به گزارش هنرآنلاین، نشست "معرفی روشهای تدریس عکاسی در دانشگاه دورتموند و دانشگاه هنر تهران"با حضور محمد مترجم زاده و مهدی مقیم نژاد عصر روز در پنجمین روز ششمین همایش 10 روز با عکاسان یکشنبه 19 آذرماه در سالن شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد مترجمزاده، مدیر گروه عکاسی دانشگاه هنر تهران از شروع همکاری با دانشگاه دورتموند آلمان خبر داد و دراینباره گفت: دانشگاه دورتموند آلمان از جمله مراکز آموزشی است که از سال 1971 فعال است. دانشگاه هنر تهران نیز از سال 94 همکاری مشترک با این مرکز را در دستور کار خود قرار داد لذا این همکاری فرهنگی تحت نظر و حمایت فرهنگی موسسه DAAD آغاز شد.
او ادامه داد: پس از انجام مذاکرات متعدد، تفاهمنامه سهسالهای با این مرکز پیشبینی شد که 2 فاز آن به مرحله اجرا رسیده است. در قالب این همکاری گروهی از نمایندگان این دانشگاه از انجمنهای عکاسی ایران بازدید کردند و متعاقب آن کارگاههای آموزشی نیز تحت عنوان دانشگاه دورتموند در تهران برگزار شد.
مدرس دانشگاه هنر در خصوص فازهای تعریف شده برای همکاری با دانشگاه دورتموند، اظهار کرد: در مراحل بعدی این همکاریها بازدید متقابلی از سوی نمایندگان ایرانی از دانشگاه دورتموند صورت گرفت ضمن اینکه پروژهای نیز تحت عنوان "گفتمان برتر آموزش عالی با جهان اسلام" نیز در این پروسه تعریف شد.
مترجمزاده در ادامه این جلسه به بررسی ویژگیهای آموزشی دانشگاه دورتموند آلمان پرداخت و دراینباره گفت: به لحاظ فضای آموزشی نمیتوان گفت که دانشگاه دورتموند تفاوت جدی و عمدهای با فضای امروز ما در ایران دارد اما قطعاً در زمینه امکانات چنین تفاوتی کاملاًقابل توجه است به عنوان مثال در بخش استودیوی این دانشگاه شاهد 8 فضای تخصصی بودیم که با تمام امکانات و تجهیزات در اختیار دانشگاه قرار داشت.
او شیوههای آموزشی در این دانشگاه را نیز نکته مورد توجه خواند و تصریح کرد: در این دانشگاه برای دانشجویان پروژههایی با یک الگو مشخص میشود. به عنوان مثال دانشجویان باید در این پروژه برای یک مجله خاص عکاسی کنند لذا آنان به نحوی مجبور به تبعیت از قوانین مجله مورد نظر میشوند. در بخش دیگری از آموزش این دانشگاه شاهد این بودیم که عموماً دانشجویان به کار گروهی با یکدیگر میپردازند به این معنا که یک دانشجوی عکاسی در کنار یک طراح و نویسنده قرار میگیرد تا هر کدام اجرای بخشی را بر عهده داشته باشند.
مدرس دانشگاه هنر تهران تلاش دانشجویان و استادان برای مکتوب کردن فعالیتهای اجرایی شده را قابل توجه دانست و گفت: در این دانشگاه عموماًاستادان، ماحصل فعالیتهای خود را تبدیل به کتاب میکنند اما شکل اجرای این کتابها شبیه به ایران در تیراژ گسترده و یا جلدهای نفیس آنچنانی نیست البته نظیر این موضوع نیز برای ماحصل کار دانشجویان به صورت گروهی انجام میشود به این معنا که دو صفحه از یک کتاب به هر دانشجو تخصیص داده میشود تا بتوانند کار خود را در آن به نمایش بگذارد.
