سرویس تجسمی هنرآنلاین //
مجسمه سازی معاصر ایران بخش بزرگی از هویتاش را مدیون پرویز تناولی است. در حقیقت ظهور معاصریت در مجسمه سازی ایران با آثار او و تعدادی از هم نسلاناش است که آغاز میشود و دوام و بقا مییابد. دامنه نفوذ هنر تناولی اما تنها منحصر به خلق آثار حجمی و ارائه آن در نمایشگاهها و در میان مخاطبین محدود آثار تجسمی نمیماند و او موفق میشود زیباییشناسی چند نسل از مخاطبین آثار هنری را در گسترهای وسیع تحت تاثیر قرار دهد و تلقی عمومی در نقش صرفا بازنمایانه مجسمهها را تا سطح هنری خلاقانه با معیارهای دنیای مدرن ارتقاء دهد.
بخش بزرگی از این موفقیت نیز به توجه و اهتمام او در شناسایی و معرفی قابلیتها و ظرفیتهای نهفته در عناصری چون دست بافتهها و دست ساختهها و به طور کلی هنرهای بومی ایران است که با کوششی پی گیرانه به جستجویشان پرداخته است تا به آن حد که امروز پرویز تناولی از جمله کارشناسان فرش ایرانی و بافتههای عشایری ایران نیز محسوب میشود. کتاب "تاریخ مجسمه و مجسمه سازی در ایران؛ از فرهاد کوهکن تا علیاکبر حجار" که همین امسال روانه بازار کتاب شده از آثار پژوهشی او محسوب میشود و علاوه بر این تناولی پژوهشهایی در زمینه هنرهای سنتی به چاپ رسانده اما با این وجود وجه پژوهشگری و تحقیقی این هنرمند کمتر از هنر مجسمه سازی او مورد توجه قرار گرفته است و اگرچه نتیجه تحقیقات او در هنرهای بومی در قالب چندین کتاب به چاپ رسیده و در میان علاقمندان شناخته شده اما کمتر درباره ارزشها و دستاوردهایی که این تالیفات با عنوان کلی "هنرهای از یاد رفته ایرانی" به همراه داشتهاند و به ویژه در خصوص تاثیر آنها بر فعالیت هنری این هنرمند و بر تلقی عمومی از زیباییشناسی هنری دقت و تامل شده است. در این فرصت قصد داریم تا بیشتر با این تالیفات آشنا شویم.
فرش و بافتههای ایرانی از قالیچه و قالی تا گبه
فرش ایرانی بخش بزرگی از پژوهشها و فعالیتهای هنری تناولی را به خود اختصاص داده است. کتاب «"فرش" او که در سال ۱۳۹۰ رونمایی شد موید این امر است. او خود در یادداشتی در خصوص توجه اش به فرش ایرانی نوشته است: "از همان زمان که پا به دنیای فرش گذاشتم، به فکر داشتن سهمی ازآن نیز شدم و اقدام به تهیه طرحهایی مناسب برای فرش کردم، اما پس از چندی دریافتم راه سختی را در پیش گرفتهام. اصول محکم و جا افتاده فرش ایران و قدمت چند هزار ساله آن، آن را بصورت هنری ویژه و جدا ازدیگر هنرها در آورده است. به همین جهت هم دخل و تصرفهای" نامعقول "را نمیپذیرد. البته این به این معنی نیست که فرش ایران هنری منجمد و غیر قابل انعطاف است. نگاهی سریع و گذرا به دورههای مختلف این هنر بخوبی تحولات زنده و مستدام آن را نشان میدهد، اما این تحولات همیشه همگون و هماهنگ با دنیای بهشت گونه فرش بوده است. با توجه به امور فوق دست به کار فرشبافی شدم اما هیچگاه در صدد آمیختن طرحهای نقاشان اروپایی و یا چیزی برگرفته از آنها نشدم و اساس هر دسته از فرشهای خود را چه تصویری، چه شیری و چه گبه بر اساس این فرشها بنا کردم."
"افشــــار، دستبافتههای ایلات جنوب شرقی ایران" کتاب دیگری از این هنرمند است که در سال ۱۳۸۹ به چاپ رسیده است.
