به گزارش هنرآنلاین، محمد چرمشیر در چشم و دل دانشجویان دهههای گذشته تئاتر، استادی عزیز و ستودنی است. کمتر استادی را بتوان نظیر او صبور و دقیق یافت که با دقت و شکیبایی بیمانندی، اولیترین مشقهای نمایشنامهنویسی دانشجویان خود را بخواند.
حالا سالهاست که چرمشیر در هیچ دانشگاهی تدریس نمیکند. کنارهگیری او هرچند خودخواسته بوده اما قطعا شرایط دانشگاههای هنری و وضعیت کلی آن در این تصمیمگیری بیتاثیر نبوده است.
۱۲ سال پیش در چنین روزهایی، دانشجویان تئاتر دانشگاه سوره برای او نکوداشتی برگزار کردند و ما به انگیزه روز معلم بخشی از سخنان چرمشیر را در آن روز خاص مرور میکنیم.
روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۸۹ بود که این بزرگداشت به همت دبیرخانه دومین جشنواره تئاتر سوره برگزار شد و محمد چرمشیر که آن زمان هم دل خوشی از وضعیت تئاتر و دانشگاههای هنری نداشت، رو به روی تعدادی از دانشجویانش ایستاد و خطاب به آنان گفت: هرگز به شما دروغ نگفتم و سعی نکردم چیزی را پنهان کنم بلکه همواره تلاش کردم رک و بیپرده سخن بگویم و امروز نیز چنین میکنم. خیلی دوست نداشتم امروز اینجا باشم چون قلب کوچک من تحمل اینهمه هیجان و دوستداشتن را ندارد.
او از انزواطلبی خود نیز سخن گفت: آدمی به شدت منزوی هستم. در طول زندگی هنریام همیشه در انزوا بودهام و همواره تلاش کردهام گوشهای در تاریکی بایستم، اما امروز شما مرا زیر نورافکن گذاشتهاید و همین برایم سخت است.
او که در آن مقطع یکی از پرکارترین و تاثیرگذارترین نمایشنامهنویسان کشورمان بود، از برگزاری این برنامه قدردانی کرده و گفته بود : فقط نمایشنامهنویسم. به کلمات بسیار اعتقاد دارم. کلمات برایم شریف و مقدساند، من فقط نمایشنامهنویسم، با کلماتم.
چرمشیر در آن عصر بهاری رو به دانشجویانش افزود: دوست دارم واژگان عدالت، آزادی، عشق، دوستداشتن و... را بنویسم و همواره تلاش کردهام خواستار حرمت کلمات باشم. آیا توانستهام چنین کنم؟... نمیدانم.
او از آرزوهای خود نیز سخن گفت: در کنار شما ایستادم و زندگی کردم و تلاش کردم آنچه را میدانم با تمام جان و دلم به شما منتقل کنم. امیدوارم توانسته باشم چنین کنم و آرزومندم روزگاری باشد که به زنان و مردانش افتخار کنم که توانستهام چیزی به آنان بیاموزم، آن روز برایم بسیار بزرگتر خواهد بود.
چرمشیر در آن عصر اردیبهشتی از استادان خود نیز به نیکی یاد کرد: «از روزگار و معلمانم یاد گرفتم به کلمات احترام بگذارم و آنگونه باشم که کلمات آلوده نشود. امروز دوست داشتم درباره خیلی چیزها بگویم اما افسوس که برخی کلمات آنقدر آلوده شدهاند که نمیتوانیم آنها را به کار ببریم. اما من همه کلمات را دوست دارم، چون دوستدار شما هستم. »
حالا سالها از آن روزها میگذرد و محمد چرمشیر، نمایشنامهنویسی که نمایشنامههایش با کارگردانی بزرگترین و در عین حال جوانترین هنرمندان این کشور بر صحنههای تئاتر ما جان میگرفتند، هنوز هم خود را معلم میداند. او گرچه دیگر در دانشگاهی درس نمیدهد اما به امر آموزش بیتوجه نیست و در هر جایی فرصت آن باشد، آموزههای خویش را، بیدریغ به شاگردان خود میبخشد چراکه به گفته دکتر علی رفیعی، چرمشیر، دستِ بخشندهای دارد.
در همان مراسم، استاد دیگری هم حاضر بود؛ خسرو حکیم رابط، نمایشنامهنویس پیشکسوت که دهههای متوالی به آموزش دانشجویان و هنرجویان مشغول بوده است. حال که به انگیزه روز معلم، آن نکوداشت را یادآوری میکنیم، خوب است که از این استاد نیز یادی کنیم که اتفاقا استاد محمد چرمشیر هم بوده است.
او بزرگترین فضیلت هنرمند را درک رنج دیگران دانست و درباره چرمشیر گفت: آثار محمد چرمشیر همواره بسیار تکاندهنده و تأثیرگذار است. زیرا او از کوچههای آوارگی، طوفان، آب و آتش و سرزمین رنج گذر کرده است و این همه از غنای تجربه او میآید. زیرا تا هنرمند سختی نکشیده باشد، نمیتواند آثاری اینچنین اثرگذار بیافریند. بسیار خوشبختم که بیش از ۳۰ سال پیش در خدمت محمد چرمشیر آموختم. وای به حال معلمی که شاگردش از او جلو نزند و من افتخار میکنم که در خدمت بزرگی مانند چرمشیر بودم.