سرویس تجسمی هنرآنلاین: نخستین لندآرت گروهی به سرپرستی پویا آریانپور، پاییز 96 در قلعه تاریخی قوام زنگ نوش آباد اجرا شد. این پروژه به عنوان یک پیام به تمام شهروندان ایرانی برای آشتی و دوستی با طبیعت و مسئولیت همگانی برای حفظ منابع محیط زیست بوده است. گروه تیمار با مشارکت افسانه رستمی، نازنین اعوانی و مهدیه کواکب پناه پروژهای با عنوان "از صدای رشد علفها از خواب پریدم" را به اجرا درآوردند.
افسانه رستمی در گفت و گو با هنرآنلاین گفت: ایده اصلی این پروژه از یادآوری رفتار اصلی انسان بر کره زمین در ابتدای تمدن، یعنی تیمارداری از طبیعت و جهان احاطه کننده، برخواسته است. این ایده در شرایط مکانی و زمانی سرزمین ما شکل گرفته و به تیمار داری و حفظ آب به کمک شیارهای نگهدارنده زمین تبدیل شده است. شیار انداختن بر زمین از روشهای جذب بارش به لایههای زیرین زمین، در مناطق نیمه بیابانی است. در این پروژه "شیار در زمین" استعارهای دوگانه از گسست خشکیها و نگهداری و جمعآوری است.
رستمی افزود: اعضای این گروه در مدت گذراندن دورههای آموزشی به طور پیوسته و مداوم بر ایده اصلی پروژه متمرکز شده و توسط مدیاهای مختلف چون نقاشی، ویدیو آرت و ماکت سازی، تعمق خود را به تجسم در آوردند. در این مدت به استفاده از زبان و واژهها برای انتقال مفاهیم پروژه، تاکید شد و ما به مرور به انتخاب واژه انتقال دهنده مفاهیم پروژه هدایت شدیم. عنوان پروژه از شعر عباس کیارستمی انتخاب شد و ما ابتدا ماکت کوچکی از ایده خود را ساختیم، ولی به علت سختی اجرا و برای تکیه بر سادگی به تکواژه رو آوردیم.
او ادامه داد: با رجوع به کتاب "هستی و زمان" مارتین هایدگر ، الهه cura که در یونانی الهه نگهدارنده زمین است را انتخاب کردیم که در زبان انگلیسی معادل Care و در زبان فارسی به معنای پروا و تیمار است. ما واژه تیمار را مناسبتر یافتیم چون معنای نگهداری همراه با نگرانی را در بر دارد.
رستمی افزود: در کنار انتخاب واژه از آنجا که در پروژه ما مفاهیمی چون زمان، میرندگی، ناتمامی و تداوم اهمیت دارد، با رجوع به آثار میخاییل باختین به مفهوم unfinalizability رسیدیم که میتوان آنرا "نا نهایی پذیری" ترجمه کرد و آن را توضیح دهنده مفاهیم مورد نظر خود دیدیم. در کنار این مفهوم از واژه "گفتگومندی" همین زبان شناس در برقراری مکالمه بین دو اثر عباس کیارستمی، یعنی شعر عنوان این پروژه و فیلم "طعم گیلاس" که تا حدی تفاوت نگرش کیارستمی را در دو اثر درباره مباحث هستیشناسانه نشان میدهند.
او درباره شباهت کار نهایی با ایده اولیه گروه گفت: طرح اولیه ما اجرای کل پروژه در یک قسمت بود و قصد داشتیم واژه تیمار را در سطر اول استفاده کنیم و سپس شیارهای موازی را در سطور بعدی و عمود بر جهت شیب زمین بیاوریم. همچنین قصد داشتیم اجرای کار به صورت پرفورمنس لندآرت باشد و کار در ساعات خاصی از سحرگاه تا شامگاه ادامه یابد و در ساعاتی از روز از شیارها برای استراحت و آرامگاه استفاده شود.
رستمی ادامه داد: سعی داشتیم گفتگومندی بین دو اثر کیارستمی را در یک قسمت اجرا کنیم. اما به دلیل اینکه محل اجرای پروژه، زمین شیبدار بزرگی را در اختیار ما نمیگذاشت، با بررسی محل دو جای مناسب در دو شیب نزدیک به هم را مناسب اجرا دیدیم و تصمیم گرفتیم گفتگومندی را بین دو اثر در دو قسمت برقرار کنیم. در یک اثر تاکید بر شیار کندن بود و در اثر دیگر تعمق بر هستی، بدون هیچ نوع کنش نهایی، همانطور که در فیلم طعم گیلاس شاهد آن بودیم.
او در پایان گفت: ما طرح های دیگری هم برای اجرا در این پروژه ارایه دادیم اما از آنجا که ویژگی کار ما درگیر شدن با ماده به طور مستقیم بود و رفتار مینیمال لندآرت با مفاهیم ما سازگار بود، مقدمات اجرایی پروژه را بسیار ساده در نظر گرفتیم و این مقدمات تنها تهیه شابلون مناسب و تهیه ابزارآلات کندن زمین بود. برای ما بسیار اهمیت داشت که بدنمان را در معرض ماده یعنی خاک و کندن آن قرار دهیم و به تعبیری سختی امر "نگهداری" را نشان دهیم. از طرف دیگر پروژه قرار است همچون کار کشاورزان دیم کار، بیانتها و در هر موقعیت مناسبی انجام شود. علی رغم اینکه حدس میزنیم جدال ما با خشکسالی به شکست منجر خواهد شد با تمام توان خواهان اجرای پروژه هستیم.