سرویس تجسمی هنرآنلاین: حراج عکس گالری مژده، رویدادی با حضور ۷۸ عکاس از چهار نسل هنرمندان کشور است که شهریورماه امسال در گالری مژده برگزار شد. در این نمایشگاه آثار متنوعی با قیمتهای گوناگون وجود داشت و برگزارکنندگان آن با هدف تشویق مردم به خرید عکس، آثاری جذاب از هنرمندان کمتر شناخته شده را در کنار آثاری از اساتید عکاسی به مخاطبان ارائه کردند. مژده طباطبایی مدیر گالری مژده و بابک حقی کیوریتور این نمایشگاه با حضور در هنرآنلاین به تشریح تجربیات خود در زمینه برگزاری حراج عکس و شرایط کنونی عکاسی در ایران پرداختند.
خانم طباطبایی، ایده برگزاری حراج تابستانی عکس گالری "مژده" از چه زمانی در ذهن شما شکل گرفت؟
مژده طباطبایی: امسال وقتی قصد شرکت در آرتفر گرجستان را داشتیم، رئیس هیئت ژوری این آرتفر نسبت به آثار عکاسی ما رغبت زیادی نشان داد و پیشنهاد کرد که یک نمایشگاه عکس گروهی در گرجستان برگزار کنیم. این پیشنهاد به نظرمان جذاب آمد و شروع به جمعآوری آثار هنرمندان عکاس کردیم و آماده رفتن به آرتفر گرجستان شدیم که یکباره با نوسان نرخ دلار در ایران مواجه شدیم. متأسفانه با وجود اینکه تأییدیه ارز را از معاونت هنری و مرکز هنرهای تجسمی گرفته بودیم، بانک مرکزی به ما ارز دولتی نداد و ما از ارسال بخش بزرگی از آثار به گرجستان بازماندیم و تنها با آقای نیکزاد عربشاهی در بخش پرفورمنسآرت در آرتفر گرجستان شرکت کردیم. با توجه به اینکه آثار هنرمندان را تحویل گرفته بودیم اما شرایط حضور در آرتفر گرجستان فراهم نشد، تصمیم گرفتم با همان شرایط یک نمایشگاه گروهی عکس در گالری مژده برگزار کنیم.
همکاری شما با آقای بابک حقی بهعنوان کیوریتو نمایشگاه چگونه اتفاق افتاد؟
مژده طباطبایی: زمانی که ایده نمایشگاه عکس به ذهنم رسید، آن را با بابک حقی مطرح کردم و او گفت با توجه به اینکه دیگر محدودیتهای ناشی از بردن آثار به خارج از کشور را نداریم، تعداد هنرمندان را افزایش دهیم و از هنرمندان بیشتری دعوت به همکاری کنیم. قصد من این بود که نمایشگاه عکس را مطابق شرایط اکسپوها برگزار کنم و همه آثار را با قیمتهای متعارف اکسپو که پایینتر از قیمت اثر در گالری است، بفروشم. این کار نیاز به این داشت که با هنرمندان درباره قیمت آثارشان صحبت شود و با توجه به اینکه سابقه کیوریتوری بابک حقی را میدانستم، انتخاب هنرمندان و صحبت کردن با آنها را به او سپردم.
او پیشنهاد کرد که عنوان نمایشگاه را "حراج عکاسی" بگذاریم و ایده برگزاری حراج تابستانه عکاسی اینگونه شکل گرفت و به تدریج کاملتر شد. در طول سه ماه آثار زیادی بررسی شدند و در نهایت آثار ۷۸ عکاس را برای فروش ارائه کردیم.
