به گزارش هنرآنلاین، دومین نشست روز آخر همایش "چهل چراغ هنر" در تالار همایشهای فرهنگستان هنر برگزار شد.
در این نشست ابتدا حبیبالله صادقی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر و مدیر این بخش از نشست، با پاسداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی آغاز سخن کرد و توضیح داد: در حال حاضر معرفتی را به نام هنر انقلاب اسلامی شاهد هستیم. از مظلومیت این هنر همین بس که اکنون پس از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، هنوز چند کتاب پژوهشی منسجم و متقن درباره آن وجود ندارد و متاسفانه همان تعداد معدودی هم که منتشر شده؛ ناقص، غلط و غیر علمی است و جستارها وگفتارهای آن تبیین و تعریف نشده است. اینکه ما فرزندی را که به دنیا آوردهایم و تا چهل سال نام نداشته؛ بخواهیم به زور امروز نامگذاری کنیم و قالب پست مدرنیستی و نگارگرانه به آن بدهیم، خیلی دقیق نیست. به زعم من این یک ساحت مینوی، مثالی و عظیمی است که نقاشان انقلاب از آن بهره بردهاند و ترجمهای است که عدهای از نقاشان دین باور و مومن و مسلمان و آرمانخواه و آرمانجو در پیاش هستند که به گونهای روایت هنر معاصر را بیان کنند. با وجود این ضرورت دارد که یک بار درست خودمان این شناسنامه را بازخوانی و بازشناسی و نشانهشناسی کنیم و واژگان کلیدی را انتخاب کرده و نامگذاری درستی را برای این کار انتخاب کنیم.
این هنرمند نقاش افزود: هنوز درباره تلاشهایی که هنرمندان انقلابی انجام دادهاند، نشانهشناسی درستی انجام نشده است. نقاشان انقلاب فقط نقاشی نکردهاند، گرافیک و پوستر و کاریکاتور هم بخشی از آثار خلق شده توسط آنهاست. هنرمند انقلاب هنرمندی بود که عاطفه، روح و وجدانش را در اختیار مردم قرار داده بود و از این طریق به روایت واقعیات جامعه میپرداخت. این رسالتی خویش فرما بر دوش هنرمند انقلابی بود. بدون اینکه سفارش حکومت و دولت در کار باشد.
سخنران بعدی این مراسم محمد خزایی عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود که به بررسی گرافیک انقلاب اسلامی پرداخت.
وی به بررسی گرافیک انقلاب با نگاهی به حدود هشتاد سال قبل پرداخت و گفت: قرن بیستم میلادی عصر ظهور جنبشها و مکاتب مدرنیستی در نقاشی غرب است. مکاتبی که از سنتهای هنری گذشته میگریختند و تلاش میکردند بر پایه فلسفه و تفکر نوین، آثاری هنری متناسب با آن پدید آورند. در ایران و بیشتر کشورهای اسلامی بعد از دهة بیست خورشیدی مدرنگرایی به عنوان روحیه غالب در بیشتر حرکتهای فرهنگی جامعه پذیرفته میشود و حتی حمایت نهادهای رسمی آن را تقویت میکند و این امر موجب پیدایش جریانهایی در عرصة هنرهای تجسمی میشود. جنبش "سقاخانه" اولین تلاش هنرمندان معاصر در جهت جستجو و بهرهگیری از صورت و ظاهر نقشها، نمادها و نوشتههای میراث ملی بود که با آشنایی زبان روز نقاشی شکل گرفت. در روند شکلگیری "سقّاخانه" توسط هنرمندان تجربهگرای معاصر، گروهی در آثارشان علاوه بر تصاویر سنتی، به خط نیز روی آورده و آن را با این عناصر در آمیختند و به جلوههای جدید از هنر معاصر ایرانی رسیدند. هرچند بیشترآثارشان فاقد پیوند با ارزشها و مفاهیم ذاتی هنر کهن بود. همین عدم درک باطن عناصر کهن ایرانی، باعث زوال زود هنگام این جنبش شد.
