به گزارش سرویس فرهنگ هنرآنلاین، محمد تقی، پسر محمد کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و در سال 1304 هـ ق. در مشهد به دنیا آمده است. پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علیرغم خواست پدر، بهار شاعری را از چهارده سالگی آغاز کرد. در اوایل، اطرافیان فکر می کردند که او اشعار پدرش را به نام خودش می خواند و شاعر بودن بهار را باور نداشتند. سرانجام کار بهار با مدعیان به جایی رسید که قرار شد بهار به صورت بدیهه سرایی با لغاتی که مخالفشان می گویند، در حضور جمع شعری بسازد. محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرای بهار، استاد دانشگاه، متنفکر، نویسنده، شاعر، روزنامه نگار، رجل سیاسی، وزیر فرهنگ کابینه قوام السلطنه، نماینده مجلس در عصر مشروطیت، ادیب، پژوهشگر، که بیش از پنجاه سال از عمر شریف خویش را صرف نظم و نثر پارسی کرده بسیار پر کار و پرتلاش در این پهنه ادب پارسی بوده، حافظه بسیار قوی داشته و گاه اشعاری بصورت فی البداهه نیز سروده، و به زبان عربی و زبان پهلوی مسلط بوده. او همواره قاطع و روشن مطالب خودرا بیان می کرده ، همانند بسیاری از شاعران، سرایش شعرصرفا وسیله رساندن پیام است، یکی از ابتکارات این ادیب فرزانه این است که بیوگرافی به قلم خویش نوشته که در نوع خودش خواندنی است.

او متولد مشهد است و مقدمات تحصیل را نزد پدرش فراگرفته، پدرش محمد کاظم متخلص به "صبوری" است، یکی از مطالب بسیار مهمی که محمد تقی بهار در خصوص تشویق وترغیب شدن به امر آموزش بیان می کند این است که پدر ایشان با همسر و فرزندانشان در خانه مرتب صبحت می کرده از موضوعات روزمره گرفته تا مطالب علمی، ادبی و تاریخی. حتی رمان الکساندر دوما که آن زمان از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده بود، شب ها برای خانواده خویش می خواند و یا درخصوص کتاب های دیگر مانند سه تفنگدار و غیره ... استاد بهار نقل می کند: پدرم در خانه یا نماز می خواند و یا رمان. این علاقه ومطالعه پدر باعث شد که استاد نیز بیشتراز مردم عصر خویش وقت صرف مطالعه، کتاب وکتابت، تحقیق و پژوهش کند و الحق هرکس همنشین کتاب شد جایگاهش بلند مرتبه خواهد شد.

استاد در بخشی از بیوگرافی که به قلم خودشان نوشتند در خصوص سیمای پدرشان چنین یاد می کنند: "پدرم بلند قامت بود و دارای پیشانی بلند، گشاده و سفید که درمیان سر با موهای نرم سفید پراکنده پیوسته می شد چشم های فربینده اش در زیر ابروهای باریک و خمیده، بینی ای کشیده و لبش خندان و ریش وسبیلی افشانده سیاه و انگشتانی قلمی ، لاغر ومخروطی داشت"

این شیوه نگارش استاد در یاد پدر که بسیار خوب به تصویر کشیده و یا در جای دیگر از سفر تهران تا کربلا که در آن روزگاران طی شده می گوید: "ده ساله بودم، و سال 1313 در عصر ناصرالدین شاه قاجار بود ..." چنان دقیق مطالب را بیان می کند که آدمی را به یاد سفر نامه ناصر خسرو می اندازد، که او نیز در سفرنامه خود نگاه بس ژرفگرانه به محیط اطراف خود دارد. چقدر دقیق مطالب را شرح می دهند و بیشتر شیوه نگارش او در قالب بیان مطالب توصیفی است تا نگارش توضیحی و این هنر بزرگ نویسندگان است.

این نویسنده، شاعر و روزنامه نگار در عصر مشروطیت شش دوره نماینده مجلس نیز شده و علیرغم حجم کار ومشغله فراوان هرگز از ادبیات پارسی غافل نشده وهمواره با تمام توان وتلاش، رسالت خود را انجام می داده، و به عبارتی او با زبان وادبیات پارسی زندگی می کرده است.

استاد محمد تقی بهار بی شک علامه دهر در زبان و ادبیات پارسی است که در طول عمر خویش مجموعه خدمات ارزشمند او از تالیف کتاب، مقاله، ترجمه، تصحیح، سخنرانی، مقدمه ای در سایر کتب و سرایش شعر بی نظیر است.

یکی از کتابهای بسیار مهم استاد بهار، کتابی است به نام دستور 5 استاد که دستور زبان فارسی را بصورت کامل شرح داده، کتاب "دستور زبان فارسی 5 استاد" به همت پنج تن از بزرگان علم و ادب معاصر، استاد عبدالعظیم قریب، استاد جلال همایی، استاد رشید یاسمی، استاد ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر تالیف شده است. و بارها به زیور طبع رسید و در عصر ما نیز این کتاب دستور وزبان ادبیات پارسی ماخذ و منبع معتبر وموثق است و بعد از آن کتاب های متعدد دیگری در خصوص دستور زبان توسط سایر بزگان ادب پارسی به چاپ رسیده است.

استاد در کتاب سه جلدی به نام سبک شناسی به اختصاصات نثر پارسی در هر دوره پرداخته و گاه نیم نگاهی نیز به اوضاع شعر هر دوره داشتند.

