سرویس استانهای هنرآنلاین، محمد محمدی، متولد ۱۳۶۲ و دارای مدرک دکترای برنامهریزی شهری است. خدمات وی در شش سالی که صندلی ریاست اداره فرهنگ و هنر شهرستان آمل را بر عهده داشته است، سبب جایگاه ویژه او در بین اهالی فرهنگ و هنر شده است. محمدی در سال گذشته و در انتخابات شورای شهر با حمایت هنرمندان آملی، بالاترین آراء را از آن خود کرده و یک سال نایب رئیس شورا و مسئول کمیته فرهنگی شورای شهر و استان بود. در حال حاضر محمدی در مقام ریاست شورای شهر آمل مشغول خدمت است اما همچنان رویکرد اصلی او به فرهنگ و هنر است که بهانه گفتوگوی ما با ایشان شده است.
لطفاً راجع به فعالیتهایی که به عنوان مسئول کمیته فرهنگی شورای شهر در حوزه هنر و فرهنگ در یک سال گذشته انجام دادهاید، صحبت کنید.
ضمن عرض ادب و احترام خدمت شما و همه مخاطبین محترم این گفتگو، باید عرض کنم که مقوله فرهنگ بسیار گسترده است و تمام فعالیتهای فرهنگی و ورزشی شهر، زیر مجموعه کمیسیون فرهنگی- ورزشی شورای شهر است اما با توجه به اینکه شما به طور خاص در حیطه هنر و فرهنگ قصد گفتگو دارید، بنده نیز به موارد مورد نظر شما اشاره خواهم کرد. با توجه به سابقه بنده چه در کرسی ریاست فرهنگ و ارشاد و چه شورای شهر، به مدل حمایتی شهرهای استان مازندران از فرهنگ و هنر اشراف دارم. در این راستا باید خدمت شما عرض کنم، حمایتهایی که شورای شهر و شهرداری آمل و البته یکی دیگر از شهرستانهای استان در این مقوله انجام میدهند را در هیچ شهر دیگر استان شاهد نیستیم. حتی در سرفصل آنها وجود ندارد که بخواهند به هنر کمکی داشته باشند. به همین خاطر من از همکاران عزیزم در شورا و شهرداری به دلیل حمایتهای آنها در این حیطه قدردانی میکنم. ما در سال گذشته مبلغی حدود ۲۷۰ میلیون تومان را مستقیماً به جامعه هنری اختصاص دادیم و از آنها حمایت کردیم. البته در مقولههای فرهنگی دیگر چون: فرهنگ ایثار و شهادت، فرهنگ اسلامی و غیره نیز چنین حمایتهای وجود داشت. مبلغی که عرض کردم تنها به جامعه هنرمندان و در رشتههای مختلفی چون: موسیقی، نمایش و غیره اختصاص یافت که در قالب همایشها، جشنوارهها، کنسرتهای موسیقی هنرمندان بومی، اجراهای تئاتر و خرید کتاب صرف شده است.
صحبتهایی وجود دارد مبنی بر اینکه در زمان ریاست شما در اداره فرهنگ و ارشاد، این حمایتها از هنرمندان توسط شورای شهر بیشتر بوده است تا امروز که شما خودتان عضو و یا رئیس شورای شهر هستید! در این مورد چه نظری دارید؟
در آن زمان حمایتها همهگیر نبود و بیشتر موردی بود، البته باز هم باید از شورای قبلی در این راستا قدردانی کرد. یکی از مواردی که ما آن را آسیبشناسی کردهایم، همین موضوع بود که مثلاً به فلان هنرمند جهت اجرای کنسرت مبلغ خاصی پرداخت میشد و به هنرمندی دیگر هیچ بودجهای اختصاص داده نمیشد. ما سعی کردیم این حمایتها را برای همه هنرمندان بومی و نه افراد خاص در نظر بگیریم. به همین دلیل میزان حمایتهای ما به لحاظ تعداد هنرمندان، بیشتر شده؛ اما مبلغی که به عنوان حمایت در اختیار هنرمندان قرار میگیرد، کمتر شده است.
