سرویس تجسمی هنرآنلاین: نخستین لندآرت گروهی به سرپرستی پویا آریانپور، پاییز 96 در قلعه تاریخی قوام زنگ نوش آباد اجرا شد. این پروژه به عنوان یک پیام به تمام شهروندان ایرانی برای آشتی و دوستی با طبیعت و مسئولیت همگانی برای حفظ منابع محیط زیست بوده است. گلنوش یوسفپور، تارا قربانخان، رومینا عربنیا، محمد هاشمی و علی باقری گروهی هستند که پروژهای با نام "دژبان" را اجرا کردند.
گلنوش یوسفپور در گفت و گو با هنرآنلاین با اشاره به اینکه این پروژه ابتدا توسط ٣ نفر از اعضای گروه آغاز شد، گفت: ما شروع به ایدهپردازی و جمعآوری مطالب کردیم و ایدههای اولیه از کانسپتهای مختلفی شروع شدند. بر اساس ایدههای اولیه و توافق همه اعضا لوکیشن جنگل را مکانی جالب و متناسب با ایدهپردازی و نوع کانسپهای اولیه یافتیم.
او ادامه داد: داستان کوتاهی از جی.جی بالارد با عنوان "مرد نورانی" برای ما بسیار تاثیرگذار بود. چرا که داستان در مورد جنگلی بود که به بلورهای کریستال تبدیل شده بود و ارتباطاتی با ماوراء طبیعت و جهانهای موازی داشت. همچنین اعداد نیز برای ما جالب بود و یکی از ایدههای اولیه که بر پایه اعداد شکل گرفت این بود که ما انسانها به نوعی یک کپی از اعتقادات اشخاص دیگر هستیم که هیچ وقت در زندگی از صفر شروع نمیکنیم و صرفا دنبال جواب نیستیم بلکه دنبال اثبات کردن خودمان به هر نحوی هستیم.
یوسفپور افزود: برای فرم اجرایی بر روی زمین به فرم دایره رسیدیم که مداوم مخاطب را به نقطه اولیه برساند و آن سیر کل در بازههای مختلف زمانی شکل جدیدی به خودش بگیرد. کنش و واکنش و برخورد انسان و طبیعت برای ما اهمیت داشت. در حین ایدهپردازی ترجیح دادیم این کار اینتراکتیو باشد و مخاطب را هم درگیر کند. ساخت فرمی مثل تونل که راه صعبالعبور داشته باشد مد نظر بود تا مخاطب از این راه عبور کند و پس از این سختی در پایان مسیر یک اتفاق در انتظار مخاطب باشد.
او با بیان اینکه در نهایت فرم کار بر اساس نوعی از ماندالا شکل گرفت که تمام مفاهیم مد نظر ما را در بر میگیرد، افزود: این فرم اشاره به عدد 8 در زبان انگلیسی است که علامت بینهایت را هم یادآوری میکند. تصمیم گرفتیم این راه سخت به صورت لولهای بزرگ در جنگل دور تا دور درختان ساخته شود و از بالا شبیه عدد 8 دیده شود. اما پس از آنکه لوکیشن پروژه به کویر تغییر کرد، اثر به فرم کوچکتری تبدیل شد و عبور مخاطب از داخل آن حذف شد و فرم بینهایت بر اساس خطای دید ساخته شد، به این صورت که از زاویه بالا شبیه دایره، از کنار شبیه نیم دایره خطی و از زاویه خاصی شبیه علامت بینهایت دیده میشود.
یوسفپور ادامه داد: پس از آنکه ٢ نفر دیگر به گروه اضافه شدند، ایدهها بر اساس همان موضوع اصلی گسترش پیدا کرد و ایدههایی که در رابطه با ذات انسانی بود، مانند حاشیه امن و دایره باطل زندگی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. با توجه به این که ما هنرمندان ایرانی هستیم و در جغرافیای خاصی زندگی میکنیم، ایجاد ارتباط بین این دو مقوله یعنی اثر و هویت ما از اهمیت زیادی برخوردار بود. بنابراین در جستجوهای خود بیتی از حافظ را پیدا کردیم که هم به کانسپ کار ما نزدیک بود و هم به ایدههایمان جهت داد: دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد / واندر آن دایره سرگشته و پا برجا بود.
او ادامه داد: میخواستیم کار ما به فرهنگ و زندگی خودمان نزدیکتر باشد، به همین جهت از این شعر در کارمان استفاده کردیم که به نوعی حال و هوای محیط ( قلعه قوام زنگ) را نیز در خود داشت. در نهایت با توجه به اجرای اثر درون قلعهای زیرزمینی، عنوان "دژبان" را برای کارمان انتخاب کردیم، چون به نوعی پیامهای قبلی را در خود داشت و هم محافظت کننده از خرابههای باقی مانده از آن مکان فرتوت بود.
یوسفپور افزود: یکی از سختیهای کار، پیدا کردن متریال مناسب با محیط بود، که علاوه بر آسیب وارد نکردن به محیط، استحکام کافی برای ایستادگی اثر را داشته باشد. اولین ایده آن بود که از پارچههای بادی استفاده کنیم، اما به علت نبود برق در لوکیشن اولیه (انارک)، گذاشتن کمپرسور برق امکانپذیر نبود. در نهایت ساخت اسکلت فلزی با میله و حلقههای دایرهای شکل به منظور ایجاد اسکلتی مدور توسط اعضا تأیید شد و طرح نهایی در کویر قوامزنگ نوشآباد کاشان در مدت یک هفته انجام شد.