سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد تقی بهار، معروف به ملک الشعرای بهار را از بزرگترین شاعران دوره مشروطه میدانند. درباره این شاعر تا دلتان بخواهد نظرات ضد و نقیض منتشر شده است. گروهی او را به عنوان شاعری با شعرهایی برجسته و قصیدههای قوی میشناسند و گروهی هم اصلا او را شاعر نمیدانند. این پارادوکس نظری درباره کمتر شاعر ایرانی وجود دارد، اما به هر حال بهار یکی از همین شاعران است.
زندگی و زمانه
تولد او را در سال 1304 هـ ق. در مشهد نوشتهاند. پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، هر چند بهار هم چندان به خواست پدر توجه نکرد. بهار در دوره استبداد صغیر در خراسان به چاپ روزنامه خراسان پرداخت و بعد از فرار محمدعلی شاه که در همه شهرها جشن برپا شد، اشعاری سرود که در جشنهای ملی مشهد خوانده می شد.
او در سال 1328 هـ.ق در مشهد به انتشار روزنامه "نوبهار" پرداخت که به علت حملات تند بر ضد فشار روسها و دخالت آنان در سیاست داخلی کشور اهمیت خاصی داشت و پس از یک سال انتشار توقیف شد. او سپس روزنامه ای به نام "تازه بهار" را چاپ کرد که آن هم توقیف شد و بهار به تهران تبعید شد.
اشعار آغاز جوانی بهار، که ملک الشهرای آستان قدس رضوی بود، بیشتر زمینه های مدح داشت، مانند: مدح امام هشتم، مدح حضرت ختمی مرتبت، مدح مظفرالدین شاه ... و بهار در آن اشعار از استادان قدیم شعر فارسی پیروی می کرد.
بعد از مشروطیت و ورود به جرگه آزادی خواهان او شعر خود را وقف آزادی کرد. اشعار "بهار" در این دوره پرشور و صمیمی است او با سیاستهای استعماری به پیکار برمی خیزد. او با تصویر اوضاع و احوال زمان خود، مردم را به شرکت امور سیاسی و اجتماعی فرا میخواند.
پس از جنگ جهانی اول "بهار" که به تهران تبعید شده بود به مشهد بازگشت و چاپ روزنامه "نوبهار" را از سرگرفت. در سال 1332 هـ.ق به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به تهران آمد و نزدیک سه سال به انتشار روزنامه "نوبهار" ادامه داد.
"بهار" در سال 1334 هـ.ق با ایجاد جمعیتی به نام "دانشکده"، شاعران و نویسندگان جوان را در آن جمعیت گرد آورد و در سال 1336 هـ.ق به انتشار مجله "دانشکده" دست زد. این مجله اگر چه بیش از یک سال دوام نکرد، اما از بهترین مجلات آن زمان بود.
او در دوره چهارم مجلس نیز به نمایندگی انتخاب شد و با مرحوم مدرس در صف اکثریت بود و از سران معروف گروه اکثریت به شمار می رفت. در ششمین دوره هم به نمایندگی مجلس رسید و بعد از آن دیگر به مجلس قدم نگذاشت.
بهار بعد از شهریور ماه 1320 مدتی به وزارت فرهنگ منصوب شد و وزارت او چند ماهی بیش نپایید. بهار در دوره پانزدهم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به مجلس رفت اما به سبب مبتلا شدن به بیماری سل برای معالجه به سوییس سفر کرد.
او پس از معالجه در 1328 به ایران بازگشت و در اول اردیبهشت ماه 1330 یا به قولی دوم اردیبهشت درگذشت.
چی نوشته؟
آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقالهها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رسالههای تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمههای متون پهلوی، سبکشناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامهٔ فردوسی را دربرمیگیرد.
مهمترین اثر بهار را دیوان اشعار او میدانند. این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید. جلال متینی از بهار نقل میکند که میخواستهاست سرودههای خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب دیوان خود را به چاپ برساند و از وزارت فرهنگ خواستار شده بود که دوتن آشنا با شعر و شاعری را برای پاکنویس اشعارش در اختیار او بگذارد، اما این تقاضا اجابت نشد.
در میان آثار تحقیقی بهار نیز سبکشناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی ممتاز است. این کتاب حاصل ۳۰ سال تتبع و تدریس بهار است.
دیگران درباره بهار چه میگویند
درباره این شاعر تا دلتان بخواهد نظرات ضد و نقیض منتشر شده است. گروهی او را به عنوان شاعری با شعرهایی برجسته و قصیدههای قوی میشناسند و گروهی هم اصلا او را شاعر نمیدانند. این پارادوکس نظری درباره کمتر شاعر ایرانی وجود دارد، اما به هر حال بهار یکی از همین شاعران است.