جامعه فرهنگ و هنر همچنان شما را به عنوان یک فرد هنری و فرهنگی میشناسد، با چنین دیدگاهی شما در جایگاه رئیس شورای شهر، چه برنامههایی در حیطه هنر و فرهنگ دارید؟
ابتدا باید عرض کنم که ما در شورای شهر، سعی داریم افزایش سرانه کاربری فرهنگی و هنری را بر عهده بگیریم. اگر امروز نیز از یک هنرمند خاص جهت اجرای فعالیتهای هنری حمایت میشود، به این خاطر است که چراغ فرهنگ و هنر آمل روشن بماند. به هرحال با مشکلات اقتصادی که در کشور ما وجود دارد، قدرت خرید مردم کاهش یافته است، بنابراین طبیعی است که این امر در ارائه خدمات هنری هنرمندان نیز تأثیر منفی داشته باشد. پس اگر ما در شورای شهر برای حمایت هنرمند وارد عمل نشویم و مثلاً جهت خرید بلیت یک تئاتر یا کنسرتها یا خرید کتاب حمایتی نداشته باشیم، هنرمند با آسیب روبهرو خواهد شد. امروز با هدفی که همه اعضای شورای شهر به دنبال آن بودهاند و تلاشهایی که جناب شهردار عزیز انجام دادهاند، ما یک فرهنگسرا، یک پارک هنرمندان و انشاءالله به زودی یک خانه هنرمندان در آمل احداث خواهیم کرد تا بتوانیم در این راستا خدمتی ماندگار داشته باشیم.
اگر واقعاً نگاهها و منافع شخصی و انفرادی خود را کنار بگذاریم و اعتقاد به ارتقای هنر شهر در همه سطوح داشته باشیم، باید بپذیریم که تأثیرگذاری چنین اقدامی به مراتب بیشتر از حمایتهای مقطعی و فردی از هنرمندان است.
اتفاقاً به موارد خوبی اشاره کردید، راجع به سه موردی که فرمودید مدتهاست درخواستهایی از طرف جامعه هنرمندان آمل مطرح شده بود و من از این اتفاق بسیار خوشحالم. حتماً به یاد دارید که در سال گذشته بحث تبدیل زندان آمل به فرهنگسرا مطرح شد و برخی از مسئولین در این زمینه تبلیغات وسیعی انجام دادهاند، اما تا به امروز این موضوع در حد یک حرف باقی مانده است و اقدامی راجع به آن صورت نگرفته است! ضمن اینکه به دو دلیل چنین کاری اصلاً منطقی به نظر نمیرسد. هم به لحاظ هزینهای که باید جهت خرید این مکان پرداخت شود و هم به لحاظ مسائل ترافیکی و موقعیت جغرافیایی این مکان. حال شما بفرمایید صحبتها و وعدههای شما راجع به سه موردی که فرمودید را تا چه اندازه باید جدی تلقی کنیم و آن را از شعارهای تبلیغاتی به دور بدانیم؟
مورد فرهنگسرا به دوران خدمت بنده در اداره ارشاد مربوط است. اگر اشتباه نکنم در سال ۹۴ بود که برای اولین بار موضوع تبدیل زندان به فرهنگسرا از طرف رئیس قوه قضاییه در آمل مطرح شده بود. من بعد از ۴۸ ساعت به سه دلیل به این موضوع اعتراض کردم. اول اینکه اسم سابق بسیاری از خیابانها و مکانهای ما در اذهان مردم باقی میماند و حتی پس از چند دهه همچنان برخی از مکانها با نام سابقشان عنوان میشود، به همین خاطر اینکه به فرهنگسرا گفته شود: زندان، شاید چندان خوشایند نباشد!
اما دو مورد مهمتر نیز وجود داشت که شما نیز به آنها اشاره داشتید؛ یکی بحث ترافیک آن منطقه از شهر بود که اصلاً توان تحمل یک کنسرت موسیقی را نخواهد داشت و دیگری همان مبلغ ۳۰ تا ۴۰ میلیاردی بود که باید در ازای خرید این مکان پرداخت میشد، آن هم بدون هزینههای تبدیل آن به فرهنگسرا، در حالی که با مبلغی به مراتب کمتر میشد زمین هکتاری در حاشیه شهر خریداری کرد و در یک فضای بزرگتر و با یک طراحی درست، این کار را انجام داد. البته جا دارد بنده از رویکرد فرهنگی دکتر یوسفیان، نماینده مردم آمل در مجلس درباره این موضوع تشکر کنم، این ذهنیت فرهنگی نماینده محترم برای بنده بسیار با ارزش است.