آقای حقی انتخاب هنرمندان شرکتکننده در حراج عکس را بر چه اساس انجام دادید و چهطور پذیرفتند که آثار خود را با قیمت کمتری به فروش برسانند؟
بابک حقی: یکی از معیارهایی که من برای انتخاب هنرمندان داشتم، شناخت خودم از آثار آنها بود، چون بیشتر از دید مستندنگاری، به دنبال دید هنری در آثار بودم. همچنین ترجیح میدادم علاوه بر هنرمندان حرفهای و پیشکسوت، از هنرمندان حرفهای و جوان هم دعوت کنم. منظورم هنرمندانی است که هنوز وارد فضای بیزینس هنر نشدهاند ولی آثار خلاقانه و هنری خوبی دارند.
خوشبختانه همینطور هم شد و علاوه بر آثار هنرمندان شناختهشده، آثاری از هنرمندان با استعداد و ناشناخته هم روی دیوار رفت و اتفاقاً با استقبال خیلی خوبی هم مواجه شدند. نمایشگاه ما حراجی بود و باید بیشتر تمرکزمان را روی فروش آثار میگذاشتیم، بنابراین هنرمندانی را انتخاب کردیم که دید هنری بیشتری داشته باشند. نکته دیگر این است که ما از عکاسهای تئاتر هم آثاری را در این نمایشگاه داشتیم. همانطور که میدانید، عکاسی تئاتر هنوز در بازار هنر جا نیفتاده است، ولی ما یک بخش از آثار حراج را به عکسهای تئاتری اختصاص دادیم و خوشبختانه استقبال مخاطبان از عکسهای تئاتر هم خوب بود و این برای جامعه عکاسی اتفاق خیلی جالبی است.
به هنرمندان جوان توضیح دادم که ما این قیمتها را برای حراج گذاشتهایم و قیمت واقعی آثار این نیست. چون نمیخواستم فکر کنند ما قصد داریم قیمت اثرشان را پایین بیاوریم. عدهای از هنرمندان هم بودند که آثارشان در گالریها با قیمت بالایی فروخته میشد ولی به تناسب حراج، قیمت پایینی به ما دادند. من معتقدم فروش آثار نسبت به ماندن آنها اتفاق بهتری است. قیمتگذاری باید طوری باشد که مردم بتوانند اثر هنری را بخرند. عدهای از هنرمندان با ایده من موافق بودند ولی بعضی هم موافق نیستند که آثارشان را با قیمت پایینتر بفروشند.
خانم طباطبایی اشاره کردید که حراج عکس را بر اساس قوانین اکسپو برگزار کردید. در اکپسوها معمولاً آثار را به گونهای قیمتگذاری میکنند که احتمال فروش آنها بالاتر برود. این تفاوت قیمتها چقدر محسوس است و چه تاثیری در جذب خریدار دارد؟
مژده طباطبایی: به این نکته توجه کنید که ما حراجی عکس برگزار کردیم و قطعاً نمایشگاه عکس با نمایشگاه نقاشی یا مجسمه خیلی متفاوت است. در عکاسی، آثار دارای ادیشن هستند و هنرمند عکاس با داشتن فایل عکس میتواند بعداً آنها را چاپ کرده و در نمایشگاههای بعدی با قیمت مناسبتر بفروشد. به همین دلیل ما میتوانستیم با هنرمندان بر سر قیمتگذاری و شرایط خاص نمایشگاه صحبت کنیم تا آنها آثارشان را فقط در این حراج با قیمت مناسبتری ارائه بدهند و افزایش قیمت آثارشان را برای ادیشنهای بعدی و نمایشگاههای دیگر بگذارند.
هدف ما این بود که علاوه بر دیده شدن هنرمندان جوان، فرهنگ خرید اثر عکاسی را هم در جامعه جا بیندازیم. ما میخواستیم به علاقهمندان هنر بگوییم که شما با یک مبلغ کمتر میتوانید اثر عکاسی بخرید، در حالیکه خرید آثار نقاشی، مجسمه و دیجیتالآرت با آن قیمت امکانپذیر نیست. ما اصرار داشتیم که از طیف هنرمندان جوان برای ارائه قیمتهای متعارف کمک بگیریم تا مخاطبان عام را به خرید عکس ترغیب کنیم. مخاطبان خاص ما قبلاً هم آثار عکاسی را میخریدند، اما آنها معمولا آثار هنرمندان شناخته شده را خریداری میکنند. در این نمایشگاه به مخاطبان خود یاد دادیم که اثر عکاسی دارای ادیشن است و هر عکس هم شناسنامه هنری دارد.
