سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" با ارائه آثاری از 40 هنرمند جوان و نسل میانی که زوایایی متنوع از جریانهای هنری را بازتاب میدادند از اردیبهشت تا تیرماه سال جاری در گالری پردیس ملت برگزارشد. نمایشگاهی که به دلیل عنوان و آثار ارائه شده در آن با حواشی و انتقادهای و البته استقبال گستردهای همراه بود. فرناز محمدی کیوریتور، نگار نادریپور، محمدرضا یزدی و مرتضی پورحسینی سه هنرمند حاضر در این نمایشگاه در جریان نشستی به بررسی ابعاد مختلف این نمایشگاه پرداختند. هنرمندان و برگزارکنندگان این نمایشگاه معتقدند حاضران در این نمایشگاه هنرمندانی هستند که در رسانه خود پرکار و تاثیرگذار هستند و این رویداد جزو نمایشگاههایی است که باید ادامه پیدا کند.
در این نمایشگاه آثاری از پویا آریان پور، نسیم ابوالقاسم، شهریار احمدی، مسعود اخوان جم، مریم اشکانیان، امیرحسین بیانی، مجتبی تاجیک، مونا پاد، مهدیه پازوکی، مرتضی پورحسینی، آرمین پورفهیمی، بهنازجلالی، وحیدچمانی، شیما خشخاشی، سلمان خوشرو، فرناز ربیعی جاه، آزاده رزاق دوست، روشنا رستمی، حامد رشتیان، لیلی رشیدی، بابک روشنی نژاد، کامبیزصبری، نسترن صفایی، طاهره صمدی طاری، قدرت الله عاقلی، کیوان عسگری، سمیرا علیخانزاده، زهرا قیاسی، بهنام کامرانی، کورش گلناری، یسری مجتهدی، احمدمرشدلو، مانلی منوچهری ، نزار موسوی نیا، نگار نادری پور، بنفشه همتی، بیتا وکیلی، لیلا ویسمه، الهام یزدانیان و محمدرضا یزدی به نمایش درآمد.
در ادامه متن کامل این نشست را بخوانید.
خانم محمدی چه شد تصمیم به برگزاری نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" گرفتید؟
فرناز محمدی: نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" از دل چند نمایشگاه قبلی که در پردیس ملت برگزار کرده بودیم، مثل "جوانان پیشرو" و نمایشگاه سه نسل هنرمندان معاصر ایران که پیشتر در این گالری برگزار کردم،بیرون آمد. پردیس ملت علاوهبر وسعت زیادی که دارد، در محل جغرافیایی خوبی هم قرار گرفته، این دو عامل نیز باعث شد من جرأت برگزاری یک نمایشگاه بزرگتر با عنوانی بزرگ و با رویکرد پژوهشی در این مکان پیدا کنم.
از سوی دیگر در چند سال گذشته یک دوستی و ارتباط کاری میان من و خانم زهرا گلشن و موسسه فرهنگی هنری ماندگار به وجود آمد که منجر به برگزاری یک سری نمایشگاه در داخل و خارج کشور شد؛ کما اینکه قرار است در آینده در چندآرت اکسپو نیز شرکت کنیم.
در ادامه به این نتیجه رسیدم که لازم است که بخش خصوصی هم وارد کار شود تا نمایشگاه بتواند فراتر از آنچه که هست پیش برود. معمولاً بخش دولتی یک سری جنبههای بایدی و نبایدی دارد. به همین خاطر به سراغ بخش خصوصی رفتیم و مؤسسه فرهنگ و هنر ماندگار توانست در تبلیغات گسترده و فروش آثار هنری و حمایت از هنرمندان نقش مهمی ایفا کند.در این بین از همکاری سازمان زیباسازی و تصویر شهر نیز بهره مند شدیم.
انتخاب هنرمندان این نمایشگاه بر چه اساسی انجام شد؟
فرناز محمدی: من برای این نمایشگاه باید هنرمندانی را انتخاب میکردم که در جریان هنر معاصر تأثیرگذار هستند. در این نمایشگاه زمینه پژوهشی و جنبه نمایشگاهی را در کنار هم میدیدم. یک عده از هنرمندان گله کردند که چرا در این نمایشگاه حضور ندارند. واقعاً هم جای آن افرادی خالی است. به هر حال من نمیتوانستم از این هنرمندانی که الآن در نمایشگاه حضور دارند،به دلیل جایگاه تاثیرگذارشان در هنر معاصر بگذرم. این افراد باید حتماً حضور میداشتند و شاید اگر جای بزرگتری داشتم،عده بیشتری به نمایشگاه راه پیدا میکردند.
مسأله دیگر در مورد نمایشگاه ما این است که شما وقتی رویکرد نمایشگاه را معاصر میبینید، باید نیو مدیا و هنرهای دیگر را هم در آن بگنجانید، این امکان خیلی در پردیس ملت وجود نداشت و این رویداد بیشتر بر مجسمه و نقاشی متمرکز ماند.
از سوی دیگر خوشبختانه یک سری از هنرمندان با تجربه هنر خودشان را در کنار هنرمندان جوانتر نشان دادند. حضور کورش گلناری، کامبیر صبری و چند نفر دیگر که از نسل قدیمی تر هنر بودند، کمک کرد که این نمایشگاه پر بارتر شود. یکی از هنرمندان مجسمه ساز به نام آرمین پورفهیمی کار جدیدی در زمینه مولتی مدیا ارائه داد که با استقبال زیادی روبرو شد.
