سرویس استانهای هنرآنلاین: افسانه کهنی در فرهنگ ژاپن وجود دارد که بر اساس آن اگر شخصی هزار درنای کاغذی بسازد، آرزویش برآورده خواهد شد. شاید بتوان گفت این افسانه زمانی شهرت جهانی پیدا کرد که کودک ژاپنی مصدوم از حادثه بمب اتم در جنگ دوم جهانی، به سفارش دوستش در بیمارستان و احتمالا به امید بهبود، دست به ساخت درناهای کاغذی میزند و البته پیش از اتمام ساخت هزار درنا، چشم از جهان فرو میبندد!
درنا ابیاک هنرمند مجسمهساز اهل آمل است؛ او عضو انجمن سفال و سرامیک ایران، انجمن بینالمللی پاندورا و انجمن سرامیک kwca است که از سال ۲۰۱۷ ایده ساخت هزار درنای سرامیکی را مطرح کرد. درنای سرامیکی در سال ۲۰۱۸ در اندازهای بزرگتر به موزه ناپلی رفته و در این دوسالانه شرکت کرد. در سال ۲۰۲۰ این پروژه در فستیوال سرامیک مترس پذیرفته شد و به گفته این هنرمند پس از جریان کرونا، با تغییراتی به یک پروژه مشارکتی تبدیل شد.
ابیاک در توضیح این پروژه گفت: از نگاه من، هنرمند آرمان شهر خود را خلق میکند که در آن صلح و آرامش حکمفرما هستند و در این قلمرو، نگاهی فراملیتی و فراجغرافیایی دارد و به دنبال زبانی مشترک برای گفتگوست. چالشهای دنیای مدرن و تجربه شهرنشینی در واقعیت موجود، شکافی بین او و آرمان شهرش ایجاد کرده است که به منظور از بین بردن این شکاف، تلاشی در ساختن عناصر موجود پیرامون خود دارد. گونههای در حال انقراض و جغرافیای محل زندگی، خواستگاه آفرینش هنری هنرمند را میسازد.
وی افزود: در منطقهای که من زندگی میکنم، همواره شاهد مهاجرتهای بیبازگشت هستم. مسافرانی که تالابی کمی دورتر از محل زندگیام را برای مدتی کوتاه انتخاب میکنند و هر ساله تعداد آنها کمتر از سال قبل است. مهاجرتی بیبازگشت!
ابیاک ادامه داد: از دوران کودکیم این سوال دغدغه ذهنیام بود که چرا درناها باز نمیگردند؟! در فرهنگ ما افسانهها حکایت از آن دارند که درنا سفیر صلح و نگهبان آبهاست و وجودش پیامی برای آبادانیست. در فرهنگهای شرقی نماد صلح، سلامتی و نویدبخش شفا و بهبودیست. از این رو من در خلق چنین اثری از این پرنده ایده گرفتهام. به یاد دارم روزهای کودکیام را که برخلاف بقیه بچهها دوست داشتم زودتر زمستان فرا رسد تا به همراه پدربزرگم که در محلی نزدیک تالابی زندگی میکرد و میزبان هرساله درناها بود، به استقبال و تماشای شکوه و زیبایی این پرندگان بنشینم. در آنجا صدای درناها نوید زمان شروع کشت و کشاورزی است. شروع زندگی دوباره زمین!
این عضو انجمن پاندورا ایتالیا راجع به پیشینه و استیتمنت هنری پروژه خود توضیح داد: در زندگی هنریام به عنوان یک هنرمند مجسمهساز، تجربه کار با متریالهای گوناگونی را داشتهام. مجسمهسازی جرات خلق از هیچ را به من داد. در این بین من سفال و سرامیک را به عنوان رسانه کارهایم برگزیدم. چرا که نگاه به گذشته و در نظر گرفتن پیشامتنهایی که در سیر تحول تاریخ خلق شدهاند، عناصر جداییناپذیر کارهای من هستند. رجعت به گذشته، سفر به زمان بیزمانی، تمرکز بر زیبایی در فرمهای خلق شده، خلق اثر تعاملی در کنار دغدغههای زیست محیطی، همواره در کارهایم بارز بوده است. چه آثاری که برای رویدادهای داخلی و نمایشگاههای شخصیام به نمایش گذاشتهام و چه آثاری که در رویدادهای بینالمللی مورد توجه قرار گرفتهاند.