جناب دکتر محمدی، ما در این سالها چنین ذهنیتهایی بسیار دیده و شنیدهایم، اما عملاً کاری انجام نشده است و اتفاقی نیفتاده است؟
بنده از ایشان خواستم که حمایت خود را در ساخت پارک هنرمندان و فرهنگسرای ما داشته باشند و جناب نماینده هم در این مورد به ما قول همکاری و حمایت دادهاند.
اگر اجازه بدهید به بحث تئاتر شهر آمل بپردازیم. ما جزو هشت شهر کشور هستیم که در زمان ریاست شما در اداره ارشاد، مجوز تئاتر شهر را گرفتیم و در همین داستان برای شخص شما بسیار تبلیغ شد، اما عملاً جهت اجرای پروژه کاری انجام نشده است و تقریباً مجتمع خیابان هراز به همان شکل مانده است. لطفاً در این مورد توضیح دهید.
در مورد تئاتر شهر باید عرض کنم که ما سختترین مرحله آن، یعنی اخذ مجوز تئاتر شهر را انجام دادهایم. ما در همان زمان با حضور مدیرکل هنرهای نمایشی کشور، مدیرکل ارشاد استان مازندران، شهردار آمل و رئیس شورای شهر تفاهمنامهای را به امضا رساندیم مبنی بر اینکه سالن مجتمع امام خمینی (ره) آمل به سالن تئاتر شهر تبدیل شود. قسمتی از بودجه باید از سوی شهرستان و بخشی نیز از سوی استان و کشور تأمین میشد. من در همان زمان مبلغ ۱۳۸ میلیون تومان بودجهای که مربوط به استان بود را تأمین کردم. اگر به خاطر داشته باشید اتفاقات عمرانی که در سال گذشته در این سالن افتاد، از همین بودجه تأمین شده بود. البته این بودجه برای فاز یک تئاتر شهر و ساخت بلک باکس در حیاط مجموعه بوده و ما نقشههای آن را نیز آماده کرده بودیم.
بودجهای که فرمودید تصویب شد و یا تخصیص داده شد؟
بودجه تصویب شده بود و نیمی از آن تخصیص داده شد. یعنی حدود ۷۰ میلیون تومان آن تخصیص داده شد و البته بنده دیگر در این سمت نبودم. همچنین تعریف بودجه نیز عوض شد و اتفاقاتی چون تعویض صندلیهای سالن مجتمع امام خمینی (ره) و یا خرید کولرهای آن از ناحیه همین بودجه انجام شد. همه مدارک و شواهد هم در این مورد موجود است. در آن زمان کارشناس برنامهریزی استان به آمل آمده بود و به اتفاق تعدادی از هنرمندان به این مجتمع رفتیم. به یاد دارم که کارشناس محترم ۴۰ میلیون تومان مبلغ بودجه برای ساخت بلک باکس را نیز افزایش داده و قرار بود شروع فاز یک آن زده شود البته بودجه فاز دو به عهده شهرداری آمل بود و تأمین فاز سه که بحث تجهیز سالن بود، به عهده مرکز هنرهای نمایشی کشور قرار گرفت. پس پروژه تئاتر شهر، یک پروژه بسیار جدی بود و هنرمندان کشور از آن مطلع بودند و تعدادی از بزرگان تئاتر کشور نیز در این مورد به ما تبریک گفتند.
پس چرا به نتیجه نرسید؟
عرض کردم که عمر مدیریتی بنده کفاف نداد. ما قرار بود دهم اسفند ۹۵ کلنگ آغاز کار برای بلک باکس را بزنیم، اما در چهارم اسفند من مجبور به استعفا شدم و پس از آن متوجه تغییر سرفصل بودجه شدم و بودجهای که مربوط به ساخت بلک باکس و فاز یک تئاتر شهر بود، برای تجهیزات و تعمیرات سالن امام خمینی (ره) مصرف شد و البته کمتر از نصف آن به این موضوع تخصیص پیدا کرد. البته الان هم اطلاعی ندارم که در چه مرحلهای قرار دارد، ولی فکر میکنم همچنان میتوان آن را پیگیری کرد و به نتیجه رساند.
