سرویس تجسمی هنرآنلاین، نمایشگاه مردم و سرزمین پشمینه پروژهای است که مائورو ویتاله هنرمند ایتالیایی، طی 6 سفری که به ایران داشته اجرا کرده است. او که 5 سال سردبیری مجله "D'Abruzzo" را در کارنامه کاری خود دارد، در این پروژه از عشایر شیراز و فارس در کنار اقوام شمال ایران یعنی تالشیها عکاسی کرده است؛ اما نقطه جذاب کار او مقایسه اقوام عشایر ایران با چوپانان و اقوامی است که در ایتالیا به دنبال چرا گشتها بودهاند. او از باقیمانده آثار اقوام که به گفته ویتاله سالهاست در ایتالیا یکجانشین شدهاند، عکاسی کرده و روند زندگی آنان را با اقوام عشایر ایران به مقایسه گذاشته است. نزدیکی نوع زندگی این افراد در آن سوی دنیا با عشایر ایرانی و البته تفاوتهایی که در سنتها وجود دارد، از جمله نقاط جذاب این نمایشگاه است. به بهانه برگزاری این نمایشگاه جالب که به همت موسسه توسعه هنرهای معاصر و همزمان با پانزدهمین دوره تصویر سال در خانه هنرمندان ایران افتتاح شده است از این هنرمند به همراه گروهش دعوت به عمل آوردیم تا درباره تجربیات این پروژه بگویند. بر همین اساس نیز مائورو ویتاله هنرمند عکاس به همراه همسرش و آنتونیو کرادو، مدیر پروژه و پائولو ریچلی، ایدهپرداز این نمایشگاه در هنرآنلاین حاضر شدند تا با لبخندهای دوستانهشان از شگفتیهای سفر به سرزمین عشایر و فرهنگ ایرانیان صحبت کنند.
اجازه بدهید از این نقطه صحبت را آغاز کنیم که اساساً موضوع ایران و نمایشگاه مردم و سرزمین پشمینه چگونه شکل گرفت و چطور تصمیم گرفتید که بر روی پروژهای در ایران کار کنید؟
مائورو ویتاله: من در نخستین سفری که اتفاقی به ایران داشتم، از عشایر قشقایی فیروزآباد دیدن کردم و پس از آن این ایده یکباره به ذهنم خطور کرد. پس از بازگشت از ایران من درباره مردمان قشقایی با پائولو ریچلی به عنوان ایدهپرداز گروه صحبت کردم و با یکدیگر به تبادل اندیشه پرداختیم. نتیجه صحبتهای ما این شد که میتوانیم پروژهای داشته باشیم که بین عشایر ایران و چوپانان و چرا گشتهای ایتالیایی وجه مشترکی را دنبال کند. بر همین اساس نیز در سفرهای بعدی بیشتر با این گروه از عشایر و فرهنگ آنان آشنا شدیم و حتی یک شب را نیز در چادر عشایر اقامت داشتیم تا توانستیم ایده را پختهتر و کاملتر ارائه کنیم.
بعد از اینکه تصمیم به اجرای این پروژه گرفتید، چه روندی طی شد و چقدر زمان صرف شکل گرفتن این ایده کردید؟
پائولو ریچلی: ایده این نمایشگاه در اولین سفر من به ایران یعنی در می سال 2015 شکل گرفت که در آن من به همراه عکاس و مدیر پروژه به ایران آمدیم و از شمال ایران بازدید کردیم و ساکنان تالش را از نزدیک دیدیم. این سفر ده روز به طول انجامید اما وقتی به ایتالیا برگشتم بر روی این ایده تمرکز کردم تا اینکه شکل کنونی آن تولید شد. به همین خاطر میتوان گفت که جرقه این نمایشگاه در ایران شکل گرفت اما در ایتالیا ایده پخته شد. البته باید بگویم که این پروژه صرفاً عکاسی نبوده و ما برای نمایشگاه اصلی که در ایتالیا به نمایش گذاشتیم، علاوه بر عکس برخی از ادوات و ابزار فعالیت عشایر ایران را ارائه کردیم. با توجه به اینکه چرا گشتهای ایتالیایی مدتهاست که یکجانشین شدهاند، ادوات و ابزار آنها در موزه به نمایش گذاشته میشود و ما برای این نمایشگاه با همکاری موزه این ادوات را در کنار ابزارهای عشایر ایران به نمایش گذاشتیم که نوعی مقایسه و شکل جذاب فرهنگی به نمایشگاه در کنار عکسها بخشید. در این نمایشگاه که تیرماه سال گذشته در پسکارا اجرا شد، با استفاده از فرشهای قشقایی مسیری ایجاد کردیم که نمایانگر فضای سر سبزی است که در چراگاهها وجود دارد.
