به گزارش هنرآنلاین، عصر روز شنبه 13 بهمن ماه، فیلم "اشباح گویا" به کارگردانی میلوش فورمن در بخش نخست برنامه به نمایش درآمد و پس از آن فیلم مستند "دلواپس درختان بودم" درباره استاد حسین محجوبی به کارگردانی علی محمد مسیحا و فیلم "زروان" درباره استاد ایرج اسکندری به کارگردانی فرانک آرتا نمایش داده شد.
جلسه نقد و بررسی فیلمها با حضور حسین محجوبی، ایرج اسکندری، فرانک آرتا و علی محمد مسیحا با اجرای سعید باباوند برگزار شد.
فرانک آرتا با بیان اینکه پروسه ساخت این فیلم بسیار طولانی بود، گفت: سال ۹۲ در موزه هنرهای معاصر تهران نمایشگاهی برای بزرگداشت ایرج اسکندری و کاظم چلیپا برگزار شد. مدیر وقت موزه، احسان آقایی، به من پیشنهاد داد در کنار کاتالوگی که قرار بود برای نمایشگاه چاپ شود، برای این هنرمندان فیلمهای مستندی نیز ساخته شود.
آرتا ادامه داد: با توجه به اینکه من تحصیلکرده سینما و روزنامه نگار هستم تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم و فیلم مستند ایرج اسکندری را بسازم. همزمان با نمایشگاه فیلمبرداری را انجام دادیم اما پس از آن با تغییر مدیریتها، فیلم در مرحله تدوین باقی ماند و به دلیل عدم حمایت مدیران این پروژه ادامه پیدا نکرد. اما در یک سال گذشته با همکاری انجمن سینمای جوان توانستم فیلم را به سرانجام برسانم.
آرتا افزود: خوب است در کنار سمینارها، بزرگداشتها و نمایشگاهها، بودجهای هم برای ساخت فیلمهای مستندی درباره هنرمندان در نظر گرفته شود تا آرشیوی ارزشمند برای آیندگان باقی بماند. خوشحالم که اولین نمایش عمومی فیلم من در این جشنواره بود و به نظرم جالب خواهد بود که در سالهای آینده این بخش به صورت رقابتی برگزار شود.
علی محمد مسیحا نیز درباره فیلم حسین محجوبی گفت: من تجربیات مختلفی در شعر، هنر و سابقه زیادی هم در فیلمسازی داشتم اما به دلیل ناملایماتی که دیدم همه فعالیتهای خود را کنار گذاشته و به تدریس مشغول بودم. تا اینکه برای برگزاری یک نمایشگاه عکس در گالری آقای محجوبی به ایشان مراجعه کردم و در این روند با ایشان بیشتر آشنا شدم.
مسیحا افزود: یکی از اتفاقات خوب زندگی من آشنایی با خانواده محجوبی بود. پس از چندین سال وقفه در کار فیلمسازی، با توجه به علاقهای که به آقای محجوبی داشتم تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم.
او درباره نحوه ساخت این فیلم گفت: با توجه به روحیاتی که از آقای محجوبی شناختم، قصد آزار و بر هم زدن خلوت ایشان را نداشتم. بنابراین حدود یک سال و نیم بدون تصویر برداری کردن با استاد معاشرت کردم و بعد از اینکه صمیمیتی میان ما ایجاد شد شروع به فیلمبرداری کردم.
حسین محجوبی نیز گفت: خوشحالم در سرزمینی زندگی میکنم که زادگاه فرهنگ و هنر است و ما با همه فراز و فرودها به آن علاقه داریم. چند روز پیش یک بخش از جشنواره هنرهای تجسمی فجر را دیدم که در باغ موزه قصر برگزار شده و فضای شگفتانگیزی به وجود آورده است. زندان قصری که قبلا دیده بودیم تبدیل شده است به نمایشگاه آثار هنرمندان و جالب است که ببینیم چگونه چنین تغییری به وجود میآید.
