سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاهی که در زمستان سال 1396 از 28 دی تا 6 بهمن از آثار "رحیم نوهسی" در فرهنگسرای نیاوران برپا شد؛ یکی از مهمترین تابلوهای نقاشی رئال را طی ده سال اخیر گرد آورد. تصاویری عینی از واقعیاتی مشهود که در زیر پوسته فرهنگ روستایی و به دور از نظام صنعتی شهر جلوهگر شدند تا بیپیرایهترین زندگی انسانی را به شیوهای غیر آرمانی اما مهیج و جستجوگرایانه به تصویر در آوردند که خود از روحیه مردم گرای هنرمند حکایت داشت. "رحیم نوهسی" متولد 1340 از شاخصترین هنرمندان آکادمیک است که به جنبش هنری رئالیستی قرن نوزدهم تأسی میورزد و با ماهیت واقعگرایانه آثار و کیفیت سیال رنگمایههایش، به ساده زیستی قشر متوسط جامعه، منزلتی نوین بخشیده و لحظهای بلادرنگ از جریان حیات ایشان را در قاب تصویر خود جاودانه میسازد. در عین حال، هنر وی واجد کیفیتی از سبک رمانتیسم قرن نوزدهم بوده و در جهت غناء بخشی به عواطف معنوی انسان و هویتهای قومی و محلی، القاگر لحظات عاطفی بسیاری است که ثبت آنها ولی در این تابلوها تجلیگر وقوع هیچ رویدادی نیست؛ بلکه سوژه خود یک رویداد است که گاه چهره به چهره ما بر اهمیت حضور و ویژگیهای حسیاش تأکید میورزد. این تجربه که رهاوردی از میراث برجای مانده از مکتب کمالالملک و دانش آموختگان آکادمی هنر روسیه و ارامنه به شمار میآید؛ شریان زندگی ساده و فروتنانه انسان را در پرفروغترین رنگها به نمایش میگذارد. رنگمایههایی اما چنان گرم و خیره کننده که گاه از رسالت بیان معانی نهفته در پیچ و خم زندگی بازمانده و هنرمند را بیهیچ دخل و تصرفی در تجربه دیداریاش، صرفاً در بازنمایی واقعگرایانه امر زیبا و شکوه کنش انسانی وا میگذارند.
نیایش آبی ، رنگ و روغن روی بوم، ابعاد 160 ×220
اینکه برخی پرترهها نظیر آنچه که در تابلوی "نیایش آبی" هویدا است، بیهیچ نشانی از راز و رمز درونی و گاه با ژستی عکاسانه، صرفاً به نمودی شئواره بدل شدهاند؛ نشان از این واقعیت دارد که آثار فوق از قلمرو حسانی روزمرگیها پا فراتر نمیگذارند و به وادی هنر خودآیین و کنشگری که نقش دیالکتیکی مؤثر خود را در رویدادهای تاریخی و اجتماعی هر جامعه ایفا میکند؛ دست نمییازند و بیش از این، تأثیر بسیطتری را در ادراک وجودی خود حاصل نمیآورند؛ زیرا وامدار خط مشی هنر آکادمیک هستند که صرفاً کندو کاوی در استحاله مدیوم عکس به نقاشی و الگوبرداری جزء به جزء تصویر از پیش ثبت شده بشمار میآیند. تابلوهایی که بسیاری از آنها اگرچه آکنده به ضربه قلمهای نرم و همنشینی پالتهای رنگی گرم و درخشان با روایتی مستند گونهاند و به نقشمایههایی از زندگی در بطن طبیعت چشمنواز کنایه مییابند؛ لیکن با نادیده انگاشتن نقش مخاطب و قابلیت شهودی مفاهیم باطنی، صرفاً دریچهای را از زاویه نگاه هنرمند در برابر افق دیدگان مخاطب خود میگشایند. در واقع هر یک از تابلوها، معطوف به نگاه تماشاگری هستند که هرگز افکار و احساسات درونی خود را برملاء نمیسازد و نقاشی را به جنبههای ناخوشایند زندگی و یا رویدادهای تاریخی فرو نمیکاهد؛ به طوری که هر یک بسان قابی از یک خاطرهاند که هنرمند با ممارستی چیرهدستانه، به بازنمود عکاسانه آن نائل آمده است. این نوع "تصویرگری غیر نمایشی" از آنروست که وی نظرگیرترین وقایع را به کنار مینهد تا راوی سادهترین حالات رفتاری انسان و حواشی روزمرگیاش باشد که گاه به چشم نمیآیند و مهم جلوه نمیکنند؛ لیکن تجسم بصری آن در دراز مدت با جذابیت ماندگارتری توأم خواهد بود. در این میان عزم نقاش، بازنمایی پلان کوچکی از یک رویداد بزرگتر است که با برداشت لحظهای خود، آن را پیش از این به ثبت رسانده است.
مسافری به سوی خدا، رنگ و روغن روی بوم، ابعاد 220 ×160
در آثار متأخرتر دفعتاً شاهد عدول نسبی هنرمند از سنت رایج و تلفیق مباحث آکادمیک با هنر کولاژ به تقلید ظاهری از جریان هنر مدرنیستی هستیم؛ آنچه که به آثار، ابعادی نوستالژیک بخشیده و آنها را واجد معنا میسازد تا بیننده را در طلب کشف اسرار نهانی تابلو به ژرفترین لایههای ذهنی اثر فرا خواند. لیکن افزودن قطعات مچاله شده روزنامه، آگهی ترحیم و تصاویری از آلبوم شخصی به اثری نظیر "مسافری به سوی خدا" در وهله نخست به اقتضای کسب قابلیت جسمانی و سه بعدی فرمهای حجمی مورد استفاده هنرمند قرار گرفتهاند؛ بیآنکه وی نسبت به الگوی معرفتی هنر مدرنیستی به باوری راسخ دست یابد. در واقع آفرینش هنری وی در خدمت نقاشی آکادمیک و در یک فرایند بصری تزئینی تحقق یافته است؛ آنچه که اصالت نقاشی را نه در محتوا، بلکه در رنگپردازی ماهرانه و فرم ناب و واقعگرایانهاش متصور است و لذا شاخصه هنر مدرنیستی به کفایت در هنر وی مجال بروز نمییابد. به زعم دیگر برای خلق اثری معاصر، نیاز به مؤلفههای میانجی بیشتری است؛ از جمله کیفیت اکسپرسیونیستی و بیانگرای رنگ و نور و فرم و همچنین فاکتورهایی که با تکانهای در ادراک پذیری ما، گفتمانی دیالکتیک را رقم میزنند.
اما به هرجهت وی با تلاشی سختکوشانه مترصد تداومبخشی همان نقاشی رایج رئالیستی آکادمیک با ابعادی از هنر ناتورالیستی است. از اینرو ضمن رعایت قانون تناسبات، اجرای موشکافانه و قدرتمند جزئیات بصری و بکارگیری طیف متنوعی از رنگهای پویا، جلوه منظرهپردازانهای از فعالیت روزمره قشر حاشیهنشین شهری و همچنین شکوه پر غنای طبیعت را بنای شاعرانگی آثاری قرار میدهد که به عنوان یک ژانر مستقل همچنان مورد توجه و اقبال عموم مردم است و میرود تا با پر کردن خلاء سالیان غیبتاش در عرصه نقد هنری، حضوری پر رنگ یابد.