گروه تئاتر خبرگزاری هنر ایران: نمایش«2424» به نویسندگی و کارگردانی زری اِماد در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفته است. اِماد که بعد از 5 سال به صحنه تئاتر بازگشته است، این بار راوی یک داستان آخرالزمانی شد. به مناسبت به روی صحنه رفتن این نمایشه به گفت‌وگو با زری اماد پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید؛

 

خانم اِماد، در نمایش «2424» چه دغدغه‌ای را دنبال می‌کنید؟

هر نویسنده‌ای برای خودش دغدغه‌های ذهنی دارد و دغدغه‌های ذهنی من هم همانی است که در نمایش«2424» آمده است. در این نمایش یک تکه‌ای از زمین میان آب‌های آزاد به نام جزیره نشان داده می‌شود که سرزمین موعود است. تعداد افرادی که نجات یافته و به این جزیره رسیدند محدود است و باید دید که می‌توانند از آن محافظت کنند یا خیر. نمایش روایتگر قصه خلقت آدمی است که در 400 سال آینده رخ می‌دهد و من دوباره زمین را در یک چرخش زمانی، به تکرار خلقت آدم و به بهشت می‌رسانم.

 

با این توصیفات ما با یک نمایش آخرالزمانی مثل فیلم‌های هالیوودی مواجه هستیم؟

دقیقا. ما در جهان سوم از آخرالزمان صحبت می‌کنیم اما هنوز جسارت و جرئت این که به خلق اثری در این رابطه بپردازد، نرسیده‌ایم. در هالیوود یا در ژاپن و کره، در این گونه آثار در انتها نقطه‌ای را برای وصل می‌گذارند. اما من در نمایش بحثم این است که آخرالزمان به ما نزدیک است و نهایتا 4 قرن آینده است. آیا تا آن زمان اصلا چیزی به اسم بشر باقی می‌ماند؟ می‌خواهم بگویم که ما چقدر انسانیم؟ چقدر اندیشمندیم یا ادای اندیشمند بودن را درمی‌آوریم. من برمی‌گردم به بهشت که فقط آدم و حوا باشند و فرصت دیگری.

 

آیا برای این نمایشنامه از منبع علمی یا فلسفی استفاده کرده‌اید؟

نمایشنامه کاملا تخیلات ذهنی خودم بوده است. من کل هستی را زن درنظر گرفتم و در نمایش می‌بینیم که وقتی زن نباشد، خلقی هم نیست. اگر حوا نباشد، آدم به تکامل نمی‌رسد. آدم و حوا کنار هم می‌توانند خلاق باشند. نمایش یک بحث فلسفی دارد که فلسفه ذهنی خودم است و برداشت و اقتباسی از جایی نیست. این نمایشنامه بحث جهانی دارد و به منطقه خاصی اشاره ندارد و لازمان و لامکان است.

 

چطور این لازمان و لامکانی را نشان دادید؟

من از تمام دنیا آدم‌ها را به هم وصل کردم. اگر منطقه خاصی را انتخاب می‌کردم، این وصل اتفاق نمی‌افتاد. آدم‌های قصه من ماه‌ها روی آب بودند تا به جزیره برسند و هرکدام که توانایی بیشتری داشتند دوام آوردند و به جزیره رسیدند. در این قصه پای هیچ کودکی به جزیره نرسیده و تعداد زنان هم کم بوده است و بیشتر نجات یافتگان مردها بودند.

 

آیا در این سرزمین موعود، منجی، زنان هستند؟

خیر، منجی قصه من حضرت آدم است.

 

در جایی گفته بودید که آثاری از این دست خیلی کم تولید می‌شود. به نظر شما علت آن چه می‌تواند باشد؟

 علت آن است که ما مخاطبان را عادت دادیم که از دغدغه‌ها و مشکلات جدا شوند و آثاری تولید کنیم که حتما کمدی باشند و حتما بخنداند که این مطلب قصه دردناکی شده است. بسیاری از سالن‌های خصوصی هم اکنون به دنبال قصه نیستند بلکه به دنبال این هستند که با استفاده از افراد چهره که بعضا حتی به تئاتر وصل نیستند، فروش بیشتری داشته باشند. من افتخارم این است که گروه تئاتری را جمع کردم از بچه‌های زحمت کش تئاتری هستند. ده بازیگر مرد که روی صحنه برای یک اثر نفسگیر 70 دقیقه‌ای می‌درخشند. این بچه‌ها پنج تا هفت ماه تمرین کردند و من یازده ماه است که درگیر این نمایشنامه و رساندن نمایش به اجرا هستم.

