به گزارش هنرآنلاین، این روزها نمایشگاه آثار نقاشی مریم حیدرزاده در حالی در گالری مژده برپاست که چهرههای شناخته شده متعددی از اساتید شناخته شده هنر تا محمدباقر نوبخت، معاون رئیس جمهور و حمیدرضا گرشاسبی مدیرعامل پرسپولیس از آن دیدار کردهاند.
حیدرزاده در اینباره میگوید: پاییز پادشاه فصلهاست، میتوانم در یک سال ۳۶۵ نقاشی از پاییز بکشم که همه با هم متفاوت باشند و یک نقاش متوجه شود در هر یک، پاییز را در چه حال و هوایی نقاشی کردم.
گرچه آثار نمایشگاه از هر لحاظ متنوع هستند ولی در پس زمینه همه آثار نوعی نگاه ساده و بیآلایش به طبیعت موج میزند؛ این کارها از نگاه زنی شاعرپیشه پرده برمیدارد که خاطرات گنگی از مناظر دارد. زیرا او در سه و نیم سالگی بینایی خود را از دست داده است. در آثار این مجموعه چهره دیده نمیشود و حضور انسان و نیز حیوان به کلی گنگ و مبهم است. طبیعت از نگاه این هنرمند، مناظر اغلب نه چندان نزدیکی از گیاهان است. منظرهای که گویا از پشت یک شیشه مه گرفته تماشا میشوند از این رو آگاهانه کنتراست تصاویر بالا نیست.
در برخی از آثار میتوان به راحتی رد پای استاد نقاشی هنرمند را به خوبی حس کرد. انگار تصور هنرمند از طبیعت با شهود او و همچنین مختصاتی که استاد یا همراه هنرمند به او دادهاست همراه شده است. نقاشیهای "پس از آن همه حسرت" با اکریلیک کار شدهاند اما هنوز رنگ و بوی آبرنگ دارند. تکنیکی که مریم حیدرزاده کار نقاشی را با آن آغاز کرده است.
موتیفهای تکرارشونده آثار، تنه درختان است که در برخی لحظات ممکن است مخاطب را به یاد مجموعه معروف سهراب سپهری، تنه درختان بیندازد؛ هنرمندی که مریم حیدرزاده به دلیل شاعر- نقاش بودن، از او بسیار یاد میکند. از آنجایی که هیچ امکان قبلی وجود ندارد که حیدرزاده تنه درختان مشهور سپهری را دیده باشد، موضوع بسیار جالبی برای تحلیل هنری خواهد بود که این شباهت از کجا ناشی میشود.
خود هنرمند در این باره میگوید: تنه درخت سمبل استواری و تعلق به ریشه است. من نتوانستم خارج از ایران زندگی کنم و آن تعلق به ریشه میتواند در تفکر، نقاشی و یا ایدئولوژی انسان جاری باشد. زندگی خودم نمونه این تعلق است.
وی افزود: صادق هدایت یکی از نویسندگانی است که همیشه علاقه خود را به نقاشی در کنار نوشتن اعلام کرده بود. سهراب سپهری یکی دیگر از آنهاست و در دنیا نمونههای زیادی از این همجواری وجود دارد.
نکته مهم دیگر در آثار مریم حیدرزاده خط واضح افق است که در برخی تابلوها در مرکز بوم قرار گرفته است و قانونهای سنتی را نقض میکند. این خط همچنین به وضوح نقاشی را به دو قسمت تقسیم کرده و میتوان گفت با چیزی فراتر از یک خط افق مواجه هستیم. چون گاهی بالا و گاهی پایین خط، یک نوار باریک از هیچ وجود دارد.
نگاه حیدرزاده به خط افق اما معناگراست: این یک نگاه فراتر از خط و واژه است و کاملا ایدئولوژیک و جهانی است. به نظر من، تمام دنیا توسط خطی به دو قسمت زمینی و آسمانی تقسیم میشود. تمام اشیا، گیاهان، انسانها و... میتوانند در بخش آسمانی و یا زمینی باشند. خودکاری که جمله خوبی مینویسد در بخش آسمانی است و به محض نوشتن یک جمله نفرت انگیز به زمین سقوط میکند. انسانی که پاسخ گل را با گلوله میدهد جایش در قسمت آسمانی نقاشی من و جامعه نیست. در دید من هر روز که ازخواب بلند میشویم به نوعی از آسمانیها کم میشود و آنها به زمین میافتند. دقیقا مثل برگهای زرد پاییز.
او درباره نظراتی که درباره آثار این نمایشگاه شنیده گفت: روز افتتاحیه به خصوص روز به یادماندنی بود و استادان با نظرات واقعی خود مرا خوشحال کردند. نکته مهم برای من این است که وقتی استادان نقاش سال آینده میآیند به من بگویند که بهتر شدهام. نقاشی را عاشقانه دوست دارم و بخش مهمی از زندگی من است. بنابراین نقاشیهایم که خوب باشد حالم بهتر است.
او درباره تاثیر دنیای شاعرانهاش بر نقاشیهایش نیز گفت: منکر تلفیق تنگاتگ شعر و نقاشی نمیتوان بود. در کنار نقاشیهایم یک کتاب غزل در دست انتشار دارم. مثلا یکی از تابلوهایم که امروز به فروش رفت، برگرفته از غزلی بود به این شرح که "من دختر پاییز و آبانم/ دیوانهات هستم و میمانم/ طوفانترین طوفان اگر باشد/ من قایقم را خوب میرانم" خیلی وقتها بعد از نقاشی، شعر اتفاق میافتد و خیلی وقتها بعد از یک غزل، نقاشی. یعنی بعضی شعرها متعلق به بعضی نقاشیها هستند و برعکس.
نمایشگاه آثار مریم حیدرزاده، تا شانزدهم آذرماه در گالری مژده به نشانی سعادت آباد، خیابان علامه شمالی، خیابان هجدهم شرقی، پلاک 27 برپاست.