سرویس تجسمی هنرآنلاین: آتبین یکی از گالریهای شناخته شده تهران است که سالها قبل توسط فرهاد آذرین شکل گرفت و کمکم فعالیتهای این گالری چنان گسترش یافت که به محل معرفی بسیاری از هنرمندان جوان به جامعه هنری تبدیل شد. جدا از ساختمان قدیمی، لوگوی این گالری هم ارزش تاریخی و هنری دارد. حرف a که ابتدای نام خانوادگی آذرین است 40 سال پیش توسط سیراک ملکونیان برای این خانواده طراحی شد و در زمان شروع فعالیت گالری، فرهاد آذرین نام آتبین را انتخاب کرد تا بتواند از این نشانه استفاده کند. به مناسبت هجدهمین سال فعالیت این گالری گفت و گوی هنرآنلاین با این گالریدار را بخوانید.
آقای آذرین، شما در طول سال 96 نمایشگاههای مختلفی را در گالری "آتبین" برگزار کردید. بازخوردها چطور بود و به طور کلی این سال برای گالری "آتبین" چگونه سپری شد؟
سال 96 برای من و گالری "آتبین" واجد تجربههای جدید و تازهای بود. ما سال گذشته را با نمایشگاهی از آثار ناصر اویسی با نام "نادیدهها" شروع کردیم و بعد از آن به صورت مرتب نمایشگاه برگزار کردیم. این کارهای آقای اویسی قبلاً در ایران دیده نشده بود و یک دوست این امکان را فراهم آورد تا آثار ایشان با قیمت مناسب برای گستره بیشتری از خریداران از کشور آمریکا به ایران بیاید. بعد از آن نمایشگاهی موفق از آثار آقای وحید محمدی برگزار کردیم که با استقبال خوبی مواجه شد و همه آثار به فروش رسید. آقای محمدی جزء آرتیستهایی هستند که سالها وفادارانه در گالری ما کار کردهاند و از آرتیستهای محبوب گالری و مخاطبین ما محسوب میشوند. نمایشگاه بعدی که خیلی به ما انرژی خوب و لذتبخشی داد، نمایشگاه آقای حمید جبلی بود که در آن نمایشگاه نزدیک به حدود 50 اثر از ایشان به نمایش گذاشته شد و با استقبال خوبی از طرف مجموعهداران، دوستان و خود ما روبرو شد. آقای جبلی حدود 30 سال است که نقاشی میکشند اما این اولین بار بود که آثارشان را به نمایش میگذاشتند و خیلی نگران بودند که این فعالیتشان تحت تاثیر سایر فعالیتهای تلویزیونی و نمایشیشان قرار نگیرد که واقعاً اینطور هم نشد و تقریباً با تحسین تمام بازدیدکنندگان مواجه شدند. ما در این نمایشگاه مخاطبهای غیرمعمول هم زیاد داشتیم که به واسطه اسم آقای جبلی میآمدند و دوست داشتند قطعهای از این مجموعه را خریداری کنند. اینکه ما نمایشگاههایی برگزار کنیم که بتوانند مخاطب عام را هم به فضای گالری بکشانند خیلی خوب است. به همین دلیل این نمایشگاه برای من یکی از ماندنیترین نمایشگاهها بود.
ما سال 96 را با نمایشگاه "چند قاب تا بهار" به پایان رساندیم. ایده این نمایشگاه از من بود و دلم میخواست یک نمایشگاه بهاریه و دلباز داشته باشیم. جمعآوری کردن آثار این نمایشگاه کمی سخت بود چون اغلب دوستان کارهای دلگیر میفرستادند. من به هنرمندان تأکید میکردم که این نمایشگاه قرار است حال ما را خوب و بهاری کند، پس کارهای پاییزی و دلگیرتان را نفرستید. به هر حال ما توانستیم نمایشگاه دلنشینی جمعآوری کنیم که نسبتاً هم موفق بود.