IMG_20240627_090005_210

گروه بازیگری بعد از جشنواره تئاترفجر تغییر کرده است؟

 بله، ما در جشنواره تئاتر فجر در بخش مسابقه شرکت کردیم اما کار را نپذیرفتند. به همین دلیل آن بچه‌ها دلسرد شدند و از گروه رفتند.

چرا در بخش مسابقه پذیرفته نشد؟

به دلیل موضوع نمایشنامه. آن‌ها نمایشنامه را به موضوعات زنان در اجتماع ما ربط دادند. درصورتی که نمایش من هیچ ربطی به آن مسئله‌ای که آن‌ها فکر کردند نداشت. زن در این نمایش یک زن جهانی است. مگر حوا منطقه مشخصی دارد؟ حوا مادر تمام آدم‌ها است. ریشه نسل‌ها از آدم و حوا است و آن‌ها مادر و پدر خلقت هستند. چرا ما هرچیزی را به موضوعات داخلی کشور وصل می‌کنیم؟ من هیچ محدوده مشخصی را تعیین نکردم. خدا را شکر می‌کنم که آقای قائمیان اثر ما را دیده و پسندیده بودند و از ما برای اجرا حمایت کردند.

آقای قائمیان آیا در بحث هزینه‌ها هم کمک کردند؟

بله. البته باید تشکر کنم از صندوق اعتباری هنر و فرهنگسرای نیاوران که پای اجرای ما ایستادند. در واقع ما در یک مثلث تضمینی وارد این کار شدیم. من شنیده‌ام که برخی می‌گویند میلیاردی خرج این کار شده است و زری اماد 500 میلیون دستمزد گرفته است. باید بگویم که یک ریال هنوز به حسابم واریز نشده است. وقتی ما صحبت از صندوق اعتباری هنر می‌کنیم همه می‌دانیم که یک چیز مشخصی است. فرهنگسرای نیاوران زیرنظر صندوق اعتباری هنر است و یکی از کمک‌های صندوق این بوده که پول سالن از ما نگیرند. درصورتی که شبی 15 تا 20 میلیون هزینه سالن است.

من گله بزرگی از جامعه‌ای دارم که نیمی از آن‌ها ادعای دوستی دارند؛ بسیاری از هنرمندانی که دوستان نزدیک من هستند و بارها من از آثارشان بدون این که آن‌ها بگویند حمایت کردم و سعی کردم اثر آن‌ها را معرفی و تبلیغ کنم، از من حمایت نکردند. دوستی آن‌ها پوشالی و به دردنخور است. البته ما آدم‌های بزرگی هم داریم مانند شهرام کرمی که از من حمایت کرد و در جریان دویدن‌های من برای این اجرا بود. اما فهمیدم در کنار آدم‌های بزرگ، چقدر آدم کوچک داریم.

من واقعا این حجم از بیتفاوتی و حسد را درک نمی‌کنم. فرهنگسرای نیاوران مدت‌ها بود که اجرای نمایش نداشت. اکنون ما آمدیم تا سالن احیا شود اما این حجم از اعتراض برای چیست؟ گرفتن سالن بسیاری از کارگردانان را درگیر کرده و معضلی برای آن‌ها شده است. بسیاری از کارگردانان با تجربه هم به دلیل سالن و تضمین فروش حوصله کار کردن ندارند. اکنون تئاتر ما به سمتی رفته است که خلق اثر فاخر مهم نیست، مهم این است که به بیزینس تئاتر فکر کنیم.

باید بگویم که این روزها تئاتر کار کردن دل و جرات می‌خواهد. همان مافیایی که در سینما وجود دارد اکنون در تئاتر هم دیده می‌شود. حال با همه این موانع اگر یک زن جسارت این را دارد که در سالنی که بورس تئاتر نیست نمایشنامه‌ای متفاوت را ارائه دهد مشکلش کجاست؟ کاش جسارت داشته باشیم که اول کار را ببینیم و بعد قضاوت و نقد کنیم. جامعه هنری کاملا یک جامعه فضول است. کاش از این فضولی استفاده کنند تا کار را ببینید و بعد درموردش حرف بزنند.

 

بیشتر بخوانید»»تعدادمخاطبان تئاتر نسبت به دهه گذشته بیشتر شده است/ عیار بازیگران در طول زمان خودش را نشان می‌دهد