به گزارش هنرآنلاین به نقل از روزنامه ابتکار، هجمههای بسیار به هنر یکی از اتفاقاتی بود که در سال 97 بارها تکرار شد. از انتشار اخبار نادرست در برخی رسانهها تا انتشار فیلم و عکس از نمایشها و نمایشگاههای قدیمی در فضای مجازی در جهت آشفته کردن فضای هنری و ایجاد زمینه ورود نهادهای مختلف برای تصمیمگیری در حوزه هنر. این موضوع از سوی هنرمندان پیشکسوت و باسابقه عرصههای مختلف هنری با واکنش روبرو شد تا از صیانت هنر در برابر هجمههای شکل گرفته دفاع کنند.
جلال شباهنگی از استادان به نام هنر نقاشی و چهره خوشنام دانشگاهی هنر در بررسی خود از وضعیت به وجود آمده توسط هجمهها به وضعیت انتشار تصاویر قدیمی به اسم جدید در فضای مجازی انتقاد کرد و دقت رسانهها را در این موارد خواستار شد.
این عضو برجسته فرهنگستان هنر گفت: همان طور که همه میدانیم هنر همیشه دشمنانی داشته است که سعی دارند چهره هنر را خراب کنند. این افراد خستگیناپذیر هستند و مسئولین باید مجازاتی برای آنها در نظر بگیرند تا از این کارها دست بردارند.
این هنرمند در ادامه بیان کرد: به نظرم اگر چند نفر از این افراد که ذهنیت افکار عمومی را نسبت به هنر بهم میریزند مجازات شوند دیگر کسی این کارها را انجام نمیدهد.
شباهنگی خاطرنشان کرد: البته گاهی هم چنین اقداماتی بیغرض صورت میگیرد که باز هم هنر آسیب میبیند و دید عمومی نسبت به هنرمندان بد میشود.
شباهنگی در ادامه تاکید کرد: این تصاویر غیرواقعی از هنر که در فضای مجازی منتشر میشود، میخواهد نشان دهد که فضای هنر فضای نامناسب و مسموم است، در صورتیکه این طور نیست و من مطمئن هستم که مخاطبان آگاه هستند و گول نمیخورند.
این هنرمند افزود: به نظرم هنرمندان نباید میدان را خالی کنند و باید پشت هم باشند و از هنر حمایت کنند، زیرا یک دست به تنهایی صدا ندارد.
عضو پیوسته فرهنگستان هنر در پایان گفت: رسانهها نیز باید با دقت بیشتری خبر یا عکسهای حوزه هنر را منتشر کنند تا این مشکلات کمتر شود.
موضوع هجمهها به هنر در ماههای پایانی سال انقدر زیاد شده بود که سید مجتبی حسینی معاون امور هنری وزارت ارشاد هم در یادداشتی به این موضوع واکنش نشان داد. حسینی در این یادداشت ذیل عنوان " اتهام زنی در عرصه هنر فضیلت نیست" به مشکلات مختلف هنر واکنش نشان داد و سوالاتی را مطرح کرد که زوایای مختلفی را در جهت روشن شدن موضوع بیان کرد.
در این یادداشت آمده است: «هنر در فرآیند اجتماعی امروز با اتکا بر رسالت شهروندی و نظام تحول خواهی و رویکرد مردم محوری خود، از سازمان و ساختاری اقتصادی و معیشت آفرین برخوردار است که جمعیت متکثر پیوسته و وابسته به این نهاد، متأثر از درآمدزایی و گردش سرمایهای آن هستند.
قاعدتاً این نهاد نیز همچون دیگر نهادهای ذیل حمایت دولت، زنده به اعتبارات بودجهای است. تصدی تولیت این حوزه بهعنوان مأموریت اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قانون تعریف و تبیین شده و پرواضح است که بنا به پیوستهای مأموریتی دیگر نهادها که خود را دخیل در این تکلیف میدانند و به همین دلیل از اعتبارات مشابهی برخوردارند، بخشی از امکان اعتباری و توان دولت، در اختیار رویکردهای موازی قرار میگیرد و رشد بیرویه دست اندرکاران غیرمتخصص این حوزه که با وجود ابلاغ مؤکد شورای عالی انقلاب فرهنگی، در تصدی و تولیت اختصاصی هنر که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واگذار شده است، اسباب پریشان احوالی مدیریت هنر را رقم زده است.