"افشار" را میتوان کتاب جامعی درخصوص افشارها با رویکرد معرفی دست بافتههای آنها دانست که ثمره تلاش و تحقیقی میدانی و کتابخانهای است. اطلاعات تاریخی کتاب در مورد افشارها بسیار کامل و راهنما میباشد و به عبارتی در حدود ۱۵ درصد از کتاب را شامل میشود. در این بخش به سابقه تاریخی و موقعیت جغرافیایی و بومی و مردمشناسی افشارها و اختصاصاً افشارهای کرمان پرداخته شده است. در این بخش، از اسناد، نوشتههای تاریخی و نقشهها و نمودار پراکندگی افشارها به نحو مطلوبی در بیان شرایط و موقعیت جغرافیایی آنها استفاده شده و یک تاریخ نگاری مستند را ارائه میدهد. همینطور تصاویر زیبایی از مناطق افشار نشین دارا میباشد که فضای لازم را به نوعی تصویر سازی میکند.
تناولی همچنین در کتاب "گبه؛ هنر زیرپا" که در سال ۱۳۸۳ منتشر شده پیشینه و زیرساخت گبه ، سرزمین بافندگان گبه و طرح و ترکیب بندی آن را بررسی کرده است. در اوایل دههٔ ۱۳۵۰ فرشهای تازهای وارد بازار و ادبیات فرش شد که تا آن زمان شناخته شده نبود. این فرشها که گبه نامیده میشد. با فرشهای قبلی فرق داشت. طی سه دههای که از کشف و عرضهٔ گبه گذشته، مقالات و کتابهای زیادی نوشته شده، اما هنوز در ورای این زیر انداز ساده، گفتنیهای بسیاری نهفته است و جای کشف و بحث زیادی دارد. در این کتاب، تناولی با چندین سال تحقیق و بررسی و جمع آوری منابع و مقالات بسیار در زمینه فرش ایرانی، تلاش کرده تا برخی از این ناگفتهها را عیان کند.
"قالیچههای تصویری" نام کتابی است که پرویز تناولی در سال ۶۸ منتشر کرده است.
تناولی در پیشگفتار کتاب "قالیچههای تصویری" مینویسد:" وجه تشخص قالیچههای تصویری در مقایسه با سایر قالیهای ایرانی موضوع آنهاست. این قالیچهها به جای نقش و نگارهای سنتی و معمول، به انسان وگاه حیوان در قیاسهای غیرمعمول میپردازند که این شیوه در سنت فرش بافی ایران بیسابقه است. جنبش تصویرگرایی در فرش ایرانی که از اوایل سده سیزدهم و تا اواسط قرن چهاردهم ادامه یافت؛ یکی از پرهیجانترین جنبشهای هنری تاریخ کشور ماست که هنر مردمی بود."
تناولی در این کتاب تعداد کم قالیچههای تصویری که در مقایسه با قالیهای سنتی همیشه محدود و انگشت شمار بودهاند و نیزسفارشی بودن آنها را دلایل کم توجهی به این نوع قالیچههای ایرانی عنوان کرده است.
کتاب "قالیچههای شیری فارس" که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد به بررسی نقش شیر در قالیچههای این منطقه میپردازد. محبوبترین و بهترین نقش در پیش عشایر استانهای جنوب غربی ایران نقش شیر است که در ایران باستان و هم در فرهنگ اسلامی جای والایی داشته و دارد. شیر در مذهب شیعه به شجاعت و متانت و قدرت و دیگر صفات و خصلتهای مثبت به حضرت علی امام اول شیعیان نسبت داده میشود و احترام خاصی نزد ایرانیان و شیعیان دارد. نظریه دیگری که وجود دارد مبنی بر اینکه در فارس شیر زیاد بوده و چون با گذشت زمان نسلشان منقرض شده و چون قشقاییها از نقوشی که در دستبافتههای خود استفاده میکردند از طبیعت اطرافشان الهام میگرفتند، یعنی طبیعت گرایی که در ذات بافندگان وجود داشته شیر نیز در نزد قشقاییها دارای اهمیت بوده، به همین علت آنان از نقش شیر استفاده کردند.