ابیاک در مورد متریال کار بیان داشت: با توجه به دغدغه پست مدرنیسمی درونیام، سرامیک را به عنوان متریال کارهایم برگزیدهام. قدمت آن در هنر ایران به حدود 6 هزار سال پیش باز میگردد. این رسانه مرا به گذشته پیوند میزند. به دیگر سخن ساخت و آفرینش اثر هنری با متریال سفال و سرامیک، آشتی با محیط زیست، عنصر طبیعی و دستیابی به فرم مورد نظرم ر ا مهیا میکرد. در کنار سرامیک همچنین سعی دارم از خمیر کاغذی هم به عنوان دور ریختنیهایی هدفمند در بیان اثرم استفاده کنم.
این بانوی هنرمند درباره دلیل ساخت آثارش با گِل سلولزی را اینگونه توضیح داد: به سبب دستیابی به درناهای سرامیکی سبکتر، تصمیم به ساخت گِل سلولزی گرفتم تا پرندههایی سبکتر را بسازم که بازتاب عشق به پرواز و مهاجرت برای دستیابی به صلح جهانی پایدار باشد. پروسه ساخت با وجود آنکه بسیار زمانبر بود، اما تجربهای لذتبخش برای من رقم زد که میخواهم با این پروژه آن را به مخاطبانم به اشتراک بگذارم.
درنا ابیاک راجع به توضیح ساختاری ایده گفت: پروژهای که من برای این رویداد در نظر گرفتهام، پروژهایست متشکل از 1000 درنا، با این اثر میخواهم آرزوها و جسارت هنرمندی از خاورمیانه با نگاهی زنانه که برای ساخت دنیای آرمانیاش به دنبال روزنههای امید است و میزبانیست برای سفیران صلح را بازنمایی کنم. از آنجا که هم نام با این پرنده هستم. انگیزه ساخت این اثر در من چندین برابر شد. گویی هزاران آینه انعکاس آرزوهای زنانه هنرمندیست از خاور میانه!
ابیاک افزود: در ساخت این درناها از فرمهای اوریگامی استفاده کردهام که بازتابی از نگاه پست مدرنیته است. فرمی مدرن که در کالبد معنایی سنتی شکل میگیرد. ساخت این اثر با مشارکت هنرمندان بومی، دانشجویان و هنرآموزان سفال و مجسمهسازی انجام میگیرد. با توجه به سابقه 10 ساله در آموزش هنر مجسمهسازی و سفال و سرامیک در گروههای سنی مختلف: کودک و نوجوان، دانشجوها و بزرگسالان مشتاق به هنر، دوست دارم تا شیوه ساخت را با متریال مورد نظر به صورت ورکشاپهای گروهی آموزش داده و در تعامل با هنرمندان 1000 درنا را بسازم.
این عضو انجمن سرامیک ایران اذعان داشت: در حال حاضر و در شرایط بحرانی بیماری کرونا، من مجبور به تغییر اندازه درناها و کوچکتر کردن آنها شدم تا بتوانم مشارکت سایر علاقهمندان را در این پروژه داشته باشم. حتی ۲۵۰ عدد درنای بزرگتری که در ماههای اخیر ساخته بودم را کنار گذاشتم و دوباره مشغول ساختن با اندازه کوچکتر شدم، شاید روزی ۲۰ عدد که البته کار خیلی سختی است. به جهت حضور و مشارکت هرچه بیشتر علاقهمندان در این پروژه، من الگوها را طوری ساده کردم که حتی کودکان هم بتوانند به آن ورود کنند. هر چند متاسفانه موفق به برگزاری ورکشاپ با شرایط حضوری نشدم و فعلا روی ورکشاپ آنلاین کار میکنم. همچنین تا امروز بیشتر از ۲۰۰ درنا در خارج از ایران ساخته شده و قرار است به ایران فرستاده شود. ضمن اینکه من با اولین نمایش در امالفی ایتالیا مخالفت کرده بودم و قرار شد نمایش اول به خواست من، در ایران باشد.
این هنرمند مجسمهساز اظهار کرد: برای اجرای مشارکتی این پروژه بیش از یک ماه با کیوریتورها و استادان بحث داشتیم که آیا هنرمندان روی فرم آزاد باشند یا نه؟! و نقدی که خیلی از آرتیستهای ما دارند این است که ما خلاقیت روی فرم نداریم!البته توضیح من این بود که در این پروژه مشارکتی، خلاقیت مد نظر نیست که مثلا برخی گِل سفید را با مفهوم خاص در نظر بگیرند و عدهای از آرتیستها با فرمهای خاص خودشان کار را اجرا کنند. در واقع مدنظر ما همان فلسفه خاص هزار درنا است و چیدمانی که نیاز داریم تا به فرم مشترک و برای دستیابی به مفهوم مشترک برسیم. "صلح" مفهوم ابتدایی این درناهای سفید بود که من از انتخاب این کار، مفهوم "امید" را مدنظر دارم، چرا که این روزها بسیار به آن نیازمندیم.