وی افزود: با ظهور انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 و در پی آن جنگ تحمیلی هشت ساله، شرایطی به وجود آمد که بسیاری از هنرمندان جوان آثار بدیعی با موضوع انقلاب اسلامی به وجود آوردند. در چنین شرایطی، هنرمندان بر اساس فضای معنوی همسو با فرهنگ اسلامی، کیان هنر انقلاب اسلامی را پی نهادند. در حقیقت، هنر انقلاب اسلامی را بایستی یکی از دورههای درخشان هنر در تاریخ و فرهنگ ایران بشمار آورد. در این میان هنرهای تجسمی از موقعیت خاصی برخوردار است. هنرمندان این دوره با برداشتی ماهرانه از مبانی هنر کهن ایرانیــاسلامی، منطبق با مبادی نوین هنرهای بصری، از جمله در حوزه گرافیک پا به عرصه وجود نهادند.
این پژوهشگر ادامه داد: هنرهای تجسمی دوره انقلاب اسلامی در ابتدای امر، به خودی خود و بطور مستقل به وجود نیامده است. با مقایسه و بررسی آثار هنری، مشاهده میشود در بسیاری از موارد عناصر و الگوهای کهن و سنتی در آثار هنری این دوره حضور جدی دارد. از طرفی هم با روشی گزینشی با حفظ ویژگیهای هنری خویش ضرورت توجه به هنر مدرن غرب که در فرهنگ معاصر رسوخ کرده را نادیده نگرفتهاند. در این آثار نه آن شیفتگی بیش از حد نسبت به میراث گذشته دیده میشود و نه هجومی به هنر مدرن. هنرمند با شناخت میراث هنری خویش، به هنر غرب نگاه میکند و با گزینش آن، خود را در جایگاه بازسازی میراث گذشته و به روز کردن آن قرار میدهد.
وی افزود: هنر گرافیک انقلاب اسلامی از مَنظرهای مختلف همچون سیر تاریخی، ساختار بصری، عملکرد، مشخصات و شیوۀ اجراء و ... قابل بررسی است. هر چند همۀ موارد در حوصله این مقال نمیگنجد. در اینجا بیشتر به مطالعه و بررسی شاخصهها و مفاهیم نمادین آثار گرافیک انقلاب اسلامی در حوزه پوستر میپردازم. هنرمندان دفاع مقدس با لطافت معنوی، هنر حماسی رزمی خشک معمول جنگها را به سوی هنری حماسیــعرفانی سوق دادند. آثار هنرهای تجسمی از نظر رنگ، فضا و معنا به تصویرگری صحنه حماسه عرفانی سالکان راه خدا تبدیل شد. این دوران پربار، نقش بسزایی در تمام ابعاد، هنر نوینی که در سالهای بعد شکل گرفت، داشت. پوسترهای دفاع مقدس بر خلاف پوسترهای جنگ جهانی اول و دوم؛ خود به روشنی بازتاب شرایط معنوی حاکم بر جبهههاست. موضوع بیشتر پوسترهای دفاع مقدس با حماسه عاشورا پیوندی خاص دارد. هنرمندان در آثار خود جلوههایی از پیام و مفاهیم عاشورا را با درایت تمام در قالبی نمادین همچون کلام، نقش و... متجلی نمودهاند. موضوعات مهمی چون تقدس سرزمینهای جنگی به مانند کربلا، جنگ بین حق و باطل، تشییع جنازه شهدا، وعده پیروزی، یاد اسراء، نماز، جهاد، شهادت و ... در پوسترهای هشت سال دفاع مقدس به چشم میخورد.
خزایی گفت: بیشتر هنرمندان طراح پوسترهای دفاع مقدس، خود جوانانی بسیجی بودند و بیخبر از صحنههای رزم نبودند. در آن ایام این امر بسیار معمول بود که خود هنرمند اوقاتی را در جبههها حضور پیدا میکرد و در آنجا همچنان به فعالیت هنری ادامه میداد. بیشک زنده یاد ابوالفضل عالی را بایستی پیشتاز و علمدار طراحان پوسترهای دفاع مقدس دانست. عالی از معدود هنرمندانی بود که گرافیک انقلاب و دفاع مقدس توسط او و به همراهی گروهی از هنرمندان جوان شکل گرفت. بسیاری از آرمانها، ارزشها و حماسههای دفاع مقدس، با پوسترهای این هنرمندان در تاریخ ثبت شد. در این راه من و احمد آقا قلیزاده، سید حمید شریفی، ناهید فراست، مجید قادری، مسعود قندی، مصطفی گودرزی، علی وزیریان و ... او را همراهی کردیم.