دست ساختههای بومی ایران از قفل و سرمهدان تا ترازو و سنگ وزنکشی
کتاب "سنگ قبر" از این مولف در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.
این کتاب که جلد اول از مجموعه "سرگذشت مجسمه سازی ایران" است به معرفی و بررسی سنگ قبرهای تاریخی در مناطق مختلف ایران اختصاص دارد. این سنگ قبرها، نمونههایی ارزشمند از هنر مجسمه سازی و پیکر تراشی ایران در دورههای مختلف به شمار میروند. نویسنده که خود از نامدارترین مجسمه سازان ایران است، با رفتن به سراغ قبرستانها، امامزادهها و قبرهای قدیمی، مجموعهای از سنگ قبرهای نفیس را شناسایی و معرفی کرده است. خطوط کوفی، نسخ یا نستعلیقی که بر این سنگها است، کار بهترین خطاطان عصر خود است و تذهیب و حجاریشان به دست ورزیدهترین استادکاران انجام گرفته است.
چهارمین کتاب پرویز تناولی از سری کتابهای هنرهای از یادرفته باعنوان "ترازو و سنگ" در سال ۱۳۸۷ چاپ شده است. تناولی در این کتاب حدود ۲۳۰ قطعه از نمونههای مختلف ترازو و سنگهای سههزار سال گذشته و همچنین وزنهایی مانند مثقال، سیر، چارک و من و… که درگذشته استفاده میشدند را جمع آوری کرده است.
او در خصوص ویژگی این اشیاء میگوید:"به نظر میرسد این افراد، صنعتگر معمولی نبودهاند. بر فرض ما شاهد ترازوهایی هستیم که اشعار فارسی به شکل متبحرانهای روی آنها حک شده و حاصل کار را به چیزی فراتر از یک ترازوی معمولی مبدل کرده است. برخی از این اشیا، حاصل همکاری دو یا سه صنف است. مثلافولادگری که شاهین ترازو را ساخته، شاید خوش خط نبوده و بعید نیست که سراغ خطاط همسایه رفته و از او خواسته خطی برای ترازو بنویسد. ما یک فرهنگ بسیار غنی داریم که همیشه با شعر توام بوده است. صنعتگران ما هر چه ساختهاند از شعری هم روی آن استفاده کردهاند."
کتاب "قفلهای ایران" تالیف پرویز تناولی از مجموعه هنرهای از یاد رفته ایرانی در سال ۱۳۸۶ منتشر شد.
تناولی درباره این کتاب گفته است:"کتاب "قفلهای ایران" مربوط به دورههای مختلف تاریخی است و از دوره ساسانی تا قاجار را دربر میگیرد. اگر ما هنر مجسمهسازی نداشتهایم، جایگزین آن هنرقفلسازی ماست و قفل سازان ما با ساختن قفلهایی به اشکال هندسی، حیوانی و انسانی جای هنر مجسمهسازی را پر کردند. قفلهای ایرانی بسیار متفاوت از قفلهای سایر کشورهای دنیاست و بیش از آنکه جنبه ایمنی داشته باشند، جنبه هنری دارند. ایرانیان قدیم عقاید آیینی خاصی راجع به قفل داشتند و قفل برای آنها نماد رسیدن به آرزوها، باز کردن گرههای زندگی و... بود و بسیاری از اشراف وبزرگان نیز قفلهای نفیس طلا و نقره برای ضریح امامان وامامزادگان نذر میکردند."
کتاب "طلسم ؛ گرافیک سنتی ایران " که نتیجه پژوهشهای 30 ساله پرویز تناولی است در سال 1385 منتشر شد.