اختصاصات شعری ونثری استاد محمد تقی بهار شیوه سرایش اشعار بهار نزدیک به اشعار ناصر خسرو است، آهنگ کلمات، وزین و استواری، صلابت جملات و نگاه تعلیم وتربیتی بخصوص اخلاقی، اجتماعی و سبک اشعار او به سبک خراسانی یا ترکستانی نزدیک است.

ایشان در تمام قالب های شعری از قبیل غزل، مثنوی، قصیده، رباعی، ترکیب بندی، قطعه، چهار پاره و حتی ترنم و تصنیف های متعدد همت گماشته از مهمترین تصنیف های او مرغ سحر که زبان نزد عام وخاص است که شاید بیش از هشتاد سال از عمر این تصنیف می گذرد.

مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه‌تر کن

زآه شرربار این قفس را برشکن و زیر و زبر کن

استاد؛ در زمینه نثر بیشترین فعالیت خود را صرف نگارش نثر پارسی کرده تا این مقوله سر وسامان بگیرد از جمله تصحیح کتاب هایی همانند تاریخ بلعمی، تاریخ سیستانی زحمات زیادی کشیده است.

سرایش مثنوی نیز در نظر استاد برای پند واندرز مسایل اخلاقی بوده، مثنوی مشهور ذیل که جنبه تربیتی دارد در فضایل کار از سرود ه های آن بزرگوار است که چندین نسل در کتاب دبستانی را مشاهده شده است.

برو کار می‌کن مگو چیست کار که سرمایه جاودانی است کار

یکی از بزرگترین اقداماتی که در زمینه نثر پارسی داشتند تالیف کتاب سه جلدی به نام سبک شناسی است، محور بحث این کتاب سه جلدی از عصر پیدایش خط و زبان و تمدن ها شروع می شود و به اختصاصات نثر پارسی در هردوره پرداخته است.

دعوی چه کنی؟ داعیه‌داران همه رفتند شو بار سفر بند که یاران همه رفتند آن گرد شتابنده که در دامن صحراست گوید : "چه نشینی؟ که سواران همه رفتند" داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو کز باغ جهان لاله‌عذاران همه رفتند گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست کز کاخ هنر نادره‌کاران همه رفتند افسوس که افسانه‌سرایان همه خفتند اندوه که اندوه‌گساران همه رفتند فریاد که گنجینه‌طرازان معانی گنجینه نهادند به ماران، همه رفتند یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند خون بار، بهار! از مژه در فرقت احباب کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند

پس از مرگ پدر بهار، به فرمان مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرایی به پسر واگذار گردید. "بهار" ادب فارسی را نزد پدر آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدر در مجالس آزادی خواهان شرکت می کرد و در سال 1324 هـ.ق که نهضت مشروطه به پیروزی رسید، بیست سال داشت. وی در دوره استبداد صغیر در خراسان به چاپ روزنامه خراسان پرداخت و بعد از فرار محمدعلی شاه که در همه شهرها جشن برپا شد، اشعاری سرود که در جشنهای ملی مشهد خوانده می شد. او در سال 1328 هـ.ق در مشهد به انتشار روزنامه "نوبهار" پرداخت که به علت حملات تند بر ضد فشار روسها و دخالت آنان در سیاست داخلی کشور اهمیت خاصی داشت و پس از یک سال انتشار توقیف شد. وی سپس روزنامه ای به نام "تازه بهار" را چاپ کرد که آن هم توقیف شد و بهار به تهران تبعید گردید. اشعار آغاز جوانی بهار، که ملک الشهرای آستان قدس رضوی بود، بیشتر زمینه های مدح داشت، مانند: مدح امام هشتم، مدح حضرت ختمی مرتبت، مدح مظفرالدین شاه ... و بهار در آن اشعار از استادان قدیم شعر فارسی پیروی می کرد. بعد از مشروطیت و ورود به جرگه آزادی خواهان او شعر خود را وقف آزادی کرد. اشعار "بهار" در این دوره پرشور و صمیمی است او با سیاستهای استعماری به پیکار برمی خیزد. او با تصویر اوضاع و احوال زمان خود، مردم را به شرکت امور سیاسی و اجتماعی فرا می خواند. پس از جنگ جهانی اول "بهار" که به تهران تبعید شده بود به مشهد بازگشت و چاپ روزنامه "نوبهار" را از سرگرفت. در سال 1332 هـ.ق به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به تهران آمد و نزدیک سه سال به انتشار روزنامه "نوبهار" ادامه داد. "بهار" در سال 1334 هـ.ق با ایجاد جمعیتی به نام "دانشکده"، شاعران و نویسندگان جوان را در آن جمعیت گرد آورد و در سال 1336 هـ.ق به انتشار مجله "دانشکده" دست زد. این مجله اگر چه بیش از یک سال دوام نکرد، اما از بهترین مجلات آن زمان بود. وی در دوره چهارم مجلس نیز به نمایندگی انتخاب شد و با مرحوم مدرس در صف اکثریت بود و از سران معروف گروه اکثریت به شمار می رفت. در ششمین دوره هم به نمایندگی مجلس رسید و بعد از آن دیگر به مجلس قدم نگذاشت. بعد از این سالها "بهار" رو به تدریس و تعلیم آورد و هفده سال از عمر اخود را به دور از سیاست گذراند. بعد از شهریور ماه 1320 هـ. ش مدتی به وزارت فرهنگ منصوب شد و وزارت او چند ماهی بیش نپایید. بهار در دوره پانزدهم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به مجلس رفت اما به سبب مبتلا شدن به بیماری سل برای معالجه به سوییس سفر کرد. او پس از معالجه در 1328 هـ.ش به ایران بازگشت و در اول اردیبهشت ماه 1330 هـ.ش درگذشت.