نکته قابل توجه دیگر این بود که با فروخته شدن هر عکس، آن را از روی دیوار برمیداشتیم و به خریدار تحویل میدادیم. گروهی به ما اعتراض میکردند که چرا آثار را از روی دیوار برمیدارید و اجازه نمیدهید تا پایان نمایشگاه در معرض دید مخاطبان باشند؟ پاسخ این است که از ابتدا هدف ما این بود که هیچ ادیشن دیگری از آثار هنرمندان را نفروشیم و تنها یک بار آن عکس را ارائه کنیم تا شانس فروش را به هنرمندان دیگر بدهیم. اگر ما آثار را از روی دیوار برنمیداشتیم، ممکن بود از یک عکس چند ادیشن فروخته شود و از هنرمندان دیگر هیچ اثری فروخته نشود.
قانون اکسپوها نیز همینطور است که اثر فروخته شده را بلافاصله از روی دیوار برمیدارند و کار دیگری را روی دیوار میگذارند تا سایر آثار هم شانس فروش داشته باشند. بنابراین الگوبرداری ما از اکسپوها، حراجیهای مشابه و نمایشگاههای "صد اثر صد هنرمند" خانم لیلی گلستان بود. نمایشگاه ما یک نمایشگاه معمولی نبود که همه آثار تا پایان نمایشگاه روی دیوار باقی بمانند بلکه یک فروش ویژه بود و ما میخواستیم مسئله فروش آثار عکاسی را جا بیاندازیم.
نکته جالب دیگر این بود که تعدادی از عکاسان، اثر همکار خودشان را خریدند. واقعاً اتفاق جذابی بود، چون هنرمندان در شاخههای دیگر معمولا آثار خودشان را با هم تعویض میکنند و پولی رد و بدل نمیشود.
هنرمندان حراج عکس محدود به عکاسان پایتختنشین نبودند؟
بابک حقی: سعی کردم از شهرهای مختلفی کار بگیرم و آثارمان فقط به شهر تهران محدود نشود. ما در این نمایشگاه از عکاسان تبریز، مشهد و اصفهان هم کار داشتیم. بعضی از هنرمندان تاکنون در تهران نمایشگاه نگذاشته بودند اما در اینستاگرام کاملاً هنرمندان شناخته شدهای بودند. همچنین آثار بعضی از آنها در فستیوالهای مختلف هم مقام آورده بود. متأسفانه گالریهای تخصصی عکس چندان به هنرمندان جوان اعتماد نمیکنند و خودشان را به یک تعداد عکاس شناخته شده، محدود کردهاند و مجال کمتری برای حضور جوانان در این گالریها هست.
مژده طباطبایی: البته گالریدارها هم حق دارند چون عکاسهای جوان به خاطر کمتجربگی ممکن است برای گالری مسئلهساز شوند. در هر صورت باید به جوانها فرصت داده شود که به تدریج حرفهای شوند و با رفتار حرفهای آشنایی پیدا کنند. متأسفانه بعضی از جوانها با رفتارهای حرفهای آشنا نیستند، بنابراین من به گالریدارها هم حق میدهم.
بابک حقی: من گالریدارها را زیر سوال نمیبرم ولی هنرمندان جوان هم باید از یک جایی شروع کنند. یعنی کمکم باید کار خودشان را از نمایشگاههای گروهی شروع کنند تا به مرور اتفاقات بهتری برایشان بیفتد. نمایشگاه "حراج تابستانی عکس" برای تعدادی از عکاسان جوان مثل یک ورکشاپ بود. عدهای معنی ادیشن را بلد نبودند و حتی نمیدانستند که عکسها باید روی چه کاغذی چاپ شود.