پس از آن اسکندری با بیان اینکه چندان اعتقادی به تاریخ نگاشته شده ندارد، افزود: تا جایی که در جریان هستم این دو کارگردان با پول خودشان این فیلمها را ساخته اند و کمکی به آنها نشده است. اصولا حمایتها تا جایی انجام میشود که در راستای منافع باشد. در زندگی من اتفاقات بسیاری افتاده است ولی آنچه شما در این فیلم دیدید یک بخش کوچک از آن است. در واقع آن بخش اصلی که هنرمند را میسازد در هیچ تاریخ و سندی قابل بازگویی نیست.
در ادامه سعید باباوند این سوال را مطرح کرد که چه اتفاقی باید بیفتد تا چهره هنرمند به صورت شفاف در یک فیلم نمایش داده شود. فرانک آرتا درباره این موضوع گفت: جدا از امکانات و لوازمی که مورد نیاز است، در سینمای مستند پرتره شما با یک انسان طرف هستید. با یک حقیقت مواجه هستید که در یک مدت کوتاه نمیتوانید به آن نزدیک شوید. برای ساخت فیلم باید آنقدر به سوژه نزدیک شوید تا به درک عمیقی از او برسید و زمانی که میخواهید قابی از او بگیرید همه چیز مناسب باشد. من در ساخت این فیلم چنین فرصتی نداشتم چون قرار بود همزمان با نمایشگاه، این فیلم را آماده کنم بنابراین به ذهنیت و تصورات خودم از آقای اسکندری رجوع کردم.
آرتا ادامه داد: ایرج اسکندری از نقاشی دیواریهای انقلابی به آثار تغزلی رسیده است. او ابنالوقت نبوده و با توجه به عقاید خود، همیشه آن کاری که دلش خواسته را انجام داده است. این هنرمندان قشر خاکستری هستند که کمتر کسی به آنها توجه میکند. احساس میکنم باید یک فیلم بلند درباره آقای اسکندری بسازم چون بخشی از شخصیت او را نتوانستم در این فیلم بیاورم.
سعید باباوند در بخشی از این جلسه گفت در کشور ما یک امتناع از بیان وجود دارد. بخش هایی از زندگی هنرمندان به دلایل مختلف اجتماعی و سیاسی در هیچ فیلمی مطرح نمیشود اما از سوی دیگر محدودیت هایی وجود دارد که از جانب خود هنرمندان است. باید ببینیم آیا راهی وجود دارد که در مستند، شخصیت واقعی هنرمند را به تصویر بکشیم؟
در پاسخ به این سوال که آیا فیلمسازی پرتره در فهم بهتر هنر تجسمی کمک میکند، آرتا گفت: من اعتقاد دارم که فیلم مستند میتواند این کار را بکند به شرطی که مدیریت فرهنگی وجود داشته باشد. ما در عصر انفجار اطلاعات هستیم اما آن اطلاعاتی به درد مخاطب میخورد که هدفگذاری شده باشد. پس قطعاً چنین فیلمهایی میتواند حتی برای چند جوان علاقهمند به کار هنرمند تأثیرگذار باشد تا بدانند نقاش مورد علاقه آنها چگونه زندگی میکند، چه کتابی میخواند، چه تفکری دارد و... .
در آخرین روز برنامههای بخش فیلم در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، عصر روز یکشنبه 14 بهمن ماه "کمال الملک" به کارگردانی علی حاتمی،"اسبی که شیهه نمیکشد" فیلمی درباره واحد خاکدان به کارگردانی محمدرضا عینی، "نامهای به آسمان" فیلمی درباره هانیبال الخاص به کارگردانی آرش رئیسیان نمایش داده میشود.
یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر با دبیری ابراهیم حقیقی تا پانزدهم اسفند برپاست. در این جشنواره سید امیر سقراطی دبیری هنری و محسن سلیمانی دبیری اجرایی را عهدهدار هستند.