سرویس تجسمی هنرآنلاین: آموزشگاه هنرهای تجسمی آریا با همکاری کارخانه "سبا سنگ" برگزارکنندگان سومین کارگاه آموزشی مجسمهسازی پیشرفته با سنگ هستند که از ۷ آبان کار خود را آغاز کرده است. این کارگاه که با حضور "علی جبار حسین" مجسمه ساز معروف عراقی تبار برپا شده با تم موضوعى " همجوارى " به مدت 12 روز ( ١٠٠ ساعت آموزشى ) در محل کارخانه "سبا سنگ" ادامه خواهد داشت. گفتگو با آریا اقبال و بابک بهرامی برگزار کنندگان این رویداد را که در خبرگزاری هنر ایران انجام شده است.
- کارگاههای پیشرفته مجسمه سازی چگونه شکل گرفت و ایده اولیه از کجا آمد؟
- خانم اقبال: آقای بهرامی را سالیان بسیاراست؛ میشناسم و ایدهٔ این کار در گفتگویی که بین من و ایشان بود؛ شکل گرفت. داستان هم بدین گونه بود که حدود چهارسال پیش آقای بهرامی از فضای خشک موجود در محیط کارخانه گله میکردند و من هم به شوخی گفتم میخواهید فضای هنری را وارد کارخانه کنیم؟ قصه با این جمله شروع شد و شروع کردیم به اصطلاح با صدای بلند فکر کردن. اینگونه بود که ایدهٔ کار در ذهن هر دوی ما شکل گرفت و اولین کارگاه رادرسال ۹۱برگذارکردیم.
- آیا تجربهٔ قبلی هم در ایران وجود داشت؟
- اقبال: کارگاه آموزشی به این شکل خیر ولی سمپوزیومها ازچند سال پیش شروع به کارکردند. تفاوت ما با سمپوزیمها در این هست که ما چگونگی کار با سنگ را به هنر آموزان یاد میدهیم. منتها هنر جویان باید از پیش مجسمه ساز باشند وما مجسمه سازی را در این مکان یاد نمیدهیم. حقیقت این است که مجسمه سازی با سنگ بسیار سخت است به همین دلیل هنر جوها در ایران امکانات کار با سنگ را ندارند و میبینیم در سمپوزیمهایی که در آنها افراد خارجی حضور دارند هنرجوها بسیار دقت میکنند که ببیند نحوه کار آنها به چه شکل هست. در کارگاههای مجسمه سازی پیشرفته امیدواریم که بتوانیم این نقیصه را جبران کنیم.
- آقای بهرامی از چه زمانی در حوزهٔ هنرهای تجسمی فعالیت دارید؟
- بهرامی: علاقه ورود به عرصه هنرهای تجسمی حدود بیست سال پیش شروع شد؛ اما از ده سال پیش این مقوله برای من جدیتر شده است. عمده فعالیتم هم در زمینه هنر معاصر است و سعی داشتم جمع آوری آثارهنری را از نسل اول هنرمعاصر، تا جوانان امروز دنبال کنم.
- درباره دورههای قبلی کارگاه برایمان بگویید.
- اقبال: در دورهٔ اول دوازده نفر حضور داشتند که گروه بسیار خوبی را تشکیل داده بودند. «لوکا ماروینو» هم از ایتالیا آمد، اوعلاوه براینکه هنرمند بسیار خوبی است؛ به قول ایرانیها، استاد کار درجه یکی هم هست و تکنیکهای بسیار جالبی را به هنرجویان آموخت. در سال۹۳ با همکاری آقای عماد کارگاه مجسمه سازی باچوب را در روستای چولاب بین لاهیجان و آستانه اشرفیه برگذارکردیم. البته دورهٔ دوم را باهمکاری موسسه ژوان انجام دادیم ولی آقای بهرامی بسیاربه ماکمک کردند، مجسمهها ازشمال به کارخانهٔ ایشان آمدوهنرجویان چندروزدرسباسنگ مشغول به ترمیم آنهاشدند، دورهٔ سوم را هم در حال آموزش مجدد کارکردن با سنگ هستیم.