شما برای کیوریت کردن این نمایشگاه از هنرمندان آثار جدیدی را درخواست کردید یا مبنای کار را پژوهشی گذاشتید و آثار تثبیتشده این هنرمندان روی دیوار گالری پردیس ملت رفت؟
فرناز محمدی: من به همه هنرمندان این نمایشگاه گفتم که آثار جدید به نمایشگاه بدهند البته وضعیت مجسمهسازها متفاوت است. خلق یک اثر جدید برای مجسمهسازها ممکن است بسیار زمانبر باشد و یک سال به طول بینجامد. با این حال مجسمهسازی چون محمدرضا یزدی با اثر جدید به نمایشگاه آمد. اکثر هنرمندان به ما آثار جدید خود را ارائه دادند که البته این اثر جدید ممکن است در ادامه کارهای قبلیشان بوده باشد. بعضی از هنرمندان نسل دوم که قدیمیتر هستند، با ارائه اثر جدید مشکل داشتند و از این قضیه ناراحت میشدند چون میگفتند که آثار قدیمیشان پختهتر است اما به هر حال جریان این نمایشگاه با جریان موزهای فرق داشت و در اینجا مسائل دیگری هم مطرح بود و مخاطبان مایل بودند که آثار جدید ببینند. به همین خاطر تأکید نمایشگاه روی ارائه آثار جدید بود.
خانم نادریپور در خصوص جنس کارتان و اثری که در نمایشگاه ارائه دادهاید توضیح بدهید و بگویید که چرا این اثر را برای نمایشگاه انتخاب کردید؟
نگار نادریپور: اصولاً دغدغه و کار من معطوف به انسان است و دستمایه کارم پرتره و بیشتر روی پرتره تمرکز کردهام. با توجه به امکاناتی که پرتره برای بیان احساسات دارد، پروسه ساخت مسیری طولانی،چالش برانگیز و در عین حال لذتبخش است. برای من در دنیا چیز جالبتری از آدمها و اتفاقاتی که پیرامون آنها میافتد وجود ندارد. به وضعیت اجتماعی حساس هستم و آثارم متاثر از پیرامون و شرایط موجود است. اصولاً خودم را برای بیان آنچه که میخواهم از طریق چهره و حالت ارائه بدهم، رها میگذارم. در کنار برخی از آثار روتین که برای موزهها و فضاهای شهری میسازم، مطالعات و تجربیاتی روی پرتره انجام میدهم که در آن آثار دستم بازتر است.اثری که در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" ارائه دادم، در ادامه یک سری آثاری است که آنها را از اتفاقاتی که در جمعهاو دورهمی ها مختلف اتفاق می افتد،الهام گرفته ام.عنصر میز به عنوان زمینه ای مشترک برای حضور و بازی انسانی در این مجموعه حفظ میشود و مواجهه این افراد با یکدیگر و خودشان،موقعیت مورد نظر من را به نمایش می گذارد.
اثری که شما در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" ارائه دادید، پیشتر در گالری ثالث نمایش داده شده بود و اینبار در کنار آثار هنرمندان دیگر قرار گرفت. شرایط این دو چقدر متفاوت است و چقدر از به نمایش گذاشتن اثرتان در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" رضایت دارید؟
نگار نادریپور: به نظرم دیالوگی که یک اثر با آثار دیگر برقرار میکند خیلی مهم است. در واقع اینکه شما قبل و بعد از کار من چه اثری را میبینید و در آن چند دقیقه با چه عناصر بصری، معنا و مفهومی مواجه میشوید، به نوبه خودش مؤثر است. شما ممکن است پیش از مجسمه من با یک اثر فمنیستی و بعد از آن با تابلویی که رفتار خشونت باری با بدن را به نمایش گذاشته مواجه شوید. آنوقت اثر فیگوراتیو من، قطعا معنای جدیدو متفاوتی برای بیننده ایجاد میکند. علاوهبر آن، ابعاد فضا، فاصله و زاویه دید هم برای یک مجسمه خیلی مهم است. هر مجسمهسازی دوست دارد که مخاطب بتواند حداقل یک نیم چرخ دور اثرش بزند و به خصوص زوایای طلایی اثر که برایش زحمت زیادی کشیده شده را ببیند.