در طول سال چند نمایشگاه هم برای هنرمندان جوان برگزار کردید. واکنش نسبت به آن نمایشگاهها چطور بود؟
ما برای هنرمندان جوانی نمایشگاه برگزار کردیم که مجموعه آثار خیلی حرفهای داشتند اما من بابت دیده نشدن آنها دلخور شدم. به هر حال در شهر ما تعداد گالریها زیاد شده و با توجه به ترافیک، دسترسیها هم سخت شده است و شاید خیلی نباید انتظار داشت که همه نمایشگاهها دیده شوند. از سوی دیگر ما چون برای همه نمایشگاهها به یک اندازه زحمت میکشیم و به یک اندازه تلاش و انرژی میگذاریم، دلمان میخواهد همه به یک اندازه دیده شوند. ما همیشه با این قضیه مواجه بودهایم که هنرمند حتماً باید معروف باشد تا مخاطبین را جذب کند اما در چند سال اخیر تعداد گالریهایی مثل گالری "آتبین" که با هنرمندان جوانتر و ناشناختهتر کار میکنند، خیلی زیاد شده است و حتی گالریهایی که این کار را نمیکردند هم الان نسبت به معرفی هنرمندان جوان مفتخر هستند. من نمیخواهم این را به حساب خودمان بگذارم ولی ما زمانی این کار را میکردیم که کسی این فضا را برای جوانان ایجاد نمیکرد. الان خوشبختانه این مسئله خیلی رایج شده است و این جای خوشحالی دارد. به هر حال کثرت گالریها باعث شده است که مخاطبین در گالریها تقسیم شوند و ما حجم کمتری از مخاطبین را در گالریهای مختلف میبینیم که گاهی این موضوع، خستگی را به تن ما میگذارد.
گالری "آتبین" در سال جدید چه برنامههایی دارد؟
سال جدید را در آخرین روز فروردین با نمایشگاهی از آثار چاپ دستی "شهاب طایفه مهاجر" هنرمند ایرانی ساکن کشور فرانسه آغاز کردیم که به نظرم نمایشگاه دلانگیزی خواهد شد. از آنجایی که کارهای قبلی این هنرمند باسابقه خیلی در ایران دیده نشده است، گرچه در دو گالری بسیار معتبر در 10-15 سال اخیر نمایشگاه داشته اند، به خوانندگان شما توصیه میکنم از این نمایشگاه بازدید نمایند. آقای "شهاب" خودشان در فرانسه گالری دارند و چاپهای بزرگی کار کردند که ما حدود 20 اثرشان را جدا کردهایم و آنها را در این نمایشگاه با قیمت خیلی مناسب ارائه خواهیم کرد. نمایشگاه بعدی ما در نیمه اردیبهشت ماه مجموعهای از آثار مهدی سحابی است. این مجموعه آثار هم به کمک یکی از دوستان از خارج از کشور میآید و خیلی در ایران دیده نشده است. این نمایشگاه شامل تعدادی نقاشی و احتمالا ۴-۳ مجسمه از آثار آقای سحابی است.
نمایشگاه بعدی که خردادماه در گالری "آتبین" برگزار میشود، نمایشگاه آثار جدید آرش امدادیان است که ایشان در مجموعه جدیدشان به سمت یک نوع انتزاع پیش رفتهاند که مطلوب سلیقه ما است. اگر این سه نمایشگاه به ما انرژی لازم را بدهند، بقیه سال را با حال خوبی پیش خواهیم رفت. امیدوارم در سال جدید که شاید سال آسانی هم نباشد، به کیفیت دلخواهمان برسیم و آن کیفیت را حفظ و نگهداری کنیم.
علاوه بر اینها حمید جبلی قول برپایی یک نمایشگاه حجم در زمستان را به ما داده است و همچنین استاد طاهره محبی تابان بعد از چندین سال و با اصرار زیاد من، وعده یک نمایشگاه نقاشی را دادهاند که با توجه به سلیقه خاص ایشان بسیار مشتاق دیدن این نمایشگاه هستم.