در این کتاب ابزار، اسبابها، شکلکها و طرحهای مورد استفاده رمالان و دعانویسان ایرانی به لحاظ گرافیک و استفاده و کاربرد آنها در فرهنگ مردم بررسی شده است. این اسباب و شکلکها که نویسنده از آنها به عنوان "اشیاء طلسمی یاد میکند، بخشی از یک فرهنگ از میان رفته است. مجموعه این آثار نه تنها بخش مهمی از هنرهای تصویری ایران به شمار میروند، بلکه در پس خود آمال و آرزوهایی را نهفته دارند. نویسنده در پژوهش ارزشمند خود کوشیده است تا به زوایای پرپیچ و خم علومی که تاچندی پیش زنده و مقبول همگان بوده دست یابد.
تناولی معتقد است هنر به کار رفته در این لوازم ناب و خالص است اما متاسفانه به دلیل نگاهی منفی که در میان روشنفکران و پژوهشگران نسبت به خرافه و جادو در ایران وجود دارد، تا کنون مورد توجه قرار نگرفته است:"من هم با خرافه پرستی مخالفم اما هنرمندانی که به ساخت ابزار مورد نیاز این حرفه تاریخی مشغول بودند، نهایت هنر خود را به کار بردهاند. از سوی دیگر بخش مهمی از تصاویر به جا مانده از ایران قدیم در کتابهایی با این موضوع دیده میشود. با اتکا به آنها میتوان ریشههای گرافیک سنتی ایران را جست و جو کرد."
کتاب "سرمهدان" در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. تناولی این بار هم در تحقیق از روش میدانی خودش استفاده کرده است، با استناد به مقدمه کتاب سی سال است که با جمع آوری سرمهدان مانوس است و البته کتاب حاضر نشان میدهد که طی این سالها چه گنجینهای جمع آوری کرده است.
نوع تقسیم بندیها و ارائه طبقه بندی شده سرمهدانها و میلهای سرمه کاربرد کتاب را بسیار راحتتر از کتابچههایی از این دست کرده است. تناولی در مقام یک مجسمه ساز و البته والاتر از آن در کسوت زیباییشناس میراث بصری و تئوریک ارزشمندی را به جای گذاشته است.
دست بافتههای عشایری و روستایی از تاچه و جل تا سفره و نمکدان
تناولی دست بافتههای عشایری را هم در کتابهای متعددی مورد بررسی قرار داده است که نشان از توجه و علاقه ویژه او به این عناصر بومی دارد.
"دست بافتهای روستایی و عشایری: ورامین" عنوان پژوهشی دیگر از این هنرمند است که در سال ۱۳۷۹به چاپ رسیده است.
ورامین را باید پدیده منحصر به فردی در فرهنگ فرششناسی ایران شمرد، زیرا به تنهایی توانسته مجموعهای از همه گروههای قومی ایران را در خود گرد آورد و بافتههای آنها را عرضه کند. این کتاب که به معرفی دستبافهای روستایی ورامین اختصاص دارد، حاصل سفرهای متعدد و تحقیقات مولف درباره منطقه ورامین، مختصات مردمشناسی و هنر مردم این منطقه است. کتاب دارای دو بخش به زبانهای انگلیسی و فارسی و تصاویر رنگی زیبا از دست بافتهای روستایی ورامین است.
تناولی همچنین در کتابی دیگر با عنوان "جلهای عشایری و روستایی ایران - آرایش اسب" بار دیگر به دست بافتههای عشایری و روستایی پرداخته که در سال ۱۳۷۷ به چاپ رسیده است.
تناولی عقیده دارد که پوشش اسب و شتر در عشایر ایران و تزیینات وابسته به آن یکی از مهمترین مظاهر هنر فولکلور ایران است. به گفته این مجسمه ساز که بخش عمدهای از زندگیاش صرف مطالعه و جمع آوری دست بافتههای عشایری ایران شده است، از دورههای گذشته که زندگی عشایر بیش از هرچیز بر حیواناتشان استوار بود، آثار بیبدیل هنری در ارتباط با جانوران به جای مانده است. او در این خصوص میگوید: "فرهنگ بومی ایران بر حفظ طبیعت و مراقبت از حیوانات استوار بود. به همین دلیل حیوانات با آثار هنری برخاسته از خلاقیت هنرمندان بومی، تزیین میشدند. ایرانیان در گذشته اهمیت بسیاری برای حیوانات قائل بودند و به هنگام شرکت در مراسم و برنامههای خاص حیواناتشان را میآراستند. امروز که این سنتها در حال فراموشی است، تزیینات میتوانند به عنوان اسناد معتبر به کمک پژوهشگران بیایند. اسب و شتر حامل عروس در روستاها و عشایر ایران به بهترین نحو ممکن و با استفاده از دست بافتهها آراسته میشد. آنها برای همه قسمتهای بدن اسب و شتر، نظیر زین، پیشانی، گردن، کپل، زانو، کوهان و سینه، بافتهای داشتند."
