سرویس تجسمی هنر آنلاین: روشن است، از سقوط خرمشهر تا هشت سال بعد که کشور بهواسطه جنگی تحمیلی در آتش و خون گرفتار شد، نقش هنرمندان را نمیتوان نادیده گرفت. در این زمان نیز، هنر همانند تمام تاریخ در دوران جنگ و خون به پا خواست تا درد را به تصویر بکشد و از شهادت و جاودانگی روایت کند.
به جرات میتوان گفت که هنرهای تجسمی در دوران دفاع مقدس علاوه بر روایت جنگ و اتفاقات این عرصه، رویکردی عرفانی و معنوی را نیز به تصویر کشیدند. بهنحویکه اغلب آثار این دوران را میتوان سرشار از سمبلها و نمادهای مذهبی و اعتقادی یافت. تجسم عشقی که در جبههها برای شهادت میجوشید بهجز آثار نقاشی در بسیاری از عکسهایی که در خط مقدم گرفته میشد، قابللمس است. از چهره شهیدی که به خواب ابدی و آرام فرورفته تا تصویر نوجوانی که در گلولای سینهخیز به سمت دشمن پیش میرود، همه و همه بخشهایی از عظمت هنر در این عرصه هستند. عظمتی که هنوز باگذشت بیش از دو دهه از آن هنوز قابلدرک و لمس است. بهواسطه این گزارش سعی داریم از هنرمندان و آثاری که در این عرصه به دفاع مقدس جان بخشیدند و شهادت را روایت کردند، یادی کنیم.
عهدی که ناصر پلنگی را به مسجد خرمشهر کشاند
ناصر پلنگی در سال 1336 در همدان به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل رشته نقاشی است و دوره کارشناسی ارشد را نیز در دانشگاه تربیت مدرس به پایان رسانده است. از فعالیتهای وی میتوان به نمایشگاه زنان در جنگ ایران و عراق شامل عکس و طراحی در نگارخانه فویر دانشکده هنر استرالیا در سال 1386، مکاشفات، عکس رسانه و نقاشی در موزه تاریخ سنگاپور در سال 1386، بازبینی 20 سال کار هنری شامل عکس، کلاژ و نقاشی در موزه هنرهای معاصر اصفهان در سال 1387 و بینش فوتوریستی گذشته شامل عکس و کلاژ در نگارخانه استرالیا در سال 1387 اشاره کرد.
پلنگی همچنین در زمینه گواهینامه جایزه هنر برای نقاشیها و طراحیهای جنگ ایران و عراق از سوی مرکز هنر اسلامی، گواهینامه برای آثار عکاسی کولاژ از سوی کمیته سازماندهی چین، بهترین اثر نقاشی در مسابقه بینالمللی هنر (حرم امن) توسط وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، گواهینامه جایزه هنری برای نقاشی دیواری از سوی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی و جایزه ویژه نقاشی برگزیده سومین دوسالانه نقاشی معاصر ایران جایزه دریافت کرده است.
یکی از کارهای وی در عرصه نقاشیهای دیواری مسجد خرمشهر بود که در دوران جنگ تحمیلی این نقاشیها را خلق و پس از بازگشت دوباره به ایران آنها را مرمت و بازسازی کرد.
ناصر پلنگی درباره بازسازی دیوارهای مسجد خرمشهر گفت: نقاشیهای دیواری مسجد جامع خرمشهر بر اساس عهدی که در شبهای آزادسازی این شهر و در بیابان با بچههایی که طی دو سال مبارزه میکردند، بسته شد.
این هنرمند نقاش، بهکارگیری ابزار مدرن در دنیای معاصر را ضروری دانست و تأکید کرد: اگر هنرمندی بخواهد از میراث فرهنگی، ادبی، مذهبی و ملی خود در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد، تنها راه چاره، بهکارگیری، ابزارهای پیشرفته است. چون زمانی میتوانیم با دنیا رقابت کنیم که به ابزار زمان حاضر، مسلط و فرزند زمان خود باشیم. این فرزند زمان بودن در حیطه هنر، به معنای تسلط به آخرین روشها و ابزار گویشی آن است.
