سرویس تجسمی هنرآنلاین: دومین نمایشگاه پژوهشی "از کجا به کجا" با کیوریتوری سروش میلانیزاده در گالری ثالث برپاست. در این نمایشگاه مشقهایی از یعقوب امدادیان، فرامرز پیلارام، ابراهیم حقیقی، واحد خاکدان، بهرام دبیری، ایرج زند، مهدی سحابی، سعید شهلاپور، کوروش شیشهگران، فرشید ملکی، سیدعلی صالحی و حسین علیزاده به نمایش گذاشته شده و مخاطب را با آنچه پیش زمینهای برای خلق اثر هنری توسط این هنرمندان است، آشنا میکند. به مناسبت برگزاری این نمایشگاه گفتوگویی با سروش میلانیزاده داشتیم.
نمایشگاه "از کجا به کجا" چگونه و با چه رویکردی شکل گرفت؟
اولین نمایشگاهی که با موضوع study در تهران برگزار شد، نمایشگاهی بود با نام "جنگل" که سال ۹۲ در گالری زیرزمین دستان توسط محمدرضا شاهرخینژاد و رامتین زاد کیوریت شد و من هم جزء دعوتشدگان برای شرکت در آن نمایشگاه بودم. چند سال بعد از آن احساس کردم در فعالیتهای فرهنگی و هنری تهران جای این جریان خالی است. به همین دلیل تصمیم گرفتم این جریان را به شکلی وسیعتر و کاملتر ادامه دهم و شروع به برنامهریزی کردم. نمایشگاه نخست "از کجا به کجا" را با شناختی که از هنرمندان و پیشینه آنها داشتم، انتخاب و جمعآوری کردم. در آن مجموعه ۲۲ هنرمند حضور داشتند و ترکیبی بود از هنرمندان صاحبنام و پیشکسوت و هنرمندان جوانتری که در آثارشان اهل فکر و اندیشه بودند. مطالعه، تحقیق، پژوهش و جستجو برای رسیدن به یک اثر هنری، برای یک هنرمند بسیار مهم است و هنرمندان آن مجموعه بر این اساس انتخاب شدند.
مسئله جالبی که در آمادهسازی مجموعه اول با آن مواجه شدم، عدم آگاهی اکثر هنرمندان بر ارزشمند بودن study هایشان بود. ما هنرمندان صاحبنامی را داشتیم که تا قبل از آگاهی از این موضوع، study هایشان را هر شب دور میریختند. در واقع از ارزش آنها بیخبر بودند.
نمایشگاه دوم چگونه شکل گرفت و چه تفاوتی با نمایشگاه سال گذشته دارد؟
سال گذشته برای گردآوری نمایشگاه نزدیک به ۴ ماه زمان گذاشتم و کار فشردهای انجام شد که مشکلات و فشارهای بسیار زیادی برای من داشت. قبل از شروع نمایشگاه به همین دلیل، تصمیم گرفتم که دیگر به سراغ چنین کاری نروم، اما بازخوردهای بسیار خوبی که از صاحبنظران، هنرمندان و مخاطبین دیدم نظرم را تغییر داد. در یکسال گذشته تاثیرات آن نمایشگاه را در چندین گالری و نمایشگاه دیدم که حتی در بعضی مواقع سعی کرده بودند، مجموعههای مشابهی را جمعآوری کنند و یا چند نمونه هم دیدم که هنرمند در کنار آثار خود، study هایش را هم نمایش داده است. در حالی که پیش از آن اصلا چنین رویهای وجود نداشت. تمام اینها باعث شد تصمیم بگیرم به این مجموعه به عنوان یک پروژه سالانه نگاه کنم و برای برگزاری نمایشگاه دوم اقدام کنم. در گردآوری نمایشگاه دوم فشارها و سختیها به همان اندازه بود ولی این بار جنس متفاوتی داشت. این بار خیلی از هنرمندان با توجه به نمایشگاه سال گذشته، از این مجموعه شناخت پیدا کرده بودند و با دیدن کاتالوگ نمایشگاه متوجه میشدند که چه اتفاقی قرار است بیفتد. از این نظر کار من راحتتر شده بود، ولی سختی کار این بود که توقع من درباره چیزهایی که میخواستم گردآوردی کنم و در گالری نمایش دهم بیشتر شده بود. تفاوت دیگر این مجموعه با سال گذشته کم شدن تعداد هنرمندان و رسیدن آن به ۱۲ نفر است. با کم شدن تعداد هنرمندان، تمرکزم بر روی هر هنرمند بیشتر شد و سعی کردم اسناد و مدارک بیشتری از آنها نمایش دهم تا سوالهای بیشتری ایجاد کنم. در واقع در این مجموعه به مخاطب نیز اطلاعات بیشتری ارائه شده است.
