گروه موسیقی هنرآنلاین، غیر قابل باور است که تعدادی از اساتیدِ شناخته شده و مطرحِ موسیقی، حتی قادر به اجرایِ یک قطعه ساده از موسیقیِ ایرانی نیستند. این موضوع نه تنها شکافهای عمیقِ فرهنگی را نشان میدهد، بلکه نقطه ضعفی در روحِ هنری جامعه موسیقی ایران محسوب میشود. با وجودِ این همه تلاش و افتخارهایی که در عرصههای مختلفِ جهانی برایِ موسیقیِ ایران به دست آمده است، سئوال این داست که چرا هنوز بسیاری از هنرمندانِ ایرانی از آموختن و درکِ موسیقیِ کلاسیک ایرانی که بخشی از هویت فرهنگی شان است، خودداری میکنند؟
این نگاهِ کوتاه مدت و شاید سطحی به هنر، در تضاد با رسالتِ اصلیِ یک موزیسین ایرانی قرار دارد. در حالی که موسیقی کلاسیک غربی جایگاه خاص خود را در عرصه ی جهانی دارد و پرداختن به آن برای بسیاری از هنرمندان ایرانی میتواند زمینههای هنری نوآورانهای فراهم کند، سئوال اصلی اینجاست که چه جایگاهی برای موسیقی ایرانی باقی میماند؟ آیا یک موزیسینِ ایرانی صرفاً باید موسیقی کلاسیک غربی را اجرا کند تا موسیقی ایرانی بتواند در سطح بینالمللی شناخته شود؟
نگاهی به موسیقیِ کشورهایی همچون موسیقیِ عربی، ترکی، هندی، یونانی و دیگر فرهنگها نشان میدهد که این موسیقی ها هیچگاه برای جهانیشدن خود نیازی به تقلید از موسیقیِ کلاسیکِ غربی نداشتهاند. بهعنوانِ مثال، موسیقی عربی با تمامِ تنوع و غنای خود، در عین حال که از تکنیکها و دستگاههای خاص خود بهره میبرد، هیچگاه به سمت اجرای موسیقی کلاسیک غربی نرفته است. اگر موسیقی هندی بخواهد به تقلید از کلاسیک غربی پیش برود، دیگر نمیتواند ویژگیهای خاص خود را حفظ کند. پس چرا موسیقیِ ایرانی باید همیشه با تعصب و وابستگی به غرب مواجه باشد؟ چرا هیچکسی از دلِ این وضعیت صدا نمیزند؟
چه خاطرهی بغضآلودی است وقتی یک رهبر ارکستر (خارجی) که مایل نیستم نامش را ببرم، خطاب به موزیسینهای ایرانی گفت: «لطفاً موسیقی خودتان (ایرانی) را بیشتر جدی بگیرید.» این جمله، نشان دهندهی نگرانی و تأسف یک هنرمندِ غربی از وضعیتِ موسیقی ایرانی است. چنین یادآوری هایی، هر چند از سویِ یک خارجی، میتواند زنگِ خطری برای ما باشد که درگیرِ جریانهایِ موسیقیِ غربی شدهایم و گاهی فراموش میکنیم که موسیقی خودمان چه جایگاهی دارد.
آرام آرام موسیقیِ ایرانی به فراموشی سپرده میشود و نسلهای جدید از درک و حفظ این میراثِ بزرگِ فرهنگی دور میشوند. اما آیا واقعاً موزیسینهایی که در ایران یا هر جای دیگر دنیا با هویتِ ایرانی زندگی میکنند، هیچگونه احساسِ تعلقی به موسیقیِ کلاسیکِ خود ندارند؟ آیا واقعاً پرویز یاحقیها، اسداله ملک ها، فرهنگ شریفها، جلیل شهنازها و دهها استاد بزرگ دیگر از جان و دل برای حفظ و ارتقاء موسیقی ایرانی تلاش نکردهاند؟ هر یک از این اساتید با نواختن و خلق آثار ماندگار، موسیقی ایرانی را به جهان شناساندند و در دنیای پرهیاهوی موسیقیِ جهانی، موسیقیِ خود را حفظ و ترویج دادند.
پس چرا امروز باید با این خواب غفلت مواجه شویم؟ چه زمانی قرار است از این خواب تعصبگونه و کوتاه مدت بیدار شویم؟ این تنها زمانی ممکن است که هنرمندانِ ایرانی از هر قشری، بهویژه اساتید، این واقعیت را بپذیرند که موسیقیِ ایرانی باید نه تنها در داخلِ مرزهای کشور، بلکه در سطحِ جهانی نیز شناخته شود و به آن افتخار کنیم. برای این هدف، قدم اول این است که به موسیقی ایرانی اعتقاد داشته باشیم و آن را از دل و جان به جهان معرفی کنیم.
موسیقیِ کلاسیکِ ایرانی، با تمامِ فراز و نشیب های خاص خود، همچون شور، ماهور، همایون و …، شریانهای اصلیِ موسیقیِ ما را میسازد و همین ویژگی هاست که باعثِ تفاوتِ آن با موسیقی های دیگر نقاطِ جهان میشود. بسیاری از هنرمندانِ ایرانی که امروز در صحنه های جهانی میدرخشند، در ابتدا با این موسیقی بزرگ شدهاند و حتی در آثار خود به آن باز میگردند تا عناصرِ فرهنگی و هنری آن را به صورتِ نوین و خلاقانه به مخاطب معرفی کنند.
برای رسیدن به یک موسیقی ایرانیِ معتبر و جهانی، لازم است که اول از همه خود را به ریشههای فرهنگیِ خود متصل کنیم و سپس در آن چهار چوبها نوآوری هایی متناسب با زمانه ایجاد کنیم.
این هدف تنها زمانی به نتیجه خواهد رسید که موزیسینهای ایرانی از تعصب نسبت به موسیقی غربی دست بردارند و در کنار پیشرفتهای جهانی، به موسیقی اصیل خود هم احترام بگذارند. بیتوجهی به این موسیقی اصیل، نهتنها به انقراض آن منجر خواهد شد بلکه از هویت هنری ما نیز خواهد کاست.امید است که این پیام به همه ی هنرمندانِ موسیقی، به ویژه اساتید، و نسلِ جوان برسد و درک کنند که تنها با شناخت و عشقِ به موسیقیِ ایرانی است که میتوان این گنجینه ی فرهنگی را در جهان معرفی کرد.
انتهای پیام