آقای یزدی زمانی که از سوی خانم محمدی پیشنهاد حضور در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" به شما ارائه شد، واکنشتان چطور بود؟ جنس کار شما چطور است و چه اثری را به نمایشگاه ارائه دادید؟
محمدرضا یزدی:زمانی که پیشنهاد حضور در این نمایشگاه با این عنوان از طرف خانم محمدی ارائه شد؛ با شناختی که از ایشان داشتم تا حدی برایم مشخص بود که نمایشگاه جامعی خواهد بود و به طبع حضورم مسئولیت ویژهای خواهد داشت. همانطور که میدانید سوژه مورد مطالعه و دغدغه من در چند سال اخیر "تنفس" است، به عنوان نشانهای از چگونگی و کیفیت حیات در ابعاد فردی و اجتماعی. آثاری با ساختار مکانیکی که با ضرباهنگ و صدای تنفس خودم و با استفاده از مدیوم حرکت تنفس میکنند. لحظه به لحظه زندگی ما، عواطف، احساسات و هیجانات ما در شرایط و وضعیتهای مختلف بطور مستقیم روی ریتم تنفس ما تأثیر میگذارد که من آن را مصداقی از وضعیت محیط و جامعه پیرامون خود میپندارم. طراحی این آثار با توجه به کیفیات بصری و محتوایی محیط انجام میشود، آنها فضا محور هستند، بر معماری و فضا تاثیر اساسی گذاشته و تبدیل به عضوی از معماری و بخشی از هویت فضا میشوند مانند یک عضو در بدن. در مورد این نمایشگاه هم به همین شکل پیش رفت. زمان زیادی را در ساعات مختلف روز در محیط نمایشگاه گذراندم تا ببینم که آن محیط و ساختمان به چه پارامترهایی نیاز دارد. البته محل نصب اثر من کمی دستخوش تغییر قرار گرفت و کار از گالری به رمپهای اصلی سالن برده شد، ولی این اتفاق در کلیت کار تأثیری منفی نگذاشت چون ساختمان پردیس ملت در بخش های مختلف خود از یک سبک معماری تبعیت میکند. عنوانی که من برای اثرم انتخاب کردهام "عقل سرخ" است که از عنوان یکی از آثار سهروردی گرفته شده. در خلال ساخت این اثر تحت تأثیر فضای این کتاب قرار داشتم به همین جهت این عنوان را برای اثرم انتخاب کردم. البته میان اثر من و کاراکتر اصلی کتاب ارتباط معنایی وجود دارد که خیلی نمیخواهم در این مورد صحبت کنم چون پرداختن به آن اجازه تعبیرهای دیگر را از مخاطب میگیرد.
فرناز محمدی: آقای یزدی به محل برپایی نمایشگاه آمد و بر اساس فضا یک اثری را ساخت که در یکی از طبقات پردیس سینمایی پارک ملت قرار گرفت و ارزش آن جا را دو چندان کرد. آقای رضا دانشمیر، معمار سینمای پارک ملت که در دنیا جوایز زیادی را کسب کرده، وقتی این کار را دید خیلی شگفتزده شد و گفت که این اثر چقدر خوب روی این فضا نشسته است. این یک تلنگری برای من بود که ای کاش میتوانستم در همکاری با شهرداری، یک سری سولهها را پیدا کنم تا این بچهها کارشان در فضای آن سولهها معنا پیدا کند و هر کدام به دنبال یک جستار بروند. اگر واقعاً چنین فضاهاهایی پیدا شود، هنرمندانی که از دل کارشان صحبتی برای اجتماع دارند، خیلی در فروش و جذب مخاطب موفقتر خواهند بود.
آقای پورحسینی شما نیز در خصوص آثاری که نمایشگاه ارائه دادهاید صحبت کنید.
مرتضی پورحسینی: آثار من در این نمایشگاه در ادامه مجموعه قبلیام است که سال گذشته در گالری آران به نمایش گذاشته شد. با خانم محمدی در خصوص این نمایشگاه صحبت کردم و قرار بر این شد که 3 اثر از آثار نمایشگاه "میان گاه" که سال گذشته بر پا شده بود را به این نمایشگاه بیاورم. البته در اصل قرار بود 5 اثر از نمایشگاه "میان گاه" به این نمایشگاه بیاید که به دلایلی دو تای آن حذف شد و 3 اثر باقی ماند. جدا از آن، دو تابلوی کوچکتر هم داشتم که اخیراً نقاشی کردهام. این دو اثر که آنها هم به لحاظ ایده دنبالهرو آثار نمایشگاه "میان گاه" هستند را نیز به نمایشگاه پردیس ملت آوردم. کلیت این آثار راجع به موقعیت انسان معاصر است. موقعیتی که بین رفتن و ماندن و تمام شک و تردیدهایی است که نمونه آن در کشور ایران به شدت وجود دارد. خیلی دوست داشتم آن تم نقاشی مذهبی که یک زمانی در اروپا به طور سفارشی کار میشد را با تفکر مذهبی که دغدغه خودم هست ارتباط بدهم و از طرفی میان موقعیت معاصر و تاریخ نقاشی ایجاد ارتباط کنم که به همین خاطر از کمپوزیسیون و ترکیببندیهای خیلی قدیمیتر استفاده کردم. علاقه اصلی من به نقاشی رئالیستی است و من در دورههای مختلف کارهایم به فیگور، حالات فیگور و حالات روانی درون انسان پرداختهام. من در نمایشگاههایی که قبلاً در پردیس ملت برگزار شده هم حضور داشتهام و به نظرم این نمایشگاه هم در ادامه آن روند، اتفاق خوب و مثبتی است.