به طور کلی برخورد مخاطبان هنرهای تجسمی با عکاسی چگونه است و آیا خرید عکس به عنوان یک اثر هنری برای آنها جا افتاده است؟
مژده طباطبایی: من فکر میکنم باید به کلکسیونرها و مخاطبان عادی فرصت داده شود تا از خرید ارزانقیمت آثار هنرمندان صاحبنام در یک مقطع زمانی محدود استفاده کنند. هنرمندان با کیفیتترین آثار خودشان را به ما دادند و در خیلی از موارد قیمت را بهعهده گالری و کیوریتور گذاشتند.
اشکالی که در نگاه عوام وجود دارد این است که ارزشها و ویژگیهای هنر عکاسی را نمیدانند. اغلب میگویند عکاس فقط یک دکمه را فشار داده و کار خاصی نکرده است. ما صرفنظر از فروش، دوست داشتیم که طیف خاصی از مخاطبان را با دنیای عکاسی آشنا کنیم. عده بسیار زیادی هنوز هم برای این آثار ارزش هنری قائل نیستند.
دنیای عکاسی دنیای ویژهای است. به نظرم هنرمندان ما با همه محرومیتها و محدودیتها، در سطح بینالمللی خیلی پیشرو هستند. ایدهها و اجراهایشان خیلی خوب است و چاپهای خیلی خاصی دارند. واقعاً حیف شد که ما در آرتفر گرجستان شرکت نکردیم چون در صورت حضور، نه تنها میتوانستیم آثارمان را بفروشیم، بلکه میتوانستیم قدرت آثار هنری ایران را به آنها نشان بدهیم.
هنر عکاسی هنوز در بازار هنر ایران جا نیفتاده است و نسبت به شاخههای دیگر هنری مخاطب محدودتری دارد، اما به نظر میرسد کیفیت آثار عکاسان جلوتر از فضایی است که برای عرضه و فروش آثارشان وجود دارد. نظر شما چیست؟
مژده طباطبایی: فکر میکنم ما باید در زمینه رویدادهایی مانند حراج عکس کار کنیم و مثل یک پروژه به آنها نگاه کنیم. اگر بتوانیم روی این مجموعهها برنامهریزی کنیم حتماً جواب میدهند. پروژه حراج عکس قطع نشده و با کسب اجازه از هنرمندان، تمام آثار فروخته شده را در وبسایت قرار دادیم که شانس سفارش ادیشنهای بعدی آثارشان وجود داشته باشد. همچنین پس از پایان حراج هم فروشهای ما ادامه داشت و کسانی که آثار را دیده بودند باز هم از ما خرید کردند. ما تصمیم گرفتیم که این کار را ادامه دهیم و میتوانیم حراج تابستانی عکس را هر سال در گالری "مژده" برگزار کنیم. ما الان تجربههای بیشتری داریم و میتوانیم در انتخاب آثار و برگزاری نمایشگاه بهتر عمل کنیم.
بابک حقی: بسیاری از عکاسان ایرانی در فستیوالهای بینالمللی مقام میآورند و مجموعههایشان دیده میشود. خوشبختانه آثار عکاسان ما در سطح بینالمللی دیده میشوند و جایزه میگیرند، هر چند که ممکن است در داخل کشور چندان با استقبال مواجه نشوند. حراج تابستانی عکس، جزء پروژههایی بود که من آن را بدون دغدعه و با ذهن آرام کار کردم، چون از طرف گالری مژده حمایت میشدم و آنها کلی به من انرژی میدادند. من دو هفته تمام در گالری بودم و واقعاً همه کارها به شکل تعاملی پیش رفت و نتیجه خیلی خوبی داشت.
