گروه تئاتر خبرگزاری هنر ایران: در عرصه تئاتر ایران، نمایشهای کمدی وجود دارند که با اصطلاح « تئاتر آزاد» شناخته شدهاند. این گونه از تئاتر که مستقل و خصوصی است، معمولا در سینماها اجرا میشوند و از لحاظ فرم و محتوا با دیگر تئاترها متفاوت است.با توجه به نیاز امروز مخاطب به شادی، این گونه تئاترها مخاطب و فروش خوبی هم دارند. چندسالی میشود که به این دست از نمایشها انتقاداتی به سبب شکل اجرا و نوع مخاطبانش وارد میشود و حتی برخی از اهالی تئاتر آن را جدا از مسیر اصلی این هنر فرهیختگانی میدانند. به منظور روشن شدن این که آیا تئاتر آزاد جدا از دیگر تئاترها است یا خیر، هنرآنلاین طی پروندهای قصد دارد که به بررسی تئاتر آزاد، از گذشته تا به امروز و آسیبشناسی آن بپردازد. در همین راستا، با مجید جعفری، هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر که در در تئاتر آزاد فعالیت داشته و زمانی عضو انجمن تئاتر آزاد بوده است، به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه میخوانید؛
آقای جعفری، به عنوان کسی که در این عرصه فعالیت داشتید، اساسا تئاترهای آزاد امروز را میتوان تئاتر نامید؟ تئاتر آزاد چطور شکل گرفت؟
متغیر است. گاهی اوقات آنقدر تئاتر است که حیرت میکنیم و گاهی اوقات آنقدر بد میشود که نمیتوان درمورد آن حرف زد و باعث شرمندگی است. تئاتر دولتی در گذشته به شدت با کمبود امکانات سختافزاری و نرمافزاری مواجه شده بود. به طوری که تعداد دانشجویان این عرصه و نفراتی که جویای کار بودند، افزایش پیدا کرده بود اما دیگر جایی برای کار کردن وجود نداشت و شرایط به گونهای بود که همه اهل هنر نمایش، نمیتوانستند کار کنند.
ما باید جایی برای انجام کار، ایجاد میکردیم. در زمان جنگ دولت تمام داراییاش صف جنگ شده بود و همچنین در بحث فرهنگ انگیزهای نداشت. لذا نمیتوانست کاری کند. بنابراین خودمان برای افراد جویای کار سینماهایی را پیدا کردیم که درحال ورشکستگی بودند و با احیای آن جا، به اجرای نمایش پرداختیم. بنابراین هم به دلیل این که تعداد آدمهای جویای کار زیاد بود و هم به این دلیل که باید در مقابل تئاتر بیبضاعت دولتی، تئاتری میآمد که بتواند خودش، خودش را اداره کند، تئاتر خصوصی را آوردیم که بعدها آزاد نام گرفت. وقتی دیده شد که تئاتر میتواند خودش را مدیریت کند، تئاتر مستقل به وجود آمد که در اوایل نمایشها کمدی بود اما بعدتر تئاترهای گونههای دیگر هم اجرا شد. برخی از اینها که تئاتر کمدی کار میکردند از بهترین هنرمندان ایران و جزو آدمهایی بودند که مردم به خاطر آنها میآمدند و حتی چندبار میآمدند یک نمایش را ببینند.
با توجه به صحبتهای شما، بنای تئاترهای آزاد درست بوده و منجر به اتفاق خوبی چون تئاتر مستقل شده است. چرا اکنون از آن مسیر اصلی خود خارج شده است؟
علت آن این است که هرکسی که علم نداشت به آن وارد شد و دولت به آنها مجوز میداد. انجمن تئاتر آزاد این قانون را داشت که کارگردان حتما باید کارگردان باشد، کار بلد و در جای خودش باشد. در اعضای انجمن هم اگر بازیگر است حق ندارد دیگر کارگردانی کند. چون بازیگر بازی میکند و کارگردان باید مواظب کارش باشد و خلق لحظات مفرح و شریف داشته باشد. این انجمن آثار را کنترل میکرد تا افرادی که حرفهشان تئاتر است وارد شوند. اگر فردی نابلد بود حتما باید آموزش میدید اما دولت که وقت آن را نداشت، هرکسی که میرفت و التماس میکرد به او اجازه کار میداد. هیچ نظارتی وجود نداشت و ما هم هرچه تلاش کردیم نتیجه نداشت. اکنون با بیتوجهی و گوش نکردن حرف صنف، وضعیتی به وجود آمده که سر و صاحبی ندارد. یکی از دلایلی که من از انجمن تئاتر آزاد بیرون آمدم هم همین بود.
یعنی دلیل ابتذال آمدن افراد نابلد است؟
ببینید، مخاطب پول میدهد و به تئاتر آزاد میآید تا بخندد. اگر بازیگر نتواند هنرمندانه او را بخنداند، رو به ابتذال میآورد. متاسفانه ابتذال هم مخاطب دارد اما مسئله این جا است که مخاطب تئاتر عوض میشود و از یک جایی به بعد هرچه مخاطب میخواهد را هنرمند باید ارائه دهد.
از ابتدای پیدایش تئاتر، هم تراژدی بود و هم کمدی. کمدی میخنداند و تراژدی میگریاند. در بخشهایی از نمایش کمدی، چیزهای غلط نقد میشود. وقتی غلط را نقد میکنید، باید غلط را هم نشان دهید. البته آن چه خوب است نتیجهگیری است و باید درخشان باشد. گاهی همان نمایشهایی که در سالن دولتی اجرا میشود، بسیار سخیفتر از تئاتر آزاد است.من از آثار مبتذل دفاع نمیکنم. اما هرکاری مخاطب خود را دارد. در خارج از کشور هم همه گونه نمایش وجود دارد و هرکدام هم مخاطب خودش را دارد.
نکته پایانی شما برا جمعبندی بحث چیست؟
تئاتر بهترین و ارزشمندترین هنری است که وجود دارد و عرصه «تعلیم و تعلم» و «تاثیر و تاثر» است. حتی دیگر هنرها هم تحت تاثیر هنر نمایش است. اگر تئاتر نباشد نه سینما و نه تلویزیون نخواهیم داشت. تاریخ تئاتر معادل تاریخ هر ملت و زندگی افرادی است که در یک اقلیم زندگی میکنند. تئاتر پر از زیبایی و پر از جریانهای هنری انسانساز است.
بنابراین باید آدمهایی را در این حوزه تربیت کنیم اما نوع تربیت در سرزمین ما غلط است. در دانشگاه و آموزشگاهها قابلیت کافی برای آموزش نداریم. در دانشگاه دانشجویان چند واحد میگذرانند و کارشناس میشوند. بخش عمده این واحدها نظری است. باید بگویم با دروس با نظری کسی هنرمند نمیشود. حتی با چند واحد محدود عملی هم کسی هنرمند نمیشود. راهش این است که رابطه استاد و شاگردی به وجود بیاید و دانشجویان در عمل یاد بگیرند. وقتی این رابطه وجود ندارد در نتیجه نمیتوانند کارهای ارزشمندی ارائه دهند. بنابراین باید این روشها را اصلاح کنیم.
خبرنگار: هانیه علینژاد