به عنوان هنرمندانی که در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" اثری را ارائه داده و آثار سایر هنرمندان نمایشگاه را هم دیدهاید، فکر میکنید که این نمایشگاه چقدر توانسته موفق باشد؟
نگار نادریپور: به نظرم این نمایشگاه و مجموعه ای که به نمایش گذاشته شده تا حد زیادی مقصودی که میخواسته را مرتفع کرده است. شما زمانی که میخواهید راجع به رویکردها و گرایشها در هنر معاصر صحبت کنید، با یک بار معنایی گسترده مواجه هستید. خانم محمدی در این نمایشگاه به خصوص در بخش مجسمه، بدون تأکید روی موضوع خاصی، با گشادهدستی اجازه دادند که خیلی از تفکرات وارد نمایشگاه شود. ایشان دارند باری را بر دوش میکشند که قرار نیست یک نمایشگاه خصوصی همه آن را متحمل شود. الآن بحث بر سر این است که چرا در این نمایشگاه کمتر از هنر تجربهگرا صحبت شده است. واقعیت این است که جای هنر تجربهگرایانه در بینالها و نمایشگاهها خالی است و چنین اتفاقاتی باید از سوی دولت حمایت شود؛ نه صرفاً بخش خصوصی.
محمدرضا یزدی: در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" یک نگاه پژوهشی وجود دارد که به نظرم چنین نگاهی لازم است. ما به رویدادهایی نیاز داریم که به جمعبندی وضعیت اکنون بپردازند. البته قطعاً جای هنرمندان دیگر هم در این مجموعه خالی است ولی به هر حال در امکانات اجرایی نمایشگاه نیز محدودیتهایی وجود دارد. من نمایشگاه"رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" را یک نمایشگاه پژوهشی از وضعیت عمومی مجسمهسازی با حضور مجسمهسازهای تثبیتشده در سالهای اخیر میدانم. هنرمندان این مجموعه عموماً با انسجام و پیوستگی فعالیت میکنند. به هر حال گردآوری چنین مجموعهای از سوی خانم محمدی و پردیس ملت با فضا و امکانات موجود انتظار میرفت. پیش از این نیز نمایشگاههای موفقی با محوریت پژوهشی مانند جوانان پیشرو و نمایشگاه نسلهای هنرمندان مختلف برگزار شده بود و در حال حاضر روند مؤثری از جریانات هنری در این سالها در پردیس ملت وجود دارد که قابل رجوع و استناد است.
مرتضی پورحسینی: رویکرد چند ساله خانم محمدی این است که کار جوانها را دنبال کند و در کنار کار مسترها به نمایش بگذارد. این ارتباط میان نسل جدید و نسل قدیمیتر هنرمندان را میشود در نمایشگاههایی که ایشان کیوریت کردهاند به وضوح دید. اصولاً برای من خیلی اهمیت دارد که هنرمندان یک نمایگاه گروهی چه افرادی هستند. فکر میکنم که این موضوع برای بقیه دوستان هم مهم باشد. گاهاً آدم را به یک سری نمایشگاههای گروهی دعوت میکنند که آرتیستهای آن حتی سالی یکبار هم اسمشان به عنوان یک آرتیست نمیآید. من معتقدم یک نمایشگاهی که میخواهد راجع به روند و رویکرد معاصر صحبت کند، باید هنرمندانی داشته باشد که فعالیت مداوم دارند. خوشبختانه هنرمندانی که در این نمایشگاه حضور دارند، افرادی هستند که فعالیت مداوم دارند و در نمایشگاههای گروهی و حراجها حضور دارند یا خودشان نمایشگاه انفرادی برگزار میکنند. البته گاهاً یک سری هنرمند فعال هم هستند که فعال بودنشان به تکرار تبدیل شده و آثار امسالشان هیچ تفاوتی با آثار 5 سال قبلشان نداشته است. این دید کلی من به نمایشگاه است و فکر میکنم که سلیقه کیوریتور در جمعآوری نمایشگاه تأثیر پر رنگی دارد.
فرناز محمدی: برای من مهم بود که هنرمندان این نمایشگاه همه در کار خودشان حرکت و فعالیت داشته باشند. بنابراین جایگاه هنرمندان، نمایشگاهها و فروش آثارشان و کتابهایی که از آنها چاپ شده، یک سری از معیارهایی بود که من برای انتخاب هنرمندان این نمایشگاه داشتم و سعی کردم که بهترینها و پرکارترینها را به این نمایشگاه که اسم بزرگی دارد بیاورم. ابتدا با یک سری اسامی شروع کردم و زمانی که به لیست جوانترها رسیدم، وسواس بیشتری به خرج دادم و از جوانها درخواست کردم که بهترین آثارشان را به نمایشگاه ارائه دهند که خوشبختانه آثار آنها مورد توجه قرار گرفت و فروش خوبی را برایشان عاید شد. من در ابتدا ترکیب مجسمهسازها و نقاشها را در کنار هم نیاورده بودم و تمرکز اصلیام روی نقاشی بود اما زمانی که این دو را با هم ترکیب کردم، نمایشگاه شکل و شمایل خاصی گرفت و خوشبختانه کمکهایی که به ما شد هم باعث گردید که نمایش با شرایط بهتری پیش برود. به نظرم قطعاً این نمایشگاه جزو آن دسته از نمایشگاههایی است که باید ادامه پیدا کند.