- تا پیش از این مجسمه سازی به شما مراجعه نکرده بود که سنگ در اختیارش بگذارید؟
- بهرامی: خیر هیچوقت. ببینید داستان از آنجا شروع شد که خانم اقبال پیشنهاد کار را دادند ما شروع کردیم به مطرح کردن یک سری تعاریف که نشان میداد، میخواهیم چه کار بکنیم. در واقع درنهایت یک اساسنامه یا توافق نامهٔ نانوشتهای در این بین تنظیم شد. در دههای اخیر در ایران، متاسفانه ما دچار فقر «هنرهای تجسمی» و دیگر هنرها در بین مردم شدهایم. اثرات این مسئله را میتوانیم در بسیاری از تقابلها و خشونتها در جامعهٔ امروزی مشاهده کنیم. به عنوان مثال اگر در شهر قدم بزنیم و به منازل توجه کنیم معماری امروزی را یک اتفاق نامربوط و بدون زیباییشناختی خواهیم دید. تا جایی که ساختار آن، به جای چشم نواز بودن؛ چشم آزار شده است. و تمام اینها روی روح و روان مردم به شدت تأثیر میگذارد و در نهایت ما یک شهر عصبی در پیش رویمان داریم. در حالی که میتوانست به شکل دیگری باشد. همانطور که وقتی در ایتالیا یا فرانسه قدم میزنید؛ نمیدانید به چه دلیل، اما حس خوبی دارید و وقتی خوب فکر میکنید؛ میبینید که این حس خوب وام گرفته از معماری و آثار تجسمی و یا هنری آن شهر است. جالب است بدانید که یک اثر حجمی نیز میتواند روی ذهن شما تاثیر بگذارد. به عنوان مثال هر روز در مسیر رفت و آمدم در شهر، من یک اثر حجمی «سبد میوه» جلوی بازار میوه و تره بار میبینم که مرا آزار میدهد و ترجیح میدادم که آنجا نبود. میخواهم بگویم؛ گاهی در ایران حتی نبود یک اثر حجمی از بودنش بهتر است. با این حال دانستن اینکه جوانهایی در ایران هستند؛ که استعداد دارند؛ باعث میشود که به این فکر کنیم وشرایطی رافراهم کنیم که به این جوانان کمک شود. مهمترین عاملی که باعث راه افتادن کارگاه شد؛ این بود که دوست داشتیم از این استعدادها حمایت کنیم که بیایند و با موادی مثل سنگ کار کنند که مادهای ماندگار است و نسلها ی آینده میتوانند آن را ببیند و با آن اثر ارتباط برقرار کنند. طی یک فراخوان کارهایی برای ما ارسال شد و از بین ماکتهای رسیده؛ کارها انتخاب شدند و تلاش شد که شخصی از آن سوی مرزها بیاوریم تا دانستهها وآموزهای جدید را به آنان بیاموزد. من فکر میکنم در این چند دهه که ارتباطاتمان با دنیای هنر برون مرزی بسیار محدود شده است؛ هنرجوها در دایرهٔ محدود اینجا آموزش دیدهاند؛ حتی بسیاری از بچههای این نسل متاسفانه به دلیل شرایط موجود، از داشتن بعضی ازاساتید مجرب هم محروم هستند. در تجربه اولمان، به هر جهت اشتباهاتی بود و تلاش شده است که در تجربیات بعدی، گروهی که برای شرکت در کارگاه انتخاب میشوند را دقیقتر انتخاب کنیم و روی آنها سرمایه گذاری شود که بتوانند در موقعیت حرفهای، موفقتر عمل کنند. امیدوارم این کارگاهها ادامه دار باشند.
- در این دوره شیوه انتخاب هنر آموزان تفاوت داشت؟
- اقبال: خیر تفاوت نداشت. بلکه شیوهٔ کارمان فرق کرده بود. در دوره قبل آقای بهرامی اسپانسر کارگاه بودند. سنگ، فضا و تمام امکانات کارگاه را فراهم نمودند و آموزشگاه هم برای برگزاری هزینههایی داشت وبرای اینکه بتوانیم هزینهٔ برگزاری و دستمزد آقای ماروینو را بدهیم؛ اجباراً و در نهایت آموزشکاه هم اسپانسر کار شد. هر چقدر هم که هزینهها را پایین آوردیم باز هم آن رقمی که هنر جویان برای آموزش پرداخت میکردند؛ برایشان زیاد بود و به دلیل هزینهٔ بالای شرکت در کارگاه، تعداد کسانی که در ابتدا به ما مراجعه کردند؛ زیاد نبودند. البته ما در دوره اول چند مجسمه ساز جدی و حرفهای به عنوان هنرجو در کارگاه داشتیم. مثل شهریار رضایی، حامد رشتیان، نسترن صفایی، نگار نادریپور... که اینها همه مجسمه ساز هستند و در این دوره شرکت کردند و کار نهاییشان هم بسیار خوب بود. اما در این دورهٔ جدید شیوهٔ کارمان را عوض کردیم به این دلیل که دوست داشتیم؛ هنرمندان بیشتری به ما مراجعه کنند. ما در واقع شهریه راهم حذف کردیم و برای دونفراز برترین هنرجوها امکان سفر تحقیقاتی را در نظر گرفتیم. یا به ترکیه یا ارمنستان و یا ایتالیا. البته این سفر جایزه نیست. به این دلیل که کاری که ما در حال انجامش هستیم؛ مسابقه نیست. خب وقتی که شهریه حذف میشود؛ خواه ناخواه تعداد مراجعه کنندگان زیاد میشود. تعداد زیادی ماکت به دست ما رسید و خوشبختانه آقای جبارحسین که قرار بود هنر جوهای نهایی را انتخاب کنند؛ در این زمان برای داوری سمپوزیوم به تهران آمده بودند و در نتیجه به جای عکس گرفتن از ماکتها و ایمیل کردن برای او، خودش از کارها بازدید و خیلی با دقت کارها را انتخاب کرد. فکر میکنم که مجموعهٔ خوبی شکل خاهد گرفت. چون بچهها با ایدههای بسیار خوبی انتخاب شدند و امیدوارم از عهدهٔ اجرای کار هم بر بیایند.