ناصر پلنگی که به مرمت تابلوها و نقاشیهای مسجد جامع خرمشهر پرداخته است، اظهار داشت: بعد از مرمت نقاشیهای مسجد جامع، وقتی یکبار دیگر به آنجا رفتیم، حدود 800 هزار نفر در طول 18 روز به خرمشهر سفر کرده بودند. آنها کنار تابلوها عکس میگرفتند و حتی زنی را دیدم که به رنگ تابلوها دست میکشید و بعد آنها را به صورتش میکشید. وقتی این صحنهها را میدیدم با خود گفتم این همان عهدی است که باعث برکت این نقاشیها شده تا هزاران نفر در طول 25 سال در کنار آن بایستند و عکس بگیرند.
کاظم چلیپا و ترسیم روح زندگی در میانه جنگ
کاظم چلیپا متولد ۱۳۳۶ تهران است. نقاشی را نزد پدرش، مرحوم استاد حاج حسن اسماعیلزاده، از نقاشان برجسته هنرهای سنتی عرصه نقاشی قهوهخانهای فراگرفت. تحصیلاتش را در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران گذراند. وی از پیشکسوتان و پرچمداران هنر انقلاب، نقاشی معاصر دینی و هنر مقاومت است. شیوهای که چلیپا در طی سی سال خلاقیت هنری در آثارش به کار گرفته، متفاوت از مکتبهای رایج بوده است؛ شیوهای مبتنی بر هویت ایران اسلامی و مفاهیم ارزشی، او پس از کسب موفقیتهای فراوان بهعنوان مدرس تجربیاتش را در اختیار دانشجویان و علاقهمندان به این هنر قرار داده و بارها بهعنوان داور در نمایشگاههای متعدد ملی و بینالمللی حضور یافته است.
کاظم چلیپا درباره آثار دفاع مقدسی خود گفت: من برای خلق آثارم همواره گوشه چشمی به نقاشی قهوهخانهای داشتهام و سعی کردهام که در این نقاشیها از موتیفهای معاصر استفاده کنم تا بتوان با مشاهده آثارم به خوانشی معاصر رسید.
وی افزود: من برای خلق این آثار همواره همچون یک ناظر عینی درصحنه حضورداشتهام و این موضوع را در نقاشیهایی که از صحنههای جنگ ایران و عراق هم که به تصویر کشیدهام لحاظ کردهام.
چلیپا با اشاره به 2 نقاشی که اشاره به آزادسازی خرمشهر داشت گفت: من برای کشیدن این نقاشیها هنگام خلق اثر سمفونی شماره 9 بتهوون را گوش میدادم و در این دو اثر همهچیز دستبهدست هم دادهاند تا فضایی به وجود آید که تکهای از بهشت یعنی خرمشهر آزاد شود.
او افزود: در نقاشیهایی که از جنگ ایران و عراق کشیدهام، سعی کردهام زمانی که مثلاً یک تانک به منطقهای حمله کرده است، باز فضا را بهگونهای ترسیم کنم که روح زندگی در آن جریان داشته باشد.
تصویر شهامت جبهه در آثار حبیبالله صادقی
حبیبالله صادقی در سال۱۳۳۶ در تهران چشم به جهان گشود. او در هنرستان هنرهای زیبا زیر نظر اساتیدی چون اصغر محمدی استاد اسدالله زاده، مهدی حسینی، محمود فرشچیان، مجید مهرگان، آیدین آغداشلو و بهرام عالیوندی آموزش گرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی او به همراه تنی چند از دوستان در نهضت اجتماعی و اسلامی ایران شرکت جسته و به مدت ۹ ماه مداوم تصاویر فیلم "لیلهالقدر" به کارگردانی محمدعلی نجفی و سیدمحمد بهشتی که تمامی روزهای مقاومت مردم ایران از نهضت مشروطه تا پیروزی انقلاب را بالغبر ۴۰۰ تصویر نقاشی شده بهعنوان گزارش تصویری خلق نمودند.