لطفاً راجع به فرهنگسرای جدید بیشتر توضیح دهید.
ما ساختمان نیمهکارهای داشتیم که قرار بود ساختمان سازمان عمران شهرداری باشد، اما در جلسات مختلفی که شورای شهر با شهردار محترم داشت، چندین فرضیه راجع به این ساختمان و مکان مطرح شد که خوشبختانه در نهایت، تبدیل این مکان به عنوان فرهنگسرای آمل با حمایت دوستانم در شورا و شهردار عزیز به تصویب رسید.
و آیا تمام استانداردهای یک فرهنگسرا را در آن رعایت خواهید کرد؟
باید این کار انجام شود. ما امروز تغییرات معماری در این ساختمان نیمه کاره داریم که باید به زودی انجام شود. در هفتههای آینده قرار بر بازدید از پارک هنرمندان تهران را نیز در دستور کار داریم تا بتوانیم برخی از اتفاقاتی که آنجا رقم خورد را در آمل پیاده کنیم. البته برای من مهمتر از خود ساختمان، محوطه فرهنگسرا است که میتواند به عنوان پارک هنرمندان و یک مکان کاملاً فرهنگی و هنری برای عموم مردم مورد استفاده قرار گیرد.
چه بازه زمانی را برای محقق شدن این امر در نظر گرفتهاید؟
واقعیت این است که ما نه تنها در آمل، بلکه در تمام شهرداریهای کشور مشکل بودجه داریم. اما این قول را میدهم که در کمتر از دو سال این کار به اتمام برسد.
شما که اینهمه علاقه به فرهنگ و هنر دارید، چرا به شورای شهر آمدید؟ شما در صحبتهای خود عنوان کردید که از پست ریاست اداره ارشاد مجبور به استعفا شدید. چرا و از چه ناحیهای این اجبار به وجود آمده است و آیا فکر میکنید در شورای شهر بیشتر میتوان به فرهنگ و هنر خدمت کرد؟
اتفاقاتی که در سال ۹۵ برای من افتاد، بسیار سخت و تلخ بود.من واقعاً مجبور به استعفا شدم و حتی ورودم به انتخابات شورای شهر نیز از سر اجبار بود. به هر حال شما میدانید که من سالها رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان آمل بودم و به اعتقاد بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر، نسبتاً کارنامه قابل قبولی در این حیطه داشتهام. ضمناً باید عرض کنم فرهنگ و ارشاد استان مازندران هم در نیروی انسانی فقیر است و واقعیت این است که مدیر چندانی ندارد. پس از استعفای من و با توجه به جایگاهی که داشتم، حکمی برای من زده شد به عنوان کارمند جزء اداره ارشاد شهرستان بابل که این انتخاب برای من بسیار عجیب بود. اینکه رئیس ادارهای با سابقه نسبتاً خوب را به یک کارمند جزء برسانند، بسیار قابل تأمل است!
