگاهی، فلسفه، تاریخ و... است و خیلی از یافتههای نظری را میتوان در اثر هنری ارجاع داد. وقتی این جشنوارهها تمام میشود باید تاثیری روی شرکتکننده گذاشته باشد، نه اینکه همان چیزی که قبلا بودیم به خانه بازگردد.
گلناری افزود: شاید اگر چند هنرمند محیطی نیز به جشنواره دعوت میشدند و در تعامل با مجسمهسازان قرار میگرفتند نتیجه بهتری به دست میآمد. اجرای پرفورمنس و هنر محیطی میتواند ذهن مجسمهسازان را نیز از تعریفهای کلیشهای دور کند و آثاری مرتبط با فضا به وجود آورد. همچنین بهتر است سال آینده هنرمندانی که با این فضا آشنا نیستند چند روز قبل از مسابقه اینجا بیایند تا شرایط را بسنجند و آماده کار باشند.