سرویس تئاتر هنرآنلاین // هادی مرزبان با اجرای نمایش "تانگوی تخم مرغ داغ" در حالی برای یازدهمین بار نمایشنامه‌ای از آثار زنده‌یاد اکبر رادی را از اوایل اردیبهشت جاری در تالار وحدت روی صحنه آورده که این نمایش بعد از 16 اجرا بنابه دلایلی از سوی مقامات قضایی به طور موقت توقیف شد اما پس از 4 روز با رایزنی‌ها و مذاکرات که میان مدیرکل هنرهای نمایشی و معاون حقوقی معاونت هنری وزیر ارشاد با نمایندگان قوه قضاییه انجام شد، سوءتفاهم‌ها رفع و این نمایش مجددا اجرای خود را از روز 20 خردادماه از سر گرفت.

به بهانه اجرای این نمایش در گفت‌و‌گویی با هادی مرزبان، نظر او را درباره ویژگی‌های آثار رادی و شیوه اجرایی "تانگوی تخم مرغ داغ"، دغدغه‌های تئاتری‌اش و... جویا شدیم. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگوی ما با این کارگردان صاحب سبک تئاتر است.

- ضمن تبریک به شما برای اجرای نمایش "تانگوی تخم مرغ داغ"، تاکنون نمایشنامه‌های زیادی از آثار اکبر رادی را اجرا کرده‌اید. به نظر شما ویژگی آثار رادی چیست؟

مرزبان: علاوه بر رئالیسم خاصی که رادی دارد و علاوه بر دغدغه‌های مشترکی که من و رادی با هم داریم همچون فقر و بی‌عدالتی، من از رادی محکم‌تر و نمایش‌تر پیدا نکردم و دلیل اینکه من به سراغ رادی رفته‌ام این است که آثار او تئاتر ناب است. به دور از الم شنگه‌هایی که این روزها به هویت و شناسنامه و حرمت و عصمت تئاتر ما تجاوز می‌کند. البته من امیدوارم و می‌دانم که این رخدادها ناآگاهانه است. من همین جا می‌گویم که همانطور که در این نمایش می‌بینید، امید من جوان‌ها هستند و ما متکی به جوان‌ها هستیم. ولی برخی در این بین دچار سرگردانی شده‌اند و نه تئاتر کلاسیک و نه تئاتر مدرن را شناخته‌اند و با دو سه نام پست مدرنی که به گوش‌شان خورده چیزهای عجیب و غریبی را به صحنه می‌آورند که من با سابقه 30-40 سال کار در تئاتر چیزی از آن نمی‌فهمم و فکر می‌کنم که خودشان هم از آن چیزی نفهمیده‌اند. هرچند برخی جوانان هم عالی کار می‌کنند و من مدیون آن‌ها هستم. من همیشه گفته‌ام که تئاتر دانشجویی ما یکی از تئاترهای پیشرو است. تئاتر تجربی ما تئاتر زیبایی است که بیشتر توسط دانشجویان اجرا می‌شود. این عالی است. درست مانند دانشمندان که در آزمایشگاه‌ها آزمایش می‌کنند، امید من هم همین تئاتر تجربی است که جوانان ما کار می‌کنند.

- و امید که این آزمایش‌ها به بار بنشیند.

مرزبان: انشاالله. برخی به بار هم نشسته‌اند. اما به متن‌های رادی بازگردیم. قوی‌تر از آثار رادی و محکم‌تر از دیالوگ‌های او نتوانسته‌ام پیدا کنم. بارها متن‌هایی را خوانده‌ام. اما متن‌های رادی درست مانند نقش‌های مینیاتوری است که کلمات با دقت کنار هم چیده شده‌اند و کوچک‌ترین جابه‌جایی یا کم و زیاد شدن را برنمی‌تابد. درست شبیه به نظم و شعر. زنده یاد رادی خودش هم همیشه می‌گفت که من کارخانه درام سازی ندارم که شب تا صبح ده نمایشنامه بنویسم. بلکه مدت‌ها روی هر متن کار می‌کنم و دیالوگ‌ها را بارها و بارها پیش از نوشتن تکرار می‌کنم. به همین دلیل تنها در یک صورت اجازه می‌دهم دیالوگ‌ها تغییر کنند و آن هم زمانی است که هنرپیشه بگوید نمی‌توانم این دیالوگ را بگویم. همه هم می‌دانیم که هیچ هنرپیشه‌ای چنین حرفی نمی‌زند.