در دنیا نمایشگاههایی نظیر نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" بیشتر توسط بخش دولتی و معمولاً در موزهها برگزار میشود. شما چطور شد که به عنوان یک نمایشگاهگردان بخش خصوصی، برگزاری چنین نمایشگاهی را وظیفه خودتان دانستید و چنین مسئولیتی را برای خودتان قائل شدید؟
فرناز محمدی: خاطرم هست زمانی که میخواستم اولین نمایشگاههایم را در پردیس ملت برگزار کنم، گالری را اجاره میدادند. من توانستم با فروش نمایشگاهم اثبات کنم که میشود این محل را غیر از محل برگزاری جشنوارههای دولتی، به جریان هنر مستقل هم تبدیل کرد. در سالهای اول یک نمایشگاه پژوهشی برگزار کردم که راجع به نقش هنرهای تجسمی در سینما بود. آن نمایشگاه بازخورد خوبی داشت و من متوجه شدم که پردیس ملت برای برگزاری نمایشگاه جواب خوبی میدهد. جریان هنری نیاز به جریان پژوهش دارد و من با همین دید به این کار نگاه کردهام. نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" را به خاطر استقبال خوبی که از آن شد و به یکی دو دلیل دیگر تمدید شد. یکی از دلایل تمدید نمایشگاه همزمانی بانمایشگاه آقای تناولی در موزه هنرهای معاصر تهران و دلیل دومش هم برگزاری حراج تهران که هر دو از مهمترین اتفاقات هنری این دوره بودند. همه اینها نشان میدهد که دارد یک اتفاقی میافتد و یک سری پوششها در زمینه جنبههای پژوهشی و فروش صورت میگیرد. وقتی کار آقای تناولی را دیدم، تفاوت کارشان با کارهای دوره قبلی خیلی برایم جالب بود و حس کردم که وارد یک نگاه دیگری به آثارشان شدهاند. در حالیکه ممکن است آثار قبلیشان خیلی برند و مورد توجه همه باشد ولی آن را تکرار نمیکنند. خیلی از جوانهای ما هم با نگاه کردن به چنین اساتیدی، رویکردهای ایشان را دنبال میکنند و به کار پژوهشی میپردازند. در نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" جریانهای سوررئال، پاپ آرت، هایپررئال و انتزاع... گنجانده شده. من بخشهای مختلف دیگری را هم میخواستم به نمایش بگذارم منتها فضای کار محدودیتهایی داشت که این اجازه را به ما نمیداد. در ابتدا فکر میکردم که نمایشگاه باید با حضور ۲۰ هنرمند برگزار شود اما بعدها فهمیدم که تعداد هنرمندان میتواند به بیش از ۱۰۰ نفر هم برسد. امیدوارم در آینده یک جایی را پیدا کنم و شرایطش فراهم شود که شکل گستردهتری از این نمایشگاه را برپا کنم.
آقای یزدی با توجه به آشناییتان با جریان معاصر و فضای نمایشگاههای خارج از کشور و فعالیت در سازمان زیباییسازی شهرداری و خانم نادریپور، نظر بر حضور فعالتان در انجمن مجسمهسازان ایران، بخش مجسمه نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" را چطور ارزیابی میکنید؟
محمدرضا یزدی: اینکه یک اثری معاصر است یا خیر، به ذهنیت خود هنرمند و قابلیت خوانش پذیری اثر او در مختصات هنر معاصر وابسته است . باید دید که آن را در چه فضا و اتمسفری تولید کرده. آیا روند شکل گیری و تولید اثر بر محوریت دغدغه ها و چالش های اکنونی بوده یا در فضایی متفاوت شکل گرفته است. فضای هنر ایران متأثر از هنرمندانی است که به تنهایی حرف هایی برای گفتن دارند. اگر آثار همین نمایشگاه در یکی از گالریهای بنام دنیا به نمایش در میآمد، همچنان مورد توجه قرار میگرفت. اما به نظر من جریان عمومی هنر معاصر در ایران کمی بیش از حد پراکنده است و شاید دلیلش این باشد که اغلب هنرمندان کارشان را به صورتانفرادی و بدون تعامل با جامعه هنری پیش میبرند. از این جهت جریان قابل اعتنایی در کلیت هنر معاصر ایران از منظر سایرین شکل نمیگیرد، چیزی که امروزه ما در هنر برخی ممالک شرق مانند ژاپن یا حتی هند میبینیم. اما اگر بخواهیم جریان هنر معاصر را در همین شکل خود بررسی کنیم، باید سری به گالریها بزنیم و بیینالهای نه چندان مستمر خود را مورد مطالعه قرار دهیم. گالریهایی فعال که با تمام سختیها و ناملایمات موجود، از همین جریانات پراکنده حمایت میکنند. و این واقعاً ستودنیست و امیدوارم بیشتر مورد توجه و حمایت قرار بگیرند. خانم محمدی نیز به عنوان یک گالریدار باتجربه حساسیتهای حرفهای خودشان را دنبال میکنند و شایسته بود اهمیت کار ایشان بیش از این مورد نقد و نظر قرار گیرد، چون این نمایشگاه رویدادی فراتر از فعالیت انفرادی گالریها است. این رویداد سیر چند ساله وضعیت هنر معاصر ایران را طبقهبندی و ثبت کرد و هماهنگی بیشتر میان کیوریتور این مجموعه با گالریها و هنرمندان مختلف در آینده میتواند به پر بارتر شدن این جریان کمک کند.