- بهرامی: در این دوره حساب کردیم و دیدیم؛ اگر هنرجوها بخواهند پولی بپردازند؛ این رقم به بیش از پانزده میلیون تومان خواهد رسید و عملاً شرکت در دوره امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین تصمیم گرفته شد پروندهٔ کسب هزینههای مالی دوره از هنرجویان را ببندیم و اگر واقعاً میخواهیم این دورهها اثر خوب بگذارند هنرمندان مستعدشرکت نموده ونهایتا برای برگزیدههای دوره، امکان سفر مطالعاتی را مهیا کنیم.
- در کارگاههای مجسمه سازی از چه نوع سنگهایی استفاده میشود؟
- بهرامی: دوره اول با سنگ تراورتن کار کردیم. در این دوره با سنگ چینی قروه کار میکنیم این دو سنگ رفتار متفاوتی دارند. سنگ تراورتن متخلخل است؛ اما سنگ چینی به هیچ وجه تخلخل ندارد و ساب پذیری سنگ چینی بالاتر است. در همه جای دنیا به دلیل اینکه انقباض و انبساط حرارتی مهم هست؛ از سنگ تراورتن استفاده میکنند که تحملش در این زمینه بالاست. ولی این بار برای تنوع از سنگ چینی استفاده کردیم و فکر میکنم که بعد از این هر سال با یک نوع سنگ متفاوت کار خواهیم کرد.
- آیا این سنگهایی که ذکر کردید؛ در بازار ایران موجود هستند؟
- بهرامی: بله این سنگها در معادن ایران موجود هستند. در واقع میتوان گفت ایران از لحاظ معادن سنگ بسیار غنی است.
- آیا از این سنگها در مجسمه سازی محیطی ما استفاده شده است؟
- بهرامی: بله و سابقهٔ استفاده شدن از این سنگها بر میگردد به دوران هخامنشیان. در منطقهٔ شیراز و ایذه اگر بروید شیرهای سنگی را از جنس این سنگها خواهید دید و حتی در سدهٔ اخیر نیز مجسمهٔ سنگی بسیار داشتهایم و البته بعد از سمپوزیم اول دیده شدن متریال سنگ در فضای شهری بیشتر شده است و یکی از دلایل رو آورن به متریال سنگ؛ معادن غنی ایران و ماندگاری این ماده است.
- اقبال: میخواهم مطلبی را اضافه کنم. ماازابتدا تا امروز در مسیرمان به سمت ایجاد یک فضای کارگاهی از آقای سید محسن هاشمی خیلی کمک گرفتیم. به شکلی که در این مسیر او همچنان بیدریغ در کنار ما است و چون تجربه برگزاری سمپوزیوم اول را داشتند اطلاعات بسیار زیادی در اختیارمان قرار دادند و از نظراتشان هم بسیار استفاده کردیم.
- برای ارائهٔ ماکتها آیا تم خاصی در نظر گرفته شده است؟
- اقبال: تم اصلی همجواری است. چون در واقع دوعدد کوپ سنگی برای هنر جوها در نظر گرفته شده؛ به همین دلیل تم همجواری را مطرح کردیم.
- گفتید که از یک جایی خروجی کار مهم شد و صرفا کار کردن بچهها مطرح نبود. از این لحاظ آیا به هنرمندان تأکید شد که باید خروجی کار به چه شکل باشد؟
- اقبال: خیر به هیچ وجه. در این مورد هیچ حرفی به میان نیامد و ما فقط تم و ابعاد را مطرح کردیم. ولی اعلام کردیم که ماکتهایی که به ما ارائه میشود؛ یا باید از جنس گچ باشد و یا یونولیت، برای اینکه با شیوهٔ کارکردن باسنگ کاهشی است وهنر آموزان باید درک میکردند وقتی با سنگ روبرو میشوند؛ باید برخوردشان چگونه باشد.
