سرویس تجسمی هنرآنلاین: "عشق، شهرت و تراژدی" عنوان نمایشگاه یکی از برترین و تأثیرگذارترین هنرمندان قرن ۲۰ میلادی یعنی پابلو پیکاسو است که این روزها در موزه تیت لندن برپاست. نمایشگاهی که فرصت مناسبی را فراهم آورده تا دوستداران این هنرمند پرآوازه بتوانند از نزدیک نگاهی کامل بر زوایای زندگی خصوصی و آثار او در سال 1932 داشته باشند؛ سالی که برای این هنرمند برجسته، زمانی برای استراحت یا ساخته شدن به شمار میرود.
نمایشگاه "عشق، شهرت و تراژدی" از چندین گالری تشکیل شده که برخی از آنها با اسامی مختلف ماههای سال نامگذاری شدهاند و هر یک روایتگر اتفاقات و سیر تکاملی این هنرمند در زندگی خصوصی و هنریاش در طول سال 32 هستند.
نخستین سالن این نمایشگاه مقدمهای بر رخدادهای زندگی پیکاسو است. روایت از اکتبر سال 1931 یعنی زمانی که پیکاسو پنجاه سالگیاش را پشت سر میگذاشت و با دعوتنامههای نمایشگاه آثارش اشباع شده بود آغاز میشود. زمانی که منتقدان به شکلی آشکار او را به عنوان هنرمندی در گذشته به جای آینده مطرح میکردند. آپارتمان مجلل پیکاسو در خیابان rue la boetie، ماشین تک و سفارشی او با راننده شخصی، نشانهای از ترقی این مهاجر فقیر اسپانیایی به سوپراستاری بینالمللی بود. از سوی دیگر او با بالرین روسی "اولگا خوخلوفا" ازدواج کرده بود، زنی که مدل اصلی و الهامبخش بسیاری از آثار او میان سالهای 1910 تا 1920 بود.
با این وجود پیکاسو احساس بیقراری فزایندهای داشت و احساس میکرد به شکل انتقادی کنار گذاشته شده است. او عمارت باشکوه ییلاقی مربوط به قرن هجدهم میلادی در شهر "نورماندی" خرید، محلی که در آن مجسمهسازی را هم تجربه کرد. او در آپارتمان پاریسی خود استودیوی آشفتهای به وجود آورده بود؛ جایی که به شکل اشرافی با همسر و پسرش در آن زندگی میکرد؛ اما در عین حال پیکاسو رابطهای پنهانی با زنی جوان به نام "ماری ترز والتر" هم داشت.
او عاشق سورئالیسم بود، زمانی که برای شکست "هنری ماتیس" و نقاشیهای رنگیاش تلاش میکرد. این تناقضات در کارهای اولیه گذشتهنگر او در ژوئن 1932 به چشم میآمدند. این هنرمند در ماههای قبل با سکوت در برابر معترضانش، انرژی خود را معطوف نقاشیهای بلندپروازانهاش کرده بود. آثار پیکاسو به ندرت، به شکلی آشکار زمانه خود را منعکس میکرد؛ یعنی اسپانیای او که به صورت فزایندهای در چنگال افسردگی اقتصادی، بیکاری عظیم، ناسیونالیسم، پوپولیسم و رژیمهای تمامیتخواه حبس شده بود. سال 1932 برای پیکاسو با عشق شروع شد و با تراژدی به پایان رسید.
او روز کریسمس 1931 در آپارتماناش در حالیکه کنار خانواده و دوستانش جشن گرفته بود، نقاشی کوچکی را کامل کرد که یک هفتهای روی آن کار میکرد. "نقاشی زنی با خنجر"؛ اثری که کابوس سورئالیستی از زنی بود که رقیب عشقی خود را میکشد. او در همان روز نقاشی را آغاز کرد، این اثر زنی را به تصویر میکشید که صورتش با یک قلب جایگزین شده بود و این آثار اشارهای به زیاد شدن تنشها در رابطه او دارد.
الگا و ماری به عنوان زنان زندگی خصوصی پیکاسو معرفی شدهاند مانند تنش و چالشی که میان نقاشی و مجسمهسازی داشت. خواسته پیکاسو برای بازسازی و تجدیدنظر روی خود و آثارش، سال 1932 را برای او سالی شگفتانگیز کرد.