این استاد دانشگاه گفت: در حقیقت یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده هنر ایران، در طول دورههای مختلف، حضور عناصر نمادینی است که ریشه در سنت و آداب معنوی دارد. حضور این شاخصهها در آثار هنری با قوت و ضعف همچنان تا به امروز ادامه داشته است. با نگاهی به پوسترهای دفاع مقدس درمییابیم که "نمادگرایی " در این آثار از جایگاه والایی برخوردار است. این ویژگی به عنوان یک روش، جایگاهی منحصربهفرد، در هنرهای تجسمی خصوصا گرافیک دفاع مقدس به خود اختصاص داده است. به عنوان مثال پوستر جمال آفتاب، که در آن صورت باطنی رزمندهای در آب انعکاس یافته، نمادی از فلسفه وجودی شهید است که مثل خورشید روشنی بخش حیات ماست. در این دوره از عناصر نگارگری به عنوان عناصر نمادین استفاده میشد. به طور مثال در پوستر عروج، نقش درخت سرو، هاله نور و روبان، مفهوم نمادین نویی منطبق با مبادی هنر گرافیک ارائه میدهد.
این پژوهشگر در پایان افزود: هنر دفاع مقدس را بایستی یکی از دورههای درخشان فرهنگ و هنر در تاریخ انقلاب اسلامی ایران دانست. هنرمندان این دوره با برداشتی ماهرانه از مبانی هنر کهن ایرانیــاسلامی و منطبق با شرایط و امکانات روز، پا به عرصه وجود نهادند. پوسترهای دفاع مقدس فقط رنگ و شکل نیستند. هنرمندان با مهارتی فنی همراه با معرفتی معنوی توانستند بسیاری از مفاهیم و حماسهها را در قالب آثار هنری ارائه نمایند. پوسترهای حماسه دفاع مقدس نه تنها حامل ارزشهای معنوی هنر مقاومت؛ بلکه روزنهای در امتداد میراث مصور حماسه معنوی کربلا هستند.
هنر عکاسی، پس از انقلاب شخصیت پیدا کرد
"سیر تحول عکاسی در ایران؛ 1397-1357" عنوان دومین مقاله این نشست بود که توسط محمدمهدی رحیمیان عکاس و پژوهشگر ارائه شد.
این پژوهشگر گفت: رشد عکاسی معاصر به دهه 40 و 50 باز میگردد. در این دوره افزایش قیمت و فروش نفت خام، رونق اقتصادی، رشد طبقه متوسط، شکلگیری تلویزیون دولتی و تلویزیون خصوصی ثابت پاسال، سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، تبلیغات محیطی، مطبوعاتی و تلویزیونی، افزایش واردات دوربین عکاسی، فیلم عکاسی، مواد خام و ماشین آلات ظهور و چاپ عکس، باعث میشود عکاسی در بین مردم راه پیدا کند. از سوی دیگر در زمینه آموزش، دانشکده هنرهای دراماتیک در دی ماه سال 1342 تاسیس و پس از آن مدرسه عالی تلویزیون و سینما، مدرسه عالی مطبوعات و روابط عمومی به وجود میآید و تدریس عکاسی در دانشکده هنرهای تزیینی توسط استاد هادی شفاییه و دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه صنعتی صورت میپذیرد. عکاسان در این دوران در خبرگزاری پارس، موسسه مطبوعاتی اطلاعات، موسسه مطبوعاتی کیهان، آیندگان، وزارت فرهنگ و هنر، سازمان جلب سیاحان، سازمان رادیو و تلویزیون که مدرسه و واحد تولیدی دارد، مستقرند.
وی در ادامه به عکاسان دهه 50 اشاره کرد و گفت: از عکاسان این دوران میتوان به مصطفی افتخار، ناصر گبای، عباس جلالی، ایوب کلانتری، غلامحسین ملکعراقی، داود ملکصدیق، مسعود معصومی، محمود محمدی، پرویز نبوی، مهناز نوایی، امیر نادری، افشین رحیمی، محمود پاکزاد، هادی شفائیه، احمد عالی، رضا نوربختیار، مسعود معصومی، کامران عدل، سودابه قاسملو، مهدی سیفالملوکی، مینا بامشاد، جعفر دانیالی، کامران عدل، کیومرث درمبخش، فریدون ابراهیمزاده و منوچهر یگانه دوست اشاره کرد که اینها بدنه عکاسی سالهای 1357-1356 را شکل میدهند.