- نکتهٔ قابل توجه در این بین همکاری دو بخش خصوصی با یکدیگر است. هزینه و فایدهٔ این پروژه را چگونه ارزیابی میکنید؟ و دستاوردهایتان چه بودهاند؟ و قبل از پاسخوگویی به این مطلب دوست دارم به ما بگوئید برای آیندهٔ این کار هیچ فکری دارید؟ در جایی شنیدم که گفتید شاید این آثار در شهر نصب شوند...
- اقبال: خیر. آنچه که من به آن اشاره کردم؛ این بود که امیدوارم یک باغ مجسمه داشته باشیم که علاقه مندان بتوانند از آن بازدید کنند.
- بهرامی: در بحث فضای شهری ما یک گفتگوی مفصل داشتیم که این هنر آموزان میتوانند بعد از گذراندن چنین دورههایی، به یک توانمندیهای خاص برسند و آن موقع میتوانند؛ کارهایی در ابعاد بزرگ و شهری اجرا کنند. ولی ابعادی که ما الان کار میکنیم در حجم شهری نیستند و طبیعتاً هم یک هنرجو را هم نمیتوانید؛ از همان ابتدای کار وارد یک حجم چهار یا شش متری کنید حتی برخی از این کار آموزانی که انتخاب شدهاند سابقهٔ کار شهری دارند. اما میآیند و با یک مادهای مثل سنگ کار میکنند و طبیعتاً در آینده میتوانند برای فضاهای شهری هم کار کنند و این یکی از مهمترین هدفهای ماست.
- برای این مسئله رایزنی نشده است؟
- اقبال: خیر هیچ مذاکرهای در این زمینه انجام نشده است.
- بهرامی: در این دوره یک سری از دوستانی که درارتباط شهرداری ودر زیبا سازی شهری هستند به مامشاوره داده اندو یا در دورهٔ اول آقای مهندس کاظمی وآقای موسوی آمده بودند. اما معماران کسانی هستند که ما روی ارتباط هنرمندان با آنها فعالیت میکنیم؛ تا شاید آرشیتکتها، به جای کارهای بازاری و تندیس در پروژههایشان، از اثریک هنرمند استفاده کنند و ارتباطی بین این دو ایجاد شود تا این هنرمندان بتوانند از این مسیر بهرهمندی اقتصادی داشته باشند و کارشان ادامه دار شود وحتی از این راه امرار معاش کنند ما از دورههای پیش هم خوشبختانه توانستهایم برای هنر آموزانمان سفارشهایی را داشته باشیم که این اتحادبین هنرومعماری وتلفیق این دو یکی ازاهداف ماست.
- اقبال: منظور من این بود که برای نمایش در فضای شهری یا نصب در سطح شهر رایزنی نکردهایم.
- بهرامی: در واقع به گونهای فضا را چیدهایم که این هنرآموزان در این فضا بمانند و کار کنند.
باتوجه به اینکه مسیر کارگاه شما بسیار دور ودر شهرک صنعتی شمس آباد هست؛ ظاهراً شما تمهیداتی اندیشیدهاید که افراد بتوانند از کارها بازدید کنند؟
- اقبال: بله. افرادی که مایل هستند میتوانند هر روز برای بازدید بیایند. ولی دو روز را اعلام کردهایم؛ در روزهای شانزدهم و هجدهم که برای رفت و آمد از آموزشگاه اتوبوس هست. در این زمانها کارها شکل گرفتهاند و بهترین زمان برای بازدید هستند.
در دوره اول هم ظاهرا افراد از کارگاه بازدید داشتهاند و حتی از شهرستان آمدند.
- اقبال: بله خیلی جالب بود که چند نفردراواسط دوره از کردستان آمدند و آمده بودند که کار مجسمه سازی کنند. ولی متاسفانه در آن زمان امکانش نبود. چیزی که فراموش کردم بگویم و دوست دارم اینجا برآن تاکید کنم این است که سازمان زیبا سازی خیلی با ما همکاری کرد. به نظرم همکاری تنها این نیست که حمایت مالی باشد. حتی یک برخورد خوب نیز به من نظر من اسمش همکاری است. اینکه آقای موسوی و بقیهٔ دوستان که از ذکر نامشان به دلیل زیاد بودن صرف نظر میکنم؛ آمدند و آنجا بودند ونوع کار هنر آموزان را دیدند؛ به نظر من نوعی همکاری هست و با خوشرویی زیاد و با احساس مسئولیت هر بار پیگیری کردند و مشاوره دادند درست مثل اینکه کار خودشان باشد.
-آیا به رغم تمام هزینههایی که این کار در بر داشته، از مسیری که در پیش گرفتهاید خوشحال و راضی هستید؟
بهرامی: یکی از مهمترین مسائل در این مسیر خوشحالی خودمان هم هست. در پانزده روزی که دورهٔ اول را برگذار کردیم؛ حال من که حداقل خیلی خوب بوده. ازاین روند برای ادامه دادن این مسیر انرژی میگیریم.
انتهای پیام/