ژانویه و فوریه
26 فوریه 1932 تابلو (la coiffure) با قیمتی معادل 56000 فرانک در پاریس به فروش رفت، گذشته از بالا رفتن امید در زمان بحران اقتصادی، این قیمت نشان از توجه بسیار به آثار این هنرمند اسپانیایی بود. در روزهای میانی ژانویه ذهن خلاق پیکاسو او را بر آن داشت تا با نگاهی به گذشته آثار قابل تحسینی را خلق کند. همه این نقاشیها زنانی را در مبل، در حال خواندن، خوابیدن و غرق در موسیقی به تصویر میکشید. تصاویری که مدل تمام آنها "ماری والتر" بود. تصویرهایی که بیشتر از تصورات پیکاسو شکل گرفته تا تصویرهای واقعی و ملموس. صرفنظر از موضوعات مشترک میان این آثار، نقاشیها از نظر سبک و فضا با یکدیگر متفاوتاند. هماهنگی رنگهای اشباع شده جایگزین اعوجاجهای سورئالیستی شده است.
اگر نگاهی جامع به این نقاشیها داشته باشیم، مهارت پیکاسو را در خلق پیچیدگی روابط او با زنان زندگیش میبینیم. به جرات میتوان گفت زنان سلطه بسیاری بر آثار او در این برهه زمانی داشتهاند.
مهاجرت
ژوئن همان سال، پیکاسو عمارت ییلاقی مربوط به قرن هجدهم میلادی به نام Boisgeloup را در شهر "نورماندی" خرید، مکانی برای زندگی در انزوا و دوری از شهر. محلی که به راحتی خود را با لیموزین و راننده شخصیاش از پاریس به مامن امنی که اکنون متعلق به او بود میرساند. در بهار و تابستان خانواده پیکاسو در عمارت ییلاقی کنار یکدیگر جمع میشدند و زمانیکه کسی در آنجا نبود، عمارت این هنرمند میزبان ملاقاتهای پنهایاش با "ماری ترز والتر" بود.
اتاقی در طبقه دوم عمارت که چشماندازی زیبا به روستا داشت، استودیو نقاشی این هنرمند بود، او یکی از اصطبلهای خانه ییلاقیاش را تبدیل به کارگاه مجسمهسازی کرده بود، کارگاهی که در آن سال زبان تازهای را در این رشته ایجاد کرد.
مارس
روزهای نخستین ماه مارس، حتی از نظر استاندارهای پیکاسو هم به عنوان زمانی با قدرت خلاقانه فوقالعاده مشخص شده است. او در طول دوازده روز بومهای بزرگی را نقاشی کرد که به شکل انحصاری در رنگ و ترکیب بندی غنی هستند. در یکی از کارهای اولیه او نیمرخ مجسمه نیمتنهای است که ترکیبی از مجسمههای او در عمارت و "ماری ترز والتر" به شمار میرود و به نظر فراتر از تصویر بیجان یک شیء محسوب میشود.
اواخر مارس تا می
اگر نقاشیهای نخستین روزهای ماه مارس پیکاسو را بیانیه عمومی او به شمار بیاوریم، آثار ماه بعد او کاوشی در قلمرو تاریک ناخودآگاه محسوب میشود. آثاری که در طول زمان طولانیتری در تعطیلات Eeaster و ملاقاتهای عمارت Boisgeloup کشیده شد. این آثار بدنهای انتزاعی، روزنههای برجسته را با ماه و خورشید بالای آنها نشان میداد. تابلوهای بزرگ افقی نشانی از تلاش دوباره پیکاسو برای ارتباط دوباره با سورئالیسم دارد.
با توجه به تفاوت نگاه هر بینندهای، این فیگورها میتوانند از بدن انسان به اختاپوسی که به دور اسکلتی پیچیده تغییر کند و دوباره به حالت اولیه بازگردند. یکی از منابع الهام او در این رابطه فیلم مستندی از فیلمساز فرانسوی "جین پاینوله"است که مانند پیکاسو علاقمند به سینما بود.
شهرت
از دیگر سالنهای این نمایشگاه، گالری است که با عنوان "شهرت" نامگذاری شده است. گالری که در توضیح آن آمده است بازنگری یا مرور هنرمندان زنده اوایل سال 1930 امری عادی نبود. نمایشگاه آثار ماتیس در Galerise georges petit پاریس اتفاقی نادر بود. ژوئن 1932 پیکاسو پیشنهادهای موزه "هنر مدرن نیویورک"و بیینال ونیز را نپذیرفت. پیکاسو برخلاف "ماتیس" که اختیارات زیادی به عواملش داده بود، کنترل کامل نمایشگاههایش را در دست داشت. او ترجیح میداد تا آثارش را در دورههای مختلف زمانی به نمایش بگذارد و تاریخ دقیقی برای آنها مشخص نمیکرد.
آثار 1932 او با سایر کارهایش درهم آمیخته بود تا بهگونهای که میخواست معاصر بودن آنها را نشان دهد. با حضور مداوم "ماری ترز والتر" به عنوان سوژه آثارش این تفکر در ذهنیت عموم مردم به وجود آمده بود که زن جدیدی در زندگی پیکاسو پیدا شده است.