مهدی مقیم نژاد، دیگر مدرس دانشگاه هنر تهران نیز در ادامه این نشست بر لزوم بررسی تفاوتها در راستای بهبود روند تدریس تأکید کرد و گفت: همه ما باید برای دستیابی به یک مفهوم بهتر در راستای این بحث، پیشزمینههای ذهنی را کمرنگ کنیم زیرا در اغلب موارد این پیشزمینهها روی دریافت بخشهای مختلفی از واقعیتهاتأثیرگذار هستند.
او ادامه داد: نتیجه بررسی شرح دروس دانشگاه هنر و دورتموند این مساله را به صورت بدیهی نشان میدهد که آنها حوزه عکاسی را کاملاً کاربردی تعریف میکنند و برخلاف ایران عکاسی را زیرمجموعه هنرهای تجسمی قرار نمیدهند زیرا این رشته به خودی خود کاری مستقل و کاربردی برای آنان به شمار میرود.
این مدرس دانشگاه هنر تأکید کرد: کاربردی بودن مبانی دروس عکاسی در دانشگاه دورتموند مسیر متفاوتی از دانشگاه تهران دارد زیرا ما در این سو بیشتر بر مسائل نظری تأکید داریم اما از سوی دیگر اگر به جزئیات مساله توجه کنیم متوجه میشویم که ما در بدو شروع آموزش تکنیکال تر برخورد میکنیم در حالیکه آنها بیشتر در مباحث ماهیت شناسی وارد میشوند.
مقیم نژاد افزود: در مبانی آموزشی این دانشگاه روند تکاملی دروس کاملاً مشخص است به همین خاطر برخی از دروس که کاملاً تکنیکی نیز هستند در چندین واحد و ترم عرضه میشوند ضمن اینکه جنبه تعاملی متن و عکس نیز در این کشور بسیار قابل توجه است.
او تصریح کرد: در این کشور تعامل بسیار خوبی بین عکاسی و روزنامهنگاری یا بخشهای گرافیکی وجود دارد به این معنا که عموماً عکس نیز به مثابه متن کاملاً دیده میشود.
مترجمزاده در ادامه این جلسه ضمن تائیدصحبتهایمقیم نژاد، تفاوت ساختاری موجود بین آموزش در تهران و دورتموند را مشخص خواند و گفت: نوعی تفاوت ماهیتی در این دو حوزه وجود دارد اما با اندکی تغییر ما میتوانیم که جهت این آموزشها را به سمت کاربردیتر شدن سوق دهیم به این معنا که مطرح کردن تکنیک و ضرورت پرداختن به آن را بیشتر مدنظر قرار دهیم.
او تأکید کرد: بدیهی است که تکرار در مباحث نظری و تکنیکی برای آموزش عکاسی یک نیاز است البته نباید فراموش کرد که شباهتهای موجود و حتی برتری آموزشی نیز در حوزه دروس دانشگاه تهران کم نیست اما بدیهی است که باید به سمت و سوی بهتری برای این رشته حرکت کنیم.
رونمایی از 2 کتاب عکس "خشت و آفتاب" و "از خاک تا خیال"
رونمایی از دو کتاب تازه نشر سیب سرخ و تحلیل فصلنامه عکاسیدر نشست پنجمین روز برنامه 10 روز با عکاسان برگزار شد. در ابتدای این نشست، فرزاد هاشمی، عکاس، روند انتشار فصلنامه عکاسی را اتفاق مثبتی خواند.
او ضمن ابراز امیدواری برای ادامه مسیر چاپ این نشریه به طرح پرسشی در خصوص بخش اقتصادی این فصلنامه پرداخت و گفت: در شرایطی که بسیاری از نشریات عکس دچار مشکلات عدیده شدهاند و به نحوی پایانیافتهاند، آیا فصلنامه عکاسی برای شما بُعد اقتصادی در بردارد؟
سیوا شهباز، سردبیر فصلنامه عکاسی در پاسخ به این سؤال گفت: زمانی که فصلنامه عکاسی کار خود را آغاز کرد، دیگر نشریات تخصصی این عرصه نظیر مجله عکس و عکاسی خلاق به مرحلهای رسیده بودند که عملاً متوقف شدند زیرا همه میدانیم که امروزه کار کردن در زمینه انتشار توجیه اقتصادی چندانی ندارد.