چه میزان زمان برای عکاسی هر کدام از مناطق ایران و ایتالیا صرف کردید؟
مائورو ویتاله: این پروژه و عکاسی آن در ایران طی 6 تور و در مدت 5 سال به صورت متوالی و پیاپی انجام شد. در مورد عکسهای ایتالیا با وجود اینکه بخش مهمی از کارها را قبلاً عکاسی کرده بودیم و در آرشیو داشتیم اما باز هم کار عکاسی را همزمان با پروژه ایران اجرا کردیم و از اقوام چراگشت در ایتالیا نیز عکاسی کردیم؛ البته ما صرفاً از عشایر ایران عکاسی نکردیم و در مسیر از هر موضوع دیگری نیز عکس گرفتیم و در آرشیو نگهداری کردیم. در مورد چراگشتهای ایتالیایی باید بگویم که امروز دیگر چراگشتهایی ایتالیایی وجود ندارند و سالهاست که یکجانشین شدهاند و به نوعی از بین رفتهاند اما ما مسیر تاریخی و همیشگی آنها را دنبال کردیم و از آثار باقی مانده در آن چراگشتهای عکاسی کردیم.
عشایر در فرهنگ ما ایرانیان بسیار اصیل هستند و به عنوان بخشی از سنتهای در حال انقراض ما دیده میشوند. نوع ارتباط برقرار کردن با عشایر برای شما چگونه بود و آیا سختی خاصی در این مسیر داشتید؟
پائولو ریچلی: تنها مشکل ما باز هم تأکید میکنم تنها مشکل ما در ایران زبان بود. زیرا ما در ایران با چشم، لبخند و صورت افراد به راحتی ارتباط برقرار کردیم؛ البته این برای ما بسیار مهم است که بتوانیم ارتباطی فرا زبانی برقرار کنیم اما همانطور که میدانید اگر شما بخواهید چیز بیشتری از زندگی و داستان مردم بدانید، نیازمند زبان هستید و اینجا بود که مشکل جلوه میکرد؛ زیرا ما نیازمند مترجم بودیم. البته به جرئت میتوانم بگویم که نوع زندگی مردم در ایران برای من بسیار جذاب بود. نوع طبیعت، هنر و هنرمندان ایران بسیار جذاب هستند اما از همه اینها برای من جالبتر خود مردم ایران و زبان بدن آنهاست که عمیقاً سرشار از مهربانی است.
مائورو ویتاله: برای من بهترین بخش این سفر بوشهر بود.
چه چیز در سبک زندگی مردم ایران برای شما جذاب است؟ نکته متفاوتی که شما در زندگی ایرانیان دیدهاید، چه بوده است؟
مائورو ویتاله: زندگی مردم ایران و نوع ارتباطات آنان بسیار متفاوت از مردم اروپاست. ما در اروپا اغلب فکر میکنیم که مردم ایران بسیار فکر بسته و منجمدی دارند، این در حالی است که وقتی به ایران میآییم کاملاً چیز متفاوتی میبینیم و نوع دیدگاه و نگاه باز این مردم برای ما بسیار جذاب است. ما مدام در اروپا میشنویم که ایرانیان خطرناکاند درحالیکه خونگرمی و مهماننوازی مردم ایران با این تفکر فاصله بسیار زیادی دارد.