جولای و آگوست
امید واسطههای هنری بر آن بود تا نمایشگاه آثار پیکاسو محرکی برای بازار هنر باشد؛ اما این مساله به یاس تبدیل شد. بسیاری از کلکسیونرهایی که در مراسم افتتاحیه فریبنده نمایشگاه او حضور پیدا کردند، دچار ضرر مالی شدند، زیرا پیکاسو به جای حضور در افتتاحیه به سینما رفته بود. نمایشگاه بازنگری آثار او بود و آخرین نمایشگاه مهمی که تا پیش از سال 1933 زمانیکه گالری "جرج پتیت" برگزار شد.
به مجرد آنکه نمایشگاه او افتتاح شد پیکاسو تعداد زیادی بوم نقاشی خرید و تغییراتی در سبکش ایجاد کرد و به سمت کشیدن نقاشیهایی با ابعاد کوچکتر، سریع و روانتر رفت. آثاری که به وسیله آنها به موضوعاتی جدیدتر پرداخت. پیکاسو که به تصاویر فیگور اواخر ژوئن و ژولای تکیه میکرد پس از آن دوباره به همان روال کاری خود بازگشت. تغییر حالت از چیزی به چیز دیگر همیشه در کانون خلاقیتهای او باقی ماند. تغییر شکل اندامها به باله حکایت از تشابهات میان زنان و موجودات دریایی داشت. این مساله شاید الهام گرفته از "ماری ترز والتر" شناگر بود. "زن روی صندلی قرمز" یکی از چندین نقاشی بزرگ او در تابستان بود، زمانی که پیکاسو به موضوعات مورد علاقه خود در پیش از 1932 بازگشت.
سیاه و سفید
دیگر سالن این نمایشگاه به طراحیهای سیاه و سفید و اسکیسهای این هنرمند بزرگ تعلق دارد که در طول سال 1932، با زغال روی بوم خلق شده است.
سپتامبر و اکتبر
همانطور که تابستان رو به پایان میرفت، پیکاسو آثار بیشتری از منظره ساحل و دریا میکشید. گرچه پیکاسو سفرهای کوتاه و تفریحی به "نورماندی" داشت اما بیشتر اوقات تابستان را با خانواده و دوستانش در Boisgeloup میگذراند. اوایل ماه سپتامبر پیکاسو سفری به شهر زوریخ داشت تا اولین نمایشگاه خود را در این کشور ترتیب دهد، در بازگشت او کار روی مجموعه بعدی نقاشیهایش با موضوع مصلوب کردن را شروع کرد. او در این زمینه از "ماتیاس گرونوالد" الهام گرفته بود.
پیکاسو کار خود را روی نقاشیهای عقیدتی و مذهبی ادامه داد. پس از مدتی او به پیروی گروهی هنرمندان شک کرد و تئوریهایی که هنر را شکل میدادند، نمیپسندید و ترجیح میداد به جای آن به درک شهودیش اتکا کند.
نوامبر و دسامبر
اواخر سال، پیکاسو با مشکل بزرگی مواجه شد و آن درمان عفونت ویروسی حاصل از شنا کردن "ماری ترز والتر" در رودخانه آلوده به فاضلاب Marne بود. برخی از زندگینامهنویسان معتقدند پیکاسو پس از مرگ خواهر جوانش بر اثر ابتلا به دیفتری، خود را مسبب آزار دیدن زنان پیرامون خود میدانست و میگویند این موضوع از دیدن برخی کارهای او روی کاغذ استنباط شده که در آن تصادفات مرگبار به خشونت تبدیل شده است.
در آخرین نقاشیهای آن سال او، رنگها از خطوط جدا شده و به سایههای خاکستری تنزل پیدا کردند. در ماههای پایانی پیکاسو تابلوهای بسیاری را روی کاغذ نقاشی کرد و این امر حاکی از لذت بردن او از این تجربه جدید بود. تنوع موضوعات و نیز تغییرات سریع در سبک نقاشی حاکی از عدم سکون و ایستایی او بود. در مجموع میتوان گفت سال 1932 برای او سالی آکنده از حوادث غیرمنتظره بود.
سال 1935 "ماری ترز والتر" از پیکاسو دارای فرزندی شد. "مایا" دختر آنها نشانه پایان ازدواج او با "الگا پیکاسو" بود. "الگا" به جنوب فرانسه رفت و پسرش را نیز با خود برد. رخدادی که به گفته خودش به عنوان سختترین لحظات زندگیش توصیف شده است. شش ماه بعد، جهان درگیر جنگ جهانی میشود.
نمایشگاه "عشق، شهرت و تراژدی" تا نهم سپتامبر سال جاری میلادی در موزه تیت لندن دایر خواهد بود.