او ادامه داد: ما در مسیر شروع فصلنامه عکاسی سعی کردیم که بیش از نگاه اقتصادی، مسئله پژوهش را مد نظر قرار دهیم به این معنا که قصد اصلی ما تولید یک نشریه صرف نبود بلکه میخواستیم اثری در قالب کتاب منتشر کنیم که جایگاه مشخصی در این عرصه به دست آورد. شاید به همین خاطر از شماره نخست استقبال بسیار خوبی از این نشریه صورت گرفت به نحوی که نسخه 1 تا 3 این فصلنامه به سرعت تمام شد و حتی درخواستهایی مبنی بر چاپ مجدد دریافت کردیم.
مدیر مسئول نشریه عکاسی درباره موضوعی که سبب اقبال عمومی به این نشریه شده است، گفت: جدای از مسئله پژوهش که جزمحوریتهای جدی کار بود، ما سعی کردیم که گرافیک متفاوتی را اعمال کنیم تا نشریه ظاهر موجهتری داشته باشد لذا به جای کاغذ معمولی از گلاسه و مرکب خوب استفاده کردیم. علاوه بر این مطالب، استفاده از افراد صاحب نام و اندیشمند نیز در محبوبیت نشریه مؤثر بود ضمن اینکه ما سعی کردیم از دانشجویان و افراد جوان و خلاق نیز در بدنه فصلنامه عکاسی استفاده کنیم.
شهباز افزود: توجه به رخدادهای روز دنیا نیز از دیگر سیاستهایی بود که ما در فصلنامه عکاسی همواره دنبال کردیم.
در ادامه این جلسه فرزاد ناظمزاده، هنرمند عکاس در خصوص رونمایی از دو کتاب اخیر خود در این جلسه گفت: همواره سعی کردهام که در کارهایم سبک و سیاق واقعگرایانه را در کنار نگاه شخصی اعمال کنم لذا میتوان گفت که آثار این دو کتاب انتزاعی نیستند و بیشتر بیانگر موقعیت محل هستند.
او در خصوص چاپ دو کتاب اخیر خود توضیح داد و گفت: منطقه ندوشن یزد سوژه اصلی عکسهای این کتاب است زیرا به نظر من بخش مهمی از تاریخ، جغرافیا و تاریخ کشور ما هنوز از نگاه عکس و هنرمندان این حوزه مغفول مانده است.
در پایان این نشست از دو کتاب "خشت و آفتاب" و "از خاک تا خیال" اثر فرزاد ناظم زاده رونمایی شد.
چالشهای پیش روی پایاننامه های عکاسی بررسی شد
نشست "بررسی پایاننامههای کارشناسی ارشد عکاسی در ایران" با حضور حسین چنعانی و محمد مهدی رحیمیان در ادامه برنامه های پنجمین روز ششمین همایش خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست چنعانی، عکاس و پژوهشگر به رشد کمی در مقطع کارشناسی ارشد اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد که در یک دوره تاریخی نیاز به مقطع کارشناسی ارشد در جامعه احساس شد چرا که حضور عکاسان طی سالهای پس از جنگ در کشور پررنگتر شد ضمن اینکه شیوههای عکاسی نیز در حال تغییر بود به همین خاطر جامعه نیاز به پژوهشگر و استاد در حوزه دانشگاه را بیشتر احساس میکرد.
