سرویس تجسمی هنرآنلاین: به دیدن آثار علیاکبر صادقی در موزه هنرهای معاصر بروید اما مراقب دو اشتباه مهم باشید. اول این که از آثار علی اکبر صادقی هنرمند دیدن کنید و نه علی اکبر صادقی نقاش. دوم این که صادقی را به عادت معلمان هنر، به تخته سورئالیستها سنجاق نکنید.
تسلط علی اکبر صادقی به اجرای نقاشی تابلوها و توان او در ارائهای شایسته و فاخر، غیرقابل انکار است. تسلطی توام با هوشمندی. چه هوشمندی برخواسته از هوشیاری و تفکر و چه آنچه در زیر عنوان "هوش نقاشی" قابل بحث است. این هوش نقاشی چیزی است بیشتر و فراتر از جنس هوش و ضریب هوشی و قدرت مغز. همانطور که در اولین ایستگاه نمایشگاه، جایی که مانیتور چهره و حرکات متنوع صادقی را در نمای بسته نمایش میدهد؛ به صراحت هوش بدنی این هنرمند تایید میشود.
تنوع کاری این هنرمند در حوزههای مختلف اعم از تصویرسازی کتاب، پرده سازی، نقاشی (از قابهای بزرگ و پرظرائف رنگ روغن و دیواری تا آبرنگهای کارت پستالی و آذین نگاری تخت و آینه)، چیدمان، فیلم و انیمیشن، ادبیات و... نشان از دغدغههای هنری و فکری میدهد که اصلاً قابل مقایسه با اجبار شغلی نقاشی نیست. علی اکبر صادقی نشان میدهد که از سر اجبار نقاشی نمیکند، بلکه به دنبال زبانی برای گفتگوی هنرمندانه است و در این زبان؛ چندین حق انتخاب دارد. بنابراین عنوان محدود کننده "نقاش" کوتاهی در درک دنیای هنرمندانه اوست که از مشغله ساده نقاشی و تعهد برای حفظ این عنوان فراتر میرود. در مقابل هر تابلو صادقی میتوان این سئوال را پرسید که چرا این اثر نقاشی شده و انیمیشن نیست؟ چرا این اثر مجسمه است و هنرمند آن را نقاشی نکرده است؟ روی صندلیهای نقاشی که پردههایش گاهی تند و درخشان و پرجلاست و گاهی انباشته از رنگهای خاکستری و بی رنگی، به راحتی نمیشود نشست و تکیه داد.
علی اکبر صاداقی نه مارکس ارنست و رنه ماگریت است، نه خوان میرو و نه حتی سالوادور دالی؛ علیاکبر صادقی، علی اکبر صادقی است. سورئالیسم را در فارسی "فراواقعگرایی" و یا به عبارتی گویاتر؛ "وهمگرایی" ترجمه کردهاند که از پی دادائیسم ظهور کرد. بن مایه فکری سورئالیستها بر اصالت وهم و رویا و تداعی آزاد در ضمیر ناهوشیار در مقابل عالم ملموس و مادی خارجی استوار است که البته به میزان قابل توجهی از نظریات روانشناسی فروید تاثیر میگیرد. نظریهای که واپسزدگی و سرکوب روان، نقشی جدی در تفسیرهای علمی روانشناسی دارد. سورئالیستها در مقابل عصیان زیبائی گریز دادائیستها میایستند و در عین حال از قراردادهای مرسوم گریزانند. نقاشیهای سورئالیستی اغلب حالات خواب و بیداری و نیمه هوشیاری یا داروزدگی را تداعی میکند. به همین دلیل ساده تمایلی خاص به آشفتگی و اعوجاج نقشها دارند که در آثاری مثل نقاشیهای دالی کاملاً محسوس است. با این تعاریف انتساب مطلق و بیتوضیح "سورئال" به آثار نقاشی علی اکبر صادقی کمی سادهانگاری محسوب میشود. نقاشیهایی که نه تنها ارتباطی با وهم رویایی ندارد، بلکه برخلاف رویکرد سورئالیستها به شدت مبتنی به منطقی قابل درک و سمبولیک است.
نمادگرایی در این آثار نشانهای صریح در اصالت جهان بینی به جای جهانگریزی است. سیب، شمشیر، زخم، کلاهخود، نیزه، نقشهای اقتباسی از آثار جاودانه تاریخ هنر، خودنگاری و... همه نمادهایی هستند که از متن جامعه انتخاب میشوند و معنای دوباره و تازه پیدا میکنند. نمادها و مضامینی که گاه چنان اعتراضی و پرانرژی است که نمیتواند نسبت همسویی با واپسزدگی داشته باشد. این انتخاب و شیوه بیانی؛ قاعدتاً نقطه مقابل انفعال سورئالیستی در پذیرش جذبههای خواب و وهم و رویاست. شاید چیدمان عناصری از آثار با عادت طبیعی و وضعیت واقعی تفاوت داشته باشد، اما به روشنی چیدمان آنها از نوعی تلاش فکری منطقی سرچشمه میگیرد. نقاشیها نه مهآلود است و نه وهم انگیز. نه رویای لطیف و خوابهای آشفته است و نه از جنس فانتزیهای عروسکی و هالیوودی. همانطور که با زره پوش کردن و گذاشتن سبیل روی چهره مونالیزا؛ نشانهای از قصد ورود به حوزه کاریکاتور به چشم نمیخورد. حالت و نگاه توصیفی و هیجانی سورئالیسم در آثار صادقی به روایاتی قابل تأمل و تفسیرپذیر تبدیل شدهاند. بنابراین اگرچه این نقاشیها از متن واقعیت جدا میشوند، اما الزاماً متعلق به پرونده فرا واقعگرایی پندارمحور نیستند. به این مشخصات، وقتی حکایات فولکوریک و تاریخی، تجربههای هنری آرکائیک و اسطورهای، طعم نو شدهای از نگارگری و نقاشی قهوهخانهای، عناصر آشنای فرهنگ بوی و... هم اضافه میشود؛ میتوان اشاراتی هم از جنس پست مدرنیسم پیدا کرد. یا در بعضی از پس زمینهها ردی از یک نئوامپرسیونیست که البته حوصلهاش هنوز از نقاشی کردن سر نرفته است.
حجم آثار هنری صادقی قابل باور نیست. چطور یک هنرمند در طول زندگی خود، در کنار فراز و فرودهای روزگار و درونیات خود، فرصت خلق این همه اثر و با این همه تنوع دارد؟ کمیت و کیفیت، هیچ کدام نتوانسته بر دیگری غلبه کند. نمایشگاه مروری بر آثار و زندگی علی اکبر صادقی در موزه هنرهای معاصر تهران را باید مکرر و به دقت دید. هنرمندی که هنرش را ـ بیشتر از هر پسند تجاری زودیاب و آفرینهای پرهیاهوی چکشها ـ دوست دارد و به جای تکرار آنچه مقبول میپندارد و میپندارند، هنوز جستجوگر است.