البته زمزمههای زیادی بود که محمد محمدی به خاطر حضور در شورای شهر قصد استعفا از ریاست ارشاد آمل را دارد. در این مورد چه نظری دارید؟
خیر! من واقعاً هیچ برنامهای جهت حضور در شورا نداشتم و امروز هم که وارد این مجموعه شدهام، موظفم که خدمت کنم. شک نکنید که برای خدمت به مردم شهرم، چه در حیطه مسئولیت و چه زندگی اگر عمری باقی باشد، انجام وظیفه خواهم کرد. هم برای زیبایی شهر و هم آرامش مردم شهرم از هیچ تلاشی فروگذار نخواهم کرد و یک بار دیگر به همان خدای یکتا قسم میخورم که در آن دوران، قدمی برای انتخابات برنداشتم زیرا با اجبار به شورای شهر آمدم. جناب مرعشی، وقتی بعد از شش سال فعالیت و رزومه نسبتاً موفق، مزد زحمات من را اینگونه میدهند، چه باید میکردم؟ ما اهالی امیری (روستای ییلاقی در جاده هراز آمل) وقتی در دوران کودکی در باغهای گیلاس کار میکردیم، پس از پایان کار، صاحب باغ به غیر از مزد ماهانه، یک جعبه گیلاس هم به ما میداد. من شش سال در سمت ریاست اداره فرهنگ و ارشاد آمل خدمت کردم. خدا شاهد است که ۷ صبح به اداره میرفتم و بعضاً ۱۱- ۱۲ شب به خانه برمیگشتم. این حجم کار مربوط به همان سالهایی است که من در اوج جوانی بودم درحالیکه بسیاری از افراد در چنین سالهایی وقت خود را بیشتر صرف خانواده و تفریح میکنند. اما من در همان ابتدای ورودم به عنوان ریاست اداره، صاحب فرزند شدم و باور کنید غالب شبها ساعت ۱۱ تازه به منزل میرسیدم. شما به عنوان یکی از هنرمندان شهرستان شاهد بودید که چقدر درگیر کار میشدم. شش سال تمام زندگی خود را بگذارید برای ارتقای هنر و فرهنگ شهر و پس از آن حتی یک مراسم تودیع نداشته باشید و یا یک لوح تقدیر به شما ندهند. شما بودید چه میکردید؟ فقط به من گفتند: برو!
حتی در همان زمان که حکم جدید من به عنوان کارمند جزء ارشاد بابل زده شد، خیلیها بنده را مورد تمسخر قرار میدادند. من به دوستان میگفتم: وقتی چنین کملطفی نسبت به من انجام شد، مطمئن باشید که سر شما هم خواهد آمد. حال سؤال شما این است که چرا من استعفا دادم؟ ساعت ۹ شب به من زنگ زده بودند که "شما باید فردا استعفا بدهید" و من هم گفتم: "چشم"!
حتی به خاطر دارم در صبح آخرین روز کاری من، یکی از هنرمندان پیشکسوت شهر؛ جناب استاد حسین حیدرزاده در دفتر من نشسته بودند. ساعت هشت و نیم صبح در حضور ایشان به من زنگ زدند که چرا هنوز استعفا ندادهام و من پاسخ دادم که تا یک ربع بعد استعفای خودم را اعلام خواهم کرد. حالا با توجه به چنین داستانی، من چه برنامهای میتوانستم از قبل برای شورای شهر داشته باشم؟ من دقیقاً ساعت نه و پنج دقیقه روز چهارم اسفند ۱۳۹۵ استعفا دادم.
اینهمه فشار برای استعفا از کجا بود؟
هم از سوی وزارت ارشاد و هم از سوی اداره کل ارشاد استان با من تماس گرفتند و اعلام کردند که باید استعفا دهم.
با توجه به عملکرد شما و رضایت نسبی هنرمندان، فکر میکنید چه دلیلی برای اصرار به استعفای شما وجود داشت؟
شاید تنها دلیل آن همین عملکرد خوب من در این سالها بود. متأسفانه بعد از این جریانات برچسبهایی را برخی از دوستان به من زدند که تحمل آن برایم بسیار دشوار بود. شش سال تلاش شبانه روزی من برای فرهنگ و هنر را به انتخابات ربط دادند و من تنها سکوت کردم.
با توجه به علاقه شما به حوزه هنر و فرهنگ، چرا امسال مسئولیت کمیسیون فرهنگی شورا را همانند سال گذشته قبول نکردید؟
من هیچ کمیسیون و هیچ سازمانی را قبول نکردم. چرا که اعتقاد دارم سازمانها و کمیسیونها را باید عادلانه بین اعضای شورای شهر تقسیم کنیم. به همین دلیل من از روز اول اعلام کردم که در هیچ سازمان و کمیسیونی کاندیدا نخواهم شد. دلیل نخست این بود که رئیس شورا هستم و نمیتوانستم به دیگران بگویم کاندیدا نشوند، به همین دلیل از خودم شروع کردم. این تصمیم شخصی من بود و حتی دوستان شورا تأکید کردند که من نیز یک یا دو بخش از کمیسیونها و سازمانها را داشته باشم. امروز نیز مهندس قاسم رسولی، رئیس کمیسیون فرهنگی هستند و همانطور که میدانید، ایشان از شخصیتهای فرهنگی و ورزشی شهر هستند که بنده به شخصه از عملکرد ایشان راضی هستم.