توزیع اعتبارات و سهم خواهی روزافزون متولیان غیرموظف، باعث شده است که مدیریت موظف هنر نتواند در چنین احوالی نقش خود را بدرستی ایفا نماید و ناخواسته ضعف و کسالتی در رویکردهای آموزشی، تولیدی و نظارتی پدیدار شود که آسیبهای آن صرفاً متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میشود.
قابل پذیرش نیست که در سهم خواهی اعتباری نهادهای مسئول و غیرمسئول، فرض بر مشارکت باشد اما در چرخه پاسخگویی و مطالباتی همچون اشتغال هنرمندان و معیشت جمعیت این حوزه، وزارت متبوع متهم و در بسیار وقتها مجرم تلقی شود.
امکانات محدود و بضاعت قلیل این وزارتخانه در مقابل جمعیت روزافزون هنر، فارغالتحصیلان دانشکدهها، آموزشگاهها و مؤسسات نامنطبق با سیاستهای فرهنگی کشور، همخوانی ندارد و توقع ساماندهی و حمایت و نظارت از یک سازمان که در توزیع و تخصیص اعتبارات سهمی مشابه و گاه کمتر دارد، معقول و مشروع نیست.
چه کسی باید در برابر نظامهای آموزشی ناکارآمد و صدور مجوزها و گواهینامههای هنری که توسط سازمانهای غیرتخصصی و نامکلف صورت میگیرد، بازخواست شود؟ سازمانهایی که به ناگزیر و به منظور دخیل دانستن خود، رویدادهای متعددی را ایجاد میکنند که صرفاً منتج به بودجه خواری و هدررفت اعتبارات میگردد.
این روند مقصدی جز تضعیف مرجعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و تولیدات غیراستاندارد و سلیقهای و روزمره چنین فرآیندی، قطعاً منجر به سقوط سلایق مخاطبان و ذبح کنشگری حرفهای جامعه حقیقی هنر خواهد شد.
این بلیه نهادینه شده اکنون بهعنوان بحرانی در ساختار هنر ملموس است و با یک حساب سرانگشتی میتوان مصیبت هزینه سازیهای بلا اثر در این عرصه و سرگردانیهای تولیتی را که مانع از تحقق نظام غیردولتی هنر و سرمایه آفرینی در چرخه اقتصاد هنر میگردد، متوجه شد.
امر معقولی است اگر شرایط اقتصادی پیش رو را بهانه کنیم و در تجمیع دستگاههای موازی و برچیدن ردیفهای اعتباری نهادهای غیرمسئول تأکید کنیم و با ترسیم دورنمای این وضعیت، به نجات کشتی تلاطم زده هنر و هنرمندان همت گماریم.
فرصت بهنگامی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مثابه تفرد نهادهایی همچون سازمان نظام پزشکی، نظام مهندسی و... منحصراً متولی این حوزه یا حداقل مرجع مدیریت هنر این جریان شود و سیاستهای خود را بر مبنای نیازمندیها و ضرورتهای اجتماعی تدوین نماید.
این خواسته در شرایطی است که بسیاری از رویدادهای فرهنگی -هنری که آبروی نظام فرهنگی و ساختار هنری کشور، نام گرفتهاند در ناهمواریهای بودجه و تخصیصهای نامتوازنی که آن هم نسیه وار محقق میگردند محتضرند. چگونه میتوان در چنین شرایطی، قضاوتهای هدفمند و بیمارگونهای را که با جهل به تهی بودن خزانه اعتباری هنر، به ناسزاگویی و اتهام زنی و غائلهسازی سرگرمند فضیلت دانست؟
مجال مغتنمی است که با آمایش منصفانهای که متأثر از دسته بندیها و گرایشهای گروهی و حزبی و جناحی نباشد به دشواری رسالت تولیت هنر و قبول دلایل تأخیر در تحقق آرمانها و اهداف، ایمان بیاوریم و فرصت آفرین حوزه هنر شویم.»
