گروه تئاتر خبرگزاری هنر ایران: هر ساختمانی برای خودش حافظه و هویت دارد؛ حافظه‌ای که به قدمت تاریخ آن بنا است. در و دیوارهای ساختمان‌ها حافظه زنده شهرها هستند و متاثرند از نفس‌هایی که آدم‌ها در آن کشیده‌اند. ارزش هر ساختمان و بنایی به ارزش آدم‌هایی است که در آن رفت و آمد داشته‌اند و یا اتفاقات و خاطراتی است که در آن چهاردیواری رقم خورده است.

«تماشاخانه سنگلج» حافظه تاریخی تئاتر ایران است. تماشاخانه‌ای که همواره رنگ و بوی نمایش اصیل ایرانی را داشته و تاکنون آن را حفظ کرده است؛ تا جایی که اکنون تنها تماشاخانه‌ای است که به صورت خاص نمایش ایرانی روی صحنه می‌برد.

این بنای ارزشمند مفتخر به حضور هنرمندانی چون علی نصیریان، مرحوم عباس جوانمرد، مرحوم جعفر والی و مرحوم عزت‌الله انتظامی و اجرای نمایشنامه‌هایی از غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی است. به همین سبب این تماشاخانه یک گنجینه برای تئاتر است.

گنجینه‌ای که در سال 1388 در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده است و این بدین معنا است که دارای حریم برای حفاظت و نگهداری از این مکان مهم است.

 

جان تماشاخانه سنگلج در خطر است

روزهای ابتدایی اردیبهشت ماه سال جاری بود که پریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج خبر از تجاوز به حریم این تماشاخانه داد. ماجرای این تجاوز به طرحی برمی‌گردد که از یک دهه پیش کلید زده شد.

سنگلج4

طرحی که اوایل دهه 90  با حمایت جامعه تئاتری توسط بزرگان این عرصه نظیر زنده‌یادان عزت‌الله انتظامی و داوود رشیدی با شهردار و شورای شهر وقت تهران مطرح شد و به گفته اتابک نادری مدیر سابق تماشاخانه سنگلج آقای قالیباف شهردار وقت تهران به شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری دستور داد تا این طرح اجرا شود. قرار بود طی این طرح ساختمان مجاور تماشاخانه که اداره حقوقی شهرداری بود به عنوان یک ساختمان کمک‌کننده فعالیت‌های تماشاخانه سنگلج در کنار مجموعه باشد.

توافقات اولیه برای الحاق ساختمان کناری (ساختمان تخریب شده فعلی) به تماشاخانه صورت گرفته بود و اسناد آن همراه با موافقت قالیباف موجود است اما روند انتقال سند آن آنقدر طول کشید و در مسیرش سنگ‌اندازی شد تا شورای شهر و شهردار تهران تغییر کرد.

این که چرا این روند با وجود موافقت آقای قالیباف بیش از یک دهه بی‌نتیجه مانده است، خود محل بحث و تامل است! اما بیشتر از آن که بحث مالکیت ساختمان کناری سنگلج مطرح باشد، بحث سلامت خود تماشاخانه در اولویت است.

دوم اردیبهشت ماه امسال پریسا مقتدی طی یادداشتی اعلام کرد که ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج (همان ساختمانی که باید در مالکیت تماشاخانه باشد) تخریب شده است. او گفت: اواخر سال گذشته مطلع شدیم که این ساختمان تخلیه شده و قرار است که نوسازی شود، نه این که تخریب شود. حدود 7 تا 10 روز پیش متوجه شدیم که موضوع نوسازی نیست و دارد تخریب صورت می گیرد. متاسفانه این طور به گوش ما رسید که 20 متر هم می خواهند پایه ریزی کنند. هر چند مهندسان دفتر طرح و برنامه معتقد بودند که اگر دقت لازم در این تخریب و پی ریزی بشود مشکلی پیش نمی آید اما آنها هم به سهم خودشان نگرانی هایی داشتند.به هر حال سی سال از ساخت آن ساختمان می گذرد و به نوعی این دو ساختمان در گذر زمان به هم تکیه داده اند.

سنگلج

مقتدی با ابراز انگرانی برای تماشاخانه تاریخی سنگلج بیان کرد: نگران جان سنگلج هستم وتلاش خودمان را کرده ایم. درخواست عاجزانه خانواده تئاتر از مدیران ارشد شهرداری به خصوص شهردار محترم منطقه 12 و شهردار محترم تهران جناب زاکانی است که اگر با موضوع توسعه تماشاخانه و الحاق این ساختمان و زمین کناری به هر دلیلی همراهی نمی کنند، خواهش می کنم، عاجزانه خواهش می کنم که جان سنگلج را به خطر نیاندازند. جان این تماشاخانه قدیمی و خاستگاه نمایش ایرانی را به خطر نیاندازند.

پس از رسانه‌ای شدن ماجرا، محسن سعادتی معاون میراث فرهنگی استان تهران در واکنش نسبت به این مسئله بیان کرد: شهرداری پیش از تعطیلات نوروز از اداره کل میراث فرهنگی استان تهران استعلام گرفته بود و پاسخ به آن استعلام این است که طبق ضوابط حریم مصوب بافت سنگلج می‌توانند ساختمان را بسازند.