در روزهای انتخابات شورا این توقع از شما میرفت با افرادی که در حمایت شما از القاب و عناوین خاص و اغراق آمیز استفاده میکردند، برخورد کنید. قصد توهین ندارم، اما چنین رفتاری از جانب برخی حامیان شما بیشتر به تملق و چاپلوسی شباهت دارد تا یک حمایت معقول و منطقی! و این توقع از شما وجود داشت که در قبال چنین رفتارهایی، موضعی اتخاذ کنید، حال آنکه ما شاهد سکوت شما بودیم؟
بسیاری از اتفاقاتی که رخ میداد، مربوط به جوّ آن دوران بود و من نه هیچ گونه تشویقی و نه هیچ گونه تنبیهی نکردم. فکر میکنم لطف برخی دوستان به بنده حقیر بود و البته امروز همچنین رفتارهایی برای بسیاری از مدیران در عرصه سیاست وجود دارد. شاید وقتی کسی علاقه بیش از حد به شخصیتی دارد، اینگونه رفتار میکند.
فکر نمیکنید این نوع اسطورهسازی مشکلی را برای خود شما ایجاد خواهد کرد؟ آیا رفتار اغراقآمیز و پر از تملق چنین افرادی شما را در قبال آنان نمک گیر نکرده است؟
باور کنید من در برخی از موضوعات اصلاً دخالت نمیکنم. شما در فرهنگ و هنر با من کار کردید، جناب مرعشی، من در کار اینقدر خود را درگیر میکنم که فرصت ورود به چنین جریاناتی را ندارم. در ایام جشنواره بینالمللی طالب آملی دوست هنرمند مشترکمان عرفان پرقوه به اتاق من آمد و حدود یک ربع با من صحبت کرد و من در ظاهر او را میدیدم و سر تکان میدادم، اما پس از چند روز که یکدیگر را ملاقات کردیم اصلاً یادم نبود که ایشان پیش من آمدند و ما گفتگویی با هم داشتهایم! یا در جشنواره فیلم یاس که برگزار کردیم، باور کنید به حدی خود را درگیر جشنواره و کار میکردم که از زمان و مکان و اتفاقات و حواشی بیخبر بودم. البته در مجموع من نیمه پر لیوان و شخصیت افراد را میبینم زیرا خودم تحسین کردن افراد، خصوصاً هنرمندان و انرژی مثبت دادن، به آنها را دوست دارم.
و بالعکس، آیا تحسین شدن و گرفتن انرژی مثبت را هم دوست دارید؟
از کسانی که به من انرژی مثبت میدهند لذت میبرم. وقتی با آنها مینشینم و صحبت میکنم، انرژی میگیرم و این خوشایند است. کسانی که تنها به دنبال ضعف هستند، باعث میشوند که من نیز تنها به حرفهای آنها گوش کنم. بنابراین کسانی را که خارج از گود مینشینند و توقع انجام کارهای خاصی را دارند، یا به عبارتی تنها در مورد افراد تصمیم میگیرند و اظهارنظر میکنند، جدی نمیگیرم. باید در عرصه مدیریتی ورود کرد و با چالشهای آن نظیر کمبود نیروی انسانی، مشکل بودجه، مشکل سیاسی و غیره مواجه شد و بعد اظهار نظر کرد.
بحث دیگری که بین هنرمندان راجع به شما مطرح شده این است که چرا شما اهل شایستهسالاری نیستید؟ این که در سالهای گذشته از برخی هنرمندان حمایت میشد و امروزه از همه هنرمندان حمایت میشود خوب است. اما این مسئله مطرح است که شما برای این که همه را حفظ و راضی کنید و کسی را از خود دلخور نکنید، به همه پاسخ مثبت میدهید و این رفتار با شایستهسالاری متناقض است و حتماً میدانید که با شایستهسالاری میتوان به پیشرفت فرایند در هر حیطهای امید بیشتری داشت.