آقای حقی، شما اشاره کردید که خیلی از گالریها به هنرمندان جوان فرصت نمایش آثارشان را نمیدهند. در عین حال اشاره کردید که نمایشگاه "حراجی تابستانی عکس" نیز برای عدهای از هنرمندان جنبه آموزشی داشت. سهولت عکاسی در سالهای اخیر باعث شده عده زیادی فکر کنند که بدون آموزش هم میتوانند عکاس شوند. به عنوان یک هنرمند عکاس، فضای هنر عکاسی ایران و به ویژه در بین جوانها را چگونه میبینید و فکر میکنید گالریها چه نقشی در این میان دارند؟
بابک حقی: با ورود دوربین دیجیتال عده زیادی دوربین خریدند و این توهم در ذهن آنها شکل گرفت که من هم عکاس هستم. با این وجود من فکر میکنم یک عکاس که اثرش متفاوت و خلاقانه است باز هم فرصت دیده شدن را دارد. کما اینکه ما در نمایشگاه "حراجی تابستانی عکس" هم این اتفاق را شکل دادیم. من در انتخاب آثار نمایشگاه وسواس زیادی داشتم که آثاری را روی دیوار ببرم که صرفاً فقط یک ثبت نباشد. یعنی مخاطب متوجه شود که عکاس یک فضایی را ایجاد کرده که هر کسی نمیتواند آن فضا را ایجاد کند. میخواستم مخاطب بفهمد که پشت آن اثر فکر و ایده وجود دارد و عکاس روی آن کار کرده است.
واقعیت این است که در ایران تعداد کمی عکاس هستند که عکاسی هنری و عکاسی صحنهآراییشده انجام میدهند. نکته دیگر این است که ما تعداد خیلی اندکی گالری داریم که به صورت تخصصی روی عکس کار کنند. متأسفانه گالری "شماره شش" که به جوانهای عکاس بها میداد، تعطیل شد و در حال حاضر کمبود گالریهای تخصصی عکس حس میشود. اندک گالریهایی که هستند هم حق دارند که چندان به جوانها بها ندهند چون فقط میتوانند یک عده محدود را حمایت کنند و فقط میتوانند آثار محدودی از عکاسها را به آرتفرها و اکسپوها ببرند. به هر حال این کار هزینه زیادی میخواهد و گالریها نمیتوانند به هنرمندان بیشتری بها بدهند. در تهران گالریهای مختلفی کار میکنند ولی هر کدام خط فکری و سلیقه جداگانه دارند. به همین خاطر گالریدارها نمیتوانند هر اثر و دیدگاهی را در گالری خود نشان بدهند چون مخاطبش را ندارند.
عکاسهای مختلفی با من تماس میگیرند و من به آنها میگویم لزوماً قرار نیست آثار هر عکاسی روی دیوار گالریها قرار بگیرد. نه اینکه عکس آنها بد باشد ولی هر عکسی قابلیت روی دیوار گالری رفتن را ندارد و بعضی عکسها صرفاً برای مجله و روزنامهها مناسب است. گالریهایی هم هستند که بیشتر به دید مفهومی اهمیت میدهند و هنرمندانی را در این سبک جذب میکنند. بعضی از گالریها به زیباییهای بصری و قابل فروش بودن اثر توجه میکنند. یک سری هم عکاسهای مستندنگار را حمایت میکنند. من به هنرمندان جوان توصیه میکنم که در هر صورت ناامید نشوند و به هر حال کارهای خوب دیده خواهند شد. اگر هنرمندی استعداد دارد و اساتید پیشکسوت آثار آنها را تأیید کردهاند، مطمئن باشند که یک روزی راه برای آنها هم باز خواهد شد.