شعر بهار مضمون است و قافیه و وزن
رضا براهنی در "طلا در مس" درباره این شاعر مینویسد:"... شعر ایرج و بهار و عارف و عشقی و پروین، شعر مضمون است. به این معنی که اینها عنوانی را انتخاب میکنند و درباره آن شعر میگویند. و گرچه مضمون اندیشه، یا مضمون احساس در بیتهای اشعار پخش میشود ولی هرگز با اشیاء و تصاویر آغشته نمیشود؛ و با عواطف عمقی و درونی و دنیای ناخودآگاه انسان و کیفیتهای اشراقی ذهن انسان سر وکار پیدا نمیکند. مضمون شعر بهار، هرگز به وجود یک محتوی نزدیک نمیشود. شعر بهار مضمون است و قافیه و وزن، و کلمات درشت و خشن و باصطلاح اجتماعی و باصطلاح حماسی. بهار بزرگترین لفاظ دوران مشروطیت است و گرچه دلش برای آزادی پرپر میزده، و همیشه میخواسته است از کنج قفس آزاد شود و باغی را زیر بال بگذارد، ولی ای کاش دلش کمی بیشتر برای شعر میتپید..."
تمامی بهار مقالات منظوم است
محمد رضا اصلانی به هنرآنلاین میگوید: "شما در "بازگشت ادبی" بیشتر با مقالات موزون مواجهید و نه شعر. تمامی بهار در این جرگهاند. با همه اینکه من شعر دماوندیهاش را دوست دارم اما باز هم به نظرم یک مقاله ادبی است. برای همین هم تمام این مقالات به بهانه روزمره است، به بهانه مسائل است و هیچ وقت وجودی نمی شود. امر وجودی در آن نیست چون وجود زبان در آن نیست. زبان در اینجا توسط عروض بزک شده است. بیشتر مفهوم پردازی است تا زبانپردازی."
بهار یکی از پر فروغترین شعلههای قصیده سرایی در طول تاریخ ادبی ماست
شفیعی کدکنی درباره بهار مینویسد: "بهار یکی از پر فروغترین شعلههای قصیده سرایی در طول تاریخ ادبی ماست و بیهیچ گمان از قرن ششم بدین سوی چکامهسرایی به عظمت او نداشتهایم. در میان قصیده سرایان درجه اول زبان فارسیکه از شماره انگشتان دو دست تجاوز نمیکنند بدشواری میتوان کسانی را سراغ گرفت که بیش از او شعر خوب و موفقانه داشته باشند. در قصاید برگزیده او مجموعه عناصر شعری، به حالت اعتدال و یکدست جلوه میکنند. عاطفه و خیال و هدف انسانی همراه با نیرومندترین کلمات- که با استادی فراوان در کنار هم جای گرفته- در شعر او به هم آمیختهاند. قصیده در معنی درست کلمه- بر بنیاد سنتهای کهن و دور از هرگونه پریشانگویی- آخرین بار در شعر او تجلی کرد و پس از چندین قرن بار دیگر چهره یک چکامهسرای بزرگ را در صفحات تاریخ ادبیات ما آشکار ساخت. بر روی هم بارورترین استعدادی بود که در شعر کلاسیک فارسی- به روزگار ما- چهره نمود.
شخصیت بهار، از چند سو دارای اهمیت است: در عالم تحقیق یکی از هوشیارترین محققان نسل خویش بود که بعضی کارهای تحقیقی او در عالم ادب- بسبب شّم خاص انتقادی و ذوق مایهوری که داشت- هنوز همچنان تازگی دارد و مرجعی است برای اهل ادب مانند مقداری از مباحث کتاب سبکشناسی و بسیاری مقالات و کتب دیگر که بصورت انتقادی به دست او تصحیح شده است. وی برای نخستین بار مقوله سبکشناسی را بطوری که امروز رایج است در تاریخ ادبیات ما مطرح کرد و خود در این باب بهترین تحقیقات و گستردهترین پژوهشها را- در آن روزگار- انجام داد.
دو دیگر، بهار سیاستمدار است که در عرصهگیر و دار آزادی، درشت خفتانش به تن فرسود (بث الشکوی) و تا واپسین لحظههای زندگی در سنگر مبارزه زیست اگر چه حیات او در این راه بیپست و بلند نبود.
سدیگر بهار شاعر،که زبان روزگار خویش و یگانه سخنواران چند قرن اخیر ایران بود، شاعری که گذشته ایران را، همیشه پیش چشم داشت و از یاد شکوهمند آن روزگاران، خون در تن او موج میزد."
و البته نظرات مثبت درباره این شاعر معاصر- خصوصا به نگاه آکادمسینهای قدیمی و امروزی- خیلی بیشتر از این حرفهاست.
انتهای پیام/