من اعتقاد دارم که این موضوع حرف همه هنرمندان نیست و بلکه حرف عده خاصی از آنهاست. من از هنرمندان خواهش میکنم که شایستهسالاری را برای من تعریف کنند و اینکه کدام هنرمند از نگاه آنها شایسته است؟ ابتدا لازم است در این مورد مواضع مشخص شود و سپس با کمال میل در این حیطه حرف خواهم زد.
شایستهسالاری به این معناست که فردی با سی سال رزومه در هنر، نباید با فردی که تازه وارد این عرصه شده است، هم تراز دیده شود. اگر قرار بر هرگونه حمایتی است، تناسب آن حمایت باید رعایت شود تا هر کسی نسبت به جایگاه خود از آن بهرهمند شود. همسان دیدن افراد در این حیطه شاید چندان منطقی نباشد.
اول باید عرض کنم بنده جزء مدیرانی در ارشاد بودهام که شدیداً به پیشکسوت احترام میگذاشتم و مراسم تجلیل را در مورد پیشکسوتان انجام دادهام. پس اگر صحبت از شایستهسالاری باشد، به این نکته هم باید اشاره شود که محمدی نه تنها از بزرگان عرصه هنر و فرهنگ به دلیل همان شایستهسالاری تجلیل کرد، بلکه مدل تجلیل او نیز متفاوت با آنچه که امروز هست، بود. من اعتقاد داشتم که اگر مراسم تجلیلی برای یک هنرمند برگزار میشود، تمام مهمانهای آن مراسم باید برای آن هنرمند و به خاطر او حضور پیدا کرده باشند. مثلاً در مراسم تجلیل استاد پرقوه، استاد محمد نائیج، استاد پرویز خشنودی، استاد اباذری، استاد زابلی و یا تولد استاد زرشناس و استاد فروتن و دیگر بزرگان عرصه هنر و فرهنگ شهر، تمام مهمانها به خاطر نام این بزرگواران دعوت میشدند و حضور پیدا میکردند.
بنده هرگز به خودم اجازه نمیدادم که مثلاً در کنسرت محمد علیزاده که در آمل برگزار میشود، بخواهم از محسن مرعشی تقدیر کنم. چراکه مردم به خاطر محمد علیزاده در سالن حضور پیدا کردهاند و اصلاً جالب نیست که در آن برنامه از فرد دیگری تقدیر و تجلیل شود. اگر قرار است از هنرمندی تجلیل شود، باید تک تک افراد سالن برای او و به خاطر وی حضور پیدا کرده باشند و این اعتقاد من است. هنرمند باید روی سن، به کسانی که به خاطر وی در سالن حضور پیدا کردهاند، تعظیم کند، نه به کسانی که برای شخص دیگری آمدهاند و این موضوع به هیچ وجه در خور جامعه هنر نیست. من در کنسرت استاد اباذری از ایشان اجازه گرفتم که به من یک ربع وقت دهند، چرا که تمام آن جمعیت سالن برای احمد اباذری حضور پیدا کرده بودند و در کنسرت خود شما جناب مرعشی، از شما اجازه گرفتم و به خودتان هم نگفتم که موضوع از چه قرار است. من در اجرای خود هنرمند و در حضور کسانی که به عشق آن هنرمند به سالن آمدهاند، چنین سورپرایزی را انجام میدادم. چنین برنامهای برای استاد مهشید روحانی، استاد زرشناس، استاد کیومرث هادی پور و بزرگان دیگر هنر و فرهنگ شهر هم اتفاق افتاد تا جایی که همه هنرمندان، چشمانشان پر از اشک میشد. چرا که افراد از اینکه پس از چند دهه کار هنری در برنامهای مخصوص به خود و با حضور همشهریان و علاقهمندانش تقدیر شدند، لذت میبردند. من ثابت میکنم که در هنر همواره شایستهسالاری داشتهام و نباید این شایستهسالاری را صرفاً در کمکهای مالی ببینید. من این کمکهای روحی و روانی را شایسته سالاری میبینم. ضمن اینکه وقتی در چنین وضعیت مالی و اقتصادی، جوانی نمایشی را روی صحنه میخواهد ببرد، من وظیفه اخلاقی خود میدانم که جهت حمایت و جلوگیری از سَرخوردگی هنرمند، تمام تلاش خود را انجام دهم تا وی با خرید بلیت اثرش حمایت شود و این هیچ ارتباطی به تجلیل ندارد. ای کاش قبل از اینکه دوستان و اهالی هنر، حرف و برچسبی را به من بچسبانند، با خود من صحبت کنند!