- یکی از نکاتی که به متن‌های زنده‌یاد رادی نسبت داده می‌شود و پر بیراه نیست این است که دیالوگ‌ها زنده‌اند و انگار که از دل محاوره و اجتماع بیرون آمده است. از سوی دیگر بدیهی است که تجربه زندگی اکبر رادی متعلق به سال‌های گذشته بوده و تا امروز زندگی تغییرات زیادی داشته و شاید آن محاوره و آن زندگی تغییر کرده است. آیا به نظر شما نیازی هست که نمایشنامه‌های او را با کمی تغییر به زندگی امروز نزدیک‌تر کنیم؟

مرزبان: به اعتقاد من نه. رادی خیلی جلوتر از زمان خودش نوشته است. همانطور که می‌دانید من نمایشنامه‌های "هملت" و "پلکان" رادی را دو بار اجرا کرده‌ام. در نخستین مرتبه همه می‌گفتند که این نمایش چقدر به روز است. در اجراهای سری دوم هم همین اتفاق تکرار می‌شد و مخاطب احساس می‌کرد که نمایشنامه همین دیروز نوشته شده است. به این ترتیب نمایشنامه‌های او برای همه زمان‌ها نوشته شده است. به علاوه این که رادی از نظر زبان و محاوره استاد است و در همین نمایش "تانگوی تخم مرغ داغ" دیالوگ‌هایی هست که شخصیت نمایش را به خوبی نمایان می‌کند. به عنوان مثال شخصیت انیس در این نمایش با بازی خانم کابلی زنی سنتی است که در خانه تنها با فحش و ناسزا حرف می‌زند و این شخصیت اوست. اما برخی دوستان که خودشان در خانه بدترین حرف‌ها را می‌زنند و پذیرای بدترین صحبت‌ها از فیلم‌های خارجی هستند، حالا در این جا دو دیالوگی را می‌شنوند که اتفاقا مال خود ماست، به برخی دوستان کج خیال و کوتاه فکر بر می‌خورد و معتقدند که تماشاگر تالار وحدت خجالت زده شده است. این در حالی است که همین تماشاگر که از دید آن‌ها خجالت زده شده با این تعداد زیاد به دیدن نمایش می‌نشیند و دست آخر هم با این احساسات بازیگر را تشویق می‌کند. بگذریم. به نظر من کلام رادی قابل تغییر نیست و حیف می‌شود و حتی اعتقاد من بر این است که رادی در سال‌های آینده بیشتر شناخته خواهد شد.

- تالار وحدت یکی از تالارهای با امکانات کشور است که ظرفیت‌های گوناگونی دارد. اما در "تانگوی تخم مرغ داغ" از این ظرفیت‌ها استفاده نشده است. این نمایش شاید در سالن دیگری هم می‌توانست اجرا شود. چطور شد که شما با توچه به این موضوع باز هم تالار وحدت را برای اجرا انتخاب کردید؟

مرزبان: من این نمایش را برای تالار وحدت و برای این صحنه طراحی کردم. من همه امکانات این تالار را به خوبی می‌شناسم، اما زمانی که نیازی به آن ندارم چرا باید از آن‌ها استفاده کنم؟ بله، من هم می‌توانستم خیلی کارها بکنم و به دلیل امکانات سالن شلنگ تخته بیندازم. ولی نیازی نداشتم. تنها به همین صحنه نیاز داشتم که از آن استفاده کردم. به زور که نباید از امکانات استفاده کرد. تماشاگر را هم نمی‌خواهم گول بزنم. من در این نمایش بیشتر از متن‌های دیگر رادی سعی کردم از سادگی استفاده کنم. حتی در برخی متن‌های دیگر او در جاهایی از نمایش از رئال خارج می‌شدم که خودش می‌گفت این هم یک سبک شده برای ما که تو در آخر نمایش از رئالیسم بیرون می‌روی و دوباره برمی گردی. اما در این نمایش سعی کردم فقط کار را ادامه بدهم و کوچک‌ترین خروجی از متن نداشته باشم.

