به گزارش هنرآنلاین، نشست تخصصی «فناوری‌های نوین و آینده پژوهشی نمایشنامه‌نویسی در ایران» با مدیریت سید جواد روشن مدیر بخش پژوهش و دبیر علمی سمینار چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر و با سخنرانی رامتین شهبازی مدرس، پژوهشگر و منتقد تئاتر و سینما، سعیدرضا خوش‌شانس نویسنده، دراماتورژ و مدرس دانشگاه و آرام محضری نویسنده، نمایشنامه‌نویس و رئیس کانون نماینامه‌نویسان و مترجمان خانه تئاتر، بعد از ظهر روز یکشنبه، 7 بهمن ماه 1403 در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد. پیمان شیخی بازیگر و کارگردان تئاتر اجرای رویداد را بر عهده داشت.

گفتنی است؛ نشست تخصصی «فناوری‌های نوین و آینده پژوهشی نمایشنامه‌نویسی در ایران»به صورت مستقیم و زنده از طریقِ تلویزیونِ تئاتر ایران روی آنتن رفت.

رامتین شهبازی درباره تفاوتِ تفکرِ آنالوگ و تفکرِ دیجیتال گفت: وقتی داریم درباره آینده صحبت می‌کنیم، یکی از روش‌های پژوهشِ آن، بحثِ سناریونویسی است. اینکه برای آینده چگونه سناریو بنویسیم و اینکه آن سناریو تا چند درصد به منصه ظهور برسد. چیزی که اینجا وجود دارد، بحثِ دیجیتال فکر کردن است. تفکرِ آنالوگ در واقع، همان سنت‌های فکری و سنت‌هایی است که براساس تعاریف دو دو تا چهار تا هستند. تفکرِ آنالوگ، یک تفکرِ خطی است در صورتی که تفکرِ دیجیتال، یک تفکرِ متکثر است. هر چیزی که می‌گویم هیچ قطعیتی درباره آن وجود ندارد زیرا راجع به آینده‌ی هنوز نیامده است و درصدهایی را به عنوانِ ضریبِ خطا در نظر می‌گیریم. یک درصدی هم فکر می‌کنیم که سناریویِ ما بتواند محقق شود با توجه به آنچه که در اختیار داریم. روی بعضی کلمات تاکید می‌کنم و روی برخی دیگر نه.

او راجع به امکاناتی که تفکرِ دیجیتال ایجاد می‌کند، بیان کرد: مثلا ممکن است برخی تعاریفی که از زیبایی و قیود مثل قیدِ زمان و مکان می‌شناسیم، دست‌خوشِ تغییر شود و اینکه مثلا مفهومِ ما دیگر به معنیِ اینجا نباشد. ممکن است بتوانیم راجع به موزه‌ای در پاریس صحبت کنیم و همان لحظه، با گذاشتنِ یک تراشه در مغزِ انسان، آن تابلو در آن موزه خاص جلوی چشم شنونده ظاهر شود کمااینکه الآن هم با عینکِ VAR می‌توان کلی تصویر دید. این منظور من از ممکن بودن و امکانات داشتن است که تفکرِ دیجیتال با تکثری که دارد، می‌تواند برای ما فراهم کند. و امکاناتِ دیگر مثل مسائلِ سایبرنتیک را نیز نباید از یاد برد. اینها همه جدا از مسئله خطر و آسیب‌هایی که می‌تواند ایجاد کند و راجع به آن باید صحبت کرد، می‌تواند هر آنچه که برای هنرمند قید و بند ایجاد می‌کند  مرزِ تخیل را گسترش دهد. به صورتی که خیلی از تعاریف می‌تواند آرشیوی و موزه‌ای شود و حتی مفهومِ آرشیو و موزه را تغییر بدهد. اتفاقی که به سرعت می‌تواند رخ بدهد. 