مشکل دیگری که در حال حاضر دامنگیر هنر و هنرمندان شهرمان شده است، اختلافات شما به عنوان رئیس شورای شهر و ریاست اداره فرهنگ و ارشاد آمل است. دود این اختلافات به چشم هنرمندان میرود و با توجه به شخصیت شما که سالهای سال ریاست همین اداره فرهنگ و ارشاد را بر عهده داشته و همچنان دغدغه فرهنگ و هنر دارید و نیز رئیس اداره ارشاد که خود از هنرمندان شهر هستند، توقع حل این معضل میرود. این اختلاف، بسیار برای جامعه هنرمندان آملی آزاردهنده شده است. حال چه باید کرد؟
بنده در ابتدای عرایضم گفتم که به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر در سال گذشته ۲۷۰ میلیون تومان به هنر و هنرمندان شهر کمک کردهایم. پس کمکها از سوی شورای شهر انجام میشود و حمایتها قطع نشده است.
این تعامل بین شورای شهر و نهادهای دیگر کاملاً وابسته به ارتباط روسای ادارات است. من زمانی که رئیس اداره ارشاد بودم، اوج تعامل خودم را با شورای شهر و شهرداری آمل برقرار کردم. یعنی اگر برنامهای در ارشاد گذاشته میشد، اولین تماس من به عزیزانم در شورای شهر و شهرداری بود که برای ایراد سخنرانی، اهدای جوایز و غیره از ایشان دعوت میکردم. چرا که اسپانسر اصلی تمام برنامههای هنری ما بودهاند و این بستگی به مدیریت من داشت که تا چه اندازهای در ایجاد این تعامل موفق بودهام. شورای شهر که به من نیازی نداشت، شورای شهر در یک بازه وسیع به کارهای خود مشغول است و این روسای ادارات هستند که باید سعی در تعامل با شورا داشته باشند و از مزایای آن برخوردار شوند. این موضوع به من مربوط نمیشود و بستگی به رئیس اداره ارشاد دارد که بخواهد با من به عنوان رئیس شورای شهر تعامل داشته باشد، یا نداشته باشد. شما باید این موضوع را از جای دیگری بپرسید و در واقع باید از رئیس اداره ارشاد پرسید که آیا با رئیس شورای شهر تعامل دارد یا خیر؟
سپاسگزارم دکتر محمدی عزیز که در این گفتگو شرکت کردهاید. اگر صحبت پایانی دارید میشنویم.
جناب مرعشی، من اول از همه از حضرتعالی و رسانه شما تشکر میکنم. چه در حوزه هنر و چه در حوزه خبر هنری که شاهد بودم، سالهای سال در این عرصه زحمت میکشید. تشکر دوم من از کل جامعه هنر آمل است که همواره کنار من و حامی من بودهاند و در پایان باید تأکید کنم که محمد محمدی در هر منصب و ارگانی که باشد، متعلق به خانواده فرهنگ و هنر است. من کار اداری خودم را با فرهنگ و هنر آغاز کردم و مطمئناً در فرهنگ و هنر آن را به پایان خواهم رساند. چراکه هنر و فرهنگ نقطه آرامش من است. من دوست دارم، پس از مرگم مرا در محوطه مجتمع فرهنگی-هنری ولیعصر دفن کنند، چرا که برای تک تک درختانی که آنجا کاشته شد، برای خاک آنجا عاشقانه زحمت کشیدم. آرزو دارم در ادامه خدمت نیز به خانواده فرهنگ و هنر برگردم زیرا این عشق من به هنر و فرهنگ است. خانواده من مطلع هستند که هر وقت درگیر فشارهای کاری میشوم، یا همسر و فرزند سبب و یا جمع هنرمندان در یک آموزشگاه هنری آرامش من میشوند. بیتردید تعالی فرهنگ و هنر شهر و کشورم آرزوی من است.