نگار نادریپور: مجسمهسازی بر خلاف اینکه توان بسیار بالایی در پیشتاز بودن در هنر جدید دارد، هنوز به آن جایگاه واقعی خودش نرسیده و خیلی از آرتیستهای این حوزه هم، چنین دغدغهای را ندارند. خیلی از هنرمندان مجسمهساز از همان ابتدا که شروع به کار میکنند، به دنبال آن هستند که قبل از پرداختن به دغدغههای شخصیشان، اثری را بسازند که در گالریها به فروش برود و یا سازمان زیباییسازی آن را خریداری کنند. خیلی از مجسمهسازهای تکنیکی وارد این فضا نمیشوند و این فضا را جایی برای جولان خودشان نمیبینند.هنرمند مستقل مجسمه ساز بودن بسیار دشوار است. این اتفاق ناراحتکنندهای است. نبود یک دوسالانه مرتب، تأثیر مخرب خودش را میگذارد. دوسالانه محلی است که هنرمند بدون دغدغه فروش و پیروی از سلایق متداول، کار هنرمندانه خودش را ارائه دهد. متأسفانه وقتی جایی برای حضور آن دسته از آثار وجود ندارد، مجسمهسازها به دو دسته تقسیم میشوند. یک عده فکر میکنند که رسالتشان انجام کاری است که بخواهد در شهر نصب شود و عدهای دیگر هم گمان میکنند که کارشان خشنود نگه داشتن گالریدارها است.البته اگر روندی که شما انتخاب میکنید، ناشی از یک انتخاب آگاهانه باشد، خیلی هم قابل احترام است، نه آنکه به اجبار در مسیری قرار بگیرید.
هنر معاصر یک سری خصوصیات دیگر هم از جمله بینارشتهای بودن و تداخل هنرها در همدیگر دارد که در ایران هم کم کم دارند راههای خودشان را باز میکنند. جای کارهای چیدمان را در این نمایشگاه خالی ست گرچه رویکردهای جدید ابتدا در دوسالانهها معرفی و به نمایش گذاشته میشوند.
یکی از مهمترین ویژگی هنرهای معاصر، تکثرگرایی و وابسته نبودن به مدیایشان است. برای ارائه آثار تجربه گرا و مستقل هم باید محلی فراهم شود .
محمدرضا یزدی: در ایران فعالیتهای بینارشتهای و تجربهگرا کمتر اتفاق میافتد. در یک سری از فعالیتها و مدیوم ها هنوز هنرمندان مولف کمی وجود دارند، چون بعضی از گرایش های هنر معاصر در ایران بسیار جوان هستند. کسی که ویدئو و چیدمان و یا پرفورمنس کار میکند، به دلیل ماهیت اثر، معمولاً با فروش یا حمایت مالی چندانی مواجه نمیشود. اکثر این نمایشگاهها فقط یکبار یا هرازگاهی اتفاق میافتند و بازخوردشان طوری نیست که هنرمند رغبت کند دوباره چنین نمایشگاهی را برگزار کند. البته همانطور که عرض کردم معدود آرتیستهایی متمرکز بر سایر رسانه های هنرمعاصر غیر از نقاشی و مجسمه وجود دارند که در این نمایشگاه جایشان خالیست.
آقای پورحسینی نظر شما در خصوص بخش نقاشی نمایشگاه چیست و آثار این بخش را چقدر همسو با جریان هنر معاصر میبینید؟
مرتضی پورحسینی: متاسفانه در حوزه نقاشی هیچ گرایش و رویکرد اینچنینی وجود ندارد. کلاً در فضای معاصر ایران هیچ روند مشترکی وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد هم سلیقهای است. مثلاً کسی که حراج برگزار میکند، سلیقهای انتخاب میشوند و بعضی از گالریدارها با آن ارتباطی ندارند. اینطوری هیچوقت میان کارها اشتراک ایجاد نمیشود. فکر میکنم که همه آرتیستها خودشان میتوانند آرتیستهای بهتر و فعالتر را تشخیص بدهند اما ارتباط آن با آدمها و آرتیستهای دیگر را منتقل تشخیص میدهد. منتقد تشخیص میدهد که ارتباط ایجاد شده را به عنوان یک روند میتوان در نظر گرفت یا نه؟ علاقه شخصی من باعث شده که در حوزه نقاشی باشم و همیشه امیدوارم که با یک دیدگاه نو بتوانم در جامعه هنری کشورم به جایگاهی برسم. هنرمندان زیادی را دیدهام که در حوزه نقاشی فکرهای خوبی دارند اما فکرهای آنها گذرا است و به همین خاطر چند وقت بعد کارشان افت میکند. پیدا کردن این آرتیستها و ریشهیابی علت افتشان کار منتقد است.