سعیدرضا خوش‌شانس، خودِ آینده را یک مسئله دانست و عنوان کرد: وقتی یک کنفرانس پژوهشی، عنوانش را به یک مسئله اختصاص می‌دهد، در حالِ طرحِ یک مسئله است. اینگونه ما با یک صورت‌بندیِ مسئله مواجه هستیم. اینکه چرا مواجهه با فناوری‌های نوین، خودش یک مسئله است، خودش پرسشِ خیلی مهمتری است. چرا در آینده باید اتفاقاتی بیافتد که لازم است آن را به عنوان یک مسئله طرح کنیم؟ این به دلیلِ خصلتِ خودِ آینده است چون آینده، وضعیتی از جنسِ ناشناختگی است از اینرو همیشه در مواجهه با آینده با تجربه‌ی امری تحتی عنوان "اضطرابِ آینده" مواجه هستیم. در مسئله اضطرابِ آینده، همیشه بحثی از جنس تهدید و تردید وجود دارد. بنابراین، دانشِ آینده‌پژوهی دارد سعی می‌کند به عنوان یک علم آینده را تبدیل به یک اُبژه برای شناخت تبدیل کند که قابلی مدیریت و شناخت است. مسئله آینده‌پژوهی، مسئله‌ای است که بشر در طولِ تاریخ با آن مواجه بوده. این تلاشِ بشر برای شناخت آینده هم یک چیزِ سنتی است مثل آنچه که در طالع‌بینی‌ها و غیب‌گویی‌ها قابل مشاهده است. این موضوع از دوران باستان وجود دارد که انسان اراده و خواست برای مطالعه آینده داشته است. 

این نویسنده دو رویکردِ انسان در مواجهه با آینده را بدین صورت شرح داد: رویکردِ اول مواجهه انسان با آینده، رویکردِ تقدیرگرایانه است یا همان مبحثِ توکل که در اسلام وجود دارد. مواجهه با اتفاقی که در آینده می‌افتد و ما، آن را به هر شکلی می‌پذیریم. و در رویکردِ علمیِ مدرن می‌کوشیم آینده را مدیریت کنیم. به این شکل که آینده را به جای اینکه تحتِ اختیارِ خودش قرار بدهیم، آن را بسازیم. به همین دلیل، بزرگترین شعارِ دنیای مدرن و لیبرال "Make Your Future" است. اینجا آینده به جای اینکه تبدیل به یک امرِ حقوقی بشود که رخ می‌دهد، تبدیل به یک امرِ ساختنی شده است که ما می‌سازیمش. و آینده‌پژوهی از این نقطه شکل می‌گیرد که به جای اینکه با عوارض و ویژگی‌های آن مواجه شویم، باید آن را بسازیم و خلقش کنیم. 

آرام محضری از اینکه نمایشنامه‌نویسی، یک شغل نیست پرده برداشت و گفت: اولین سناریو این است که هوش مصنوعی در همین لحظه متوقف می‌شود چون همین الآن، بحث‌های حقوقی و اخلاقی در این باره وجود دارد که ممکن است منجر به این اتفاق شود. هوش مصنوعی در حالِ حاضر قادر هست بسیاری از مشاغل را تعطیل کند. از آنجا که دلیلِ حضورِ من در اینجا صنفی است، باید عرض کنم که نمایشنامه‌نویسی، یک شغل نیست. چون نمی‌توان نمایشنامه‌نویس بود و فقط از این طریق امرارِ معاش کرد. شدنی نیست. هیچکس را در ایران نمی‌توان به چنین شکلی نامگذاری کرد و تا جایی که درباره کشورهای جهان اول هم می‌دانم و آرزوی رسیدن به آنها را داریم، شغلی تحتِ عنوانِ نمایشنامه‌نویس وجود دارد. دوره‌هایی بوده که این شکلی بوده ولی من دارم راجع به اکنون صحبت می‌کنم. در حال حاضر، نمایشنامه‌نویسان دارند از راهِ تدریس یا بازیگری و غیره امرار معاش می‌کنند.

رامتین شهبازی، نمایشنامه را اثری برای اجرا برشمرد و اظهار کرد: اصولا نمایشنامه، اثری برای اجراست. از نظر من، یک اتفاقی که برای آینده‌ی نمایشنامه می‌افتد این است که وجهِ ادبیِ کار روز به روز شکلِ خودش را به یک نقشه‌ی راه برای اجرا می‌دهد. اینها را به عنوانِ فرضیه دارم مطرح می‌کنم و می‌توان آن را در آزمون و خطا قرار داد. مثل آنچه آرتو در ابتدای قرنِ بیستم انجام داد. اینطور به نظر می‌رسد که نمایشنامه‌ها دارند تبدیل به دستوری برای اجرا تبدیل می‌شوند. چون بخشی از آن چیزی که قرار است روی صحنه اتفاق بیافتد، دیگر نمی‌تواند روی متنِ مکتوب امکانپذیر شود. از آنجا که وابسته به عناصرِ مختلفی هستید که اینها باید به واسطه‌ی عناصرِ دیجیتالِ شناس و ناشناخته برای انسان ساخته شوند. همانطور که می‌توان در حال حاضر، صدا و تصویرِ آدمی که از دنیا رفته است، بازسازی کرد.