این پژوهشگر در ادامه این بحث بر لزوم رشد کیفی مقطع کارشناسی ارشد تأکید کرد و افزود: سؤال اصلی اینجاست همزمان با رشد کمی در مقطع کارشناسی ارشد، آیا شاهد رشد کیفی این مقطع نیز بودهایم؟ سؤال دیگر این است که این مسئله باید از جانب چه بخشی مورد بررسی قرار گیرد و آیا صرفاً پاسخ دانشجویان یا استادان در این بخش کافی است؟
در ادامه این بحث رحیمیان، عکاس و مدرس دانشگاه پردیس هنرهای زیبا بر تغییرات اساسی بستر اجتماعی ایران طی دهه ابتدای پس از انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در آن دوران که جنگ به پایان رسیده و دولت سازندگی در حال فعالیت بود، نقش عکاسی بیشتر دیده شد زیرا مراکز مختلف به نمایشگاههای عکاسی تخصیص داده شد و مسابقات مختلفی برگزار شد به همین خاطر میتوان گفت که فضای عکاسی رو به رشد حرکت کرد.
رحیمیاناز محدودیت موضوعات انتخابی دانشجویان ارشد برای ارائه پایان نامه انتقاد کرد و افزود: دانشگاه باید تعریف درستی از مقوله پایان نامه داشته باشند ضمن اینکه یقیناً یک بانک اطلاعاتی مناسب نیز در این بخش ضروری است زیرا قرار گرفتن این آثار در آرشیو به معنای هدر رفتن زحمات دانشجوست لذا لازم است که برای چاپ این پایاننامهها به صورت مقاله یا کتاب پس از داوری و ویرایش اقدام کرد.
رحیمیان افزایش کمی تعداد دانشجویان مقطع کارشناسی را دلیل حذف پایان نامه از این دوره خواند و گفت: با توجه به تعداد بالای دانشجویان مقطع کارشناسی و کمبود موضوع پایان نامه، این بخش از کارشناسی حذف شد اما در عوض این گروه به سمت انجام دادن پروژههای عملی سوق داده شدند اما از سوی دیگر پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد جدیتر گرفته شد.
او تأثیرپذیری دانشجو از استادان را یکی از مسائلی خواند که گاهی بر کیفیت اثر تأثیر نامطلوب دارد.
این مدرس دانشگاه پردیس هنرهای زیبا تأکید کرد: یکی از دلایل سوگیری دانشجویان برای انتخاب پایاننامههاتأثیر استادان بر عملکرد و گرایش آنهاست.
چنعانی نیز ضمن تائیدصحبتهای دکتر رحیمیان گفت: متأسفانهجهتگیری موضوعات پایاننامههاعموماً به استادان محدود میشود ضمن اینکه ما در این زمینه فقر گستردهای در منابع و صدالبته دانش برخی از استادان داریم.
او افزود: نبود بایگانی مناسب برای آثار دانشجویان سبب شده که عملاً بازخوردی که شایسته پایاننامه برخی از دانشجویان است، دیده نشود.
رحیمیان نیز در ادامه این جلسه بر لزوم تشویق دانشجویان به انتخاب موضوعات گستردهترتأکید کرد و گفت: محدودیت دانش استادان امروزه معضل بزرگی در حوزه پایاننامهها شده است زیرا یا استاد باید در حوزه دانش خود به دانشجو پیشنهاد پایاننامه بدهد که خود سبب محدودیت موضوعی و مشکلی که امروز داریم میشود و یا اینکه باید خود پا به پای دانشجو این مسیر را طی کند و بیاموزد که البته این بخش نیز خالی از اشکال نیست.
او بر لزوم حمایت نهادها از بخش پژوهش تأکید کرد و افزود: متأسفانه ما هنوز نهاد مشخصی برای حمایت از پژوهشهایی که درد دل دانشگاهها انجام میشود نداریم به همین خاطر اغلب پایاننامههای خوب به صورت نطفه باقی میمانند.
در ادامه این جلسه پرسشهای متعددی از سوی حاضران در جلسه که عموماً دانشجویان رشته عکاسی بودند مطرح شد که استادان حاضر در جلسه به آنها پاسخ دادند.
عکس تبلیغاتی اندیشه محور شده است
در پنجمین روز از همایش «ده روز با عکاسان» داریوش کیانی پیرامون مسئله «رابطه ایده پردازی با محل ارائه عکس تبلیغاتی» کارگاهی را برگزار کرد.