وی در ادامه از عکاسان دهه 50 نام برد و افزود: همچنین از عکاسان دهه 50 میتوان به یحیی دهقانپور، بهمن جلالی، نیکول فریدنی، اسد بهروزان، محمود کلاری، منوچهر دقتی، رضا دقتی، کاوه گلستان، هنگامه گلستان، رعنا جوادی، کاوه کاظمی، محمد صیاد، محسن شاندیز، بیژن بنی احمد، مریم زندی، عباس عطار، شاهرخ حاتمی، دونالد مک کالین، دیوید برنت، کاترین لوقو، عباس عطار، هانری بی قو، آلن دوژان، الیویه ربوت و ... اشاره کرد. در حوالی سالهای 1357-1356 که زمزمههای انقلاب حس شده بود عکاسان خارجی به ایران آمده و در ایران مستقر شدند. تفاوت عکاسان ایرانی این دوره با عکاسان غربی در آن بود که ایرانیها کارشان بر مبنای سفارش اقتصادی نبود و فروش و چاپ عکس برایشان مطرح نبود.
وی افزود: تهیه و انتشار کتاب و آلبوم عکس از 1358 تا 1361 در ایران مطرح شد که در برگیرنده رویدادهای انقلاب اسلامی، جنگ، زندگی و مردم بود. شورش اثر محمد صیاد و کاوه گلستان اواخر 1358، الله اکبر اثر شاهرخ حاتمی و روزهای خونــروزهای آتش اثر بهمن جلالی از جمله این آثارند. کتاب جلالی به عنوان نخستین کتاب عکس به خانهها رفت. جلالی ترتیب و تنظیم عکسها را براساس ارتباط بصری عکس و نوشته مانند روزنامه، که برای مخاطبان مانوس بود، منتشر کرد که عادت بصری به هم نخورد. کتاب او که با قیمت مناسب منتشر شده بود، به زودی به خانهها راه پیدا کرد.
وی ادامه داد: محمود کلاری در مصاحبه با فصلنامه هنر 4 که پاییز 1362 منتشر شده میگوید: من دچار وسوسههای تکنیکی عکاسی نیستم و بیشتر منظورم نشان دادن زندگی آدمهایی است که در قاب عکسها، زندگی خاکستری خودشان را ادامه میدهند. در کار عکاسی سیاه و سفید، نقش زندگیِ بدون رنگ و روغن و بدون زرق و برق این امکان را به بیننده میدهد که بیشتر به خود موضوع توجه کند و گرفتار زیباییهایی که رنگ بوجود میآورد نشود.
رحیمیان در ادامه افزود: مسایل را آنطور که هستند باید دید و در این زمینه به یک بینش رسید. عکاس، باید زیبایی را بشناسد، نقش نور را بداند و برای بیان محتوای اثرش آنها را بکار گیرد. یک عکاس باید کمپوزیسیون، نقش خطوط نقاشی و سبکهای گوناگون را بشناسد و حتی کمی معماری و سینما بداند تا بتواند عکسی گویا ارائه دهد. بدون شناخت فرهنگِ یک گروه و یک جامعه، نمیتوان زندگی واقعی افراد آن گروه و یا جامعه را درک کرد. زمانی که یک عکاس، یک زندگی را تصویر میکند به "عکاسی مولف" که مترادف آن "سینمای مولف" است اقدام کرده. عکاسی مانند نویسندگی است. تا در محیط اطرافت زندگی نکنی نمیتوانی آن را بیان کنی.
این پژهشگر در ادامه به عکاسی انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: هنر عکاسی پس از انقلاب شخصیت پیدا کرد و عکاسان جوان این موقعیت را پیدا کردند که خودشان را مطرح کنند. در ادامه این سیر تحول تاریخی پس از مدتی نمایشگاههایی با عناوینی چون "زن همگام با انقلاب" و "گزارشی از انقلاب" از مریم زندی، "تصاویر انقلاب" محمود کلاری (1358)؛ "کودک، ایمان، رهایی" مریم زندی و محمود کلاری (1359)؛ "عکاسان در جبهه جنگ" محمود کلاری (1360)؛ "تاسوعا و عاشورا" محمود کلاری (1360)؛ "روایت تنهایی آدم" محمود کلاری (1361) در حوزه عکاسی در ایران مطرح شد. همچنین کتابهایی چون چهرههای انقلاب اسلامی؛ کودک، ایمان، رهایی؛ آیینه جنگ و جنگ تحمیلی در این زمینه منتشر شد.