گالری مژده همیشه به عکس توجه داشته و نمایشگاههای زیادی در این زمینه برگزار کرده است، اما شما اشاره کردید که گالریها حق دارند به بعضی عکاسها وقت نمایشگاه ندهند. آثار ارائه شده به گالریها چه ویژگیهایی دارد که باعث میشود نمایش آنها در گالری ممکن نباشد؟
مژده طباطبایی: همانطور که بابک حقی گفت، گالریهایی که به صورت تخصصی روی عکاسی کار میکنند، نمیتوانند طیف وسیع هنرمندان جوان را پوشش دهند چون در این صورت دیگر نمیتوانند روی هنرمندان خودشان کار کنند. ما در گالری "مژده "به صورت تخصصی روی عکس کار نمیکنیم ولی هر هفته چند نفر مجموعه عکسهای خودشان را برای ما میفرستند. اغلب کارها متفاوت و خلاقانه نیستند و به نظرم خیلی از این هنرمندان فکر خاصی برای عکاسی ندارند. آنها معمولا با یک ذهن آشفته و تعداد زیادی تصویر بیارتباط با یکدیگر، به گالریها مراجعه کرده و میخواهند از میان تعداد زیاد و متنوع عکسهایشان یک حادثه بسازند. من فکر میکنم عکاسان پیش از مراجعه به گالریها باید عکسهای خودشان را به اساتید نشان بدهند، آثار خودشان را فیلتر کنند و در نهایت مجموعهای بسازند و برای آنها عنوان و استیتمنت بنویسند تا خط و ربط آثار مشخص شود.
بعضی جوانان هنوز در فضای حرفهای قرار نگرفتهاند. عمدتاً کتاب نمیخوانند، فیلم نمیبینند و به نمایشگاههای عکاسی هم سر نمیزنند که با شرایط روز آشنا شوند. به همین دلیل یک گالری تخصصی عکاسی، وقت خودش را برای این افراد تلف نمیکند.
دلیل این ضعف چیست؟ چرا یک هنرمند جوان درباره نحوه گردآوردن یک مجموعه و نحوه ارائه آن به گالری اطلاعات ندارد؟
مژده طباطبایی: بسیاری از هنرمندان جوان آثاری با رویکردهای مختلف را به گالری میفرستند تا ببینند گالریدار از کدام نوع آثار خوشش میآید تا بر اساس آن کار کنند. گاهی CD آثاری که برای من میفرستند آنقدر متنوع است که به نظر میرسد کارها مربوط به یک نمایشگاه گروهی است. عدهای از هنرمندان جوان در سیستم آموزشگاهی تربیت نشدهاند و به همین دلیل بسیاری از گالریها تمایلی به کار با هنرمندان غیرحرفهای ندارند.
بابک حقی: من در کلاسهای خودم چند جلسه را به نحوه ارائه مجموعه، ساخت پورتفولیو و برگزاری نمایشگاه اختصاص میدهم. متأسفانه خیلی از اساتید خودشان را به مسائل تئوری محدود کردهاند و همان تئوریها را بدون تغییر به دانشجوها میگویند و اصلاً به جنبه ساختن مجموعه و خط فکری آثار نمیپردازند. به نظر من در این معضل، سه مسئله وجود دارد. مسئله اول این است که هنوز عدهای درست معرفی کردن خودشان را یاد نگرفتهاند. مثلاً در مجموعه آثارشان هم عکس پرتره دارند و هم عکس طبیعت و مستند اجتماعی. بنابراین من نمیتوانم خط فکری این هنرمند را بفهمم چون آنها هنوز نمیدانند که یک مجموعه باید چه خصوصیاتی داشته باشد.
مسئله دوم بحث فضای مجازی است. عکاسان جوان از دوستان خود عکس پرتره میگیرند و در اینستاگرام به اشتراک میگذارند. تمجیدهای فالورهای چند هزار نفری، این توهم را برای آنها به وجود میآورد که هنرمند هستند.