او در این کارگاه گفت: ما امروز کمی در دادن اطلاعات تصویری به جامعه هدف خود خساست می کنیم. این اطلاعات تصویری باید به گونه ای باشد که برای مخاطب آشنا باشد.
کیانی گفت: این که ما بتوانیم یک عکس را از شکل معمولی آن در بیاوریم یک قدم رو به جلوست این که بدانیم یک تصویر تبلیغاتی را از یک شکل ساده خارج کرده ایم اتفاق مهمی است.
او در ادامه بر اهمیت جامعه هدف عکس تبلیغاتی تاکید کرد و گفت: یکی از مواردی که در عکاسی تبلیغاتی بسیار شایع است این است که عکاسان نسبت به جامعه هدف خود اطلاعات مشخصی ندارند. در عکاسی تبلیغاتی عکاس باید سعی کند عکسش با کیفیت باشد، صحنه پردازی و نور مشخصی داشته باشد و از اقلامی عکاسی کند که دیده شدن آن برای مشتری یا مخاطب مفیدتر است. امروز متاسفانه در بیشتر عکس های تبلیغاتی جذابیت بصری کمتری وجود دارد چرا که کارفرما یک نگاه مشخصی بر کار اعمال می کند و یک عکاس باید بتواند نگاه خودش را به کارفرما منتقل و او را نسبت کارش قانع کند.
این مدرس عکاسی گفت: در محیط های صنعتی هر پروژه ای که تعریف می شود کارفرماست که تعیین می کند چه محصولی برای او اهمیت دارد. متناسب با این یک عکاس باید برنامه ریزی کند که چه جور نیازهای تصویری وجود دارد تا بتواند در روند کار مسیر مشخصی داشته باشد. شاید ذهنیت یک کارفرما درباره یک عکس تبلیغاتی این گونه نباشد.
کیانی اظهار داشت: عکس تبلیغاتی را از قدیم به تهی بودن از اندیشه محکوم می کردند. ما تلاش کردیم تا با گسترش منابع اطلاعاتی فراوان این شرایط را تغییر دهیم و امروز کمتر کسی است که به اندیشه محور بودن عکس تبلیغاتی فکر نکند زمانی که از مسیرها و موانع سختی عبور کرده است.
کشف فضاهای شخصی در دل سوژه های شخصی
مجید حجتی عکاس اصفهان در نشست «نگاه شخصی» از تجربیات خود در ثبت مجموعه «سکوت آباد» گفت.
او در ابتدای این نشست گفت: من به صورت آماتور تا سال 84 برای خودم عکاسی می کردم. سال 84 یک دوربین آنالوگ حرفه ای گرفتم و عکاسی را ادامه دادم تا سال 87 که به صورت اتفاقی وارد عکاسی خبری شدم و به عنوان منبع درآمد، شغل و تفریح آن را انتخاب کردم.
این عکاس اصفهانی با نمایش مجموعه سکوت آباد خود گفت: این مجموعه از سال 90 در ذهن من شکل گرفته است و علاقه خودم در ترسیم برخی منظره ها و فضاهای شهری را به واسطه رویکردی از عکاسی خبری، البته نه عکاسی خبری صرف ثبت کردم. فضاهایی که در نگاه نخست ربطی به عکاسی خبری ندارند اما فضاهایی هستند که جز با این نگاه نمی توان آن را ثبت کرد.
حجتی گفت: سعی کرده ام در این فضاهایی که به عقیده خودم شکلی خبری داشتند آن چه را که با روحیه و نگاهم سازگار است مشاهده کنم. اعتقاد دارم که در حال تجربه کردن هستم.
او گفت:عکاسی نقطه پایان نیست که بگوییم تمام شده است.من برای ثبت این مجموعه هنوز درگیرم و دنبال فضاهای مورد نظر خودم میگردم.این مجموعه صرفا در اصفهان عکاسی نشده است و نزدیک به هفت یا هشت استان را من عکاسی کرده ام.
