گروه تئاتر هنرآنلاین، نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و آئین نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر یکشنبه ۹ اردیبهشت در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
محمد سلوکی اجرای این مراسم را بر عهده داشت و محمود دولتآبادی، فریبرز گلبن، اسماعیل خلج، اصغر همت، ایرج راد، حبیب رضایی، مسعود دلخواه،هایده حائری، صدرالدین زاهد،مهدی میامی، کاظم هژیرآزاد،محمد رحمانیان،امیررضا دلاوری،آرش دادگر، مجید امرایی، محسن بهرامی، از جمله حاضران در آن بودند.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رئیس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
وی اظهار کرد: انجمن با مرور ملاکهای مختلف در طول سال به این نتیجه رسید که مدالیوم و نشان عالی خود را به استاد اکبر زنجانپور چهره تأثیرگذار تئاتر ایران اهدا کند. انجمن به دلایل حمایتی قصد دارد به خاطر منش فکری و کاریشان از ژاله علو، علیرضا کوشکجلالی و علی شمس نیز قدردانی کند.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
سپس تصاویری از مراسم هجدهمین «شب کارگردان» و سخنان زندهیاد آتیلا پسیانی پخش شدکه با تشویق حضار همراه شد.
احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس گفت: ممنونم که انجمن به یاد من بود. من حرفی نمیزنم که جشن امشب به حاشیه نرود. امیدوارم مسیر چرخ روزگار به شکل دیگری بچرخد که هر کدام از ما تئاتر مدنظر خود را روی صحنه ببریم و هیچ رنج و عذابی گریبانمان را نگیرد.
در ادامه آرش دادگر عضو هیأتمدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر روی صحنه رفت و ضمن قرابت متن لوح قدردانی علیرضا کوشکجلالی، گفت: یک سال پیش تماس تلفنی داشتم و کارگردان بزرگی با من تماس گرفت. از لقب استاد برای او استفاده کردم ولی او گفت که از واژه استاد استفاده نکن. علیرضا کوشک جلالی برای من همچنان استاد است و اعتبار بینالمللی به تئاتر ایران داده است.
سپس علیرضا کوشکجلالی که روی ویلچیر نشسته بود در سخنانی کوتاه گفت: آرزو دارم که دیگر خبر اعدام نشنویم.در ادامه اصغر همت لوح قدردانی از کوشکجلالی را به وی اهدا کرد.
در ادامه پیام صوتی ژاله علو برای حاضران در مراسم پخش شد. وی در ابتدای این پیام از اینکه به دلیل کسالت نتوانسته در جمع حضور پیدا کند، عذرخواهی کرد.
وی در ادامه پیام خود یادآور شد: هنر والای تئاتر برای من ارزشمند بوده و با اشتیاق تمام کار هنر را دنبال کردم. من کار تئاتر را از ۱۳۲۷ در تئاتر تهران شروع کردم. سپس در تئاتر فردوسی و پس از آن در تئاتر فرهنگ به ایفای نقش پرداختم.
وی به ذکر نام کارگردانها و نمایشهایی که همکاری داشت پرداخت و یادآور شد: در ادامه در سینما و رادیو نیز فعال شدم.
علو تاکید کرد: فکر میکنم بزرگترین ارزش برای هر هنرمندی این است که نتیجه کارهای خود را توسط مردم ببیند. خوشحالم کارهایی کردم که همچنان بین مردم به نیکی از آن یاد میشود و خوشحالم کارهایی کردم که مردم از آنها راضی هستند.
سپس محمد رحمانیان روی صحنه حضور پیدا کرد و بخشی از نمایش رادیویی «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهرهآزاد داشت، خواند.
وی خطاب به کوشکجلالی گفت: حضور تو برای تئاتر ایران مانند یک معجزه است، بمانی برایمان.
سپس متن لوح قدردانی از ژاله علو را قرائت کرد و ایرج راد به نمایندگی از ژاله علو لوح و نشان مدنظر را دریافت کرد.
در این بخش از مراسم، هایده حائری خطاب به حاضران در مراسم گفت: من از مردم قدردانی میکنم که قدر هنرمندانشان را میدانند و در این مراسم حضور پیدا کردند. هنرمندان تلاش میکنند با فعالیتهای خود هنر را پیش ببرند گرچه همه چیز بر علیهشان است.
حائری در ادامه به طنز بیان کرد: ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند به همین دلیل آمدم و جایزه ژاله علو عزیز را میگیرم.رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او(بلیت تئاتر)، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در این بخش از مراسم تصاویری از گفتوگوی محمد رحمانیان با اکبر زنجانپور پخش شد که طی آن زنجانپور به ذکر خاطراتی از نحوه حضور خود در عرصه بازیگری و تجربه همکاری با حمید سمندریان و جمیله شیخی پرداخت.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و یادی از مهدی فتحی به عنوان دوست مشترک خود و زنجانپور کرد و گفت: روزی مهدی به اکبر گفت کسانی که هنر کار نمیکنند چه میکنند؟ من در عجب بودم از افقی که پیش روی این ۲ عزیز شکل گرفته است. اکبر سعی کرده که همیشه هنر بورزد ولی موانع خیلی وقتها اجازه نداده است. این اجتماع به نشانه دوستی و ارادت به هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
در ادامه مسعود دلخواه نیز روی صحنه رفت و گفت: اکبر زنجانپور مثل هیچ کسی نیست؛ بازیگر و کارگردانی توانا و از همه مهم تر انسانی شریف و دوستداشتنی است.
وی تاکید کرد: اکبر زنجانپور بودن ساده نیست و دشوار است، از این رو صحبت کردن درباره او هم دشوار است.
دلخواه یادآور شد: وقتی نمایش «سیزوئه بانسی مرده است» با کارگردانی رکنالدین خسروی را دیدم، بازی اکبر زنجانپور حیرتزدهام کرد. او در آن نمایش بیش از ۲۵ کاراکتر را بازی کرد و هنوز صدا و انرژیاش که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
وی تصریح کرد: حق اکبر زنجانپور این است که جایزهای به نام وی به بازیگران تئاتر اهدا شود.این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
سپس شهرام گیلآبادی مجدداً روی صحنه رفت و عنوان کرد: در بیش از ۳۰ سالی که در رادیو بودم، صدای رامین فرزاد از گوشم خارج نمیشود که ته مانده غذاها را به گربهها میداد و برایشان «هملت» میخواند. سعادت این را داشتم که تجربه حضور در خدمت بزرگان را داشته باشم. مهدی فتحی روبهروی دیوار میایستاد و دیالوگهای خود را مرور میکرد. ما با حکمتهای مختلف از جمله آموزش در رادیو مواجه بودیم.
وی یادآور شد: دیدن حرکات معلم بزرگی چون اکبر زنجانپور درسهای بزرگی برای من داشت. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد این بود که نظم توسعه فکری، دانایی و درایت، سکوت را به همراه میآورد. استاد زنجانپور با اندیشه و آثار خود عالم دیگران را ارتقا داد. اکبر زنجانپور در عالم هنر از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند محبوب ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.