تعدادی از آثار وی در کتاب ۱۰ سال با نقاشان انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
حبیبالله صادقی در خصوص ثبت وقایع جنگ در آثارش گفت: زمانی که در جبهه بودم پرتره بچههای بسیجی را کار کردم. فضای مناطق جنگی فضای بیداری عاطفی در برداشت و عمده کاری که خلق کردم در روزنامه بود. ارجاع آن فضا به علاقهمندان حوزه دفاع مقدس حاصل نقاشیهایی بود که در این زمینه خلق کردم. برخلاف جریانی که در مواضع مختلف اتفاق میافتاد ما شکلهای آرمانی و فرهنگ کربلا و عاشورا را در زمان جنگ یا دفاع یکی کردیم.
وی افزود: در مناطق جنگی و شیمیایی بچهها با دستخالی و غیرت بزرگشان در مقابل دشمن ایستادند، جزو افتخارات زندگیام است که توانستم با نگاه صادقانه و عاشقانه این بزرگی را نشان دهم. من بهعنوان چشم بینا دو لشکر را دیدم و امیدوارم صادقانه نقش کرده باشم. در آن زمان نسل جوانی را مملو از مرام، پهلوانی و غیرت دیدم و اگر ضعف و کاستی در امر روایت این خصوصیات بوده امیدوارم خداوند بر من ببخشاید، خوشحالم شاهد این نسل پهلوان و غیرتمند بودم که برای تاریخ ایران سلحشوری را رقم زدند.
این هنرمند تصریح کرد: نمایش اندیشه عرفانی و قرآنی یاران انقلاب بیشتری دغدغه من بود و اکثر تابلوهای من نیز در همین ارتباط است. من بچههایی را دیدم که با دستخالی در مقابل دشمن جنگیدند البته تاریخ این دوران به پایان رسید و عمر همنسلان من نیز به پایان میرسد، اما ما روایت کنندگان این شمع فروزان، باید به وجدان مان مراجعه و به تاریخ این سلحشوریها اعلام کنیم و مثل یک پژوهشگر و تاریخنگار به ایران و جهان و نسل بعدی مظلومیت این بچهها را نشان دهیم. سعی کردم این زاویه عرفانی از دفاع مقدس در بخش نقاشی به نمایش درآید. از مضامین اشعار عرفانی و پیامهای قرآنی و فرهنگ شهادت بیشترین بهره را بردم و اکثر آثارم با عناوینی عرفانی، ایثار، شهادت و حس عاشقانه یاران انقلاب به معرفت و وجدان پاک همراه هستند.
جوشش قهرمانی و ایثار در عکسهای آلفرد یعقوب زاده
در جنگ هشتساله ایران و عراق، عکاسان مختلفی به ثبت تصاویر و لحظات تاریخی جنگ پرداختند. عکاسان و تصویربردارانی که با حضور در جبهههای جنگ از قشرهای مختلف حاضر در جنگ، لحظات حساس آن سالها، تأثیر جنگ بر زندگی مردم منطقه و مسائل دیگر انسانی تصاویر جالبی ثبت کردهاند.
اگر بخواهیم از عکاسی جنگ ایران و عراق سخن بگوییم، یکی از معروفترین نامها، آلفرد یعقوب زاده، عکاس مشهور ایرانی است که عکاسی را با وقایع انقلاب آغاز کرد و سپس با شروع جنگ ایران و عراق در جبهههای جنگ حاضر شد و به ثبت تصاویر جنگ پرداخت.
آلفرد یعقوبزاده، سال ۱۳۳۷ در یک خانواده نسبتا فرهنگی و از پدری ارمنی و مادری آشوری متولد شد. با وقایع انقلاب ایران در سال ۵۷ تحصیل در رشته طراحی داخلی را رها کرد و وارد دنیای عکاسی شد. با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی به جبههها رفت و ۳ سال در گروه جنگهای نامنظم شهید دکتر چمران حضور داشت و برای رسانههای داخلی و خارجی عکاسی کرد. عکاسی جنگ ایران و عراق و همکاری با خبرگزاری آسوشیتدپرس و آژانس عکس سیگما از جمله فعالیتهای اولیه وی در عکاسی است. عمده فعالیتهای حرفهای این عکاس به ثبت رویدادهای گروگانگیری در جنگ لبنان اختصاص دارد. یعقوبزاده از بحرانهای داخلی سومالی، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، کوبا، هند، ترکیه، روسیه، عراق، چین، چچن، سریلانکا، آمریکا و... لحظات تاریخی را ثبت کرده است.