او سپس مجموعه عکس «دوران» را به نمایش در آورد. او هم چنین مجموعه مردان زیرزمینی خود را که مربوط به کارگران معدن است به نمایش درآورد و گفت: ترکیب بندی های من مخاطب را به فضاهایی خاص می برد. شاید در نگاه اول این عکس ها جذاب نباشند اما یک اتفاق ثانویه ای در این عکس ها رخ می دهد که نیاز به نگاه عمیق تری دارد.
عکاسی با اندیشه های فرهنگی و تاریخی
آرمین امیریان مجموعه «ائتلاف» خود را برای مخاطبان در بخش نگاه شخصی پنجمین روز 10 روز با عکاسان به نمایش در آورد.
او پس از آن با ارائه عکس های اولیه خود که از مجموعه های مختلفی گردآوری شده بودند گفت: مسئله اصلی من در عکاسی تاریخ و فرهنگ به خصوص تاریخ معاصر ایران است. مثلا پیرامون این سوال که مشروطیت از کجا شکل گرفته است به خانه مشروطیت در اصفهان رفتم و در جستجوهای خود به تصویرهایی که خودم می خواستم رسیدم. تلاش کردم در مجموعه «سراپرده» از ریشه های تاریخی که در بک گراندم وجود داشت وام گرفتم و استفاده کردم.
او گفت:برای من اصلا مهم نیست که عکس های من فتومونتاژ است یا چه من سعی می کنم مفهوم مورد نظرم را از طریق عکاسی ارائه کنم به گونه ای که عکاسی زبان من باشد. اگر این سوژه های تاریخی را انتخاب می کنم به آن دلیل است که به عنوان یک انسان در شرایط وطنی هنرمعاصر را انتخاب کرده ام این برای من سود دارد چرا که مرا با ریشه هایی که از آن دور شده ام آشنا می کند.
امیریان گفت: اصل کار من کارگردانی بود و عکس های من هم بیشتر کارگردانی هستند تا عکاسی. تا امروز در انزوا و تنهایی کار کردن را انتخاب کرده ام و سعی کردم مسیرم را خودم انتخاب کنم. زمانی که به لندن رفتم اولین چیزی که در زیر ذره بین قابل مشاهده بود آن بود که فضای عکاسی ایران در آینده فضای بسیار شلوغی خواهد بود و این رویداد تولید عکس قابل پیش بینی بود من فکر کردم زمانی که یک دوربین داشته باشم و یک مدرک چه اتفاقی رخ می دهد؟در پس ایران فرهنگ ایران و بازتاب آن گزینه اول بود و تاریخ انتخاب دوم.
او در ادامه چند مجموعه خود از جمله «مسلخ»، «عر»تک فریم هایی با عناوین مختلف را به نمایش درآورد و گفت: برعکس تمام کارهای من که در خارج از ایران دیده شده است در ایران عکسی نمایش نداشته ام با این که کل محوریت کار من در ایران است.
چهره غیر جنگی از افغانستان آزاد
فاطیما حسینی؛ عکاس افغانستانی که به صورت تخصصی عکاسی صحنه پردازی شده انجام می دهد با نمایش چند مجموعه عکس خود پیرامون وضعیت عکاسی در افغانستان سخن گفت.
او در این نشست که عصر یکشنبه 19 آذر در خانه هنرمندان برگزار شد درباره عکاسی در افغانستان گفت: عکاسی افغانستان را می توان به قبل و بعد از طالبان تقسیم کرد. در زمان حبیب الله خان وضعیت عکاسان در افغانستان بد نبود اما با ظهور طالبان همه عکاسخانه ها بسته شدند یا تنها افرادی بودند که از خانواده های طالبانی عکاسی می کردند.