عنوان "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" که شما روی نمایشگاهتان گذاشتهاید ممکن است با نقدهای مختلفی مواجه شود. دو واژه هنر و معاصر واژههای بزرگی هستند و مدیومهایی که شما برای این نمایشگاه انتخاب کردهاید، فقط بخشی از مدیومهای هنر هستند. از طرفی روی اینکه آثار هنرمندان این نمایشگاه هم حتماً معاصر است یا نه، بحث وجود دارد. این عنوان را بر چه اساسی برای نمایشگاه انتخاب کردید؟
فرناز محمدی:عنوان این نمایشگاه میتوانست یک مقدار کوتاهتر هم باشد که من به دلایلی این کار را نکردم. در مورد عنوان نمایشگاه جلساتی برگزار شد و در نتیجه بر اساس تحقیقاتی که انجام دادیم، چنین عنوانی را برای آن انتخاب کردیم. عنوان "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" عنوانی چالش برانگیز است و ایجاد شدن این چالشها به نمایشگاه کمک میکند. برای انتخاب عنوان نمایشگاه، اتفاقی که در نمایشگاه میافتد، رزومه هنرمندان، محل برگزاری نمایشگاه و رویکردی که کیوریتور دارد حائز اهمیت است و همه اینها را میتوان دخالت داد و یک عنوان خوب برای نمایشگاه انتخاب کرد که محل توجه باشد. من مخصوصاً خواستم جسارتی در انتخاب عنوان نمایشگاه داشته باشم که مباحث و جنجالهای هنری را بیشتر کند که به آنچه میخواستم رسیدم. هنرمندان با ارزشی را به این نمایشگاه حضور دارند که این نام درخور آنهاست. برای انتخاب اسم نمایشگاه خیلی فکر و دقت کردم و الآن هم به این اسم اعتقاد دارم و حتماً در نمایشگاههای بعدی به اسمهای بزرگتری فکر خواهم کرد.
نظر شما هنرمندان نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" در خصوص عنوان آن چیست؟
مرتضی پورحسینی: استفاده از عبارت هنر معاصر، خردهای است که میشود به عنوان نمایشگاه گرفت. وقتی عنوان هنر معاصر در اسم نمایشگاه به چشم میخورد، نمایشگاه وارد زیر مجموعه هنر معاصر میشود که دنیای بزرگی دارد. میدانیم برای نتیجه بهتر تحقیق و پژوهش تجزیه و تحلیل در یک محدوده مشخص ضروری ست. ما اگر عنوان این نمایشگاه را به جای هنر معاصر به هنرهای نقاشی و مجسمه در سالهای اخیر محدود میکردیم، شاید نتیجه بهتری میتوانست داشته باشد. من خیلی صحبتها راجع به این نمایشگاه شنیدهام ولی به هر حال این نمایشگاه کیوریتور دارد و فکر میکنم که 50 درصد این تصمیمگیریها به کیوریتو بر میگردد.
نگار نادریپور: معاصر بودن مفهومی است که از جغرافیا، زمان و مکان جدایی ندارد. معاصریت برای من ایرانی، متاثر از تمام شرایط و اتفاقاتی است که به دلیل بودن در این زمان و این نقطه از جهان و تمام گذشته و تاریخی که به آن متصلیم، به ما تحمیل شده است . موضع و مواجهه من است.
نمایشگاه "رویکردها و گرایشها در هنر معاصر ایران" گزینشی از سوی یک کیوریتور بوده و سلیقه کیوریتور در آن دخیل است و همانطور که خود خانم محمدی هم اشاره کردند، هنرمندان دیگری نیز میتوانستند در این نمایشگاه حضور داشته باشند.
من این عنوان جسورانه وچالش برانگیز را میپسندم .به نظرم این عنوان روشن میکند که چقدر جای کار پژوهشی در هنر معاصر ایران خالی است. طرح و پرسش این مسأله، اولین و بزرگترین گام است. پاسخ به این پرسش برآیند و مجموعه ای از تمامی فعالیتهای هنری و پژوهشی خواهد بود. به نظرم طرح این مسأله درست بوده
محمدرضا یزدی، مساله اصلی عنوان نیست چرا که این عنوان صرفاً یک صورت مسأله را طرح کرده، آنچه که میبایست مورد تأمل قرار بگیرد تناسب خروجی نمایشگاه با چنین عنوانی است. جمع بندی تاریخ و روند در حال وقوع هنر ایران دغدغه من و بسیاری از هم نسلان من است . محدود کردن خروجی نمایشگاه تنها به دو گرایش مجسمه و نقاشی یکی از همین نکات است. یا اینکه عدهای از گالریها اجازه حضور هنرمندانشان را در چنین نمایشگاههای گروهی نمیدهند مسائلی است که باید واکاوی شود و جواب ها و فرضیه های متنوعی که بوجود می آید نتیجه طرح چنین صورت مساله ای است. ازین لحاظ عنوان هوشمندانه ایست چون همانطور که اشاره کردم این نمایشگاه قصدش یک رفتار پژوهشی درفضای تجسمی کشور است. امیدوارم که این نمایشگاه با همین عنوان در سالهای بعد و با قدرت مضاعف به کار خودش ادامه بدهد.
مرتضی پورحسینی: من هم امیدوارم این نمایشگاه ادامه پیدا کند که احتماً همینطور هم خواهد شد چون خانم محمدی همیشه کارهایی که انجام داده را پیگیری میکند. صحبت من در مورد محدود کردن عنوان نمایشگاه برای این است که میخواست این نمایشگاه یک نمایشگاه پژوهشی باشد و تکلیفش را مشخص کند. خیلی وقتها این عنوان را از دید آدمی میبینم که در بطن این ماجرا نیست و دارد کاتالوگ نمایشگاه را میخواند و با این عنوان مواجه میشود. ما این بخش از جامعه را نباید ندید بگیریم. خیلی از بچههایی که تازه دارند با هنر آشنا میشوند فقط به همین کاتالوگها توجه میکنند و چیزی غیر از آن به دستشان نمیرسد. به هر حال باید در نمایشگاههای بعدی به آنها هم فکر کرد.
