هنرآنلاین : حسین هاشم پور : خبر تازه روابط عمومی فرهنگستان هنر، منتقدین دوره گذشته این نهاد را رو سفید کرد؛
این خبر می گوید:" گروههای تخصصی فرهنگستان هنر که چندین سال است هیچ گونه فعالیتی نداشتهاند بهزودی فعالیت خود را از سر خواهند گرفت."
این خبر در عین حال برای هنر ایران هم مسرت بخش است؛ زیرا قرار بود فرهنگستان هنر نقش یک اتاق فکر، یک جور پژوهشگاه زنده و هوشمند،مرکزی برای پاسداری از میراث فرهنگی- هنری اسلامی، ملی باشد که پیشنهاد سیاستها، راهبردها و دستیابی به آخرین یافتهها و نوآوریها را ارائه کند، اما تقریبا یک دهه است به رسالت های اصلی خود وقعی نمی نهد.
در فرهنگستان هفت گروه نمایش،موسیقی،معماری و شهرسازی،هنرهای سنتی و صنایع دستی،هنرهای تجسمی، سینما و چند رسانهای، سال هاست به محاق رفته اند و اکنون این امیدواری به وجود آمده تحرک و تکاپوی مجدد آنها انرژی تازه ای برای هنر ارمغان آورد.
نکته بسیار حائز اهمیت اما در باب بازگشت فرهنگستان هنر به جریان هنری کشور این است که این نهاد باید به شرایط امروز آگاه باشد؛ این مؤسسه مولود اسفند ۱۳۷۷ هست و اکنون پس از گذشت دو دهه و تغییرات در بنیان های هنر ایران با مطالعه و دقت درمی یابد بیش از همیشه باید معطوف به وظیفه ذاتی خود، پژوهش باشد و از نگاه اندیشگی و زیرساختی فاصله نگیرد.
استفاده ام از دو "باید" در پاراگراف بالا، بدین جهت است که هم اکنون در سایت فرهنگستان هنر برپایی کلاس طراحی و نقاشی و کارگاه نقاشی آبرنگ به عنوان سرفصل فعالیت های این نهاد ذکر شده است که ناگفته پیداست میراث رئیس قبلی ست و به هیچ وجه در شان و جایگاه فرهنگستان هنر نبوده و نیست.
انتظار جدی این است که فرهنگستان هنر رویداد پروری نکند و اگر به این تشخیص رسید که رویدادی برگزار کند، سطح خود را به کلاس های روزمره آموزشگاههای آزاد هنر تقلیل ندهد و رقیب بخش خصوصی نشود.
هنر ایران با چالش بسیار جدی مطالعه، تحقیق، تولید محتوای فاخر و اندیشه ورزی مواجه است و فرهنگستان هنر با سرمایه ای هنگفت از صاحبان هنر در جمع اعضای پیوسته، وابسته، افتخاری می تواند نقشی راهگشا از خود به جای گذارد...امید که چنین گردد.
در پایان این نوشتار وظیفه دارم دل نگرانی عمیق جامعه هنری از وضعیت آثار گنجینه فرهنگستان هنر را یادآوری کنم؛ در فضای مجازی خبرها و عکس های متعددی از شرایط نامناسب نگهداری بیش از یک هزار اثر این گنجینه منتشر شده که یک دهه است چشم خبرنگاری به آنها نخورده است، کاش آقای "علیرضا اسماعیلی" که این روزها با راهکار دیدارهای پیاپی با اساتید هنر تلاش دارد تغییر رفتار و باز شدن درهای فرهنگستان هنر را به جامعه نوید دهد در این خصوص هم اطلاعاتی منتشر کند.
*این یادداشت هم زمان در روزنامه ایران ص آخر به چاپ رسیده است