او گفت: فضایی که طالبان به وجود آورد باعث شد عکاسان زیادی با حضور در افغانستان تصویرهای متنوعی از افغانستان ثبت کنند اما همه این تصویر ها به نوعی تصویر جنگ، فقر و ... بودند که تاثیر بسیاری روی عکاسی خبری به خصوص عکاسی افغانستان گذاشتند و امروز گرایش شدیدی نسبت به عکاسی خبری در افغانستان وجود دارد و آن ها تلاش دارند که به آژانس های خبری بپیوندند.
حسینی بعد از این مقدمه گفت: من به دلیل این که پدرم افغانستانی است، مادرم رگی تاجیکی دارد و خودم در تهران به دنیا آمده ام همواره مشکل هویتی داشتم و از سویی جنسیت هم مهم است چرا که در کشور ما همواره نوعی خصومت علیه زن وجود داشته است که هیچ وقت دلیل آن را درک نکرده ام. همواره احساس می کنم با پیشرفت هایی که در این چندسال شکل گرفته برقع در افغانستان فقط شکل عوض کرده است و هنوز حضور زن در محیط جنسیت زده افغانستان چالش برانگیز است. در مجموعه «اسارت مدرن» دوست داشتم این مسئله را که مسئله هویت من بود به تصویر بکشم.
او سپس چند مجموعه خود مانند «بازتاب های خراسانی»، مکثی بر زیبایی افغانستان که مستندنگاری از قوم ها و ولایت های مختلف افغانستان بود و هم چنین مجموعه خود که در مشهد عکاسی شده بود را نیز به نمایش در آورد.
عکاس باید مسئله ساز باشد
کورش ادیم عکاس سرشناس ایرانی در چهارمین نشست «نگاه شخصی» در روز پنجم «ده روز با عکاسان» پیرامون تجربیات خود سخن گفت.
این هنرمند گفت: 25 سال است که عکاسی می کنم. چیزی که در این 25 سال مشترک بود و شاید غریب به 35 سال است که مرا درگیر خودش کرده ادبیات بوده است. در این سال ها هم خواندم و هم چیزهایی نوشتم اما 25 سال است که عکاسی مسئله من شده است و بنا بر سبقه ای که از کودکی در عالم هنر داشتم شگفتی و حیرت عکاسی در مواجه کردن آدم با واقعیت بسیار انگیزه بخش بود.
او ادامه داد: من از نقطه ای متوجه شدم این قابلیت و استعداد عجیب عکاسی دائم دارد من را در خودش فرو می برد و دیگر اجازه فعالیت های دیگر به من داده نمی شود.
ادیم گفت: من بر عکاسی تمرکز کردم و به واسطه علاقه به ادبیات و پس از آشنایی با ملزومات تنیکی عکاسی متوجه شدم که به شکل غیرقابل وصفی با واقعیت سروکار دارم و واقعیت تنها دستمایه عکاس است. یعنی متوجه شدم عکاس اگر هم می خواهد چیزی از ذهن خود به عکس تزریق کند باید از پاساژ واقعیت عبور کند و المانی از آن نیز وجود داشته باشد.
این عکاس گفت: بعدهم که درباره به عکس شاعرانه یا شعر عکاسانه می خواندم و تجربه هایی می کردم برای خود من جذاب بود که چه پاساژ هایی را می توان در این میان باز کرد که بین علوم انسانی و هنر راه گشا باشد.
ادیم گفت: مواجه با واقعیت پروسه ای است که برای هر عکاسی رخ می دهد و طی می شود. اگر شما دغدغه و یا ذهنیتی شاعرانه داشته باشید بعد از مدتی متوجه می شوید که این ذهنیت کنترل شده است. من بعد از سه یا چهارسال بعد از عکاسی کردن متوجه شدم به سمت نوعی از عکاسی گرایش دارم که بعدتر در کتاب ها تحت عنوان عکاسی فاین آرت، یا در یک کلام عکاسی هنری قابل ارائه و طبقه بندی بود.