به یک نمایشگاه گروهی با موضوع جاده ابریشم هم فکر میکنم و جذابیت آن به این دلیل است که بعد از کشور چین، طولانیترین بخش جاده ابریشم از ایران عبور میکند اما در برنامهریزیهای صورت گرفته در مورد احیاء دوباره این جاده، قرار است ایران از آن خارج شود. این اتفاق شخصاً مرا غمگین میکند و به همین خاطر عنوان نمایشگاه را "بازماندگان جاده ابریشم" گذاشتهایم. فکر میکنم این موضوع جالبی است که میتواند عکسالعمل ما را نسبت به این اتفاق نشان بدهد تا بدانیم چرا قرار است ما از این میراث حذف شویم. ما نمیخواهیم قطعنامه و استیتمنت سیاسی بدهیم، فقط قصد داریم مجموعهای از هنرمندان را وادار کنیم تا نسبت به اتفاقهای اجتماعی اطرافشان عکسالعمل نشان بدهند.
برنامهای برای حضور در آرتفرهای خارجی ندارید؟
شرکت کردن در آرتفرها برخلاف آن چیزی که ما فکر میکنیم، مقوله خیلی سادهای نیست. به نظرم شما برای آرتفر باید برنامه داشته باشید و در طول سال باید حداقل در 7-6 آرتفر شرکت کنید. داشتن سالن در آرتفرهای مختلف یک سرمایه قابل توجه میخواهد و با یکبار شرکت کردن در آرتفرها به جایی نخواهیم رسید. اما آن چیزی که همیشه هدف من بوده و برایم واجد اهمیت است، برگزاری یکی دو نمایشگاه از هنرمندان ایرانی در گالریهای با سابقه خارج از کشور است. آرتفر قصه دیگری دارد ولی برای من رسوخ کردن در یک مارکت واقعی، جذاب و مفید به نظر میآید. یعنی اگر شما بتوانید برای هنرمندان ایرانی در یک گالری خارجی باسابقه نمایشگاه برگزار کنید، قدم بزرگی برداشتهاید، چون توانستهاید آرتیست خودتان را در بازار جا بیندازید. به نظرم جذابترین کار این است که ما بتوانیم در خارج از مرزها، نمایشگاهی با بازخوردهای قابل توجه برگزار کنیم.
برنامهای هم برای برگزاری این نمایشگاهها در خارج از کشور دارید؟
بله. مشغول رایزنی هستیم اما هنور خیلی جدی نشده است که بتوانم در مورد آن صحبت کنم. گرچه سال گذشته با همکاری گالری مریم آهی در فرانسه اتفاقاتی را پیش بردهایم.
به طور کلی، فضای حال حاضر عرصه تجسمی در کشور را چگونه میبینید؟
ما در فضای تجسمی ظرف یکی دو سال اخیر با معضلی مواجه شدهایم که در آن شاهد رشد بیرویه فضاهای ارائهکننده آثار هنری هستیم. ممکن است عدهای فکر کنند در حرفهایم نوعی انحصارطلبی نهفته است اما واقعاً اینطور نیست. من فکر میکنم در هر حرفهای، هر اتفاقی یک معادله دارد و باید به اندازه مخاطبها و بازاری که در اختیار دارید، فضای ارائه هم داشته باشید. اگر فضای ارائه بیرویه باشد، همین بازار محدود در فضای بیشتری پخش میشود که این کار را برای ما سخت میکند. از طرفی هنرمندان هم میخواهند فضای جدید را امتحان کنند و به همین خاطر در فضای گالریهای بیشتری پخش میشوند.
ممکن است بگویید چه اشکالی دارد که این اتفاق بیفتد؟ به نظرم اگر این اتفاق صورت بگیرد، کیفیت نمایشگاهها پایین میآیند. شما میبینید که همین الان هم خیلی از گالریها به نمایشگاههای گروهی روی آوردهاند چون خیلی از هنرمندان نمیتوانند کیفیت لازم را در نمایشگاههای انفرادی پیدا کنند و در نتیجه مجبور هستند آن را با شرکت در نمایشگاههای گروهی جبران کنند. آنقدر تعداد گالریها زیاد است که اگر شما به هنرمندی بگویید برای نمایش آثارش در یک گالری با سابقه بر روی مجموعه خود کمی بیشتر کار کنید، آن هنرمند میرود و در گالری دیگری نمایشگاه برگزار میکند. به نظرم زیاد شدن ناگهانی فضای ارائه و گالریها یک مقدار به هم ریختگی ایجاد کرده است.