آلفرد یعقوبزاده اسفند ماه سال ۸۴ در مقابل تهاجم صهیونیستها به زندان اریحا، توسط مردان مسلح در منطقه خان یونس شهر غزه در فلسطین همراه دو خبرنگار خارجی دیگر به گروگان گرفته شد که پس از مدت کوتاهی آزاد شد.
وی این مجموعه را در کتابی با عنوان "مسیحیت در جهان" منتشر کرده و نمایشگاه این عکسها را در میلان، بوداپست، پاپونیان و چند شهر اروپایی بر پاکرده است.
آثار اولیه یعقوبزاده در ایران با عناوین "جنگ ایران و عراق" و"چهرههای جنگ" به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعه عکسهای سال ۵۹و۶۰ وی از جنگ تحمیلی است.
آلفرد در مورد گذشته و حال عکاسی و عکاسان کشور میگوید:" بعضی مواقع باید سریع تصمیم بگیری و انتخاب کنی، گاهی هم باید گذشت کنی و حتی از جانت بگذری. اگر بخواهی در آسایش زندگی کنی درجایی که اسیر هستی میمانی و جلوتر نمیروی، ولی وقتی سه ماه در افغانستان و با مجاهدین زندگی کنی، نتوانی به حمام بروی، یک ماه گردوخاک بهجای غذا بخوری، در خیابان و کوه دره و ... بدون پتو بخوابی و... ساخته میشوی. اینها چیزهایی است که باید بتوانی قبول کنی. نمیشود یک سوژه را برای تمام عمرت به مردم معرفی کنی، باید سوژههای متنوعی را کارکنی تا حرفهای شوی. یک خواننده برای یکعمرش یک آهنگ را نمیخواند. دریک حد ماندن درست نیست. این مشکل فقط در ایران نیست، من خیلیها را در هند و پاکستان و نیکاراگونه و مکزیک میشناسم که دوست دارند در کشورشان بمانند، این خلاف نیست، عیب نیست، بههرحال یک انتخاب است."
اعتراف صدام به واسطه عکس امیرعلی جوادیان
امیرعلی جوادیان متولد ۱۳۳۶ اصفهان است. این فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا در سال 1383 موفق به اخذ مدرک دکترای هنری شده است. جوادیان، کار عکاسی را در سال 1358 در حوزه هنری آغاز کرد و در سال 1360 بهعنوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به جبهههای جنگ رفت و از همان زمان جنگ، موضوع اصلی عکسهایش شد.
جوادیان تا سال 1365 بهطور مستمر در جبههها و عملیات جنگی چون فتح خرمشهر، فتح رمضان و... حضور داشت.
از آن زمان تا امروز عکسهای جوادیان از حوادث جنگ، جوایز و مقامهای اول جشنوارههای مختلف را از آن خود کردند.
علاوه بر علاقهمندان و مخاطبان ایرانی که مشتاق همیشگی آثار جوادیان بوده و هستند، عکسهای وی در کشورهای فرانسه، آلمان، الجزایر، ترکمنستان، ازبکستان و... به نمایش درآمده و تاکنون از یونسکو، ژاپن، سوریه و چین جوایز بینالمللی دریافت کرده است.
جوادیان انتشار کتابهای کتاب ایران (یک رودخانه، یک پنجره، یک قلب)، کتاب طبیعت، قالیچههای زمینه، تعلیم و تربیت و... را نیز در کارنامه خود دارد.
وی در خصوص عکسهای برجسته دفاع مقدس خود گفت: بنده از آغاز عملیات «الی بیتالمقدس» به مدت یک ماه از طرف روزنامه جمهوری اسلامی مأموریت داشتم تا به اهواز بروم. روند کارمان هم اینطور بود که عکسهای منطقه را تا ظهر میگرفتیم بعد تحویل پشت جبهه میدادیم. تقریباً هرروز انتقال مجروحان با هواپیما انجام میگرفت؛ این فریمها با همان هواپیما به تهران فرستاده میشد. ما هم به دفتر خبر میدادیم و میرفتند فریمها را تحویل میگرفتند و در روزنامه منتشر میکردند.