مسئله سوم گالریهایی هستند که از این افراد پول میگیرند و به هر طریقی آثار آنها را به مخاطب تحمیل میکنند. چنین گالریهایی هم به فضای هنری ضربه میزنند و هم آینده آن هنرمند جوان را خراب میکنند. این شرایط صرفاً توهمی برای هنرمند ایجاد میکند که فکر کند آرتیست کاربلدی است. در صورتی که اگر گالریها به یک آدم مستعد "نه" بگویند، طبیعتاً آن آدم تلاش میکند تا کارهایش را بهتر کند.
به نظر شما این مشکلات در عکاسی بیشتر از بخشهای دیگر حوزه تجسمی مثل مجسمه و نقاشی است؟
مژده طباطبایی: نمیتوانم اینها را با هم مقایسه کنم چون در حوزه عکاسی به صورت تخصصی کار نکردهام ولی فکر میکنم این مشکلات در همه حوزهها وجود دارد. البته در حوزه مجسمه کمتر است چون مجسمه اساساً فرق میکند ولی در مورد کارهای نقاشی نیز این معظل وجود دارد. اما عکس گرفتن در بین حوزههای هنری راحتترین کار است و هر کسی هم خودش را عکاس میداند. متأسفانه یک عده به دوربین مثل یک اسباببازی نگاه میکنند.
نقاشها در طول یک سال به تعداد محدودی میتوانند نقاشی کنند ولی عکاسها میتوانند فریمهای زیادی را داشته باشند که آرشیو کنند. به نظر میرسد این مسئله هم گالریدارها را در مواجهه با هنرمندان عکاس با مشکل روبهرو میکند.
مژده طباطبایی: دقیقاً. من بارها در جلسات اولی که با هنرمندان داشتهام به آنها گفتهام که عکسهایتان را تفکیک کرده و در فایلهای مختلف و مشخص قرار دهید. عکاسهای حرفهای که ما راجع به آنها حرف میزنیم، عموماً برای آثارشان برنامه و هدف دارند و میدانند کارهایشان چه تعداد است و امسال قرار است چهکار کنند، اما عکاسهای تازهکار چنین برنامهای را ندارند و به همین خاطر ما را هم سردرگم میکنند. هر کدام از مجموعههای یک هنرمند حرفهای، اسم، ابعاد، موضوع و... مشخصی دارد و زمانی که من اثر خاصی از آنها بخواهم، به راحتی به آن مجموعه مراجعه میکنم.
در میان جامعه مخاطبان عکاسی که میدانیم هنوز چندان گسترده نیستند، خرید چه نوع عکسهایی بیشتر طرفدار دارد؟
بابک حقی: در این حراج بیشترین استقبال از دیدهای هنری خلاقانه و عکاسیهای صحنهآرایی شده بود. مخاطبان بیشتر دنبال خلاقیت و زیباییشناسی بصری هستند و انتظار دارند عکاس یک اتفاق را شکل داده باشد.
مژده طباطبایی: من فکر میکنم تفاوت نمایشگاه عکس با نقاشی این است که حتی مخاطب عامی که از یک نمایشگاه عکس دیدن و بعد خرید میکند، با گروهی که از تابلوهای نقاشی لذت میبرند، فرق میکند. دیدگاه مخاطبان عکاسی خاصتر و متفاوتتر است و آنها از یک حداقلی برخوردار هستند که میآیند نمایشگاه عکس ببینند. این افراد پس از دیدن عکسهای فراوان در تلگرام، اینستاگرام و شبکههای مجازی، سطح سلیقهشان ارتقا پیدا کرده است و دیگر در پی عکسهای معمولی و صرفا زیبا از طبیعت و... نیستند. این مخاطبان چیز دیگری میخواهند که در عکس اتفاق میافتد و در نقاشی نمیافتد، حال آن نکته قابل توجه میتواند تکنولوژی، خلاقیت، نوع چاپ یا هر چیز دیگری باشد.
