سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه گروهی عکس "به یاد آقا ابراهیم خان عکاس باشی" در گالری دنا برپاست. در این نمایشگاه که با کیوریتوری حمید جانیپور برگزار شده آثار 18 عکاس به نمایش درآمده است. ساسان مویدی، یوریک کریم مسیحى، مهدى منعم، کوروش ادیم، على نیک رفتار، شادى قدیریان، مهدى وثوق نیا، رامیار منوچهر زاده، صمد قربان زاده، رضا موسوى، بابک کاظمى، ابراهیم نوروزى، سیوا شهباز، رضا جلالى، امین طلاچیان، آرش یدالهى، مسعود حاج جعفرى و حمید جانیپور هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه هستند.
حمید جانیپور، کیوریتور این نمایشگاه در گفتوگو با هنرآنلاین گفت: ابراهیم خان عکاسباشی اولین کسی بود که در دربار ناصری، عکاسی را وارد ایران کرد. من هم از این موضوع الهام گرفتم و از هنرمندانی که سالها تجربه عکاسی دارند خواستم تا ورود خود به این عرصه را با اولین فریمی که عکاسی کردهاند، نمایش دهند.
جانیپور افزود: خواستم به مخاطب نشان دهم عکاسی که 20 یا 30 سال سابقه فعالیت دارد، شروع کارش از کجا بوده و به مرور زمان مطالعه و تجربه زیستی باعث شده است، هنرمند به پختگی برسد. در واقع هیچ کدام از ما در ابتدا جهانبینی و نگاه پخته نداشتیم، بلکه اشتباهات متعدد داشتیم که به دلیل نداشتن تجربه بود. اما بعد از آن زحمت زیادی کشیده شده تا آنچه امروز مخاطب از این هنرمندان میشناسد، به وجود بیاید. ولی امروزه و در دنیای مجازی آدمها ولع زیادی دارند که سریع دیده شوند و آن راهی را که دیگران در طول سالها طی کردند، سریع طی کنند.
این هنرمند عکاس ادامه داد: بعضی از هنرمندانی که در این مجموعه حضور دارند، نخستین فریم عکس خود را در اختیار داشتند، اما تعدادی دیگر این عکس را نداشتند و به همین دلیل از آنها خواستم عکسی از یکی دو سال ابتدایی عکاسی خود را ارائه دهند. محدوده سنی آنها حدود 36 تا 60 سال است و همگی افرادی با سابقه در عکاسی هستند. جدیدترین عکسی که از هنرمندان جوان در این نمایشگاه دیده میشود، متعلق به 16 سال پیش است. همه ما از فضای مستند شروع کردیم و بعدا عدهای به سمت فاینآرت، عکاسی مطبوعاتی و... رفتند. عدهای هم در فضای مستند ماندند یا زاویه دید آنها تغییر کرد.
جانیپور درباره نحوه انتخاب عکاسان این مجموعه گفت: عدهای از آنها همسن و سالان خودم یا کسانی هستند که شروع عکاسی ما به هم نزدیک بود. اما عدهای دیگر افرادی هستند که من در شروع کار عکاسی، آنها را الگوی خودم قرار دادم. البته افراد دیگری هم بودند که دوست داشتم در این نمایشگاه حضور داشته باشند ولی امکان آن فراهم نشد.
ساسان مویدی از عکاسان حاضر در این نمایشگاه درباره اثر خود گفت: نمایشگاه خیلی خوبی برگزار شد و اینکه در شرایط امروزی بزرگداشتی برای بنیانگذار عکاسی در ایران برگزار شود، خیلی خوب است. به ما گفته شد قدیمیترین عکس خود را ارائه دهیم ولی با توجه به اینکه عکسهای اولیه خود را نداشتم، یکی از کارهای خود را که سال 62 عکاسی شده بود، نمایش دادم. این عکس در کانون اصلاح و تربیت گرفته شد و تا به حال جایی نمایش داده نشده است. اما با توجه به اینکه سالها از آن دوران گذشته و دیگر چهره این افراد قابل شناسایی نیست، آن را در نمایشگاه ارائه دادم.
مویدی افزود: همیشه در عکاسی نگاه من ساده بوده و آن واقعیتی را که دیدم ثبت کردم. این عکس هم متعلق به مجموعهای است که در کانون عکاسی کردم. به مدت سه ماه هفتهای یک روز به آنجا میرفتم و از نوجوانانی که وارد آنجا میشدند، عکس میگرفتم. این عکس مربوط به ابتدای ورود پسران به کانون است که در حال تشکیل پرونده هستند و پلاک شماره به گردن آنها آویخته شده است. نگاه آن دو نفر برایم ارزش زیادی دارد.
رضا جلالی یکی دیگر از عکاسان حاضر در این رویداد گفت: زمانی که عکاسی را تازه شروع کرده بودم، یادگیری من سرشار از خطا و تجربه برای آموختن فن عکاسی بود. خطاهایی مثل اشتباه نورسنجی کردن و تعیین نادرست دیافراگم و سرعت که نتیجهاش به دست آمدن نگاتیو شیشهای بود که بر آن چیزی جز سیاهی و یا سفیدی کامل ثبت نمیشد. دوربین همیشه و همه جا همراهم بود و از هر چیزی عکاسی میکردم. از سوی دیگر تجربه عکاسی با دوربینهای مختلف برایم بسیار لذت بخش بود و هیجانی داشت که تا امروز هنوز هم در من باقی است.
او درباره عکسی که در این مجموعه به نمایش گذاشته است گفت: یکی از آن روزها یک دوربین مارک کیف به دستم رسید که فیلم 120 در آن قرار میگرفت. به زحمت یک فیلم تاریخ گذشته پیدا کردم و روزی که در منزل یکی از عموها به همراه اقوام مهمان بودیم، تصمیم گرفتم یک تجربه دیگر در عکاسی یعنی حرکت سوژه در زمان نوردهی بالا را تجربه کنم به دو پسر خاله و یکی از پسر عموهایم گفتم یکی ثابت بنشیند، دیگری در جایش تکان بخورد و آخری پس از چند ثانیه نشستن کادر را ترک کند، و در نهایت عکسی که در این نمایشگاه میبینید به وجود آمد.
جلالی افزود: این عکس هیچ وقت جایی ارائه نشد چون ارزش عکاسانه خاصی ندارد و تنها اولین تجربه من در عکاسی از سوژههای متحرک است. اما حالا که نگاهش میکنم حس پیچیده و عجیبی همه ذهنم را به بازی میگیرد. آدمهای درون عکس یعنی همان پسرهای فامیل هم اکنون هر کدام در جایی و وضعیتی هستند که با آن روزشان بسیار فاصله دارند. احساس میکنم عکس بیشتر از هر چیز ذهن و فکر من را در میان یک دایره زمانی ثابت به بند کشیده و هر کدام از سوژهها در جهتی مخالف یکدیگر از من دور شدهاند.