او گفت: از همان زمان به این می اندیشیدم که عکس یا باید پرسشگر باشد یا پاسخگو. عکس یا مسئله ایجاد می کند یا بخشی بدون دخالت به ذهن شما منتقل می کند. من به عنوان بیننده و تولید کننده علاقمند بودم به سمت عکاسی بروم که مسئله ساز است حتی اگر مخاطبان من دچار اُفت کمیت بشوند.
ادیم گفت: البته در این مسئله نباید مغالطه ای صورت بگیرد و ما چیزی را دشوار نشان بدهیم و بخواهیم آن را پرسش گر بنامیم. در کنار همه این مسائل یک نکته دیگری که برای من همواره اهمیت داشت مجموعه ای کار کردن بود. ما هیچ عکاس شهیری در جهان را با تک عکس نمی شناسیم. نگرش مجموعه ای برای یک عکاس ضروری است آن گونه که خود من در این سال ها این برخورد را داشتم.
ادیم در ادامه مجموعه "عدم قطعیت" و چند مجموعه دیگر خود را به نمایش در آورد.
ابراهیم حقیقی: عکاسی معماری کار ساده ای نیست
نشست عکاسی میراث فرهنگی در ششمین همایش 10 روز با عکاسان عصر یکشنبه 19 آذرماه در گالری میرمیران خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این نشست ابراهیم حقیقی طراح گرافیک و عکاس گفت: نباید تصور کرد که عکاسی میراث فرهنگی و معماری ساده و آسان است و بیان روح معماری ایرانی در عکاسی میراث فرهنگی و معماری ضرورت دارد.
افشین شاهرودی با اشاره به نمایشگاه بادگیرها که از سوی انجمن عکاسی میراث فرهنگی در گالری میرمیران برگزار شده است، گفت: تعدادی از عکس های این نمایشگاه بیانگر ارتباط انسانی نیست و به کالبد پرداخته است.
سعید فلاح فر نیز در این نشست گفت: در عکاسی معماری لازم است که سه حوزه عکاسی از معماری، عکاسی معماری و عکاسی برای معماری تفکیک شود و با توجه به مشخصه های هر کدام به آن پرداخته شود اما در عکاسی معماری ما به این تمایزها توجه نمی شود.
فلاح فر افزود: عکاسی میراث فرهنگی با عکاسی گردشگری متفاوت است و عکاسی میراث فرهنگی بر اساس مطالعه و نگاه شکل می گیرد و فضاهای ارتباطی و کارکردهای معماری را بیان می کند.
حسن غفاری نیز در این نشست گفت: بادگیرها به عنوان بخشی از معماری و تاریخ ما هستند که به منظور آسان کردن زندگی در مناطقی که زندگی دشوار است ایجاد شده است و خود بادگیرها بیانگر تاریخ و هویت و فرهنگ هستند و عکاسی میراث فرهنگی هم عکاسی صادق و اطلاع رسانی است که این تاریخ و فرهنگ را نشان می دهد.
نشست عکاسی مستند و نحوه ارائه عکس برگزار شد
نشست "عکاسی مستند و نحوه ارائه عکس" با حضور نیوشا توکلیان عصر یکشنبه 19 آذرماه در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
توکلیان در این نشست گفت: عکاسان برای ارائه عکس های خود باید پرتفولیو تهیه کنند و عکس های خود را به صاحب نظران نشان دهند که این کار باعث دریافت نصیحت و پیشنهاد، شکل داده به نحوه عکاسی و ایجاد ارتباط کاری می شود. عکاسان برای ارائه کارهای خود باید ابتدا انتظارات و اهداف خود را مشخص کنند و بر اساس آن اهداف تعیین کنند که سراغ چه کسی بروند.
توکلیان در ادامه گفت: امروز عکاسی خبری فقط برای مجلات نیست و در آرت فرها و گالری ها می توان عکاسی خبری را خلاقانه ارائه کرد.
توکلیان در ادامه این نشست نمونه هایی از عکس ها و نمایشگاههای عکس و نحوه ارائه عکس را بیان کرد