گروه تئاتر خبرگزاری هنر ایران: کنسرت نمایش «صخرهای در میان رودخانه» به قلم و کارگردانی رضا موسوی این روزها در تالار حافظ به روی صحنه رفته است. نکته منحصر به فرد این کنسرت نمایش با دیگر نمایشهای مشابه این است که ضمن این که هم تئاتر است و هم موسیقی اما نه کنسرت نمایش است و نه اُپرا. در جهان به این سبک از اجرا Concept Music یا به ترجمه ایرانی «ایدههایی برای اجرای موسیقی» گفته میشود.
رضا موسوی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین در رابطه با این نمایش بیان کرد: سالها است که در فضای موسیقی فعالیت میکنم و بیشتر پروژههایم به شکل پرفورمنس بود و به غیر از این که قصه نداشت، تمام عناصر نمایش را داشت. این بار اما تصمیم گرفتم که کاری که انجام میدهم، قصه داشته باشد. طی تحقیقاتم متوجه شدم که این سبک در جهان به نام «کانسپت موزیکال» شناخته شده است. در این که چه میزان از موسیقی و چه میزان نمایشی باشد، قاعده و قانونی وجود ندارد و به تناسب قصه است. مثلا در اثر من از 75 دقیقه اجرا، 40 دقیقه موسیقی است و 35 دقیقه قصه است.
این کارگردان در رابطه با قصه این نمایش گفت: داستان تاریخچه مختصری از سالهایی است که پیانو ابداع میشود و موزیسینی با پیانو قطعاتی میسازد که ما آن قطعات را در قالب شخصیتهایی روی صحنه میبینیم که محل زندگیشان درون پیانو است. این ماجرا همزمان با جنگ ناپلئون و ایتالیا است که روایتهای مختلفی را ایجاد میکند. ابتدا قصه را نوشتیم و بعد از آن بازیگرانی که قابلیت خواندن داشتند را برای انتخاب در اولویت قرار دادیم.
وی در رابطه با انتخاب آهنگساز اثر بیان کرد: من به دنبال کسی بودم که درک درستی از فضای کارم داشته باشد. به همین جهت با دوستانم که آهنگسازان مهمی هستند صحبت کردم. علاوه بر احساس نزدیکی میخواستم کسی را انتخاب کنم که خاصیت موسیقی کلاسیک-مدرن را داشته باشد؛ یعنی کسی که سبک و فضای کارش کلاسیک است اما مدرنیته را هم میشناسد. علاوه برآن گامهای موسیقی را طوری انتخاب کند که احساس موسیقی شرقی را هم به مخاطب منتقل کند. بر همین اساس، آقای بهنام ابوالقاسم را انتخاب کردم و ایشان طبق صحبتهایمان در رابطه با داستان، آن چیزی که بنا بود روایت شود را به صورت موسیقی ساخته است. تمامی قطعات به تناسب قصه ساخته شدهاند.
موسوی در مورد کنسرت نمایشهای مشابه گفت: در عموم کنسرت نمایشها ارتباط موسیقی با اجرا بسیار کم است. یعنی ما نمایشی را میبینیم که قصه در جایی متوقف میشود و موسیقی پخش میشود که غالبا هیچ ربطی به قصه هم ندارد و بعد از آن ادامه قصه را میبینیم. در پروژه ما بخش زیادی از موسیقی در حال روایت قصه است و تار و پود تئاتر با اجرای موسیقی در هم تنیده شده است. بخشی از دیالوگها در موسیقی بیان میشود. چیزی شبیه به اُپرا است که بازیگران در حال خواندن قصه را روایت میکنند اما «صخرهای در میان رودخانه» اُپرا نیست.
وی در پایان به نقد برخی از مخاطبان به نمایش«صخرهای میان رودخانه» اشاره کرد و گفت: برخی از دوستان میگویند که ما در درام و داستان عمیق نشدهایم. باید بگویم که این خواسته ما بود که در درام عمیق نشویم؛ من عمدا شیوهای که به کار بردم این است که در سطح گسترده قصه را بدون عمیق شدن در درام بیان کنم. اگر میخواستم عمیق شوم، تئاتر کار میکردم.
وی افزود: برخی دیگر میگویند کاش ریتم اثر تندتر بود. اگر اثری ریتم نداشته باشد میتوان به آن معترض بود که ریتم بالانس نیست اما کسی نمیتواند چیزی که ریتم دارد اما ریتم آن کند است را به نقد بکشد. من عمدا خواستم که ریتم کند باشد و نخواستم که سرعت باعث شود دیالوگها گم شود و تاثیرش ازبین برود. در این نمایش تماشاگر را به این امر دعوت میکنم که بنشیند و آرام باشد و از هیاهوی معمول جامعه بیرون بیاید و در آرامش به موسیقی گوش دهد.