سرویس تجسمی هنرآنلاین: بنا به گفته "امانوئل کانت"، زمان و مکان کانالهایی ذهنی هستند برای شناختن پدیدههای عینی. اما نسبت ما با زمان و مکان چیست؟ مفاهیمی انتزاعی که قابل لمس نیستند و از ویژگیهای بارز آنها مادی شدن مفاهیم در رابطه ما با جهان پیرامون ماست. زمان شاید توهمی است برای ایجاد مفهوم تجربه. و تجربه بیزمانی و بیمکانی تنها با سفر به درون یا مراقبه صورت میپذیرد، خارج از متر و معیارهایی که به واسطه نور به آنها عینیت میبخشیم.
کاوه کاووسی هنرمندی است که گویا همیشه مهاجر است و جغرافیای بیمکانی را در مسیری عاری از زمان، مدام تجربه میکند. مفهومِ گذشته، حال و آینده از منظر او رخت بربسته و زمان را یکسان و در حد فاصلِ نیستی و هستی از پیِ هم میداند. او که از آبادان آمده، در اصفهان رشد و نمو یافته و در یزد تحصیل کرده است، با بنایی همذاتپنداری کرده که در هیچ یک از آن شهرها قرار ندارد. "تکیه دولت" بنایی سیاسی_مذهبی در تهران است و البته یک ساختمان منحصر به فرد در معماری عصر ناصری. بنایی به ارتفاع 24 متر که بلندترین در زمان خود بوده؛ در سه طبقه و با قطری در حدود شصت متر که برای قدرتنمایی ناصرالدین شاه در پوشش ملی_مذهبی و با الهام از ساختمانهای اروپایی برای برگزاری نمایش تعزیه ساخته شد. بنایی که نیز مبدأ سلسله پادشاهی پهلوی است. مجلس مؤسسانی که در سال ۱۳۰۴ تشکیل شد، احمدشاه را بر کنار کرد و رضاخان را به ریاست حکومت گمارد، در همین تکیه بر پا شد.
اما آنچه با مروری گذرا بر کارنامه حرفهای هنرمند نمایشگاه "تکیه دولت" به دست میآید، درگیر شدن او با حوزههای روانشناسی تحلیلی و پیوند آن با تاریخ سیاسی ایران است. اینکه چه میزان در بازنمایی و پیوند این دو موفق بوده را باید به مخاطبان آگاه و تا حدودی آشنا به این دو حوزه واگذار کرد.
آشناپنداری از حساسیتهای بارز کاووسی است. حسی که همه ما دچار آن هستیم، اما این احساس گویی برای بعضی نمایانتر و شاخصتر است. آنچنان که در سه مجموعه پیشین او "آچمز شدهها"، "کله معلق" و "دژاوو" این ویژگی کاملا به چشم میخورد. اگرچه او در این مجموعه به قرار گرفتن و نوعی تعلق به موضوع اعتراف کرده است، اما اتمسفر موجود در فضای کارها حکایت از تعلیقی دیگرگونه و بیانی بیش از اندازه شخصی و جسورانه دارد، چرا که بر لبه تیغی قدم گذاشته که مستندات چندانی از آن باقی نمانده است.
پس از یک نگاه کلی به مجموعه، استفاده از نقشه پلان بنا در تابلوها کمی تکراری به نظر میرسد. گویا با این کار هنرمند خواسته تا خط و ربط میان کارها حفظ شود. همچنین نقشمایههای یکسان همچون شیر و تصویر ناصرالدین شاه، دایرهها، تاج شاهی و لکه رنگهای پاشیده شده روی بوم نیز گاهی چنین حسی را ایجاد میکنند. تضاد رنگی کارها آبی فیروزهای، طلایی، نارنجی، قهوهای و سیاه، کشش بصری آنها را زیاد کرده و ما را که عموماً تصوری سیاه و سفید با خاکستریهای رنگی و سایهوار از گذشته داریم، به عمق خود نزدیکتر میکنند. با این حال و در مجموع کارها بیش از آنکه حس تعزیه و ذکر مصیبت را القا کنند، خاطرهای گَنگ، شبحوار و خوابنگارانه را ارائه میدهند که آنها را بسیار شخصی و تأویلپذیر مینمایاند.
همچنین استفاده از عکسهای موجود از زمان ناصری در بعضی از کارها، شاید اشارهای هوشمندانه به ورود دوربین عکاسی در همان دوران باشد، اما گاه آنها را به سمت دیگری هدایت کرده است؛ از نقاشی محض به یک اثر میکسمدیا بر پایه چاپ دستی که یادآور نقوش چاپ باسمهای است. و در بعضی از کارها به ویژه کارهای تیرهتر قدرت بصری آن بر تکنیک چربیده است که از هنرمندی آشنا به اصول و مبانی تصویری و با تجربه خبر میدهد. در این مجموعه برعکس مجموعههای قبلی او که تابلوها دارای پلانبندی و پرسپکتیو بود، سطوح غالبا تخت، یادآور پردههای نقالی، نقاشی قهوهخانه و نگارگری ایرانی است. البته که خطوط نقشه و ماهیت بنای "تکیه دولت" نیز اشاره به تضادی تجددگرایانه در دل نمایشی سنتی-آیینی دارد.
از سوی دیگر یادداشتی که برای نمایشگاه نوشته شده کلیتر از آن است که هدف هنرمند را از انجام و ارائه این مجموعه به صراحت بیان کند. تعریفی شاعرانه از احساسی که نسبت به هستی و نیستی از پی هم داشته با اشاره به جایگاه این بنا و کاربرد آن چیزی به دست مخاطب نمیدهد و بیننده انگار تنها با آثاری حاوی تصاویری ترکیب شده روبروست که سمبلهای کلیشهای عصر ناصری را نمایش میدهند.
اما با توجه به قدرت نقاش در اجرای ایده خود در اندازههای بزرگ و تاثیرگذار و همچنین اهمیت این مکان نیست شده "هستنده" که حالا جز تابلوی کوچکی در محله بازار تهران چیزی از آن برجای نمانده است، سوال اینجاست: اینکه راوی/هنرمند در احساسی آشناپندارانه و کاملا شخصی به این بنای تاریخساز دلبسته است، چه اندازه مورد توجه و علاقه مخاطب ایرانی خواهد بود؟ آیا هنرمند میخواسته تا نقش یک روایتکننده را به زبانی بصری و همهفهم بازی کند؟ و اینکه چرا چنین مجموعهای که کاملاً منطبق بر یک محدوده جغرافیایی ویژه است، پیش از آنکه در ایران به نمایش گذاشته شود، در استانبول و میلان به نمایش درآمده؟
اما در آخر و با تمام این احوال به نظرم آنچه که مجموعه "تکیه دولت" میخواهد بیان کند، از پی تلاش و تحقیقی سه ساله الکن میماند و تلاش هنرمند در بازنمایی اهمیت یک بنای سیاسی-مذهبی نیز به محاق رفته به نظر میرسد.