این استاد دانشگاه گفت: نکتهای که به نظرم بسیار اهمیت دارد پرداختن به اهمیت و نقش آرشیوها در ایران و جایگاه نقش آرشیو عکس در پژوهشهای تاریخ عکاسی ایران است. از این جنبه رشد کمی و کیفی انواع مختلف آرشیو و موزۀ عکاسی ایران برای جمعآوری، نگهداری و طبقهبندی اسناد عکاسی بسیار اهمیت دارد. کاخ موزه گلستان، عکسخانه شهر، مجلس شورای اسلامی، موزه آستان قدس رضوی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران، بنیاد مستضعفان و جانبازان، بنیاد شهید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی ایران، بنیاد روایت فتح، انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس، موزه هنرهای معاصر تهران از جمله مراکزی هستند که در این زمینه فعالیت میکنند. از میان این مجموعهها کاخ موزه گلستان، عکسخانه شهر، انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و موزه هنرهای معاصر تهران به سمت انسجام رفتهاند و تنها جایی که به صورت جدی این کار را از سال1380 انجام میدهد انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس است که بر اساس کار آنها به آثار و عکسهایی دست پیدا کردهایم که شگفت انگیزند.
او افزود: انجمن عکاسان انقلاب اسلامی مجموعهای فرهنگی و غیرانتفاعی است که طی 13 سال گذشته به جمعآوری حدود یک میلیون و دویست هزار فریم، نگاتیو و عکس اورجینال جنگ از عکاسان و مراکز مرتبط با جنگ تحمیلی و ساماندهی آنها پرداخته است. این مجموعه در عین حال به ارایه خدمات فروش عکس انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به متقاضیان و برگزاری نمایشگاههای عکس با استانداردهای لازم برای مراکز و مجموعههای مختلف فرهنگی میپردازد. همچنین انتشار و عرضه کتب تخصصی عکس و عکاسان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ازجمله فعالیتهای این مجموعه است. این نهاد به عنوان نهادی مستقل، گردآوری، نگهداری و نظم بخشی به تاریخ بصری این سرزمین با تمرکز بر جغرافیای ایران از عهد ناصری تا امروز را انجام داده است.
وی در پایان سخنان خود گفت: اگر به سمت روشهای تاریخی میرویم باید متد آن را به لحاظ ساختار بدانیم.
مجسمه سازی با پیام امام(ره) از عزلت خارج شد و به رشتههای دانشگاهی پیوست
طاهر شیخ الحکمایی، استاد مجسمهسازی دانشکده هنرهای زیبای تهران، آخرین سخنران نشست بود. او با اشاره به وضعیت هنر مجسمهسازی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب گفت: چند دهه قبل از پیروزی انقلاب، تعداد معدودی مجسمه داشتیم و تنها در دهه 50 مجسمههایی از مشاهیر ایران ساخته شد. پس از انقلاب نیز این رشته با فراز و فرودهای فراوانی مواجه شد و مانند بعضی دیگر از رشتههای هنری مدتی تدریس آن در دانشگاه تعطیل شد. در این دوران تعدادی از اساتید مجسمهسازی از ایران رفتند و تعدادی نیز به کارهایی غیر از ساخت مجسمه پرداختند. شیوه کار این هنرمندان، شیوهای تغزلی، خیالپردازانه و شاعرانه بود و توانست به نقطه عطفی در تاریخ مجسمهسازی پس از انقلاب بدل شود. البته عدهای از مجسمهسازان نیز به دعوت حبیبالله صادقی به حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی رفتند و با توجه به شرایط و اقتضای زمان به اجرای اثر پرداختند.
وی به پیام امام(ره) در خصوص هنر مجسمهسازی اشاره کرد که موجب شد تا این هنر از عزلت و گوشهگیری خارج شود و به سخنان خود پایان داد و گفت: پس از جنگ از مجسمهها برای ثبت وقایع جنگ و بیان مفاهیم معنوی استفاده شد و پس از پیام حضرت امام(ره) درباره این هنر، مجسمهسازی از آن گوشهگیری در آمد و به صورت رشته دانشگاهی تدریس و تحصیل شد و بینالها و نمایشگاهای هنری از سر گرفته شد.
بدین ترتیب همایش "چهل چراغ هنر"، طی روزهای 24 و 25 دیماه با بررسی مقالات و سخنرانیها در حوزه مباحث نظری و زمینههای گوناگون هنری به کار خود پایان داد.