سرویس استان‌های هنرآنلاین: دکتر عبدالرسول خیراندیش در این اثر یکی از برداشت های اشتباه تاریخ ایران را مورد کاوش قرار داده و با واکاوی رویدادهای یکی از پیچیده ترین ادوار تاریخ ایران روایت درست را نمایانده است.

تا پیش از این چنین پنداشته می شد که دولتمردان و مردم فارس در برابر هجوم ویرانگر مغولان سرِ تسلیم فرو آوردند، اما نویسنده کتاب در این پژوهشِ عمیق و گسترده با روشن کردن پیچیدگی های تحولات تاریخی سده های ششم تا هشتم خلاف این قول و نادرستی این پندار را به اثبات رسانده و نشان داده است که در طول حملات مغولان، فارس اساساً توسط آنان به صورتی جدی تهدید نشد، بلکه فشار همسایگان فارس و کشمکش های قدرت های کوچک محلی بسیار بیشتر از حملات مغولان شرایط را بر ساکنان فارس دشوار می ساخت.

در این پژوهش همچنین نشان داده شده است که مغولان بیش از شمشیر، به نیروی قلم، یعنی از طریق تحولات دیوانی و حقوقی به اهداف خود برای بهره برداری اقتصادی از فارس دست یافتند؛ در مقابل فارسیان نیز با شمشیر و قلم مقابله کردند  و سرانجام این رویارویی به عرصه سیاست و فرهنگ کشیده شد که پیروز آن فارسیان بودند.

اندیشه ای که نویسنده نظریه خود را بر پایه آن استوار ساخته است نه رویارویی دو گروه از آدمیان (فارسیان و مغولان)، بلکه ایستادگی اندیشه "ایران فریدونی" در برابر مهاجمان تورانی است که آن هنگام مغولان نمونه بارز آن بودند.

نویسنده در این اثر اشاره می کند: فارس نه به دلایل نظامی بلکه در قدم اول شرایط سیاسی و سپس از طریق سازوکارهای دیوانی و پس از گذشت پنجاه سال از قبول اطاعت مغولان به‌طور کامل به تملک آنان درآمد. ازاین‌رو فارس اگرچه با تحول جمعیتی و زبانی از رهگذر وقایع عصر مغول روبه رو نشد، اما استثمار شدید مردمان و پیچیدگی رفتار عوامل دیوانی و ملکداران که گاه جانب مردم و گاه جانب مغولان و گاه در جهت منافع خود عمل می کردند، در مجموع راه را برای تغییرات اجتماعی در این ایالت باز کرد که از نمودهای آن تحول جامعة شیراز از عصر سعدی تا عصر حافظ است. فضای عمومی این تغییر را از خلال اشعار و افکار این دو سخن‌سرای بزرگ می توان دریافت. اما در مجموع چنان بود که مغولان به سان طوفانی سهمناک آمدند اما باقی نماندند، درحالی‌که زندگی و جامعه ای توأم با تحول و تغییر، آنچنانکه با زمان انطباق یافته بود، برای فارسِ دوره های بعد به‌جا گذاشته شد.

در فرازهایی از کتاب، نویسنده با استخراج عناصر تاریخی از اشعار سعدی و حافظ کوشیده است به بینش و نگرش آنها نزدیک شود و از خلال اندیشه و نگرش آنها، فضای آن دوران را چنان بازسازی نمایی کند که خواننده احساس کند در همان عصر سیر می کند.

نویسنده آگاهانه و عامدانه و با نهایت مهارت نگارش، متن کتاب را از پیچیدگی های تحقیقات تاریخی کاملا دور نگاه داشته و درعین رعایت اصول روش تحقیق تاریخی، چنان روایت ساده و روانی خلق کرده که خواننده احساس می کند یک داستان جذاب و مهیج تاریخی را مطالعه می کند، به نحوی که خواندن کتاب نه تنها ملال آور نیست بلکه برعکس سیر حوادث خواننده را به دنبال خود می کشاند.