جوادیان افزود: بعد از گرفتن عکسهای خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ این عکسها را به تهران فرستادیم. قبل از انتشار این عکسها، دشمن همچنان رجزخوانی میکرد تا اینکه این عکسها منتشر شد و صدام اعتراف کرد که ایرانیها خرمشهر را فتح کردند.
علی فریدونی عکاس لحظههای جاودان
فریدونی عکاسی را سال ۱۳۴۸ در یک مغازه عکاسی در چهارراه عباسی تهران آغاز کرد. سال ۱۳۵۵ به استخدام خبرگزاری پارس (ایرنا) درآمد و همزمان باکار در بخش لابراتوار این سازمان، با عکاسی خبری نیز آشنا شد. اما عکاسی حرفهای را اولبار پس از انقلاب، با حضور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس، تجربه کرد. طی هشت سال جنگ در بیستوسه عملیات مختلف حاضر شد و با دوربین خود همراه لحظهلحظه زندگی، نبرد و شهادت رزمندگان بود. حاصل کار او طی سیوسه ماه حضور پی گیرانه و مستمر در جبهه، بیش از بیست هزار فریم عکس است که اعزام رزمندگان به مناطق عملیاتی تا بازگشت آزادگان به کشور را دربرمی گیرد. او سه بار در عملیات روحالله، عملیات مسلم بن عقیل والفجر مقدماتی مجروح شد. جایگاه جنگ نزد او، وی را از پرداختن به برخی حوادث و اتفاقات ویژه دیگر آن سالها بازنداشت؛ از سه فراز بزرگ در کار حرفهای او میتوان بهعکسهای انفجار هواپیمای فرانسوی (مرداد ۱۳۶۳)، هواپیماربایی هواپیمای کویتی (آذر ۱۳۶۳) و همچنین کشتار حجاج ایرانی در مکه مکرمه (مرداد ۱۳۶۶) یادکرد. کار خبری در تنها خبرگزاری رسمی کشور، این فرصت را برای او فراهم کرد تا از تجربیاتش در سفر به بیستوهفت کشور جهان استفاده و آثار ارزشمندی را در حوزه کار خبری عرضه کند. او را باید از عکاسان پیشگام و برتر عکاسی جنگ ایران دانست. عکاسی که همهچیز را در متن حوادث فراگرفته است.
فریدونی در خصوص آثار عکاسی خود گفت: خواست خدا و خون شهدا بود که این عکسها بهعنوان یادگاری از تاریخ جنگ بماند و ماندگار شود و علی فریدونی چند صباح دیگر از دنیا میرود و این عکسها میمانند. مثلاً عکس این هواپیماها ما عکاس خبری بودیم و در فاو ۵۰ روز ما جنگیدیم.
وی افزود: در آن زمان گفتند که دنیا اعلام کرد که ایران دارد دروغ میگوید و فاو آزاد نشده است. ما اعلام کرده بودیم که تا الان ۵۵ هواپیمای عراق را زدیم. ایرنا میگفت پس عکسش کجاست؟ ما دو روز با سعید دنبال شکار یک هواپیما میگشتیم. در آن شرایط و در آن بیابان خیلی سخت بود؛ عراق هر چه داشت به سر ما میریخت چون فاو برایش خیلی مهم بود.
این هنرمند تصریح کرد: یکی از این موشکهای استینگرد (که برای آمریکا بود) که اینها از مجاهدین افغانی گرفته بودند؛ یکی از میگهایی که چندین بار خط مقدم را بمباران کرده بود و خیلی از بچهها را شهید کرده بود و یکی از بچهها بالای یک تپه رفت و وقتی این برای بار سوم خواست بمباران کند؛ با موشک آن را زد.
تمام این آثار بخش کوچکی از تلاش هنرمندان برای به تصویر کشیدن هشت سال دفاع و شهادت است. دفاعی که مفاهیم زندگی بسیاری را دچار دگرگونی ساخت و دنیای دیگر ترسیم کرد.