شرایط امروز عکاسی در ایران را چطور میبینید؟
بابک حقی: عکاسهای ما خوب کار میکنند و استعدادهای خوبی داریم. نتیجهاش را هم در فستیوالها و رویدادهای هنری دنیا میبینیم که همیشه هنرمندان ایرانی مطرح هستند. اما من احساس میکنم در این میان باید کمکم نقش کیوریتورها پررنگتر شود تا تعاملی بین هنرمند و گالریدار برقرار کنند. برگزاری نمایشگاه انفرادی برای همه راحت نیست، ولی کیوریتور میتواند طیفی از هنرمندان را جمع کند، فیلتری بگذارد و کار آدمهای مختلف را تبدیل به یک نمایشگاه کند. این باعث میشود کمکم کار هنرمندان دیده شود. حضور کیوریتور برای گالریدار هم بهتر است و باعث میشود گالریدار با یک مجموعه بهتر روبرو شود و دغدغه فکریاش هم کمتر شود. بنابراین از روی دوش هنرمند و گالریدار، باری برداشته میشود و مسیری که باید پیش برود، درستتر پیش میرود.
خانم طباطبایی، شما جایگاه عکاسی ایران در جهان را چطور ارزیابی میکنید؟
مژده طباطبایی: جایگاه ما با وجود پیشکسوتهایی مثل شیرین نشاط و بقیه عکاسانی که در عرصه بینالمللی کار میکنند، جایگاه خوبی است. جالب است بدانید که ما وقتی برای اکسپو گرجستان عکس فرستادیم، آنها برای ما یک لیست فرستادند و اعلام کردند که از کدام عکاسان ایرانی کار میخواهند. این مسئله جایگاه عکاسی ما را در سطح بینالملل نشان میدهد. صرفنظر از عباس کیارستمی که یک چهره جهانی است، آنها در مورد بسیاری از عکاسان ایرانی اطلاعات خوبی داشتند و حتی میدانستند که کدام آثار ایرانی برنده فستیوالهای بینالمللی شدهاند. این نشان میدهد که عکاسان ایرانی حداقل در یکی دو دهه اخیر در سطح بینالمللی جوایز مختلفی بردهاند و یا در فروش آثار در حراجیها رکورددار هستند.
من به عنوان یک گالریدار فکر میکنم حمایت از هنرمندان عکاس و حضور به موقع آنها در فستیوالها و حراجهای بینالمللی کار آسانی نیست، چون این کار ارتباطات خاص و دانش کافی از نحوه جمعآوری مجموعهها میخواهد. ما باید بدانیم کدام عکاس را برای کدام فستیوال بفرستیم چون هر کدام ویژگی خاص خودشان را دارند.
به همین خاطر گالری "مژده" با تعداد محدودی از عکاسان به صورت جدی کار میکند. معرفی کردن عکاسی در جامعه بینالمللی و حراجیها کار مشکلی است. من فکر میکنم نباید سلیقهای به قضیه نگاه کرد و باید به مارکت و بازخورد اثر هم توجه داشت. بخش انتخاب آثار خیلی مهم است و چیزی که در تهران جواب میگیرد لزوماً نمیتواند در حراج لندن هم جواب بگیرید. به همین دلیل من و همکارانم باید بیشتر روی پروژههای عکاسی در ایران کار کنیم. واقعاً کار پر زحمتی است چون دقت بالایی میخواهد و باید توجه داشت که پروژهها را چطور تعریف کنیم، پروپوزالها و استیتمنتها چگونه باشد و مجموعهها را چطور ارائه بدهیم.
و اما صحبتهای پایانی؟
بابک حقی: من از خانم طباطبایی بابت اعتمادشان تشکر میکنم چون واقعاً من را حمایت کردند و فضای خوبی را فراهم کردند. همچنین از گالریهایی مثل گالری "امروز" در اصفهان، گالری آتبین، گالری ثالث و گالری راه ابریشم که در کنارمان بودند، از گروه "میما" برای ساخت تیزر و همینطور از اساتید و هنرمندانی که آثارشان را در نمایشگاه شرکت دادند تشکر میکنم.