یادداشت معاون هنری وزارت ارشاد به خوبی نشان می دهد که نهادهای موازی در عرصه هنر علاوه بر از بین بردن سرمایه در زمینه تولیدات هنری، خود نیز جدا از بدنه وزارت ارشاد اقدام به فعالیت و گاهی نیز زمینه را برای ایجاد هجمهها فراهم میکنند که این موضوع جای بررسی مجدد دارد
محمودرضا رحیمی از هنرمندان و اساتید دانشگاهی در عرصه هنرهای نمایشی نیزاز زاویه دیگری به موضوع تئاتر و هجمههای بسیاری که به این حوزه در سال جدید وارد شد پرداخت. او در اظهار نظری با تاکید بر اینکه امسال سالی بسیار عجیب برای هنر تئاتر بود، گفت: انتظار داشتیم به واسطه آمار کمی و کیفی که خبر از رونق بسیار خوب تئاتر داشت اتفاقات به گونه دیگر باشد. آن هم وقتی خصوصیسازی در تئاتر حتی از ورزش سبقت گرفت، بدون هیچ تمنایی از بیتالمال. به هر روی متأسفانه اینگونه نشد و خیلی موجب تعجب است که قضایا عکس این اتفاقات افتاد.
او با این توضیح که اتفاقات رخ داده پیرامون تئاتر شایسته فرهنگ و هنر به ویژه هنر والای تئاتر و هنرمندان آن نبوده و نیست، افزود: هنرمندان تئاتر طی همه این سالها سعی کردند با محرومیت کار خود را انجام دهند ولی اتفاقات صورت گرفته از قوه تخیل ما که همه چیز را در تئاتر تخیل میکنیم هم خارج بود.
کارگردان "دایره گچی قفقازی" ادامه داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تمام موارد مالی سال ۱۳۹۶ را بسیار شفاف اعلام کردند. از اینکه این شفافسازی، آمار و ارقام به این صورت انجام شد راضی بودیم. با این حرکت امید داشتم امسال سال بهتری برای هنر تئاتر باشد و برایمان نوید روزهای بهتری میداد. ولی متوجه شدیم، خیر، نه تنها این امر خیلی خموش مسیر خودش را تا کم سویی کامل طی کرد، بلکه همراه این شفافسازیها و شاید بدون ارتباط با آن یکسری نگرانیها مطرح شد که هجمهها را علیه تئاتر تزاید بخشید که خیلی عجیب بود.
رحیمی با بیان اینکه تغییر سلیقه وزارت ارشاد نیز امیدوارکننده بود، تصریح کرد: مسئله دیگر تغییر سلیقه وزارت فرهنگ و ارشاد بود که رو به سوی فعالیت صنفی آورد. وزارت ارشاد معتقد بود به هر کم و کیف تنها تشکلی که فعالیتهای شبه صنفی میکند خانه تئاتر است. خانه تئاتر میتواند آئیننامه نوشتن را آغاز و قانونها را اعلام کند و شروع کنیم به تدوین آنها تا در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد. ما در زمینه تماشاخانههای خصوصی این کار را کردیم. ولی شدت ناآرامیها در این حوزه آنقدر زیاد شد که این اتفاق به فراموشی رفت. وقتی مسئله، مسئله آبرو، حیثیت و حفظ همین مقدار آبروی مانده در زیستن باشد دنبال قانون بودن و قانون نوشتن برای فرهنگ مسئله ثانویه محسوب میشود.