- نمایش شما کمی هم به سوی طنز رفته و با توجه به تجربه‌ای که شما در اجرای نمایش دارید می‌خواهم کمی هم به طنز بپردازیم. در تئاتر به طور کلی دو گونه طنز داریم. یکی طنز سطحی و دیگری طنز فاخر. به نظر شما مرز این دو گونه طنز کجاست؟ به عبارتی یک کارگردان نمایش چطور باید تشخیص بدهد که در کجای نمایش به طنز سطحی یا طنز فاخر نزدیک شده است؟

مرزبان: من نکته‌ای را بگویم. من کسی نیستم که خودم را اسیر طنز و این حرف‌ها بکنم. اگر کارگردانی کار خود را بشناسد می‌داند چه باید بکند. رادی هم به عنوان نویسنده کار خود را بلد بود. این نمایش هم درست عین متن اوست و کوچک‌ترین کلمه‌ای اضافه یا کم ندارد. اگر انیس حرف‌هایی می‌زند، این دیالوگ من نیست. دیالوگ رادی است. من به خاطر خوش آمد تماشاچی این کار را نکرده‌ام. این موضوع به دلیل نبود شناخت دوستان است که فکر می‌کنند من هم مانند دوستان لس آنجلس نشین بر صحنه تئاتر جُک می‌گویم تا مردم را بخندانم. اما کسی که رادی و متن او را بشناسد می‌داند که در تراژدی‌ترین کارهای او هم همین موضوع هست. رادی دو نوع طنز دارد. یکی در وسط متن است تا همچون آنتراکت یک نفس و استراحت به تماشاگر بدهد و دوباره موتور را روشن کرده و حرکت می‌کند. گونه دوم طنز او که در این نمایش هم از آن استفاده کرده است، در ابتدا با استفاده از طنز تماشاگر را با متن همراه کرده و پس از همراهی تماشاگر حرفش را می‌زند. این زیرکی نویسنده یا درام‌نویس را می‌رساند. این تروکاژی است که هرکسی آن را ندارد، ولی رادی داشت. در این نمایش هم در دو سوم اول متن می‌گوید و می‌خندد و در ضمن شخصیت‌ها را معرفی می‌کند و سپس در یک سوم آخر ماجرا بیان می‌شود و اینجاست که خنده‌ها بر صورت تماشاگر می‌ماسد و تماشاگر نفس هم نمی‌کشد و دست آخر هم با این فکر بیرون می‌رود که چرا اینطور شد؟ و من عاشق این فکر هستم.

- یکی از موضوعاتی که در این نمایش مطرح می‌شود تقابل سنت و مدرنیسته است. بسیاری از نویسنده‌ها از زاویه‌های گوناگون به این موضوع پرداخته‌اند. اما رادی با ویژگی‌های قلم خودش این تقابل را مطرح می‌کند. این ویژگی‌ها به نظر شما چیست؟

مرزبان: رادی جامعه و آدم‌های جامعه را خیلی خوب می‌شناخت. من همیشه می‌گفتم که ذره‌بین رادی انگار فقط مال اوست و دست هیچ کس دیگری نمی‌افتد. شاید من هر روز از کنار شما بگذرم، اما هیچگاه آن روی سکه شما را نمی‌بینم، اما رادی می‌دید. در این نمایش رادی امید عجیبی به جوان‌ها داده و ما را به آینده امیدوار کرده و می‌گوید که "یاس پدرسالاری مفلوک گذشته و امروز آینده را با جوانان می‌بینیم". همه ما یا ریا می‌کنیم، یا دروغ می‌گوییم یا موضوعاتی از این قبیل. اما آن جوان همان است که هست. در این نمایش تنها یک شخصیت مثبت هست و او هم جوان مذهبی ماست. حتی در پایان نمایش هم که زن همسایه به سراغ او می‌آید و او دست به روسری زن می‌زند، دست خودش را روی بخاری می‌سوزاند. این نگاه رادی است و ما این نگاه را باور کرده و به آن امید می‌بندیم.

- و سخن آخر؟

مرزبان: من سپاسگزار همه تماشاگران واقعی تئاتر هستم و امیدوارم که همه سعه صدر داشته باشیم و تئاتر را باور کنیم. فکر نکنیم که فقط دیدگاه ما درست است. نه، مردم فقط ما نیستیم. همه مردم این جامعه هستند و همه تئاتر را می‌شناسند.

انتهای پیام/

ساسان پارسی