فکر میکنید که نگاه مطبوعات و رسانهها و نقدهایی که توسط منتقدین به نمایشگاهها وارد میشود چقدر میتواند تأثیرگذار باشد؟
نگار نادریپور: یک کیوریتور با تمام مشکلاتی که وجود دارد، تلاش میکند که یک نمایشگاه گروهی با حضور 40 هنرمند برگزار کند و گام بلندی را در زمینه هنر معاصر بردارد. آنچه که این گام بلند را تکمیل میکند، نقد و مباحث نظری و صحبت کردن در مورد نمایشگاه است. چیزی که عملاً در ایران اتفاق نمیافتد. شما هیچوقت نمیتوایند در مورد یک نمایشگاه نظر درستی داشته باشید، مگر آنکه به حد کافی در موردش نقد خوانده باشید. خانم محمدی و هنرمندان این نمایشگاه تلاش خودشان را کردهاند و الآن آثار دوستان روی دیوار قرار گرفته، در این وضعیت باید یک عده پیدا شوند که وضعیت کیفی برگزاری این نمایشگاه را در مقایسه با نمونههای داخلی و خارجی، وضعیت آثار هنرمندان، جنس کارها (تجربهگرا بودن یا نبودن) و... بررسی کنند. الآن وضعیت نقد آثار تجسمی از ساخت هنری عقبتر است. تا زمانی که نقد در کنار کارها نباشد، شناخت جنبه های متفاوت آثار هنری ممکن نخواهد بود.
محمدرضا یزدی: طبق روال طبیعی منتقدین باید راجع به چنین نمایشگاه هایی بیشتر بنویسند و به عقیده من نیز کمبود فعالیتهای حرفه ای در زمینه نقد اثر کاملا حس میشود. کار گالریها لزوماً به نمایش آثار خلاصه شده و از طرف منتقدین مستقل به ندرت مطلب درخور توجهی دیده میشود، در حالیکه نقد حرفهای به نظر من بخش مهمی از فرایند تولید و استمرار هنر است. این وظیفه بسیار خطیریست که در هنر ایران با چالش جدی روبروست. نقد حرفه ای سویه زایای هنر را از قسمتهای زاید یا کم اهمیتتر تفکیک میکند و پیش روی جامعه و هنرمند قرار میدهد. من از دید شخصی خود میتوانم نظرم را راجع به نمایشگاه بگویم، اما حقیقت این است که افرادی خارج از این جریان باید بیایند و این نمایشگاه را نقد کنند. منتقد کارش مطالعه، واکاوی و نوشتن است در مقابل هنرمند که فعالیت هنری خود را انجام میدهد. این دو فعالیت در شکل صحیح خود کاملا تفکیک شده و مجزا هستند. در حالی که یکی از چالشهای امروز هنر ما تداخل این دو مقوله است. منتقدکار هنری میکند و هنرمندان کار نقد نیز انجام میدهند .
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
محمدرضا یزدی: من در حال ساخت مجموعه مجسمههای جدیدم هستم که این نمایشگاه در چند ماه آینده در گالری دستان برگزار میشود. همچنین در هیئت مدیره انجمن مجسمهسازان هم فعالیت میکنم که به نوبه خود مسئولیت پراهمیتی ست. علاوه بر این به طور مقطعی با دانشگاه تهران و سایر نهاد های فرهنگی همکاری دارم. اما همانطور که انتظار میرود ترجیح میدهم بیشتر زمان خود را به کار و تجربه و مطالعه در استودیوی خود بگذرانم.
مرتضی پورحسینی: من هم یک نمایشگاه انفرادی برپا خواهم کرد که زمان برگزاری آن فعلاً مشخص نیست. در حال حاضر روی دو مجموعه نقاشی کار میکنم که امیدوارم اتفاق خوبی برایشان بیفتد.
نگار نادریپور: من فعلا بیشتر مشغول کارهای انجمن هستم. امسال سال مجسمه است. الآن نمایشگاه آقای تناولی برپاست و بلافاصله پس از آن دوسالانه مجسمهسازی برگزار میشود. همچنین همزمان با دوسالانه مجسمهسازی دهمین سال "مجسمههای کوچک" را هم جشن میگیریم.همینطوراز آثاری که نتوانستند به دوسالانه راه پیدا کنند هم نمایشی برگزار خواهیم کرد. اما خودم هم در زمانهای کوتاه باقی مانده روی یک مجموعه جدید کار میکنم که خیلی برایم چالش برانگیز است. از چند وقت پیش داشتم روی مجسمه هایی با محوریت زنان در جنگ کار میکردم اما بعد از ماجرای حمله به کوبانی ومشارکت خانمها در جنگ، معنای زن در جنگ برایم تغییر کرد.مدتی ست دوباره روی همین موضوع متمرکزم و امیدوارم بتوانم به زودی این مجموعه جدید را نمایش دهم.