شما مدت زمان زیادی مشغول عکاسی از عشایر ایران بودهاید که هنوز در آنجا رسومات و سنتها پررنگ است، چقدر توانستید این بخش را در آثار خود نشان دهید؟
مائورو ویتاله: مذهب در زندگی مردم ایران بسیار عنصر مهمی است که به صورت واضح در سبک زندگی آنان دیده میشود. زندگی چوپانان و عشایر در بالای کوهها کاملاً شکلی اجتماعی دارد که برای شخص من جذاب بود.
پائولو ریچلی: در ایتالیا دوران عشایر و چراگشتهای تمام شده و دیگر کسی در این شکل از زندگی باقی نمانده است. ضمن اینکه در گذشته این اقوام نیز تنها مردان بودند که مهاجرت میکردند و زنان همواره در انتظار پایان کوچ و بازگشت مردان خود میماندند. به این معنا که خانواده در کنار یکدیگر کوچ نمیکردند و شکل اجرای آن اجتماعی نبود. این در حالی است که ما در ایران میبینیم که تمام خانواده شامل زن، مرد و فرزندان کنار یکدیگر کوچ میکنند و این بسیار جذاب است.
شما نمایشگاهی نیز از این عکسها به همراه ادوات در پسکارا ایتالیا داشتید، چه بازخوردی از این آثار در ایتالیا دریافت کردید؟
مائور ویتاله: احترامی که عشایر و چوپانان نسبت به طبیعت داشتهاند، برای مخاطبان ما بسیار جذاب بود. اینکه مردم عشایر خود را بخشی از طبیعت میدانند و نه بالاتر از آن، نکته اصلی این نمایشگاه است. وجه اشتراک عشایر ایرانی با چوپانان و چراگشتهایی ایتالیایی و نوع نگاهی که به طبیعت دارند، برای مخاطبان ما بسیار جذاب بوده است.
تأکید شما در اغلب آثار بر روی پرتره و چهره افراد است. با توجه به اینکه شما از یک نوع زندگی اجتماعی عکاسی میکنید، دلیل این امر چیست؟
مائورو ویتاله: پرتره برای من بسیار ارزشمند است زیرا تمام احساسات و درونیات افراد را میتوان در چهره آنها دید. در واقع با چهره و پرتره افراد میتوان نوع فرهنگ و سبک زندگی آنان را به تصویر کشید.
قبلاً اشاره کردید که در کشورهایی چون رومانی و هند نیز عکاسی کردهاید، چقدر بین این کشورها و ایران تفاوت دیدید؟
مائورو ویتاله: من قبلاً هم گفتهام که سفرهایی به مراکش، رومانی و هند داشتهام و از این کشورها دیدن کردهام اما در مورد ایران من به دیدن مردم آن آمدهام و این ملت را جدا از جغرافیای آن ملاقات کردم زیرا مردم برای من مرکزیت این پروژه بودهاند و این تفاوت عمده این نمایشگاه با دیگر کارهای من بوده است.
گفتهاید که قرار است بر روی زندگی ترکمنهای ایران نیز پروژه عکاسی داشته باشید، آیا اجرای این ایده قطعی شده است؟
مائورو ویتاله: بسیار علاقهمند از اقوام ترکمن عکاسی کنم اما به دلیل محدودیتهای زمانی که در این سفر داشتهام امیدوارم که زمانی را بتوانم برای آن برنامهریزی کنم البته در این راستا تمام تلاش خود را به کار میبندیم تا این پروژه را اجرا کنیم و برای آن لحظهشماری میکنم.
ما نزدیک به سال نو شمسی در ایران هستیم و به زودی مراسم نوروز را که با بهار همزمان است، خواهیم داشت. اگر قرار باشد ایران و رسومات آن را توصیف کنید، چه جملهای را مناسب میدانید؟
مائورو ویتاله: از نظر من ایرانیان رفتاری بسیار دوستانه و خوب دارند.
پائولو ریچلی: مهماننوازی ایرانیان برای من بسیار جذاب است.
آنتونیو کرادو: ایرانیان بسیار احساسی و دوستداشتنی هستند.