این پژوهشگر پیرامون آسیب‌های فناوری‌های نوین متذکر شد: امکان خطای یک هوش مصنوعی همچون ChatGBT هم بالا هست و نمی‌توان به آن کامل تکیه کرد. اینجاست که منجر به آسیب می‌شود. چیزی که امروز به نظرم می‌آید، ممکن است برای ما دستیارِ خوبی باشد. مثلا وقتی به یک گره دراماتیک برمی‌خوریم، به آن رجوع و بدین صورت رفعش کنیم. این مثالی است که درباره "تام استوپارد" به کار می‌برند و او را "دکترِ درام" خطاب می‌کنند. چون هر کسی، هر جایی گرفتار می‌شود، مشکل را برای تام استوپارد پشتِ تلفن توضیح می‌دهد و او راهکاری می‌دهد. اینگونه، مشکلِ درام را حل می‌کند. آنچه که همواره برای من شگفت‌انگیز است و ذهنِ مرا درگیر می‌کند، این تکثر، امکانِ بازیِ معنا و درگیر شدن در این بازی است. یکی از دوستانم گفت من شعری از خودم را به او دادم و گفتم شاعر کیست؟ دو ساعت او را سرِ کار گذاشتم و گفتم این شعر برای من است. و شاید هم ChatGBT او را سرِ کار گذاشته باشد.معلوم نیست چه کسی، چه کسی را سرِ کار گذاشته است؟ همین بازی هم جذاب است. 

سعیدرضا خوش‌شانس هوش را اینگونه تشریح کرد: وقتی از هوش مصنوعی صحبت می‌کنیم، باید ابتدا هوش را بدانیم، چیست. هوش از سایرِ فعالیت‌های فکریِ بشر خارج است. با خلاقیت و رویا دیدن میانه‌ای ندارد. فرآیندِ فهم و ادراک یک فرآیندِ سه مرحله‌ای است که کانت برای ما آن را توضیح می‌دهد. ما داده‌ها را از طریقِ ابزارهای حسی می‌گیریم، وارد فاهمه می‌کنیم و فاهمه به آن شکل می‌دهد. آن شکل را از طریقِ ذهن مورد قضاوت قرار می‌دهیم و حکمی درباره آن صادر می‌کنیم. معرفت و شناخت درباره یک چیز است. مثلا هوا سرد است. فردا روز خوبی نیست. هوش، سرعت یا آهنگِ تجزیه و تحلیلی داده‌ها برای رسیدن به یک حکم است. از اینرو، ماشین چون دسترسی بهتری به داده‌ها دارد و ترنس‌اَکشنّ بیشتری می‌تواند نسبت به ذهنِ انسان انجام دهد، سرعتِ بیشتری در تحلیل‌داده‌ها خواهد داشت. این سرعتِ تحلیل‌ِ داده‌ها هم هیچ ربطی به خلاقیت ندارد. چون خلاقیت، یک فرآیندی است که از عدم به وجود می‌آید و جِنِسیس است. 

این دراماتورژ در توصیف انسانِ پیروزِ معاصر گفت: انسانِ پیروزِ معاصر، انسانی است که هم‌بودگی با ماشین را از طریق سایبرنتیک یاد می‌گیرد و درباره نمایشنامه‌نویسی هم همین صدق می‌کند.

آرام محضری راجع به قیاسِ هوش مصنوعی با خلقِ آتش اظهار کرد: برخی هوش مصنوعی را گِیم چِنجر می‌دانند و حتی آن را با خلقِ آتش مقایسه می‌کنند. به طوری که انسان پس از هوش مصنوعی را با انسانِ قبل از آن یکسان نمی‌دانند. فناوری‌های دیگری هم پا به پای هوش مصنوعی دارند وارد می‌شوند و خود آنها بازیگرهای این میز خواهند بود. با آنها، تداخل‌ها و تضاد منافع‌هایِ دیگری شکل خواهد گرفت. شرکت‌هایی پشتیبانِ آنها هستند و آن هم یک ملغمه به وجود خواهد آورد. آن هم یک بحثِ جداگانه می‌طلبد. 

این نویسنده در سخنانِ پایانی، درباره کمکِ نمایشنامه‌نویسان به پیشرفتِ هوش مصنوعی خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم ما نویسنده‌ها داریم خیلی به رشدِ هوش مصنوعی کمک می‌کنیم. هوش مصنوعی منابعش را دارد از کسانی که متن و مطلب تولید می‌کنند، می‌گیرد. حتی ممکن است نوشته‌ای که برای همسرتان می‌فرستید، در آینده در آرشیوِ هوش مصنوعی قرار بگیرد تا تبدیل به یک منبع شود و اینگونه، از ما سوء استفاده کند.

انتهای پیام