او ادامه داد: از طرفی به این دلگرم بودیم که طبق مصوبههای شورای عالی انقلاب فرهنگی و آن هم از پس نظارتهای چندگانه شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی، وقتی از ما پرسیده میشود چرا؟ باید با یک مکان قانونی طرف باشیم. دلمان خوش بود شورای نظارت داریم و میتوانیم به آن اتکا داشته باشیم تا کارمان را انجام دهیم. ولی متأسفانه دیدیم خود شورای نظارت آسیبپذیرترین واحد تئاتری کشور شد و قدرت کافی حتی برای حفظ خود نداشت. این احساس بیامنیتی و پراکندگی آرا به وجود آمده باعث شد که پرسش ما این باشد که بگویید یک شهروند قانونمدار تئاتری با چند نفر، چند واحد و چند نهاد طرف است و باید به کدام قوه پاسخگو باشد؟
این کارگردان با اظهارتاسف از اینکه با مسائل فرهنگی و هنری عجولانه برخورد میشود، گفت: به یک باره بلایی بر سر تئاتر میآید که از هر طرف نگاه میکنیم متوجه نمیشویم این ضرر و زیان هنگفت فرهنگی و این اقدامهای عجولانه که بر پیکر فرهنگ و هنر کشور زده میشود را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ امیدوارم بتوانیم راه مودت را در پیش بگیریم و با صحبت و همدلی مشکلات را برطرف کنیم.
رحیمی اضافه کرد: باید مسائل مربوط با کارمان را که تا به حال بازگو نکردیم بگوییم. سالهاست که برخی هنرمندان به دادگاهها احضار شدهاند ولی در این باره سکوت کردیم و غیر از امسال هیچ سالی به این رسایی نگفتیم تا اینکه دوستانمان را به بازداشتگاه بردند. بارها کارگردانها را خواستند و جریمه کردند ولی ما هیچ انعکاسی از این موضوعات نداشتیم چون میخواستیم صورت زیبای جامعه برهم نریزد. شدت این احضارها امسال آنقدر بالاست که دیگر هنرمندان دچار بیطاقتی شدند و البته حق دارند. هنوز نمیدانیم جریان چیست؟ افرادی دارند برای تئاتریها سرنوشتی را مقدر میکنند که تخصص آن را ندارند. این افراد باید بدانند با دیدن چند تئاتر و درباره آن صحبت کردن تخصصی در تئاتر ایجاد نمیشود. امروزه تئاتر یکی از پیچیدهترین ترکیبات هنری است که هیچ هنری با آن برابری نمیکند.
رحیمی با تاکید بر اینکه باید به آرامی کارمان را ادامه دهیم و این فضای آرام را توسعه دهیم، گفت: با تهدیدهای مختلفی که هنر تئاتر با آنها روبروست بعضاً به جای اینکه به توسعه فضای فرهنگی کمک شود، جامعه وارد جریاناتی میشود که از ریشه نادرست است. عواقب این اتفاقات نیز واپسگرا شدن جامعه، عدم احساس آزادی فردی، ایجاد نفی شعور ذاتی بشر، سست عنصر شدن بشر در کالبد زندگی اجتماعی و ازدیاد اقدامهای احساسی و هیجانی است. تئاتر بزرگترین محصول دست ساخته بشر است. فضای جامعه نیازمند اکسیر جادویی به اسم تئاتر است و اگر تئاتر آسیب ببیند تمام موهبتهای فرهنگی آن یکی پس از دیگری آسیب خواهد دید.
او افزود: تئاتر فضای آرامی برای آموختن، رفتن جامعه به سمت سلامت و شنیدن صحبتهای همدیگر است. با این تعاریف اگر تئاتر را از مردم بگیریم چشم و گوش مردم را در یادگیری و ارتقا فرهنگ عمومی گرفتیم و خشونت با نبود تئاتر افسار گسیخته خواهد شد.
حال با مرور موضع هنرمندان میتوان بهتر دریافت که سر آغاز هجمهسازیها و جریان سازی منفی برای هنر از سوی چه جریاناتی رقم می خورد و نبود بستر قانونی و ایجاد شرایط قانون محور به ضرر کدام نهادهایی است که با نامتلاطم کردن شرایط فعالیت هنری قصد دارند از قانون مداری در این حوزه جلوگیری کنند.