این اسناد و مدارک بر چه اساسی انتخاب شدند و هدف از نمایش آنها چیست؟
تمام سعی من در ایجاد سوال است و کاملا آگاهانه سعی شده که جواب مشخصی به این سوالها داده نشود. به عنوان مثال اگر study هایی از یک هنرمند در نهایت به خلق یک اثر منجر شده باشد، آن اثر نهایی در این مجموعه نمایش داده نشده است. هدفگذاری این مجموعه بر اساس سوالهایی است که ایجاد میکنم و جنس این سوالها بر اساس هر هنرمند و شرایط احساسی، تکنیکی و البته مدیایی که در آن مشغول به کار است متفاوت است. یکی با دلنوشتههایش، دیگری با اتودها و طراحیهای بیپروایش، هنرمند دیگر با تجربههایی متفاوت با متریالهای مختلف و هر که با سندهایی متفاوت در نمایشگاه حضور دارد. من هنرمندان پیشکسوت مجموعه دوم را سالهاست که میشناسم و از پیشینه آنها مطلع بودم اما سعی کردم مانند یک مخاطب تازهوارد به زندگی آنها ورود کنم و در چند جلسه، گهگاه با ساعتهایی طولانی، آرام آرام با شنیدن حرفهای آنها به آن اتفاقی که باید در مجموعه بیفتد برسم. به هر چیزی که از نظر حسی من را جذب میکرد اعتماد کردم. در واقع خودم را در جایگاه مخاطب قرار دادم و فکر کردم همانقدر که دیدن این چیزها برای من جذاب هست، میتواند برای مخاطب هم جذاب باشد.
اولین مشخصه مجموعهای که اسم کیوریتور را یدک میکشد، دادن آگاهی است. یک مجموعه کیوریت شده باید باعث آگاهی شود و فکر میکنم مجموعههای "از کجا به کجا" این وظیفه را انجام میدهند. مجموعهای که الان روی دیوار میبینید پر از اطلاعات است و به همان نسبت هم پر از علامت سوال و رمز است. در واقع سعی شده هر سوال طرح شده در سوال بعدی جواب داده شود. مخاطب اگر علاقه و پشتکار داشته باشد، این مجموعه مانند یک بازی، وی را وارد مراحل بالاتری خواهد کرد.
تعدادی از هنرمندان این مجموعه در قید حیات نیستند. آثار آنها را چگونه گردآوری کردید؟
مهدی سحابی، ایرج زند و فرامرز پیلارام در میان ما نیستند و آثار آنها با کمک و حمایت خانوادههایشان به مجموعه اضافه شد.
با توجه به اینکه در ایران مقوله study چندان شناخته شده نیست، این موضوع در دنیا چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
مقوله study در غرب کاملا شناخته شده است و به اهمیت آن کاملا واقف هستند و نمایشگاهها و مجموعههای بزرگی برای آن در گالریها و موزهها برگزار میشود. یکی از دغدغههای من در برگزاری این مجموعه، نحوه ارائه اسناد، مدارک، اتودها و مطالعات هنرمندان است. در واقع جنس ارائه و چینش آثار به گونهای است که مخاطبین بعد از دیدن هر اثر، علاوه بر اینکه حس یک اثر تمام شده را نداشته باشند، به با ارزش بودن آن هم یقین پیدا کنند.
تفاوت یادگاری و study چیست و چه چیزهایی میتواند در مقوله study قرار بگیرد؟
معنای لغوی study برابر با مطالعه است و شامل پژوهشها، طرحها، اتودها و تمام آن چیزهایی است که هنرمند انجام میدهد تا به یک اثر یا یک مجموعه اثر برسد. من کمی پا را از این فراتر گذاشتم و با توجه به صحبت با هنرمندان متوجه شدم چیزهای دیگری هم وجود دارد که به همین اندازه مهم هستند. مثلا هنرمند دوره کودکی خود را در جایی زندگی کرده است که تاثیرات زیادی از آنجا گرفته و بعدا این تاثیرات در آثار هنری او دیده میشود. آیا این میتواند study باشد یا که نه؟ به نظر من نمیتواند نباشد! به همین دلیل سعی کردم در این مجموعهها به این موارد توجه ویژه کنم. اینها نشانهها و یادگارهایی از گذشته است که روی ذهن هنرمند حک شده و قطعا به صورت ناخودآگاه روی تولید آثارش نقش داشته و خواهد داشت. این مقوله با لوازم شخصی و یادگاریها خیلی متفاوت است.
چه بازخوردهایی از این نمایشگاه گرفتید و برخورد هنرمندان چگونه بود؟
بازخوردها بسیار خوب و مثبت است. تمام مخاطبین در مهم بودن و تاثیرگزار بودن این مجموعه اتفاقنظر دارند. هنرمندان مهم زیادی علاقه نشان دادهاند که در مجموعههای آتی باشند. به گفته همه این بزرگان، جای خالی چنین مجموعهای در کشورمان خالی بوده است. و این برای من یک نشانه است که مجموعهای که برای آن تلاش میکنم، میتواند قدمی را در اعتلای هنر و فرهنگ ایران بردارد.