اشکال دیگر این است که متأسفانه تعداد مجموعهداران و خریداران آثار هنری خیلی زیاد نیست. البته این آمار در سالهای گذشته افزایش یافته است ولی من معتقدم هنوز این تعداد فراهمآورنده برای این تعداد مخاطب زیاد است.
فکر نمیکنید افزایش تعداد فارغالتحصیلان هنر، ایجاد گالریهای جدید را ایجاب میکند؟
در همه جای دنیا تعداد فارغ التحصیلان زیاد میشوند ولی فضاهای دیگری باید برای ارائه کار این هنرمندان ایجاد شود. ممکن است هنرمندی که تازه از دانشگاه خارج شده است کار خیلی خوب و اصولی داشته باشد ولی بیشتر جوانها در حال تجربه کردن هستند و قرار نیست آثارشان در گالری حرفهای نمایش داده شود. من بارها گفتهام تجربه را نباید به این شکل ارائه داد بلکه آنچه قابل نمایش است برآیند و خروجی تجربه است که در معرض قضاوت قرار میگیرد. وقتی تعداد گالریها زیاد شد این تصور ایجاد میشود که هر تجربهای را میتوان روی دیوار برد، اما باید فضاهایی وجود داشته باشد که هنرمندان بتوانند تجربیات خود را آنجا محک بزنند. گالری یک تعریف کلاسیک دارد و قرار است مخاطب جدی داشته باشد، بنابراین افزایش تعداد هنرمندان نباید به حرفهای که در آن زحمت و علم و تجربه وجود دارد آسیب بزند.
مخاطبان و خریداران آثار هنری در این سالها افزایش داشتهاند؟
به واسطه اتفاقات مطبوعاتی، حراجهای سالهای اخیر، بالاتر رفتن عمومی سطح تحصیلات و حتی مواجهه بیشتر با آثار هنری، باعث شده است برای عدهای از افراد جامعه ضرورت داشتن اثر هنری به وجود آید. شاید این موضوع از نظر اقتصادی خیلی در سطح بالایی نباشد چون این طیف مخاطب سراغ آثاری با قیمت پایینتر میرود، اما برای من جذاب است که میبینم افراد برای خانه خود اثر هنری میخرند و امیدوار کننده است که مخاطب رفته رفته بیشتر میشود. البته نمیتوان نقش نسل جدید طراحان داخلی را هم نادیده گرفت که بیشتر در کار خود خلاقیت و دانش نشان میدهند و بعضی از آنها تلاش میکنند با مشاوران هنری در ارتباط باشند تا آثار هنری را بخرند.
گالری "آتبین" یکی از باسابقهترین گالریهای بعد از انقلاب است. بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از فعالیت این گالری، به اهدافی که زمان راهاندازی گالری برای آن داشتید، رسیدهاید؟
همانطور که اشاره کردید ما جزء گالریهای قدیمی در ایران هستیم و در خردادماه وارد هجدهمین سال فعالیتمان میشویم. البته گالریهایی هم هستند که سابقه بیشتری از ما دارند اما تعداد آنها خیلی کم است. در اواخر دهه 70 در ایران حرکتی به راه افتاد و کسانی احساس کردند باید هوای تازهای دمیده شود و به همین خاطر گالریهای جدید آمدند و یک مقدار فضا را تکان دادند. این اتفاق در آن زمان افتاد و ما الان باید نتیجه آن را میدیدیم اما با شرایطی مواجه شدیم که فراهم کردن نمایشگاه استاندارد مشکلتر شده است و نگه داشتن مخاطب هم بالطبع سختتر. به هر حال این یک واقعیت است و نمیشود آن را انکار کرد. خوشبختانه میتوانم این را بگویم که این مسئله ما را به تلاش بیشتری وادار میکند اما اینکه تلاش ما به چه نتیجهای میرسد را زمان نشان خواهد داد.