به گزارش هنرآنلاین به نقل از ستاد اطلاع رسانی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، این نشستها که در بخش "کجا ایستادهایم" یازدهمین جشنواره تجسمی فجر برگزار شد، در سه روز با سه محور نسبت اقتصاد با خلاقیت، نسبت آموزش با خلاقیت و نسبت جامعه با خلاقیت در هنرهای تجسمی برگزار شد.
پنل جامعهشناسی و هنر با سخنرانی دکتر رضا صمیم دکترای جامعهشناسی و استادیار جامعهشناسی، گروه پژوهشی مطالعات فرهنگی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی درباره مرگ ویرتئوزیته و پایان خلاقیت؛ و دکتر محمدرضا مریدی عضو هیات علمی دانشگاه هنر و پژوهشگر جامعهشناسی و اقتصاد هنر پیرامون هنر، جنگ، و زندگی در خاورمیانه برگزار شد و مدیریت این نشست را جواد سنجابی کارشناس فلسفه عهدهدار بود.
در آغاز رضا صمیم سخنان خود را با توضیح درباره مفهوم ویرتئوز (Virtuoso) و اینکه چطور و در چه شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هنرمند به مثابه ویرتئوز پدیدار میشودپرداخت و گفت: نیروی اصلی پیدایش اثر هنری در جهانی که در آن منطق مناسبات سرمایهدارانه مستقر نیست، نیروی هنرمند ویرتئوز است.
مؤلف کتاب "مطالعات اجتماعی فناوری؛ تاملاتی نظری و میانرشتهای" در بخشی دیگر از سخنانش نیروی اصلی پیدایش اثر هنری را نیروی نظاممند سازمانهای تولید دانست و بیان کرد: سازمانهای تولید برای آنکه بتوانند، سیر پیشرفت جهان هنری را در جهت پیشبینی بهرهوری و سودآوری پیشبینی کنند سازمانهای تولید را جایگزین نیروی هنرمند ویرتئوز میکنند. پس از آن، تحرک جهان هنری نه بر مبنای خلاقیت هنرمند که بر اساس نوآوریهای کنترلشدۀ سازمانهای تولید رخ میدهد.
صمیم در ادامه به تفاوت دو مفهوم خلاقیت (Creation) و نوآوری (Innovation) اشاره کرد و توضیح داد: هر کدام از این مفاهیم جلوۀ پدیداریِ یکی از ساز و کارهای پیدایش اثر هنری، ساز و کارهای مبتنی بر ویرتئوزیته و ساز و کارهای مبتنی بر سازمانهای تولید، هستند.
در بخش دیگری از این نشست دکتر محمد رضا مریدی درباره هنر، جنگ، و زندگی در خاورمیانه و تاثیر این سه بر فعالیت و پیشبرد هنر اشاره کرد.
مریدی گفت: زندگی و جنگ چنان در هم تنیده است که نه میتوان آن را انکار کرد و نه میتوان با آن مخالفت داشت؛ مردم، ناگزیر به همزیستی با جنگ و شرایط جنگی رسیدهاند و بهترین راه برای همزیستی، فاصلهگذاری فانتستیک با جنگ است؛ مثلاً با هجو و هزل جنگ یا چیدمانها و اشیاء فانتزی از جنگ.
مریدی یادآور شد: اخبار جنگ، عکس جنگ، نقاشی جنگ، قالی جنگ و سینمای جنگ، تجربه زیسته جنگ را به کالایی برای ارائه و عرضه تبدیل میکنند. هنر دیگر نه فرصتی برای نقد و ضدیت با جنگ، بلکه فرصتی برای نمایش جنگ و محصولی قابل ارائه در شرایط جنگ میآفریند؛ آثاری که اقبال رسانهای دارند و مورد توجه قرار میگیرند.
مریدی همچنین هنر خاورمیانهای را هنری در هم تنیده با جنگ دانست و گفت: "تصویرِ خاورمیانه"، دلالت بر سیاستهای جنگی و کشمکشهای نفتی دارد؛ داعش نیز تحقّق این تصاویر رسانهای و عینیت یافتنِ بازنمایی هالیوودی از خاورمیانه بود. این تصویر دستمایه خلق آثار هنری شده است.
وی در ادامه به بررسی آثار هنرمندانی در خاورمیانه پرداخت که تجربه زیستهشان از شرایط جنگ را به مواجههای شیواره از جنگ تبدیل میکنند و آن را به مثابه کالایی مطلوب، در جشنوارهها و عرصۀ رقابت جایزهها ارائه میدهند.