"تاچههای چهارمحال" هم پژوهش دیگری است که تناولی در زمینه دست بافتههای عشایر به زبان انگلیسی در سال ۱۳۷۷ به چاپ رسانده است.
تناولی در این پژوهش "تاچه" یا خورجین را که نوعی بافته روستائیان چهارمحال و بختیاری است معرفی میکند. در قسمت نخست کتاب درباره تاریخچه، طرح و نقشه، مناطق تاچه بافی و نماد و معنای تاچه توضیحاتی داده میشود و قسمت دوم کتاب حاوی تصاویر متعددی از انواع تاچه است.
در کتاب "سفرههای کامو" ، پرویز تناولی گروه دیگری از دست بافتهای روستایی- سفره ها- را معرفی میکند. این کتاب در سال ۱۳۷۶ وارد بازار کتاب شد.
اثر هنری مردم کامو سفرههایشان است. این سفرهها مثل بافتههای عشایر، بدون نقشه از پیش تعیین شده بافته میشوند و به همین خاطر هیچ ۲ سفرهای شبیه هم نیست. به قول پرویز تناولی - هنرمند معاصر - چون بافنده گرفتار سلیقه خریدار و فشار سفارشدهنده نبوده، سفرههایی که بافته شدهاند کاملا برآمده از احساس و قریحه دختران و زنان کامویی است و هر کدام از آنها یک اثر هنریاند. کاربرد سفرهها برای خمیر کردن آرد و همینطور نگهداری نان بوده است. در سفره کمنقشتر، آرد را خمیر میکردند و روی آن را میپوشاندند تا ورز بیاید و نانهای پخته شده را در سفرههای زیباتری جمع میکردند. مشخصه سفرههای کامو که در رنگها و اندازههای متفاوت بافته میشوند، نوارهای نوک تیز حاشیههای آن است .
"نان و نمک" یکی دیگر از کتابهایی است که پرویز تناولی در زمینه دستساختههای بومی تالیف کرده. این کتاب در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسیده است.
تناولی درباره این پژوهش مینویسد:"آنچه بر آنم داشت که کتابی به عنوان نان و نمک بنویسم وجود دو گروه از بافتههای عشایری و روستایی است که ارتباط مستقیم با نان و نمک دارد. یکی از اینها، سفره و دیگری نمکدان است. شناساندن این قطعات دو انگیزه دارد، یکی معرفی آنها به جهت زیبایی ظاهریشان که البته این موضوع از دیده تیزبین هیچ زیباشناسی پنهان نبوده است. بسیار کسانی (در غرب) دیدهام بیآنکه از چند و چون این قطعات آگاه میباشند، شدیداً به آنها دل بستهاند. اما علت دوم شناساندن معانی و مفاهیمی است که در ورای این بافتههای کوچک و به ظاهر ناچیز نهفته است که دانستن آنها خود میتواند بر جلوه ظاهریشان دو چندان بیفزاید. این کتاب به یاد سفرهایی است که طی آن بارها بر سر سفرههای خاکفام مردم پاکدل نشسته و لقمه نانی از آن برگرفتهام."
سخن آخر
تناولی در مجموعه تالیفاتش به گنجینه ای عظیم از منابع تصویری اشاره دارد. شاید اگر تناولی و امثال او نبودند امروز گبه و سفره کامو و بسیاری از بافتهها، تافتهها و ساختهها و حتی بیشتر از آن خاطراتمان را به فراموشی سپرده بودیم.
انتهای پیام/