او ادامه داد: مِلکی که تخریب شده است و برای آن استعلام گرفته شده بود، بنای تاریخی و میراث فرهنگی نبوده است. از طرفی، طبق ضوابط حریم، اگر یک بنای تاریخیِ ثبت‌شده داخل حریم مصوب دیگری قرار داشته باشد، مقررات و ضوابط آن حریم مصوب، ملاک خواهد بود. ساختمانی که تخریب‌شده در بافت تاریخی سنگلج بوده، پس ضوابط حریم این بافت شامل حال آن می‌شود. شهرداری استعلام گرفته و این موارد به آنها ابلاغ و تاکید شده است که ملاک باید ضوابط عمومی حریم مصوب باشد.

 

چرا شهرداری پاسخگو نیست؟

مطابق «طرح توسعه سنگلج» و سخنان اتابک نادری و پریسا مقتدی در تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج  از دو جهت یک اقدام غیرقانونی شکل گرفته است.

اولا که این ساختمان طبق توافقات جزیی از تماشاخانه سنگلج به حساب می‌آید و اقدام تخریب، در واقع تجاوز به ملک تماشاخانه است.

ثانیا، حتی اگر طبق گفته معاون میراث فرهنگی، این ساختمان بنای تاریخی و میراث فرهنگی به حساب نیاید و جزیی از ساختمان سنگلج نباشد، چون تماشاخانه در آذر ۱۳۸۸ در فهرست میراث ملی ثبت شده است، طبق ضوابط و قوانین، برای بناهای ثبت‌شده باید حریم تعیین شود.

طبق قانون، حریم در زمان ثبت تعیین می‌شود ولی اگر حریم در نظر گرفته نشود، پلاک چسبیده به ملک حق تخریب و ساخت و ساز ندارد. اگر هم تخریب شود نباید مرتفع‌تر نسبت به ساختمان ثبت‌شده ساخته شود. بنابراین این اقدام تجاوز به حریم سنگلج به حساب می‌آید.

در حال حاضر بحث فعلی، بحث مالکیت ساختمان نیست و تنها چیزی که برای اهالی تئاتر مهم و نگران‌کننده است، سلامت جان و روح تماشاخانه سنگلج است. طبق گفته‌ها لرزش‌هایی هنگام تخریب به این تماشاخانه وارد شده و از آنجا که این بنا روی قنات قرار گرفته و پیش‌تر هم در بخش گیشه، فرونشست داشته است، ادامه تخریب ساختمان کناری و به دنبال آن گودبرداری خطر جدی برای این تماشاخانه را به همراه دارد.

سنگلج3

جالب است که با گذشت دو هفته از اعلام وضعیت تماشاخانه سنگلج، از جانب شهرداری واکنش درخور و مورد توجه‌ که نشان از اهمیت دادن آن‌ها به این مسئله باشد، صورت نگرفته است. 

تنها واکنش صحبت‌های علیرضا زاکانی شهردار تهران بود که در پاسخ به سخنان مدیر نظارت بر پروژه‌های عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: حرف علمی بزنید!

اما قبل از هر چیزی، شهرداری تهران باید به صورت شفاف به سوالات و ابهامات شکل گرفته در ذهن افکار عمومی و هنرمندان پاسخ دهد؛ چرا انتقال مالکیت ساختمان به تماشاخانه سنگلج صورت نگرفته است؟ چرا تخریب ساختمانی که در حریم تماشاخانه است، بدون هیچ اطلاعیه و در سکوت کامل صورت گرفته است؟ آیا این روند حرفه‌ای است؟ خوب است که شهردار تهران به صورت علمی برای ما روشن کنند که چگونه نگران سنگلج نباشیم؟

باید به مدیران شهری تهران گفت که اگر برای توسعه تماشاخانه کاری نمی‌کنید، حداقل جان ساختمان و میراثی را که به جا مانده است به خطر نیاندازید. سنگلج نه یک تماشاخانه، بلکه بخش مهمی از میراث فرهنگی کشورمان است.  

امروز نه تنها جامعه تئاتری کشور بلکه تمام دغدغه‌مندان فرهنگ ایران، نگران سنگلج هستند که مبادا این گنجینه ویران شود و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به بار آورد. جامعه تئاتری بیش از همه نگران این است که این پایگاه نمایش ایرانی، آیینی و سنتی از بین برود و نابود شود.

اهالی تئاتر دیگر با عدم همکاری شهرداری در ترویج و توسعه تئاتر کشور، کنار آمد‌ه‌اند و از این بابت گله‌ای ندارند اما دیگر حفظ میراث فرهنگی و تئاتری کشور کمترین کاری است که شهرداری می‌تواند برای این جامعه بی‌توقع انجام دهد و امیدواریم هرچه زودتر شهردار تهران و همکارانشان به شکلی شفاف و روشن تکلیف این ماجرا را مشخص کنند.

 

هانیه علی‌نژاد

بیشتر بخوانید»»کارگردان نمایش «بیژن و منیژه»: آثار فردوسی و مولانا فقط مختص زمان خودشان نیستند/ متون کهن ظرفیت تکثیر در اکنون و آینده را دارد